همزمان با شانزدهمین اجلاس شورای حقوقبشر، جلسهیی در تاریخ 9مارس۲۰۱۱ (18اسفند89)، بهدعوت سازمان جهانی علیه شکنجه، بنیاد دانیل میتران ـ فرانس لیبرته و جنبش علیه نژادپرستی و برای دوستی خلقها (مراپ) برگزار گردید.
در این اجلاس آخرین تحولات در ایران و همچنین وضعیت انسانی نگرانکننده در کمپ اشرف، محل استقرار ۳۴۰۰تن افراد حفاظتشده تحت کنوانسیون ژنو (بهطور خاص ماده 45)، مورد بررسی قرار گرفت که نمایندگان ایالات متحده آمریکا، هنگام اشغال عراق، به تک به تک آنها تضمینهای مکتوب برای تضمین امنیت آنها داده بودند.
نکات زیر در این جلسه مطرح شد:
محکومیت نقض فاحش و گسترده حقوقبشر در ایران
محکومیت تمامی اعدامهای زندانیان سیاسی، از جمله اعدام اعضای خانوادههای ساکنان اشرف.
لزوم اعمال فشار بر دولت ایران برای آزادی بلادرنگ تمامی افرادی که در قیامهای ایران دستگیر شدهاند.
حمایت از پیشنویس قطعنامهیی که قرار است در شانزدهمین اجلاس شورای حقوقبشر مللمتحد در مورد ایران ارائه شود. این قطعنامه خواستار تعیین یک گزارشگر ویژه در مورد وضعیت حقوقبشر در ایران شده است. ضروری است از کشورهای عضو خواسته شود تا از تصویب پیشنویس این قطعنامه حمایت کنند.
لزوم یافتن یک راهحل درازمدت برای کمپ اشرف و کمک به ایجاد تغییرات بنیادین در ایران و عراق.
فراخوان به دولت عراق برای حفاظت از ساکنان کمپ اشرف.
فراخوان به دولت سوئیس برای تضمین اعمال کنوانسیون چهارم ژنو.
فراخوان به کمیسر عالی حقوقبشر مللمتحد برای قرار دادن مسأله حفاظت ساکنان اشرف در صدر اولویتها.
فراخوان به مللمتحد و ایالات متحده جهت اتخاذ تدابیر فوری برای حفاظت از کمپ اشرف. تدابیر حداقل و حیاتی بایستی شامل موارد زیر گردد:
بهکارگیری تمامی اهرمهای فشار بهدولت عراق جهت برچیدن بلندگوهای نصب شده برای شکنجه روانی ساکنان اشرف، توقف تمامی اشکال اذیت و آزار علیه ساکنان کمپ و تمامی تلاشهایی که امنیت آنهارا در معرض خطر قرار میدهد
اعزام و استقرار یک تیم مانیتورینگ ثابت مللمتحد در اشرف و تأمین حفاظت تیم مللمتحد توسط نیروهای آمریکا.
اریک سوتاس
دبیرکل سازمان جهانی علیه شکنجه،
من کوتاه صحبت میکنم و تنها بر چند نکته که شاید برایتان جالب باشد تأکید خواهم کرد.
اول اینکه ما اکنون شاهد تغییراتی در کل منطقه هستیم که تأثیراتی اتوماتیک، هم بر ایران، هم بر عراق و هم بر اشرف خواهد داشت که آسان نیست بتوان تشخیص داد این تغییرات در کدام مسیر حرکت خواهد کرد.
تا آنجا که بهمن مربوط میشود، اولین نکته جالب اینکه آنچه در تونس و مصر گذشته و آنچه اکنون در لیبی میگذرد، برخلاف آنچه دیکتاتوریهای حاکم وانمود میکردند، بههیچوجه راه را بر ایجاد جمهوریهای اسلامی نگشوده است. دیدیم که نیروهایی در صحنه هستند که خود را به اسلام منتسب میدانند، اسلامی مدرهتر از اسلام حماس یا رژیم ایران، اما در همانحال این نیروها در کادر روندهای دموکراتیک عمل میکنند و میتوان امیدوار بود که این پروسه بههمین نحو ادامه یابد.
بدیهی است که این یک تأثیر اولیه بر غربیها نیز خواهد گذاشت که ناگزیر باید کلید قرائت و تحلیل خود از اوضاع منطقه و رژیم ایران را که از آنچه مدعی بود و وانمود میکرد بهمراتب ضعیفتر بهنظر میرسد، مورد بازبینی قراردهند، چرا که اغلب، چنین برداشتی وجود داشت که تمام جنبشهای اپوزیسیون در منطقه از این رژیم الهام گرفته و مترصد ایجاد وضعیتی شبیه بهآنچه در تهران میگذرد هستند. وانگهی آخرین مواعظ رهبر رژیم (خامنهای) هم در همین راستاست و مدعی است که این انقلاب است که گسترش مییابد و همان نخستین بیانیههای جمهوری اسلامی خطاب به مللمتحد را تکرار میکند که خود را سرپلی میدانست برای انقلاب در دیگر کشورها، درحالیکه امروز دقیقاً عکس این را شاهدیم و آنها بههیچوجه در رأس این تغییرات قرار ندارند.
اگر برخی امور در ارتباط با وضعیت اشرف تغییر کرده، پیش از هرچیز یک تعبیر حقوقی است، یک تعبیر بهمعنای حفاظت بیچون و چرا، بهرغم آنچه که سالها است برای آن تلاش میشود، و وقتی میگویم سالها منظورم پیش از خروج آمریکاییهاست، زیرا از همان لحظه که آمریکاییها خروج خود را اعلام کردند، ما چندین سازمان بودیم که نگران از خود پرسیدیم چگونه این گروه رزمندگان که سلاح ندارند، توسط رژیمی در عراق که اگر هم کاملاً در خط تهران نباشد دستکم بهشدت تحت نفوذ آن قرار دارد، محافظت خواهند شد؟ مسأله از آن هنگام این بود که ساکنان اشرف باید همچنان از موقعیت حفاظتشده طبق کنوانسیون چهارم ژنو بهخصوص ماده45 آن برخوردار باشند که بهروشنی میگوید اشخاص حفاظتشده باید از حفاظتی همسطح خطری که با آن مواجهند برخوردار باشند. درغیراینصورت قدرتی که نیروهایش را بیرون برده باید بازگردد. این یک تعهد واضح است که از مفاد کنوانسیون ناشی میشود.
باید مللمتحد بهروشنی اعلام کند که این افراد دقیقاً بهمفهوم مندرج در کنوانسیون تحت حفاظت هستند.
نکته دوم تعهدات مستقیمی است که فرماندهان آمریکایی در امضای قرارداد با ساکنان اشرف پذیرفتهاند.
این قراردادها را نمیتوان صرفاً یک تکه کاغذ تلقی کرد.
از هنگام به قدرت رسیدن دولت کنونی عراق، تنشها پیرامون و علیه اشرف رو بهتصاعد بوده است.
ما از تلاش برای جابهجا کردن کمپ خبر داشتهایم تا تلاش برای نزدیکساختن آن بهبرخی مرزها تا بستن آن، حملات مستقیم داشتهایم و آخرین حملات در ماه ژانویه مستقیماً علیه ساکنان صورت گرفته است. و تدریجا کم کردن حفاظت و با دادن آن به نیروهای عراقی همزمان با فشار مستمر مأموران رژیم ایران که شبانه روزی ساکنان اشرف را تهدید میکنند، مشکل اساسی در ماههای اخیر رسانیدن دارو و کمکهای از نوع بشردوستانه بوده است. روشن است ارادهیی برای غیرقابلتحملکردن وضعیت وجود دارد تا ساکنان را وادار به ترک کمپ ساخته و درصورت امکان بیرون راندنشان از کشور عملی شود.
بهنظر من با توجه بهآنچه در ابتدای صحبت یادآور شدم، یعنی با تغییرات عمومی که در جریان است شاهد چند تحول جالب بودیم. اولین آن از ناحیه رژیم ایران است که منقبض میشود اما درهمانحال نشانههایی از ضعف بروز میدهد و همانطورکه ابتدای بحث گفتم همچنان وانمود میکند که رهبری تمام این قیامها را برعهده دارد، درحالیکه برعکس میبینیم دارد از تکوتا میافتد.
همچنین سخنان هیلاری کلینتون را داریم، از جمله پیشنهاد تعیین یک گزارشگر ویژه برای ایران، گزارشگری که تعیین آن بهدلیل عدم اجرای قطعنامههای مصوب قبلی مورد تقاضا است و چنین گزارشگری مأموریت اصلیش مشخصکردن نقاط انسدادی خواهد بود که مانع اجرای قطعنامهها است.
درهمانحال که رژیم منقبض شده و اعدامها افزایش یافته و ما در یک وضعیت تنش هستیم. درهمانحال آقای ملکرت از تهران دیدار کرده است با توافقاتی برای همکاریهای عراق و ایران در مورد برخی مسائل مورد علاقه مشترک و ایجاد ثبات در منطقه.
اعلام امکان تعیین گزارشگر ویژه باعث واکنش تهران شده و مجبورش کرده بهنوعی تلاشی بهعمل آورد تا راهی یا روزنهیی باز کند برای دیالوگ با یونامی تا این را توجیه کند که نیازی به گزارشگر ویژه نیست.
برچنین بستری بسیار مهم و اساسی است که وضعیت اشرف و ضرورت حفاظت از آن را کراراً یادآور شویم. این مشکل امروز نیست، بلکه مسألهیی است که سالها است ادامه دارد و حتی شاهد مرگ افرادی بودهایم به این دلیلکه بهموقع به آنها کمک پزشکی نشده است. ما در وضعیتی هستیم که تا همینجا هم نقض بسیار جدی و وخامتبارحقوق افراد روی داده و ضروری است کنترل وضعیت را باز بهدست بگیریم و از وجود یک حفاظت واقعی خاطرجمع شویم و همچنین از بابت محاکمه کسانیکه اجازه چنین جنایاتی را دادهاند، اطمینان یابیم.
اما در یک مرحله اول، آنچه ضروری است حفاظت از طریق سازمان مللمتحد است که از سوی نیروهای آمریکایی آنکادره باشد و نوعی حفاظت پیرامون کمپ را هم تأمین کند.
و از آنجایی که هنوز آمریکاییها حضور دارند، باید حفاظت کمپ و اطرافش را که نمیباید متوقف میکردند، تامین کنند.
آمریکا با وکالت از طرف مللمتحد از این افراد تحت حفاظت باید حفاظت نماید.
ژان زیگلر
عضو کمیته مشورتی شورای حقوقبشر مللمتحد
آقای رئیس، خانمها، آقایان:
من نمیخواهم بهتحلیل قضایی بپردازم که بهخوبی توسط حقوقدانان بسیار برجسته در این جلسه انجام شد. آنچه که تا بهحال ما بهدست آوردهایم بیانیهیی بود که در دهم اوت۲۰۱۰ درباره وضعیت اضطراری حقوقبشر در مورد اشرف، توسط تعدادی از اعضای کمیته مشورتی حقوقبشر امضا شد. دو موضوع، مورد درخواست بود که به اعتقاد من باید خط حمله ما باشد. نخست نقض کنوانسیون چهارم ژنو که پروفسور گارسه بهخوبی آنرا تشریح کرد.
همانطور که کنوانسیون شماره یک تصویب میکند، این سوئیس است که بهعنوان کشور میزبان وظیفه نظارت بر انجام اجرای کنوانسیونها را بهعهده دارد. میدانیم که کنوانسیونها در اشرف بهشدت و بهطور دائمی نقض میشوند. این وظیفه کشور میزبان کنوانسیونها میباشد که مداخله کند. سوئیس یعنی دولت کشور من باید این کار را بکند.
