”اگر قناری را در قفس زندانی کنید، چه اتفاقی برای او میافتد؟ در عرض 24ساعت میمیرد. اگر من با آنها آشنا نمیشدم، تبدیل به برگ رنگباخته پاییزی میشدم“.
این عباراتی است که امروز در روزنامه واشنگتن پست از خانم مرضیه، بانوی هنر ایران، نقل شده است. داستان پیوستن ستاره درخشان آواز ایران به مقاومت ایران.
باز هم در واشنگتن پست میخوانیم: مرضیه گفت بهخاطر عشق و شیفتگیش نسبت به مریم رجوی به شورای ملی مقاومت ایران پیوست.
واشنگتن پست: مرضیه ترجمان موسیقی سنتی ایران که دوره کار هنریش توسط دیکتاتوری آخوندی به خاموشی کشانده شد و کسی که در تبعید تبدیل به صدای رسا و برای مخالفان سیاسی گردید، روز 13اکتبر در یک بیمارستان پاریس بهدلیل بیماری سرطان درگذشت. او 86سال داشت…
او در سالهای اخیر با صدای سحرآمیز خود، همچون گذشته بهعنوان یک خواننده مسحورکننده باقی ماند… او به مجموعهیی از 1000ترانه خود مباهات میکرد…
از دیگر نقاط برجسته دوران کار هنری او، اجرای برنامه در مقابل ملکه الیزابت دوم در ایران و ریچارد نیکسون، رئیسجمهور وقت آمریکا، در واشنگتن بوده است…
کار هنری او اساساً بعد از سقوط شاه در سال 1979 و برقراری یک دولت بنیادگرا توسط آخوندها متوقف گردید و پخش صدای خوانندگان زن از رادیو ممنوع شد…
او در سال 1994 ایران را ترک کرد و در سفری به فرانسه در پاریس پناهنده شد.
بعد از آن کنسرتهای وی در پراعتبارترین مراکز هنری، همچون آلبرت هال سلطنتی لندن، المپیای پاریس و تأتر پنتیجس در هالیوود با ترکیبی از موسیقی و پیامهای سیاسی برگزار گردید.
مرضیه در سال 1995 در مصاحبه با روزنامه شیکاگو تریبیون گفت: ”من عمدتا ترانههای عاشقانه میخوانم“ و اضافه کرد: ”عشق در ایران به حبس کشیده شده و کشته شده است“.
مرضیه در عمده دوران هنریش فردی سیاسی نبود. اما با پیوستن به شورای ملی مقاومت ایران، ائتلافی از مخالفان وابسته به سازمان مجاهدین خلق ایران، بسیاری از ایرانیان را غافلگیر نمود…
مرضیه گفت بهخاطر عشق و اعجابش نسبت به مریم رجوی، رهبر این سازمان، به شورای ملی مقاومت ایران پیوست. مریم رجوی مرضیه را بهعنوان مشاور فرهنگی خود معرفی کرد.
مرضیه گفت شورای ملی مقاومت ایران این امکان را به او داد که شأن و مقامی را که 15سال از او دریغ شده بود، دوباره بهدست آورد…
او در سال 1999 در مصاحبهیی گفت: ”آنها میگویند موسیقی فقط برای گناهکاران است. اگر به پاریس نمیآمدم و با آنها آشنا نمیشدم، در حال تبدیل شدن به برگ رنگباخته پاییزی بودم، چه اتفاقی برای من میافتاد؟ اگر قناری را در قفس زندانی کنید، چه اتفاقی برای او میافتد؟ در عرض 24ساعت میمیرد“.
این عباراتی است که امروز در روزنامه واشنگتن پست از خانم مرضیه، بانوی هنر ایران، نقل شده است. داستان پیوستن ستاره درخشان آواز ایران به مقاومت ایران.
باز هم در واشنگتن پست میخوانیم: مرضیه گفت بهخاطر عشق و شیفتگیش نسبت به مریم رجوی به شورای ملی مقاومت ایران پیوست.
واشنگتن پست: مرضیه ترجمان موسیقی سنتی ایران که دوره کار هنریش توسط دیکتاتوری آخوندی به خاموشی کشانده شد و کسی که در تبعید تبدیل به صدای رسا و برای مخالفان سیاسی گردید، روز 13اکتبر در یک بیمارستان پاریس بهدلیل بیماری سرطان درگذشت. او 86سال داشت…
او در سالهای اخیر با صدای سحرآمیز خود، همچون گذشته بهعنوان یک خواننده مسحورکننده باقی ماند… او به مجموعهیی از 1000ترانه خود مباهات میکرد…
از دیگر نقاط برجسته دوران کار هنری او، اجرای برنامه در مقابل ملکه الیزابت دوم در ایران و ریچارد نیکسون، رئیسجمهور وقت آمریکا، در واشنگتن بوده است…
کار هنری او اساساً بعد از سقوط شاه در سال 1979 و برقراری یک دولت بنیادگرا توسط آخوندها متوقف گردید و پخش صدای خوانندگان زن از رادیو ممنوع شد…
او در سال 1994 ایران را ترک کرد و در سفری به فرانسه در پاریس پناهنده شد.
بعد از آن کنسرتهای وی در پراعتبارترین مراکز هنری، همچون آلبرت هال سلطنتی لندن، المپیای پاریس و تأتر پنتیجس در هالیوود با ترکیبی از موسیقی و پیامهای سیاسی برگزار گردید.
مرضیه در سال 1995 در مصاحبه با روزنامه شیکاگو تریبیون گفت: ”من عمدتا ترانههای عاشقانه میخوانم“ و اضافه کرد: ”عشق در ایران به حبس کشیده شده و کشته شده است“.
مرضیه در عمده دوران هنریش فردی سیاسی نبود. اما با پیوستن به شورای ملی مقاومت ایران، ائتلافی از مخالفان وابسته به سازمان مجاهدین خلق ایران، بسیاری از ایرانیان را غافلگیر نمود…
مرضیه گفت بهخاطر عشق و اعجابش نسبت به مریم رجوی، رهبر این سازمان، به شورای ملی مقاومت ایران پیوست. مریم رجوی مرضیه را بهعنوان مشاور فرهنگی خود معرفی کرد.
مرضیه گفت شورای ملی مقاومت ایران این امکان را به او داد که شأن و مقامی را که 15سال از او دریغ شده بود، دوباره بهدست آورد…
او در سال 1999 در مصاحبهیی گفت: ”آنها میگویند موسیقی فقط برای گناهکاران است. اگر به پاریس نمیآمدم و با آنها آشنا نمیشدم، در حال تبدیل شدن به برگ رنگباخته پاییزی بودم، چه اتفاقی برای من میافتاد؟ اگر قناری را در قفس زندانی کنید، چه اتفاقی برای او میافتد؟ در عرض 24ساعت میمیرد“.