از نظر نرمها و بهلحاظ حقوقی آنها وظیفه دارند که کنوانسیونها را بهاجرا بگذارند. همه کنوانسیونها را بهیژه چهارمین (کنوانسیون 4ژنو) را. در این رابطه باید اقدام کرد.
موضوع دوم مشکلی است که در رابطه با کمیساریا وجود دارد. خانم پیلای نمایندگانی را از جانب مللمتحد به اشرف اعزام کرده اما آنچه که باید بکند و وظیفه دارد که بکند این است که حقوقبشر و حقوقبشردوستانه مندرج در کنوانسیونها اجرا شوند. عراق یکی از 192عضو کشورهای مللمتحد میباشد که بیانیه جهانی حقوقبشر را امضا کرده است، زیرا در غیراینصورت نمیتوانست عضو مللمتحد باشد. با این وجود آنها شکنجه اعمال میکنند، همانطور که الآن درباره آن شنیدیم. بهلحاظ حقوقی شکی نیست که آنها علیه ساکنان اشرف شکنجه اعمال میکنند. کمیسر عالی حقوقبشر وظیفه دارد شورای حقوقبشر را در اینباره مطلع سازد. آنچه شورا بعضاً انجام خواهد داد موضوع دیگری است.
شورای حقوقبشر از 28فوریه گذشته شانزدهمین اجلاس خود را آغاز کرده است. قبل از گشایش اجلاس، در اولین روز هر اجلاس، کمیسر عالی موضوعات مورد نگرانی را بهاطلاع شورا میرساند.
این چیزی است که باید انجام دهد، بعد شورا بحث میکند. این دو چیزی است که ما باید بهدست بیاوریم.
حالا میخواهم دو موضوع را مطرح کنم که یکی از آنها شخصیتر است. مجاهدین خلق تنها جنبش انقلابی رهاییبخش ملی هستند که بههیچ کشوری وابسته نیست. انقلابیون الجزایری میتوانستند روی تونس تکیه کنند. ویتنامیها میتوانستند روی چین تکیه کنند. اما مجاهدین هیچکس را ندارند و تماماً بهجامعه مدنی تکیه دارند.
چرا باید جامعه مدنی را بسیج کنیم؟ نخستوزیر غزالی یکبار یک حرف بسیار پرمغزی را بهمن گفت، او گفت یا مجاهدین موفق میشوند و این یعنی اینکه جهان مسلمان موفق میشود یا اینکه شکست میخورند. آنها تنها جنبش آزادیبخش ملی هستند که میتوانند ما را از ضدیت با اسلام نجات دهند.
من سالها استاد جامعهشناسی بودهام و بهعنوان یک جامعهشناس صحبت میکنم. شما میدانید که ضدیت با اسلام و ضدیت با خارجی حتی در این شهر ژنو بهطور وحشتناکی رو بهگسترش است. مجاهدین خلق، انقلابیونی هستند، زنان و مردان با ایمان و مسلمانانی هستند که برای ارزشهای دموکراتیک و ارزش آزادی و حکومت قانون، جدایی دین از دولت، بهنفع ارزشهای جهانشمول مبارزه میکنند. به این ترتیب اینکه آنها بتوانند ایران را آزاد کنند بههمه ما ربط دارد، بههمه ما ربط دارد زیرا ضدیت با اسلام و نژادپرستی که اروپا را مسموم کرده است و هر روز بدتر میشود تنها توسط جنبشی میتواند خنثی شود که ریشه در ایدئولوژی اسلام داشته و بهطور دموکراتیک در جهت ارزشهای جهانشمول و منشور مللمتحد و اعلامیه جهانی حقوقبشر مبارزه میکند.
از اینرو باید گفت که این یک مبارزه کاملاًً نمونه است و من از نخستوزیر غزالی سپاسگزارم که توجه مرا به این امر جلب کرد و درجا این موضوع را درک کردم.
آخرین موضوعی که میخواهم بگویم این است که در این سالنی که گردهم آمدهایم کاظم حضور داشت. بهاینخاطر است که من کمی احساساتم برانگیخته شده است. کاظم رجوی همکار من در دانشگاه ژنو بود. او همچنین اولین نماینده شورای ملی مقاومت ایران در امور حقوقبشر بود که مثل یک شیر مبارزه میکرد. واقعاً چنین بود و من در همین سالن او را دیدم که چگونه برای حقوقبشر مردم ایران مبارزه کرد و بعد هم بهقتل رسید. او در همین نزدیکی اینجا در شهر تانه، در استان وو، بهدست مأموران پلیس مخفی پاسداران ترور شد. لذا من فکر میکنم ما باید برای مجاهدین ارج زیادی بگذاریم و همبستگی کاملی با آنها داشته باشیم. دهها هزار تن از آنها کشته و اعدام شدهاند و اشرف تنها آخرین مرحله است. هزاران جوان، زن و مرد بهقتل رسیدهاند. وقتی بهاین سالن مینگرم و دوستان را میبینم که هیچکدام از آنها نیستند که فردی از خانواده خود را از دست نداده باشند، یک برادر، یک پدر، یک خواهر، یک فرزندی که بدار آویخته شده و یاتوسط تروریستهای حکومت ایران ترور نشده باشد، لذا میخواستم بهآنها بگویم سپاسگزارم زیرا آنها برای آزادی خود مبارزه میکنند، زیرا آنها برای کرامت انسانی ما مبارزه میکنند و من برای همین از آنها سپاسگزارم.
روث وج وود
حقوقدان برجسته ایالات متحده
من اخیراً دوران 8سال فعالیت در کمیته حقوقبشر سازمان مللمتحد را پشت سر گذاشتم.
یادآوری میکنم که در ژوئیه امسال موضوع بررسی نقض حقوقبشر توسط رژیم ایران در چارچوب میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی در این کمیته مطرح خواهد شد.
ما باید موضوع اشرف را در قالب مسائل حقوقبشری که پیش روی ماست، متذکر شویم. فکر میکنم شاید درخشانترین لحظه دورانی که کوفی عنان متصدی سمت دبیرکل در سازمان مللمتحد بود هنگامیباشد که او یک هیأت عالیرتبهیی را تعیین کرد که اعضای آن از جمله افرادی بودند مانند رابرت بدینتیر (وزیر دادگستری فرانسه در دوره میتران)، عمر موسی (دبیرکل اتحادیه عرب)، برنت اسکوکرافت (مشاور امنیت ملی آمریکا) و گرث اوانز (وزیر امور خارجه استرالیا).
این هیأت واژهیی بهنام «مسئولیت حفاظت» (آرتوپی) را ابداع نمود.
من بسیار خوشحالم که اروپا در این رابطه بسیج شده است. در آمریکا هم تکامل روند سیاسی بهنحوی است که افراد برجستهیی این مسأله را جدی خواهند گرفت.
ما امیدواریم سازمان مللمتحد در این رابطه چندان از آمریکا و اروپا و سایر کشورها عقب نماند.
بهعنوان یک آمریکایی میتوانم بگویم که مالکی بهرژیم ایران بسیار نزدیک است و نباید شک داشت که او خواستهای رژیم ایران را برآورده میسازد.
بنابراین اصل مسئولیت حفاظت، اولین معیار حقوقی است که من در قبال این شرایط نگرانکننده بهکار خواهم برد.
برای سازمان مللمتحد اوج تزویر و ریاکاری خواهد بود که بهکنوانسیون چهارم ژنو پشت کند. بر اساس این کنوانسیون، شهروندان غیرنظامی باید حفاظت شوند.
آنها باید از خدمات پزشکی، مسکن، آموزش، تأسیسات تفریحی و غیره برخوردار باشند و قطعاً نباید در معرض سر و صدای مزاحم قرار گیرند، امری که در دادگاه حقوقبشر اروپا محکوم شد.
در زمینه حقوق ساکنان اشرف، میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی وجود دارد که در حقیقت بازگفتار حقوقبشر عرفی است. عمده ابزار حقوقبشر اکنون در معیارهای قوانین عرفی گنجانده شدهاند که برای همه دولتها الزامآور میباشند و در حقیقت اصول و ضوابط لازمالرعایه حقوق بینالملل میباشند بهمعنی اینکه هیچ دولتی نمیتواند از آنها سر باز زند.
شکنجهنشدن در ماده7 میثاق، و ماده6 که حق زندگی و کرامت انسانی در کنار حق بهرسمیت شناختهشدن در مقابل قانون را تصریح میکند. همه این حقوق در چارچوب رفتارها در قبال ساکنان اشرف در داخل عراق مورد تهدید واقع شدهاند.
نمیدانم چه تعداد از هیأتهای کشورهای مختلف و خبرنگار در اینجا حضور دارد. اما شما را فرامیخوانم که همکار محترم من، کمیسر عالی حقوقبشر سازمان مللمتحد را دعوت کنید تا در این زمینه اتخاذ موضع کند. من شما را تشویق میکنم که از وزیر امور خارجه، هیلاری کلینتون دعوت کنید که به فکر لغو نامگذاری مشخصاً این سازمان باشد.
من فکر میکنم حیاتی است که این امر به موضوعی برای طبقه 38 سازمان مللمتحد و «بان کیمون» تبدیل شود، چنانکه او دریابد که کمال سابقه او در مسند دبیرکلی سازمان مللمتحد مشروط به این خواهد بود که مأموریت سازمان مللمتحد را به درستی پیش ببرد. او باید دریابد که رهاکردن افراد در برابر سادیسم رژیم عراق در این شرایط، نهقانونی و نهاخلاقی است و ازنظر سیاسی نیز معیوب است.
باید ابزار قانعکردن و شاید فشار بهنحو مؤدبانه را کشف کرد و طوری کار کرد که از برانگیختن یا رنجاندن طرفهای مربوطه پرهیز نمود ولی درعینحال، هم اعضای پیمان آتلانتیک شمالی و هم رهبران سازمان مللمتحد و ارتش آمریکا را وادار نمود تا این موضوع را جدی بگیرند، موضوعی که با تعهد آنان بهشرافت و عزت آمریکا، سازمان ملل متحد، اروپا و عمده جامعه جهانی ارتباط دارد.
موضوع اشرف کاملاً روشن است و میتواند با احتیاط انجام شود. تنها نیازمند حضور ناظران سازمان مللمتحد در کمپ اشرف میباشد معیارهای کنوانسیونهای ژنو و میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی نیز جمعاً واضح و روشن هستند و صراحتاً بگویم که حتی میتوان اصول حقوق عرفی مانند «حقوق ناشی از وعده» را در این رابطه اطلاق کرد. یعنی وقتی که شما وعدهیی را میدهید باید به آن پایبند بمانید. بنابراین پایهییترین اصول قوانین جاری هم باید رعایت شوند.
من دوست دارم این موضوع کلاً در رابطه با ایران مورد توجه قرار گیرد. کسانی هستند که خواهان تحریمهای اقتصادی بر روی بنزین هستند که ظاهراً تأثیراتی بههمراه داشته است. امید است که انقلابهای شمال آفریقا برای ایران نیز آموزنده باشند. بهتر است که در خط مقدم صف بود تا در انتهای آن. اما بهعنوان یک وکیل میگویم که عدم حفاظت از اشرف و نیز رهاکردن شهروندان ایرانی بهحال خود، نقض قانون حقوقبشر میباشد و برای جامعه جهانی امری بهغایت شرمآور خواهد بود.
پروفسور اریک داوید
استاد حقوق بینالملل
آقای رئیس، نیازی نیست موضوعاتی که قبلاً ذکر شده است را یادآوری کنم.
وضعیت دارای برخی ویژگیهاست که میتوانند مورد سؤال واقع شوند.
برخی میگویند شرایط کنونی بین عراق و آمریکا بهنوعی شرایط حقوقی افراد اشرف را تغییر داده است. اما این در نهایت تا آنجاکه بهحقوق و بهوظایف آنها در قبال ساکنان اشرف و از سوی دیگر در قبال اعضای جامعه بینالمللی برمیگردد، هیچ چیزی را تغییر نمیدهد.
نیروهای آمریکایی عراق را ترک کردند و سرنوشت ساکنان اشرف را به دولت عراق انتقال دادهاند و همانطور که رئیس کنفرانس الآن اشاره کردند، ماده 45 معاهده ژنو در ۱۹۴۹ در نظر میگیرد که حتی اگر سرنوشت افراد حفاظتشده توسط کنوانسیون در دستهایشان پیدا شود…
بنا براین هیچ اشکالی وجود ندارد که گفته شود الزام رعایت کنوانسیون۱۹۴۹ بهطور کامل منطبق با این شرایط باشد و البته شامل دولت آمریکا بر مبنای پایهیی ماده45 باشد.
نهتنها این التزام شامل آمریکا میشود، بلکه شامل تمامی دولتهایی میشود که کنوانسیون ژنو را امضا کردهاند نیز میشود یعنی تمامی 93کشور عضو.
یعنی بر این مبنا، کلیه جامعه جهانی در زمان حاضر در وضعیت فعلی اشرف مسئول هستند.
بهطور خاص آنچه که توسط دولت عراق و از طریق نیروهای نظامیش در مورد ساکنان اشرف جاری شده است که شامل عملیات ایذایی نیز میشود، عنوان تحریمی است که دولت عراق علیه ساکنان اشرف بهکار برده است.
این تجاوز و نقض صریح مفاد کنوانسیون49 و بهطور خاص ماده 50کنوانسیون چهارم میباشد.
شما ملاحظه میکنید که در مورد نقض حقوق انسانی هیچ محدودیتی رعایت نشده است.
در اینجا یک مسئولیت سنگین نهتنها شامل دولت عراق، بلکه شامل دولت آمریکا و سایر اعضای جامعه بینالمللی میشود.
ساکنان کمپ اشرف از سالهای85 و 86 توسط دولت وقت عراق بهعنوان پناهنده سیاسی شناخته شدهاند.
خیلی ساده و قابلفهم است که این وضعیت ناشی از این بوده که این افراد برای نجات از قتل، تجاوز و زندان و شکنجه ناچار بودهاند که از کشور ایران خارج شوند.
این وضعیت تحمیلشده برای این خروج، کاملاً مطابق تعریف قانونی است که در کنوانسیون ۱۹۵۱ ژنو از پناهنده سیاسی بهعمل آمده است.
پس بنابراین مفهوم، شکی باقی نمیماند که این افراد پناهنده سیاسی هستند.
تمامی این تاریخچه اثبات میکند که از نظر دولت عراق حضور این افراد روی خاکش همواره قانونی بوده است و آنرا پذیرفته بوده است.
پس وضعیت فعلی این افراد بهطور قانونی نتیجه و میوه آن حضور قانونی گذشته میباشد که طبیعتاً ادامه آن است و ادامه دارد.
درست است که رژیم فعلی عراق رژیم سال۲۰۰۳ نیست، ولی کشور عراق همان کشور است، رژیمها عوض میشوند ولی کشور عوض نمیشود.
شما درحالحاضر یک اعلامیه حقوقبشر و حقوق پایهیی انسان در دست دارید که در مورد حقوق اشخاصی است که دارای تابعیت کشور محل اقامت نیستند.
این اعلامیه در تاریخ ۱۹۸۷ توسط سازمان مللمتحد بهتصویب رسیده که بهموجب آن کسانیکه در خاک یک کشور سکونت دارند ولی تابعیت آن کشور را ندارند، از همان حقوق انسانی برخوردارند که هر شهروند آن کشوربرخوردار است.
ولی درحالحاضر وضعیت فعلی که دولت عراق بر ساکنان اشرف تحمیل کرده طوری است که بهطور واقعی این افراد حق تردد آزاد آنچنان که حقشان هست را ندارند. اضافه بر آنکه این حق قانونی در رابطه با آنها رعایت نمیشود، بلکه بهطور مضاعف قصد اخراج آنها را نیز میکنند. بر این اساس به حق سکنا و حق مالکیت خصوصی آنها و آنچه روی زمینهای خوشان بنا کردهاند نیز تجاوز میشود. اینها نقض مواد 12 و17 منشور حقوق اجتماعی و سیاسی است.
همچنین بر اساس کلیه موانع و مشکلاتی که برای آنها ایجاد کردهاند، مجموعه حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که حق آنها است از آنها دریغ شده است.
در عمل حق کارکردن نیز از آنها سلب شده است، زیرا اجازه تجارت بین کمپ اشرف و سایر قسمتهای عراق بر آنها ممنوع شده است که در این رابطه مواد متعدد مفاد منشور حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نقض شده و مسئولیت این نقض برعهده دولت عراق میباشد.
در این رابطه فقط عراق نیست که مقصر است بلکه جامعه بینالمللی نیز مقصر میباشد.
در حوادثی که اخیراً ساکنان اشرف قربانی آن هستند، علاوه بر اینکه شکنجه بهواقع رخ میدهد، جنایت علیه بشریت نیز جریان دارد که میتواند موجب نقض قوانین بینالمللی محسوب شود، هم شکنجه و هم جنایت علیه بشریت.
خوشحالم در این مقر سازمان مللمتحد در ژنو بگویم که مسئولیت حفاظت بهعهده نهتنها کشوری است که این حوادث در آنجا اتفاق میافتد، بلکه مسئولیت بقیه جامعه بینالمللی را نیز بههمراه دارد.
من هم بیصبرانه منتظرم روزی برسد که مسئولیت سازمان مللمتحد بهطور جدی بهخاطر برخی کوتاهیها که بهموجب آن در برابر تاریخ شدیداً مجرم تلقی میشود پاسخ بدهد.
بعضی وقتها نباید از مراجعه به قاضی خوف داشت. در همه جامعه بینالملل این کار را میتوان کرد. امیدوارم روزی برسد که مصونیتها در برابر قانون و قاضی رنگ ببازند. حق مراجعه به قاضی از جمله حقوق پایهیی بشر است که در بعضی از موارد چنان بوده است که این حق بر مصونیت قضایی که بعضی سازمانها به آن متوسل میشدند، تفوق داشته است.
مطمئن باشید که اینجا نمیخواهم یک درس حقوق بینالملل داشته باشم و همینجا حرفهایم را به پایان میبرم.
سید احمد غزالی
نخستوزیر الجزایر ۱۹۹۲ ـ ۱۹۹۱
آقای رئیس
ما در برابر یک بحران جدی نقض حقوقبشر قرار گرفتهایم، شما بهدرستی صحبت از اورژانس کردید زیرا فیالواقع برای حفاظت از ساکنان اشرف اضطرار وجود دارد. در ابتدا میخواستم چند نکته در رابطه با وقایع بگویم.
در سال۲۰۰۳ وقتی که عراق بهوسیله ارتش آمریکا اشغال شد. ارتش اشغالگر سلاح ساکنان اشرف را گرفت، سپس تحقیقات اطلاعات مرکزی آمریکا و افبیآی انجام شد که شانزده ماه طول کشید وتکتک ساکنان مورد مصاحبه قرار گرفتند.
حاصل آن این بود که بین فرماندهی آمریکایی و یکایک ساکنان اشرف قراردادی امضا شد. در این قرارداد ارتش آمریکا به حق اشرف برای برخورداری از حفاظت کنوانسیون چهارم ژنو اذعان میداشت. ارتش آمریکا همچنین متعهد شد که جان و مال ساکنان این شهر را تضمین کند.
در سال۲۰۰۸ بود. هنگامی که اختیار حفاظت اشرف از ارتش آمریکا بهارتش عراق منتقل شد. براساس این توافق، دولت عراق متعهد شد مسئولیتهای واگذارشده به ارتش آمریکا بهویژه حفاظت از اشرف را بهعهده بگیرد. بلافاصله، یعنی در اواخر ژوئیه، حملات و اذیت و آزارها علیه اشرف آغاز شد که مستقیماً توسط سرویسهای وابسته به رئیس دولت عراق هدایت میشد و بهطور غیرمستقیم توسط رژیم ملاها هدایت میشد که هدف نابودکردن اشرف را دنبال میکرد. از آن تاریخ سلسله اعمال و حملات و انواع شکنجهها، تهدیدها، آزارها، محاصره آذوقه، دارو، آب و برق، علیه اشرف صورت گرفته است. هدف آنها این است که افراد را مجبور به ترک خاک عراق کنند.
وقتی صحبت از اشرف میکنیم البته خودکار موضوع مقاومت ایران مطرح است و تحولاتی که در دو کشور جریان دارد.
چرا این را میگویم؟ زیرا دو سال است که ما شاهد اعتراضات در خیابانهای ایران هستیم و رژیم ایران خودش با یک جنبش اعتراضی روبهرو میباشد، از ژوئیه۲۰۰۹ با یک قیام مردمی واقعی روبهرو هستیم و برای اولین بار از زمان بهوجود آمدن جمهوری اسلامی شعارهایی که داده میشود مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر خامنهای هستند. این رژیمی است در سراشیب سقوط و اخیراً هم برکناری رفسنجانی نفر شماره دو رژیم راداشتیم که بیانگر آغاز پایان رژیم است.
وقتی یک رژیم دیکتاتوری متزلزل میشود کاری که میکند این است که توجهات را منحرف کرده و به بیرون پناه ببرد. اینطور است که از سه سال پیش رژیم مستمراً روی دولت عراق فشار آورده است. بهویژه روی شخص مالکی، وی خود را بسیار اطاعتگر نشان داده و مماشات کرده است.
از اینروست که قبل از پرداختن بهراهحلهای درازمدت، که بالاخره با تثبیت وضعیت در ایران و در عراق، تحقق خواهد یافت، جامعه بینالملل موظف است تدابیری را برای جلوگیری از خطرهای فوری اتخاذ کند که مستقیماً و بهطور غیرمستقیم ناشی از رژیم ایران است. این کار را از طریق دستورالعملهایی که بهدولت عراق میدهد میتوان مشاهده کرد. لذا ما باید بلاوقفه با سازمان مللمتحد کار کنیم تا یک هیأت دائمی ناظر در اشرف در آنجا مستقر شود.
دوم اینکه حفاظت یونامی از خطرهایی که از جانب رژیم ایران وجود دارد، تأمین شود و اینجاست که مسئولیت آمریکا مطرح میشود. آمریکا مسئول است و این را قاطعانه میگویم. صرف اینکه آنها عراق را ترک میکنند بدین معنی نیست که از مسئولیتهای اخلاقی، سیاسی و حقوقی مربوط به تأمین امنیت اشرف خلاص هستند. اینجاست که نقش آمریکا بهعنوان تکمیلکننده نقش مللمتحد مطرح میشود.
در پایان میخواستم بگویم که آقای رئیس، شما بهخوبی بین آنچه که در آفریقای شمالی رخ داده و آنچه که قطعاً در ایران رخ خواهد داد، ارتباط برقرار کردید. بله میبینیم که چگونه رژیم ایران وانمود میکند که از جنبشهای خیابانی در آنجاها حمایت میکند. رژیمیکه خودش، مردم خود را بهخاطر تظاهرات علیه دولت، بهمرگ محکوم میکند. باید منتظر این باشیم که تحولات در ایران سرعت بیشتری بگیرد.
آن ماری لیزن
رئیس افتخاری سنای بلژیک
من میخواستم مشخصاً در رابطه با وضعیت اشرف و آنچه که به تعادل منطقهیی برمیگردد، صحبت کنم. برای کسانی که در جریان تحولات سالهای اخیر میباشند، در رابطه با اوضاع نظامی و مسئولیتی که آمریکا بههنگام خلعسلاح یک گروه برعهده گرفت، باید بداند که نمیتواند از آن شانه خالی کند. مشکلی که در اشرف بهوجود آمده و تهدید و نحوه رسیدگی و حفاظت ساکنان اشرفنشان میدهد که جنگ عراق موجب گسترش دخالتهای رژیم ایران در منطقه شده است. برای آمریکا ناخوشایند است که این را بپذیرد، ولی خیلیها، در فرانسه و جاهای دیگر این ریسک را مطرح کرده بودند.
آیا سازمان مللمتحد بهطور صحیح کاری که ما از آن انتظارش را داریم، انجام داده است؟ من فکر میکنم باید به آقای ملکرت یادآوری کنیم که خیلی کارها هست که باید انجام شود، بهویژه در رابطه با وسائل شکنجه و بلندگوهایی که نصب شده است. همچنین امتناعکردن از دادن درمان پزشکی و همه مواردیکه بهکار ما بهعنوان گزارشکر ویژه مربوط میشود.
امروز امیدوارم محکومیت این وضع توسط شورای حقوقبشر بهوضوح انجام شود. باید این درک و فهم استراتژیک را داشته باشیم که عراق امروز تحت کنترل نیروهای رژیم ایران است. من نمیخواهم بگویم که آنها عروسکهای رژیم ایران هستند که بر عراق حاکم هستند ولی این حرفی است که در خیابانهای عراق میشنویم.
جنبشهایی که امروزه در منطقه دیده میشود نشان میدهد که عملکرد این دولتها هیچ ربطی با خواست مردمشان نداشته است. اوضاع عراق دقیقاً همینطوراست.
من فکر میکنم در زمانیکه گفتگوهایی درباره قطعنامه درباره رژیم ایران در جریان است، ما باید اجرای حفاظت از اشرف را از سازمان مللمتحد و آمریکا بهدست بیاوریم. از شما سپاسگزارم.
خوان گارسه
حقوقدان ارشد بینالمللی، مشاور سالوادور آلنده
آقای رئیس، سپاسگزارم از افتخاری که بهمن دادید تا در این مکان زیر چتر شورای حقوقبشر مللمتحد صحبت کنم.
در رابطه با ساکنان اشرف. باید بدانید که ما هماکنون در اشرف شاهد یک آزمایش از شکنجه در فضای آزاد برای تمام جمعیت یک شهر هستیم. معمولاً شکنجه در مکانهای بسته اعمال میشود اما اینجا در فضای باز یک نوع شکنجه روانی اعمال میشود که بههمان میزان شکنجه جسمی وخیم است. میخواهم درباره آنچه کارشناسان شکنجه وایت نویز (صوت سفید) مینامند بهمعنی شکنجه و بمباران صوتی، با شما صحبت کنم، متأسفانه تا بهحال این شکنجه در چند کشور روی افراد اعمال میشد
تا ساختار روحی و روانی و جسمیشان بشکند. این شکنجه آن چنان وخیم است که پزشکان انگلیسی بهبررسی انواع شکنجهها پرداختند و اخیراً گزارش آن توسط پزشکان انگلیسی منتشر شد. در تحقیق در مورد 300تن از بازماندگان شکنجهها در بالکان، آنها شدت شکنجههای مختلف بین درجههای یک تا چهار تقسیم کرده بودند و برای اینکه یک ایده از این موضوع داشته باشید، بهطور مثال شکنجه بیخوابی را در حد 1/3درجه قرار دارد و شکنجه صوتی را درحد 8/2درجه قرار دارد. پس میبینیم که هر دو اینها بالای متوسط این درجهبندی قرار دارند و این شکنجه هماکنون دارد بر روی تکتک ساکنان اشرف اعمال میشود. این امر در ماه فوریه سال گذشته آغاز شد و بلندگوهای قدرتمند دور تا دور شهر نصب شد.
آنها از این بلندگوها ساکنان را تهدید بهمرگ و زنان را تهدید به تجاوز و سربریدن میکنند. شکنجه روانی بهطور تدریجی افزایش یافت آنها تعداد بلندگوها را به 60 و سپس 80، سپس 120، آنگاه 180 و حالا به 210 عدد رساندهاند که شبانهروز فعال هستند. این به این معنی است که ساکنان حتی شبها نیز از این تهدیدها و صداهای کرکننده در امان نیستند. این شکنجه نامیده میشود. من از دو موضوع شوکه شدم، مسئولان سیاسی میگویند موضوع اشرف را دنبال میکنند.
این کافی نیست، افراد همچنان دارند شکنجه میشوند. کمیسیون حقوقبشر مللمتحد نیز تا بهحال درباره این شکنجههای دستهجمعی موضعگیری نکرده است. اما امکانات قضایی و حقوقی در دسترس هستند و ما این امکان را داشتیم که این موضوع را بهقضاوت یک دادگاه ببریم. ما از کنوانسیون چهارم ژنو استفاده کردیم زیرا نیروهای اشغالگر عراق اظهار داشتند که با نظر شورای امنیت مللمتحد اقدام کردهاند. این کنوانسیون ضامن آزادیهای بنیادین و حقوق اساسی افراد انسانی است. آنچه در اشرف رخ میدهد نقض شدید کنوانسیون است. از نظر این کنوانسیون اینگونه نقضها بهعنوان جنایت جنگی محسوب میشوند. بر اساس حقوق جهانشمول این نقضها در هر کشوری که کنوانسیون ژنو را امضا کرده میتوانند تحت پیگیرد قرار بگیرند. یکی از این کشورها، اسپانیا میباشد و من مسئولیت دادرسی در برابر دادگاه ملی اسپانیا را بهعهده داشتم. این دادگاه اعلام کرد که کنوانسیون ژنو باید اجرا شود و صلاحیت خود را در اینباره تأیید نمود و دستور داد ژنرال عراقی عامل حمله ژوئیه۲۰۰۹ که 11کشته و چند صد زخمی برجای گذاشت در برابر دادگاه حضور یابد. او میتواند همراه با یک وکیل برای دفاع از خود حاضر شود در غیراینصورت یک وکیل برایش تسخیری برای او تعیین خواهد شد. این تصمیم به بغداد منتقل شد.
به نظرم مهم و ضروری است که خاطرنشان شود ارگانهای مللمتحد بهویژه در زمینه حقوقبشر باید برخوردشان بگونهیی باشد که صرفاً به دریافت گزارش اکتفا نکنند، بلکه باید آشکارا درباره این شکنجه جمعی موضع بگیرند. در اینجا میخواهم شورای حقوقبشر را برای موضعگیری آشکار درباره این موضوع فرا بخوانم.
پدی اشدون
نماینده عالی و فرستاده ویژه اتحادیه اروپا در بوسنی ۲۰۰۲ - ۲۰۰۶
من بهطور خاص بر این عقیده هستم که آنچه در اشرف، ایران، لیبی، تونس و مصر مردم بر سر آن میجنگند، برخلاف آنچه رهبران ما در غرب بهما میگویند ارزشهای غربی نیست. اینها ارزشهای غربی نیستند بلکه ارزشهای جهانی هستند وگرنه چطور ممکن بود که اینها در منشور سازمان مللمتحد قرار داشته باشند. درعینحال، اینها ارزشهای یک اسلام واقعی هستند. همانطور که بخشی از ارزشهای مسیحیت هستند.
آقای رئیس، اگر مرا ببخشید، میخواستم یک خاطره مربوط به سالهای ۱۹۷۴ ـ ۱۹۷۶ که من دبیر اول هیأت انگلستان در ژنو بودم که در آن زمان خیابان ورمونت بود را یادآوری کنم.
در مدتی که آنجا بودم، یکی از کارهای من که زندگی مرا تغییر داد آوردن شیلا کسیدی که توسط رژیم پینوشه شکنجه شده بود بهکمیسیون حقوقبشر بود. من میگویم زندگیم را تغییر داد چون به من کمک کرد بهعنوان یک لیبرال افکار سیاسی م را شکل دهم که در مرکز آن این ایده بسیار مهم است که اولویت را بهحقوقبشر میدهد.
لذا بسیار خوشحالم که در این اتاق هستم. نمیدانم در این اتاق بود که من شهادت دادم یا جایی نزدیک اینجا بود. حافظهام یاری نمیکند. یک فیلسوف معروف انگلیسی بهنام ادموند برک بود که گفت: « برای اینکه شر پیروز شود، کافیست که مردان خوب سکوت پیشه کنند». من مثل اغلب شما اینجا هستم که سکوت کسانیکه باید سکوت نکنند را در امری که بهروشنی یک نقض آشکار است بهچالش بکشم. نهتنها کارهایی که دولتهای درگیر باید انجام دهند، بلکه حقوقبشر فردی حدود ۳۴۰۰مرد و زن در کمپ اشرف. ما امروز استدلالهای روشن حقوقی را شنیدیم. من خودم وکیل نیستم
اما من میتوانم ابرازنظر کنم که کنوانسیون چهار که از حقوق پناهندگان در زمان درگیریها حفاظت میکند، با تمامشدن جنگ تمام نمیشود. کسانیکه بهواسطه جنگ مورد تهدید قرار گرفتهاند، حفاظتشان با پایان جنگ تمام نمیشود، بلکه زمانی تمام میشود که مسائلشان حلوفصل شود. مطمئناً ، بر همین پایه با پناهندگان مثلاًًًًًًً در بالکان رفتار شده است. حفاظت کنوانسیون چهار آنها با پایان درگیریها تمام نشد، بلکه وقتی امور آنها درست شد پایان یافت. لذا با اطمینان باید گفت که اگر این امر در مورد آنها صادق بوده، در مورد اشرف نیز باید صدق کند.
این تنها یک موضع حقوقی نیست. همانطورکه خوان گارسه گفت، آمریکا وارد یک تعهد فردی روشن با تکبهتک این افراد شد. این یک تعهد است که باید به آن احترام گذاشت.
و بهنظرم شرافت آمریکا که آنرا امضا کرده مطرح است. من نمیدانم که آیا میتوان یک تعهد حقوقی را به دولت دیگری همچنانکه دولت آمریکا ادعا میکند منتقل کرد یا نه. اما اگر هم بتوان یک تعهد حقوقی را منتقل کرد، یک تعهد اخلاقی را نمیتوان. کماکان این تعهد دولت آمریکا و همچنین انگلستان است که امضا کردهاند. این بهجا نیست که حالا ما بگوییم این مسئولیت یک دولت مستقل دیگر است.
ما این دولت را بر سر کار آوردیم. ما نمیتوانیم یک تعهد اخلاقی را اینطور منتقل کنیم.
این وظیفه ماست که مطمئن شویم قولهایی که دادیم بهطور کامل عمل شود و اگر وسیله آن دولت عراق است آنگاه باید اطمینان حاصل کنیم که اینکار صورت میگیرد. لذا من فکر میکنم که یک موقعیت حقوقی وجود دارد و بهطور قطع، یک وظیفه اخلاقی وجود دارد.
و اینرا هم بگوییم که موقعیت آنان بر اساس کنوانسیون چهارم ژنو بهدیدگاه سیاسی آنها بستگی ندارد.
بگذارید به شما بگویم که یک کمیته بستن اشرف در دفتر نخستوزیری عراق وجود دارد. کمیتهیی که بهدنبال آن میتواند کمیتهیی باشد که بستن کمپ به هر بهایی را دنبال کند. آنها مصمم بهبستن اشرف هستند، اگرچه این بهمعنی نفی حقوق اشرفیان باشد.
هر آنچه در اشرف اتفاق بیفتد باید مفروض گرفت که مسئولیت شخص نخستوزیر عراق است و وی نمیتواند از آن فرار کند. ثانیا ما میدانیم که نیروهای امنیتی عراق بسیار فعال بودهاند. افراد علاوه بر نقصعضو شدن، کشته نیز شدهاند و دیگران حقوقشان برای درمان پزشکی نفی شده است. نهتنها حقوق آنان نفی شده بلکه همچنان که ما میدانیم، اکنون یک بسیج مستمر 24ساعته با 210بلندگو داریم. خانمها و آقایان، این چیزی نیست که عموماً از آن با خبر باشند. این امر شکنجه «صوت سفید» است. این بهدرستی یک شکنجه روانی نامیده میشود. من نمیتوانم تصور کنم که 210بلندگو چه وضعیتی بهوجود میآورند، آنهم با حداکثر توان صبح تا شب و شب تا صبح بیوقفه و آن هم تحت آن شرایط. باید حتماًًًً چیز بسیار بدی باشد. علاوه بر این میدانیم که حتی در سال جاری در ایران اعدامهای بسیار غیرعادلانهیی صورت گرفته است. آنهم صرفاً بهخاطر اینکه اقوام آن فرد در اشرف بودهاند. بهخاطر کار سادهای مانند دیدار با نزدیکانشان افراد اعدام شدهاند. حتی در ژانویه و فوریه۲۰۱۱.
مسئولیت حفاظت باید به اجرا درآید. اما تا زمانیکه یک تیم مانیتورینگ سازمان مللمتحد بهطور دائمی در آنجا حضور نداشته باشد ما راحت نخواهیم بود. تنها آن زمان است که کمی کمتر از حالحاضر نگران خواهیم بود.
برای پیروزشدن شیطان ساکتماندن یک انسان خوب کافی است. بنابراین من با آقای زیگلر همنظرم. چرا کمیسیون حقوقبشر ساکت مانده است؟ چرا دولت سوئیس ساکت مانده است؟ چرا بارونس اشتون ساکت مانده است که از قضا یک دوست خوب من است. چرا او ساکت مانده است؟ ما باید مطمئن شویم که افراد درباره این موضوع صحبت میکنند. در این شرایط بسیار خطرناک که حفاظت ناکافی کمی وجود دارد بسیار مهم است که حداقل حفاظتی که ما میتوانیم بهدست آوریم و مهم است که این زود انجام شود.
جیان فرانکو فاتورینی
نماینده جنبش علیه نژادپرستی و دوستی خلقها (مراپ) در مللمتحد
جنبش مرآپ از بینانگذاران ائتلاف جهانی علیه حکم اعدام است که در سال۲۰۰۲ تأسیس شد و در ژوئن۲۰۰۲ اولین گنگره جهانی آن در استراسبورگ برگزار گردید. این ائتلاف جهانی دارای 114عضو شامل سازمانهای غیردولتی و بینالمللی است.
این ائتلاف دهم اکتبر را بهعنوان روز جهانی علیه حکم اعدام معرفی کرد. از زمان تأسیس رژیم جمهوری اسلامی در ایران در سال۱۹۷۹، میلیونها تن قربانی تبعیض واقع شده و یا از حقوق بنیادین خود محروم شدهاند؛ بهویژه بهخاطر اعتقادات سیاسی، قومیت، جنسیت یا پیروی از یک فلسفه یا دین متفاوت. رژیم ایران مرتباً در صدر حکومتهایی قرارمیگیرد که بیشترین اعدامها را انجام میدهند. بهنسبت جمعیت ایران، این رژیم بیشترین تعداد اعدامها را در جهان انجام میدهد. استفاده از این مجازات، شیوهیی است برای رژیم ملاها جهت ایجاد فضای وحشت. مجازات اعدام وسیلهایست در دست حکومت برای مقابله با بیثباتی سیاسی و بحران اجتماعی.
از سال ۲۰۰۴ جمهوری اسلامی ایران مانع بازدید گزارشگر ویژه مللمتحد در امور شکنجه میشود، کمیسر عالی حقوقبشر، خانم پیلای، از رژیم ایران مکرراً خواسته است که بهاعدامها خاتمه دهد. او گفته است من از اینکه میبینم مقامات ایرانی بهجای توجه به درخواست ما، بهعکس تعداد اعدامها را افزایش دادهاند شگفتزده شدهام.
طی ماههای اخیر تعداد فزایندهیی از افراد به اتهام محاربه به اعدام محکوم شدهاند. بهگفته منابع بیش از 100تن از هنگام انتخابات ژوئن۲۰۰۹ و از آغاز دومین دوره محمود احمدینژاد اعدام شدهاند. طی ماه دسامبر و ژانویه120تن اعدام شدهاند که چهار برابر بیشتر از همین مدت در سال گذشته میباشد. یک زندانی سیاسی کرد بهنام حسین خضری به اتهام محاربه در 15ژانویه۲۰۱۱ اعدام شد، خانم زهرا بهرامی مادر دو فرزند که دارای تابعیت هلندی نیز بود بعد از دستگیرشدن در تظاهرات عاشورا در 27دسامبر۲۰۰۹ و در 29ژانویه۲۰۱۱ اعدام شد. علی صارمی در 27دسامبر۲۰۱۰ اعدام شد، جعفر کاظمی و محمدعلی حاج آقایی در 24ژانویه۲۰۱۱ در زندان اوین در تهران اعدام شدند. آنها متهم بهحمایت از سازمان مجاهدین خلق ایران بودند، این جنبش اپوزیسیون شناخته شده در ایران همچنان قربانی سرکوب حکومت حاکم بر تهران میباشد.
اتهام هر سه آنها تبلیغ علیه رژیم و همچنین بازدید از اشرف در عراق شده بود. این کمپ محل استقرار اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران است و فرزندان آقایان کاظمی و صارمی در آنجا اقامت دارند. جعفر کاظمی و محمدعلی حاجآقایی بهترتیب یازده وهفت سال را بهدلیل هواداری از سازمان مجاهدین را در زندانها سپری کرده بودند. علی صارمی درمجموع 24سال از عمر خود را در زندان بود که قسمتی در زمان شاه و قسمتی را در زمان رژیم مذهبی ایران گذرانده. این سه تن ماهها تحت شکنجه قرار گرفتند تا برای اعترافها تلویزیونی علیه سازمان مجاهدین شرکت کنند. اما آنها در برابر این فشارها مقاومت کردند. تعداد دیگری از اقوام ساکنان اشرف نیز توسط قضاییه رژیم ایران بهدلیل بازدید از اشرف به اعدام محکوم شدهاند. ۳۴۰۰عضو سازمان مجاهدین خلق در کمپ اشرف نزدیکی مرز ایران مستقر هستند و این امر به مقامات رژیم ایران را آزار میدهد زیرا این سازمان در جنبش اعتراضی در ایران صاحب نقش است.
به گزارش منابع مختلف، طی ماههای اخیر ساکنان اشرف هدف اذیت و آزار و محاصره مقامات عراق قرار گرفتهاند. از یک سال پیش، ساکنان اشرف صدف یک نوع شکنجه روانی قرار گرفتهاند. پیش از این، در ژوئن۲۰۰۹ آنها هدف حملات مرگبار قرار گرفتند. این حوادث نقض کامل کنوانسیونهای کامل ژنو است. زمان آن فرا رسیده که مللمتحد تدابیر لازم را برای حراست از امنیت روانی و فیزیکی ساکنان اشرف اتخاذ کند. زمان آن فرا رسیده که آمریکا به تعهد خود در برابر تکتک ساکنان اشرف وفا کند.
در این اجلاس آخرین تحولات در ایران و همچنین وضعیت انسانی نگرانکننده در کمپ اشرف، محل استقرار ۳۴۰۰تن افراد حفاظتشده تحت کنوانسیون ژنو (بهطور خاص ماده 45)، مورد بررسی قرار گرفت که نمایندگان ایالات متحده آمریکا، هنگام اشغال عراق، به تک به تک آنها تضمینهای مکتوب برای تضمین امنیت آنها داده بودند.
نکات زیر در این جلسه مطرح شد:
محکومیت نقض فاحش و گسترده حقوقبشر در ایران
محکومیت تمامی اعدامهای زندانیان سیاسی، از جمله اعدام اعضای خانوادههای ساکنان اشرف.
لزوم اعمال فشار بر دولت ایران برای آزادی بلادرنگ تمامی افرادی که در قیامهای ایران دستگیر شدهاند.
حمایت از پیشنویس قطعنامهیی که قرار است در شانزدهمین اجلاس شورای حقوقبشر مللمتحد در مورد ایران ارائه شود. این قطعنامه خواستار تعیین یک گزارشگر ویژه در مورد وضعیت حقوقبشر در ایران شده است. ضروری است از کشورهای عضو خواسته شود تا از تصویب پیشنویس این قطعنامه حمایت کنند.
لزوم یافتن یک راهحل درازمدت برای کمپ اشرف و کمک به ایجاد تغییرات بنیادین در ایران و عراق.
فراخوان به دولت عراق برای حفاظت از ساکنان کمپ اشرف.
فراخوان به دولت سوئیس برای تضمین اعمال کنوانسیون چهارم ژنو.
فراخوان به کمیسر عالی حقوقبشر مللمتحد برای قرار دادن مسأله حفاظت ساکنان اشرف در صدر اولویتها.
فراخوان به مللمتحد و ایالات متحده جهت اتخاذ تدابیر فوری برای حفاظت از کمپ اشرف. تدابیر حداقل و حیاتی بایستی شامل موارد زیر گردد:
بهکارگیری تمامی اهرمهای فشار بهدولت عراق جهت برچیدن بلندگوهای نصب شده برای شکنجه روانی ساکنان اشرف، توقف تمامی اشکال اذیت و آزار علیه ساکنان کمپ و تمامی تلاشهایی که امنیت آنهارا در معرض خطر قرار میدهد
اعزام و استقرار یک تیم مانیتورینگ ثابت مللمتحد در اشرف و تأمین حفاظت تیم مللمتحد توسط نیروهای آمریکا.
اریک سوتاس
دبیرکل سازمان جهانی علیه شکنجه،
من کوتاه صحبت میکنم و تنها بر چند نکته که شاید برایتان جالب باشد تأکید خواهم کرد.
اول اینکه ما اکنون شاهد تغییراتی در کل منطقه هستیم که تأثیراتی اتوماتیک، هم بر ایران، هم بر عراق و هم بر اشرف خواهد داشت که آسان نیست بتوان تشخیص داد این تغییرات در کدام مسیر حرکت خواهد کرد.
تا آنجا که بهمن مربوط میشود، اولین نکته جالب اینکه آنچه در تونس و مصر گذشته و آنچه اکنون در لیبی میگذرد، برخلاف آنچه دیکتاتوریهای حاکم وانمود میکردند، بههیچوجه راه را بر ایجاد جمهوریهای اسلامی نگشوده است. دیدیم که نیروهایی در صحنه هستند که خود را به اسلام منتسب میدانند، اسلامی مدرهتر از اسلام حماس یا رژیم ایران، اما در همانحال این نیروها در کادر روندهای دموکراتیک عمل میکنند و میتوان امیدوار بود که این پروسه بههمین نحو ادامه یابد.
بدیهی است که این یک تأثیر اولیه بر غربیها نیز خواهد گذاشت که ناگزیر باید کلید قرائت و تحلیل خود از اوضاع منطقه و رژیم ایران را که از آنچه مدعی بود و وانمود میکرد بهمراتب ضعیفتر بهنظر میرسد، مورد بازبینی قراردهند، چرا که اغلب، چنین برداشتی وجود داشت که تمام جنبشهای اپوزیسیون در منطقه از این رژیم الهام گرفته و مترصد ایجاد وضعیتی شبیه بهآنچه در تهران میگذرد هستند. وانگهی آخرین مواعظ رهبر رژیم (خامنهای) هم در همین راستاست و مدعی است که این انقلاب است که گسترش مییابد و همان نخستین بیانیههای جمهوری اسلامی خطاب به مللمتحد را تکرار میکند که خود را سرپلی میدانست برای انقلاب در دیگر کشورها، درحالیکه امروز دقیقاً عکس این را شاهدیم و آنها بههیچوجه در رأس این تغییرات قرار ندارند.
اگر برخی امور در ارتباط با وضعیت اشرف تغییر کرده، پیش از هرچیز یک تعبیر حقوقی است، یک تعبیر بهمعنای حفاظت بیچون و چرا، بهرغم آنچه که سالها است برای آن تلاش میشود، و وقتی میگویم سالها منظورم پیش از خروج آمریکاییهاست، زیرا از همان لحظه که آمریکاییها خروج خود را اعلام کردند، ما چندین سازمان بودیم که نگران از خود پرسیدیم چگونه این گروه رزمندگان که سلاح ندارند، توسط رژیمی در عراق که اگر هم کاملاً در خط تهران نباشد دستکم بهشدت تحت نفوذ آن قرار دارد، محافظت خواهند شد؟ مسأله از آن هنگام این بود که ساکنان اشرف باید همچنان از موقعیت حفاظتشده طبق کنوانسیون چهارم ژنو بهخصوص ماده45 آن برخوردار باشند که بهروشنی میگوید اشخاص حفاظتشده باید از حفاظتی همسطح خطری که با آن مواجهند برخوردار باشند. درغیراینصورت قدرتی که نیروهایش را بیرون برده باید بازگردد. این یک تعهد واضح است که از مفاد کنوانسیون ناشی میشود.
باید مللمتحد بهروشنی اعلام کند که این افراد دقیقاً بهمفهوم مندرج در کنوانسیون تحت حفاظت هستند.
نکته دوم تعهدات مستقیمی است که فرماندهان آمریکایی در امضای قرارداد با ساکنان اشرف پذیرفتهاند.
این قراردادها را نمیتوان صرفاً یک تکه کاغذ تلقی کرد.
از هنگام به قدرت رسیدن دولت کنونی عراق، تنشها پیرامون و علیه اشرف رو بهتصاعد بوده است.
ما از تلاش برای جابهجا کردن کمپ خبر داشتهایم تا تلاش برای نزدیکساختن آن بهبرخی مرزها تا بستن آن، حملات مستقیم داشتهایم و آخرین حملات در ماه ژانویه مستقیماً علیه ساکنان صورت گرفته است. و تدریجا کم کردن حفاظت و با دادن آن به نیروهای عراقی همزمان با فشار مستمر مأموران رژیم ایران که شبانه روزی ساکنان اشرف را تهدید میکنند، مشکل اساسی در ماههای اخیر رسانیدن دارو و کمکهای از نوع بشردوستانه بوده است. روشن است ارادهیی برای غیرقابلتحملکردن وضعیت وجود دارد تا ساکنان را وادار به ترک کمپ ساخته و درصورت امکان بیرون راندنشان از کشور عملی شود.
بهنظر من با توجه بهآنچه در ابتدای صحبت یادآور شدم، یعنی با تغییرات عمومی که در جریان است شاهد چند تحول جالب بودیم. اولین آن از ناحیه رژیم ایران است که منقبض میشود اما درهمانحال نشانههایی از ضعف بروز میدهد و همانطورکه ابتدای بحث گفتم همچنان وانمود میکند که رهبری تمام این قیامها را برعهده دارد، درحالیکه برعکس میبینیم دارد از تکوتا میافتد.
همچنین سخنان هیلاری کلینتون را داریم، از جمله پیشنهاد تعیین یک گزارشگر ویژه برای ایران، گزارشگری که تعیین آن بهدلیل عدم اجرای قطعنامههای مصوب قبلی مورد تقاضا است و چنین گزارشگری مأموریت اصلیش مشخصکردن نقاط انسدادی خواهد بود که مانع اجرای قطعنامهها است.
درهمانحال که رژیم منقبض شده و اعدامها افزایش یافته و ما در یک وضعیت تنش هستیم. درهمانحال آقای ملکرت از تهران دیدار کرده است با توافقاتی برای همکاریهای عراق و ایران در مورد برخی مسائل مورد علاقه مشترک و ایجاد ثبات در منطقه.
اعلام امکان تعیین گزارشگر ویژه باعث واکنش تهران شده و مجبورش کرده بهنوعی تلاشی بهعمل آورد تا راهی یا روزنهیی باز کند برای دیالوگ با یونامی تا این را توجیه کند که نیازی به گزارشگر ویژه نیست.
برچنین بستری بسیار مهم و اساسی است که وضعیت اشرف و ضرورت حفاظت از آن را کراراً یادآور شویم. این مشکل امروز نیست، بلکه مسألهیی است که سالها است ادامه دارد و حتی شاهد مرگ افرادی بودهایم به این دلیلکه بهموقع به آنها کمک پزشکی نشده است. ما در وضعیتی هستیم که تا همینجا هم نقض بسیار جدی و وخامتبارحقوق افراد روی داده و ضروری است کنترل وضعیت را باز بهدست بگیریم و از وجود یک حفاظت واقعی خاطرجمع شویم و همچنین از بابت محاکمه کسانیکه اجازه چنین جنایاتی را دادهاند، اطمینان یابیم.
اما در یک مرحله اول، آنچه ضروری است حفاظت از طریق سازمان مللمتحد است که از سوی نیروهای آمریکایی آنکادره باشد و نوعی حفاظت پیرامون کمپ را هم تأمین کند.
و از آنجایی که هنوز آمریکاییها حضور دارند، باید حفاظت کمپ و اطرافش را که نمیباید متوقف میکردند، تامین کنند.
آمریکا با وکالت از طرف مللمتحد از این افراد تحت حفاظت باید حفاظت نماید.
ژان زیگلر
عضو کمیته مشورتی شورای حقوقبشر مللمتحد
آقای رئیس، خانمها، آقایان:
من نمیخواهم بهتحلیل قضایی بپردازم که بهخوبی توسط حقوقدانان بسیار برجسته در این جلسه انجام شد. آنچه که تا بهحال ما بهدست آوردهایم بیانیهیی بود که در دهم اوت۲۰۱۰ درباره وضعیت اضطراری حقوقبشر در مورد اشرف، توسط تعدادی از اعضای کمیته مشورتی حقوقبشر امضا شد. دو موضوع، مورد درخواست بود که به اعتقاد من باید خط حمله ما باشد. نخست نقض کنوانسیون چهارم ژنو که پروفسور گارسه بهخوبی آنرا تشریح کرد.
همانطور که کنوانسیون شماره یک تصویب میکند، این سوئیس است که بهعنوان کشور میزبان وظیفه نظارت بر انجام اجرای کنوانسیونها را بهعهده دارد. میدانیم که کنوانسیونها در اشرف بهشدت و بهطور دائمی نقض میشوند. این وظیفه کشور میزبان کنوانسیونها میباشد که مداخله کند. سوئیس یعنی دولت کشور من باید این کار را بکند.
از نظر نرمها و بهلحاظ حقوقی آنها وظیفه دارند که کنوانسیونها را بهاجرا بگذارند. همه کنوانسیونها را بهیژه چهارمین (کنوانسیون 4ژنو) را. در این رابطه باید اقدام کرد.
موضوع دوم مشکلی است که در رابطه با کمیساریا وجود دارد. خانم پیلای نمایندگانی را از جانب مللمتحد به اشرف اعزام کرده اما آنچه که باید بکند و وظیفه دارد که بکند این است که حقوقبشر و حقوقبشردوستانه مندرج در کنوانسیونها اجرا شوند. عراق یکی از 192عضو کشورهای مللمتحد میباشد که بیانیه جهانی حقوقبشر را امضا کرده است، زیرا در غیراینصورت نمیتوانست عضو مللمتحد باشد. با این وجود آنها شکنجه اعمال میکنند، همانطور که الآن درباره آن شنیدیم. بهلحاظ حقوقی شکی نیست که آنها علیه ساکنان اشرف شکنجه اعمال میکنند. کمیسر عالی حقوقبشر وظیفه دارد شورای حقوقبشر را در اینباره مطلع سازد. آنچه شورا بعضاً انجام خواهد داد موضوع دیگری است.
شورای حقوقبشر از 28فوریه گذشته شانزدهمین اجلاس خود را آغاز کرده است. قبل از گشایش اجلاس، در اولین روز هر اجلاس، کمیسر عالی موضوعات مورد نگرانی را بهاطلاع شورا میرساند.
این چیزی است که باید انجام دهد، بعد شورا بحث میکند. این دو چیزی است که ما باید بهدست بیاوریم.
حالا میخواهم دو موضوع را مطرح کنم که یکی از آنها شخصیتر است. مجاهدین خلق تنها جنبش انقلابی رهاییبخش ملی هستند که بههیچ کشوری وابسته نیست. انقلابیون الجزایری میتوانستند روی تونس تکیه کنند. ویتنامیها میتوانستند روی چین تکیه کنند. اما مجاهدین هیچکس را ندارند و تماماً بهجامعه مدنی تکیه دارند.
چرا باید جامعه مدنی را بسیج کنیم؟ نخستوزیر غزالی یکبار یک حرف بسیار پرمغزی را بهمن گفت، او گفت یا مجاهدین موفق میشوند و این یعنی اینکه جهان مسلمان موفق میشود یا اینکه شکست میخورند. آنها تنها جنبش آزادیبخش ملی هستند که میتوانند ما را از ضدیت با اسلام نجات دهند.
من سالها استاد جامعهشناسی بودهام و بهعنوان یک جامعهشناس صحبت میکنم. شما میدانید که ضدیت با اسلام و ضدیت با خارجی حتی در این شهر ژنو بهطور وحشتناکی رو بهگسترش است. مجاهدین خلق، انقلابیونی هستند، زنان و مردان با ایمان و مسلمانانی هستند که برای ارزشهای دموکراتیک و ارزش آزادی و حکومت قانون، جدایی دین از دولت، بهنفع ارزشهای جهانشمول مبارزه میکنند. به این ترتیب اینکه آنها بتوانند ایران را آزاد کنند بههمه ما ربط دارد، بههمه ما ربط دارد زیرا ضدیت با اسلام و نژادپرستی که اروپا را مسموم کرده است و هر روز بدتر میشود تنها توسط جنبشی میتواند خنثی شود که ریشه در ایدئولوژی اسلام داشته و بهطور دموکراتیک در جهت ارزشهای جهانشمول و منشور مللمتحد و اعلامیه جهانی حقوقبشر مبارزه میکند.
از اینرو باید گفت که این یک مبارزه کاملاًً نمونه است و من از نخستوزیر غزالی سپاسگزارم که توجه مرا به این امر جلب کرد و درجا این موضوع را درک کردم.
آخرین موضوعی که میخواهم بگویم این است که در این سالنی که گردهم آمدهایم کاظم حضور داشت. بهاینخاطر است که من کمی احساساتم برانگیخته شده است. کاظم رجوی همکار من در دانشگاه ژنو بود. او همچنین اولین نماینده شورای ملی مقاومت ایران در امور حقوقبشر بود که مثل یک شیر مبارزه میکرد. واقعاً چنین بود و من در همین سالن او را دیدم که چگونه برای حقوقبشر مردم ایران مبارزه کرد و بعد هم بهقتل رسید. او در همین نزدیکی اینجا در شهر تانه، در استان وو، بهدست مأموران پلیس مخفی پاسداران ترور شد. لذا من فکر میکنم ما باید برای مجاهدین ارج زیادی بگذاریم و همبستگی کاملی با آنها داشته باشیم. دهها هزار تن از آنها کشته و اعدام شدهاند و اشرف تنها آخرین مرحله است. هزاران جوان، زن و مرد بهقتل رسیدهاند. وقتی بهاین سالن مینگرم و دوستان را میبینم که هیچکدام از آنها نیستند که فردی از خانواده خود را از دست نداده باشند، یک برادر، یک پدر، یک خواهر، یک فرزندی که بدار آویخته شده و یاتوسط تروریستهای حکومت ایران ترور نشده باشد، لذا میخواستم بهآنها بگویم سپاسگزارم زیرا آنها برای آزادی خود مبارزه میکنند، زیرا آنها برای کرامت انسانی ما مبارزه میکنند و من برای همین از آنها سپاسگزارم.
روث وج وود
حقوقدان برجسته ایالات متحده
من اخیراً دوران 8سال فعالیت در کمیته حقوقبشر سازمان مللمتحد را پشت سر گذاشتم.
یادآوری میکنم که در ژوئیه امسال موضوع بررسی نقض حقوقبشر توسط رژیم ایران در چارچوب میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی در این کمیته مطرح خواهد شد.
ما باید موضوع اشرف را در قالب مسائل حقوقبشری که پیش روی ماست، متذکر شویم. فکر میکنم شاید درخشانترین لحظه دورانی که کوفی عنان متصدی سمت دبیرکل در سازمان مللمتحد بود هنگامیباشد که او یک هیأت عالیرتبهیی را تعیین کرد که اعضای آن از جمله افرادی بودند مانند رابرت بدینتیر (وزیر دادگستری فرانسه در دوره میتران)، عمر موسی (دبیرکل اتحادیه عرب)، برنت اسکوکرافت (مشاور امنیت ملی آمریکا) و گرث اوانز (وزیر امور خارجه استرالیا).
این هیأت واژهیی بهنام «مسئولیت حفاظت» (آرتوپی) را ابداع نمود.
من بسیار خوشحالم که اروپا در این رابطه بسیج شده است. در آمریکا هم تکامل روند سیاسی بهنحوی است که افراد برجستهیی این مسأله را جدی خواهند گرفت.
ما امیدواریم سازمان مللمتحد در این رابطه چندان از آمریکا و اروپا و سایر کشورها عقب نماند.
بهعنوان یک آمریکایی میتوانم بگویم که مالکی بهرژیم ایران بسیار نزدیک است و نباید شک داشت که او خواستهای رژیم ایران را برآورده میسازد.
بنابراین اصل مسئولیت حفاظت، اولین معیار حقوقی است که من در قبال این شرایط نگرانکننده بهکار خواهم برد.
برای سازمان مللمتحد اوج تزویر و ریاکاری خواهد بود که بهکنوانسیون چهارم ژنو پشت کند. بر اساس این کنوانسیون، شهروندان غیرنظامی باید حفاظت شوند.
آنها باید از خدمات پزشکی، مسکن، آموزش، تأسیسات تفریحی و غیره برخوردار باشند و قطعاً نباید در معرض سر و صدای مزاحم قرار گیرند، امری که در دادگاه حقوقبشر اروپا محکوم شد.
در زمینه حقوق ساکنان اشرف، میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی وجود دارد که در حقیقت بازگفتار حقوقبشر عرفی است. عمده ابزار حقوقبشر اکنون در معیارهای قوانین عرفی گنجانده شدهاند که برای همه دولتها الزامآور میباشند و در حقیقت اصول و ضوابط لازمالرعایه حقوق بینالملل میباشند بهمعنی اینکه هیچ دولتی نمیتواند از آنها سر باز زند.
شکنجهنشدن در ماده7 میثاق، و ماده6 که حق زندگی و کرامت انسانی در کنار حق بهرسمیت شناختهشدن در مقابل قانون را تصریح میکند. همه این حقوق در چارچوب رفتارها در قبال ساکنان اشرف در داخل عراق مورد تهدید واقع شدهاند.
نمیدانم چه تعداد از هیأتهای کشورهای مختلف و خبرنگار در اینجا حضور دارد. اما شما را فرامیخوانم که همکار محترم من، کمیسر عالی حقوقبشر سازمان مللمتحد را دعوت کنید تا در این زمینه اتخاذ موضع کند. من شما را تشویق میکنم که از وزیر امور خارجه، هیلاری کلینتون دعوت کنید که به فکر لغو نامگذاری مشخصاً این سازمان باشد.
من فکر میکنم حیاتی است که این امر به موضوعی برای طبقه 38 سازمان مللمتحد و «بان کیمون» تبدیل شود، چنانکه او دریابد که کمال سابقه او در مسند دبیرکلی سازمان مللمتحد مشروط به این خواهد بود که مأموریت سازمان مللمتحد را به درستی پیش ببرد. او باید دریابد که رهاکردن افراد در برابر سادیسم رژیم عراق در این شرایط، نهقانونی و نهاخلاقی است و ازنظر سیاسی نیز معیوب است.
باید ابزار قانعکردن و شاید فشار بهنحو مؤدبانه را کشف کرد و طوری کار کرد که از برانگیختن یا رنجاندن طرفهای مربوطه پرهیز نمود ولی درعینحال، هم اعضای پیمان آتلانتیک شمالی و هم رهبران سازمان مللمتحد و ارتش آمریکا را وادار نمود تا این موضوع را جدی بگیرند، موضوعی که با تعهد آنان بهشرافت و عزت آمریکا، سازمان ملل متحد، اروپا و عمده جامعه جهانی ارتباط دارد.
موضوع اشرف کاملاً روشن است و میتواند با احتیاط انجام شود. تنها نیازمند حضور ناظران سازمان مللمتحد در کمپ اشرف میباشد معیارهای کنوانسیونهای ژنو و میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی نیز جمعاً واضح و روشن هستند و صراحتاً بگویم که حتی میتوان اصول حقوق عرفی مانند «حقوق ناشی از وعده» را در این رابطه اطلاق کرد. یعنی وقتی که شما وعدهیی را میدهید باید به آن پایبند بمانید. بنابراین پایهییترین اصول قوانین جاری هم باید رعایت شوند.
من دوست دارم این موضوع کلاً در رابطه با ایران مورد توجه قرار گیرد. کسانی هستند که خواهان تحریمهای اقتصادی بر روی بنزین هستند که ظاهراً تأثیراتی بههمراه داشته است. امید است که انقلابهای شمال آفریقا برای ایران نیز آموزنده باشند. بهتر است که در خط مقدم صف بود تا در انتهای آن. اما بهعنوان یک وکیل میگویم که عدم حفاظت از اشرف و نیز رهاکردن شهروندان ایرانی بهحال خود، نقض قانون حقوقبشر میباشد و برای جامعه جهانی امری بهغایت شرمآور خواهد بود.
پروفسور اریک داوید
استاد حقوق بینالملل
آقای رئیس، نیازی نیست موضوعاتی که قبلاً ذکر شده است را یادآوری کنم.
وضعیت دارای برخی ویژگیهاست که میتوانند مورد سؤال واقع شوند.
برخی میگویند شرایط کنونی بین عراق و آمریکا بهنوعی شرایط حقوقی افراد اشرف را تغییر داده است. اما این در نهایت تا آنجاکه بهحقوق و بهوظایف آنها در قبال ساکنان اشرف و از سوی دیگر در قبال اعضای جامعه بینالمللی برمیگردد، هیچ چیزی را تغییر نمیدهد.
نیروهای آمریکایی عراق را ترک کردند و سرنوشت ساکنان اشرف را به دولت عراق انتقال دادهاند و همانطور که رئیس کنفرانس الآن اشاره کردند، ماده 45 معاهده ژنو در ۱۹۴۹ در نظر میگیرد که حتی اگر سرنوشت افراد حفاظتشده توسط کنوانسیون در دستهایشان پیدا شود…
بنا براین هیچ اشکالی وجود ندارد که گفته شود الزام رعایت کنوانسیون۱۹۴۹ بهطور کامل منطبق با این شرایط باشد و البته شامل دولت آمریکا بر مبنای پایهیی ماده45 باشد.
نهتنها این التزام شامل آمریکا میشود، بلکه شامل تمامی دولتهایی میشود که کنوانسیون ژنو را امضا کردهاند نیز میشود یعنی تمامی 93کشور عضو.
یعنی بر این مبنا، کلیه جامعه جهانی در زمان حاضر در وضعیت فعلی اشرف مسئول هستند.
بهطور خاص آنچه که توسط دولت عراق و از طریق نیروهای نظامیش در مورد ساکنان اشرف جاری شده است که شامل عملیات ایذایی نیز میشود، عنوان تحریمی است که دولت عراق علیه ساکنان اشرف بهکار برده است.
این تجاوز و نقض صریح مفاد کنوانسیون49 و بهطور خاص ماده 50کنوانسیون چهارم میباشد.
شما ملاحظه میکنید که در مورد نقض حقوق انسانی هیچ محدودیتی رعایت نشده است.
در اینجا یک مسئولیت سنگین نهتنها شامل دولت عراق، بلکه شامل دولت آمریکا و سایر اعضای جامعه بینالمللی میشود.
ساکنان کمپ اشرف از سالهای85 و 86 توسط دولت وقت عراق بهعنوان پناهنده سیاسی شناخته شدهاند.
خیلی ساده و قابلفهم است که این وضعیت ناشی از این بوده که این افراد برای نجات از قتل، تجاوز و زندان و شکنجه ناچار بودهاند که از کشور ایران خارج شوند.
این وضعیت تحمیلشده برای این خروج، کاملاً مطابق تعریف قانونی است که در کنوانسیون ۱۹۵۱ ژنو از پناهنده سیاسی بهعمل آمده است.
پس بنابراین مفهوم، شکی باقی نمیماند که این افراد پناهنده سیاسی هستند.
تمامی این تاریخچه اثبات میکند که از نظر دولت عراق حضور این افراد روی خاکش همواره قانونی بوده است و آنرا پذیرفته بوده است.
پس وضعیت فعلی این افراد بهطور قانونی نتیجه و میوه آن حضور قانونی گذشته میباشد که طبیعتاً ادامه آن است و ادامه دارد.
درست است که رژیم فعلی عراق رژیم سال۲۰۰۳ نیست، ولی کشور عراق همان کشور است، رژیمها عوض میشوند ولی کشور عوض نمیشود.
شما درحالحاضر یک اعلامیه حقوقبشر و حقوق پایهیی انسان در دست دارید که در مورد حقوق اشخاصی است که دارای تابعیت کشور محل اقامت نیستند.
این اعلامیه در تاریخ ۱۹۸۷ توسط سازمان مللمتحد بهتصویب رسیده که بهموجب آن کسانیکه در خاک یک کشور سکونت دارند ولی تابعیت آن کشور را ندارند، از همان حقوق انسانی برخوردارند که هر شهروند آن کشوربرخوردار است.
ولی درحالحاضر وضعیت فعلی که دولت عراق بر ساکنان اشرف تحمیل کرده طوری است که بهطور واقعی این افراد حق تردد آزاد آنچنان که حقشان هست را ندارند. اضافه بر آنکه این حق قانونی در رابطه با آنها رعایت نمیشود، بلکه بهطور مضاعف قصد اخراج آنها را نیز میکنند. بر این اساس به حق سکنا و حق مالکیت خصوصی آنها و آنچه روی زمینهای خوشان بنا کردهاند نیز تجاوز میشود. اینها نقض مواد 12 و17 منشور حقوق اجتماعی و سیاسی است.
همچنین بر اساس کلیه موانع و مشکلاتی که برای آنها ایجاد کردهاند، مجموعه حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که حق آنها است از آنها دریغ شده است.
در عمل حق کارکردن نیز از آنها سلب شده است، زیرا اجازه تجارت بین کمپ اشرف و سایر قسمتهای عراق بر آنها ممنوع شده است که در این رابطه مواد متعدد مفاد منشور حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نقض شده و مسئولیت این نقض برعهده دولت عراق میباشد.
در این رابطه فقط عراق نیست که مقصر است بلکه جامعه بینالمللی نیز مقصر میباشد.
در حوادثی که اخیراً ساکنان اشرف قربانی آن هستند، علاوه بر اینکه شکنجه بهواقع رخ میدهد، جنایت علیه بشریت نیز جریان دارد که میتواند موجب نقض قوانین بینالمللی محسوب شود، هم شکنجه و هم جنایت علیه بشریت.
خوشحالم در این مقر سازمان مللمتحد در ژنو بگویم که مسئولیت حفاظت بهعهده نهتنها کشوری است که این حوادث در آنجا اتفاق میافتد، بلکه مسئولیت بقیه جامعه بینالمللی را نیز بههمراه دارد.
من هم بیصبرانه منتظرم روزی برسد که مسئولیت سازمان مللمتحد بهطور جدی بهخاطر برخی کوتاهیها که بهموجب آن در برابر تاریخ شدیداً مجرم تلقی میشود پاسخ بدهد.
بعضی وقتها نباید از مراجعه به قاضی خوف داشت. در همه جامعه بینالملل این کار را میتوان کرد. امیدوارم روزی برسد که مصونیتها در برابر قانون و قاضی رنگ ببازند. حق مراجعه به قاضی از جمله حقوق پایهیی بشر است که در بعضی از موارد چنان بوده است که این حق بر مصونیت قضایی که بعضی سازمانها به آن متوسل میشدند، تفوق داشته است.
مطمئن باشید که اینجا نمیخواهم یک درس حقوق بینالملل داشته باشم و همینجا حرفهایم را به پایان میبرم.
سید احمد غزالی
نخستوزیر الجزایر ۱۹۹۲ ـ ۱۹۹۱
آقای رئیس
ما در برابر یک بحران جدی نقض حقوقبشر قرار گرفتهایم، شما بهدرستی صحبت از اورژانس کردید زیرا فیالواقع برای حفاظت از ساکنان اشرف اضطرار وجود دارد. در ابتدا میخواستم چند نکته در رابطه با وقایع بگویم.
در سال۲۰۰۳ وقتی که عراق بهوسیله ارتش آمریکا اشغال شد. ارتش اشغالگر سلاح ساکنان اشرف را گرفت، سپس تحقیقات اطلاعات مرکزی آمریکا و افبیآی انجام شد که شانزده ماه طول کشید وتکتک ساکنان مورد مصاحبه قرار گرفتند.
حاصل آن این بود که بین فرماندهی آمریکایی و یکایک ساکنان اشرف قراردادی امضا شد. در این قرارداد ارتش آمریکا به حق اشرف برای برخورداری از حفاظت کنوانسیون چهارم ژنو اذعان میداشت. ارتش آمریکا همچنین متعهد شد که جان و مال ساکنان این شهر را تضمین کند.
در سال۲۰۰۸ بود. هنگامی که اختیار حفاظت اشرف از ارتش آمریکا بهارتش عراق منتقل شد. براساس این توافق، دولت عراق متعهد شد مسئولیتهای واگذارشده به ارتش آمریکا بهویژه حفاظت از اشرف را بهعهده بگیرد. بلافاصله، یعنی در اواخر ژوئیه، حملات و اذیت و آزارها علیه اشرف آغاز شد که مستقیماً توسط سرویسهای وابسته به رئیس دولت عراق هدایت میشد و بهطور غیرمستقیم توسط رژیم ملاها هدایت میشد که هدف نابودکردن اشرف را دنبال میکرد. از آن تاریخ سلسله اعمال و حملات و انواع شکنجهها، تهدیدها، آزارها، محاصره آذوقه، دارو، آب و برق، علیه اشرف صورت گرفته است. هدف آنها این است که افراد را مجبور به ترک خاک عراق کنند.
وقتی صحبت از اشرف میکنیم البته خودکار موضوع مقاومت ایران مطرح است و تحولاتی که در دو کشور جریان دارد.
چرا این را میگویم؟ زیرا دو سال است که ما شاهد اعتراضات در خیابانهای ایران هستیم و رژیم ایران خودش با یک جنبش اعتراضی روبهرو میباشد، از ژوئیه۲۰۰۹ با یک قیام مردمی واقعی روبهرو هستیم و برای اولین بار از زمان بهوجود آمدن جمهوری اسلامی شعارهایی که داده میشود مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر خامنهای هستند. این رژیمی است در سراشیب سقوط و اخیراً هم برکناری رفسنجانی نفر شماره دو رژیم راداشتیم که بیانگر آغاز پایان رژیم است.
وقتی یک رژیم دیکتاتوری متزلزل میشود کاری که میکند این است که توجهات را منحرف کرده و به بیرون پناه ببرد. اینطور است که از سه سال پیش رژیم مستمراً روی دولت عراق فشار آورده است. بهویژه روی شخص مالکی، وی خود را بسیار اطاعتگر نشان داده و مماشات کرده است.
از اینروست که قبل از پرداختن بهراهحلهای درازمدت، که بالاخره با تثبیت وضعیت در ایران و در عراق، تحقق خواهد یافت، جامعه بینالملل موظف است تدابیری را برای جلوگیری از خطرهای فوری اتخاذ کند که مستقیماً و بهطور غیرمستقیم ناشی از رژیم ایران است. این کار را از طریق دستورالعملهایی که بهدولت عراق میدهد میتوان مشاهده کرد. لذا ما باید بلاوقفه با سازمان مللمتحد کار کنیم تا یک هیأت دائمی ناظر در اشرف در آنجا مستقر شود.
دوم اینکه حفاظت یونامی از خطرهایی که از جانب رژیم ایران وجود دارد، تأمین شود و اینجاست که مسئولیت آمریکا مطرح میشود. آمریکا مسئول است و این را قاطعانه میگویم. صرف اینکه آنها عراق را ترک میکنند بدین معنی نیست که از مسئولیتهای اخلاقی، سیاسی و حقوقی مربوط به تأمین امنیت اشرف خلاص هستند. اینجاست که نقش آمریکا بهعنوان تکمیلکننده نقش مللمتحد مطرح میشود.
در پایان میخواستم بگویم که آقای رئیس، شما بهخوبی بین آنچه که در آفریقای شمالی رخ داده و آنچه که قطعاً در ایران رخ خواهد داد، ارتباط برقرار کردید. بله میبینیم که چگونه رژیم ایران وانمود میکند که از جنبشهای خیابانی در آنجاها حمایت میکند. رژیمیکه خودش، مردم خود را بهخاطر تظاهرات علیه دولت، بهمرگ محکوم میکند. باید منتظر این باشیم که تحولات در ایران سرعت بیشتری بگیرد.
آن ماری لیزن
رئیس افتخاری سنای بلژیک
من میخواستم مشخصاً در رابطه با وضعیت اشرف و آنچه که به تعادل منطقهیی برمیگردد، صحبت کنم. برای کسانی که در جریان تحولات سالهای اخیر میباشند، در رابطه با اوضاع نظامی و مسئولیتی که آمریکا بههنگام خلعسلاح یک گروه برعهده گرفت، باید بداند که نمیتواند از آن شانه خالی کند. مشکلی که در اشرف بهوجود آمده و تهدید و نحوه رسیدگی و حفاظت ساکنان اشرفنشان میدهد که جنگ عراق موجب گسترش دخالتهای رژیم ایران در منطقه شده است. برای آمریکا ناخوشایند است که این را بپذیرد، ولی خیلیها، در فرانسه و جاهای دیگر این ریسک را مطرح کرده بودند.
آیا سازمان مللمتحد بهطور صحیح کاری که ما از آن انتظارش را داریم، انجام داده است؟ من فکر میکنم باید به آقای ملکرت یادآوری کنیم که خیلی کارها هست که باید انجام شود، بهویژه در رابطه با وسائل شکنجه و بلندگوهایی که نصب شده است. همچنین امتناعکردن از دادن درمان پزشکی و همه مواردیکه بهکار ما بهعنوان گزارشکر ویژه مربوط میشود.
امروز امیدوارم محکومیت این وضع توسط شورای حقوقبشر بهوضوح انجام شود. باید این درک و فهم استراتژیک را داشته باشیم که عراق امروز تحت کنترل نیروهای رژیم ایران است. من نمیخواهم بگویم که آنها عروسکهای رژیم ایران هستند که بر عراق حاکم هستند ولی این حرفی است که در خیابانهای عراق میشنویم.
جنبشهایی که امروزه در منطقه دیده میشود نشان میدهد که عملکرد این دولتها هیچ ربطی با خواست مردمشان نداشته است. اوضاع عراق دقیقاً همینطوراست.
من فکر میکنم در زمانیکه گفتگوهایی درباره قطعنامه درباره رژیم ایران در جریان است، ما باید اجرای حفاظت از اشرف را از سازمان مللمتحد و آمریکا بهدست بیاوریم. از شما سپاسگزارم.
خوان گارسه
حقوقدان ارشد بینالمللی، مشاور سالوادور آلنده
آقای رئیس، سپاسگزارم از افتخاری که بهمن دادید تا در این مکان زیر چتر شورای حقوقبشر مللمتحد صحبت کنم.
در رابطه با ساکنان اشرف. باید بدانید که ما هماکنون در اشرف شاهد یک آزمایش از شکنجه در فضای آزاد برای تمام جمعیت یک شهر هستیم. معمولاً شکنجه در مکانهای بسته اعمال میشود اما اینجا در فضای باز یک نوع شکنجه روانی اعمال میشود که بههمان میزان شکنجه جسمی وخیم است. میخواهم درباره آنچه کارشناسان شکنجه وایت نویز (صوت سفید) مینامند بهمعنی شکنجه و بمباران صوتی، با شما صحبت کنم، متأسفانه تا بهحال این شکنجه در چند کشور روی افراد اعمال میشد
تا ساختار روحی و روانی و جسمیشان بشکند. این شکنجه آن چنان وخیم است که پزشکان انگلیسی بهبررسی انواع شکنجهها پرداختند و اخیراً گزارش آن توسط پزشکان انگلیسی منتشر شد. در تحقیق در مورد 300تن از بازماندگان شکنجهها در بالکان، آنها شدت شکنجههای مختلف بین درجههای یک تا چهار تقسیم کرده بودند و برای اینکه یک ایده از این موضوع داشته باشید، بهطور مثال شکنجه بیخوابی را در حد 1/3درجه قرار دارد و شکنجه صوتی را درحد 8/2درجه قرار دارد. پس میبینیم که هر دو اینها بالای متوسط این درجهبندی قرار دارند و این شکنجه هماکنون دارد بر روی تکتک ساکنان اشرف اعمال میشود. این امر در ماه فوریه سال گذشته آغاز شد و بلندگوهای قدرتمند دور تا دور شهر نصب شد.
آنها از این بلندگوها ساکنان را تهدید بهمرگ و زنان را تهدید به تجاوز و سربریدن میکنند. شکنجه روانی بهطور تدریجی افزایش یافت آنها تعداد بلندگوها را به 60 و سپس 80، سپس 120، آنگاه 180 و حالا به 210 عدد رساندهاند که شبانهروز فعال هستند. این به این معنی است که ساکنان حتی شبها نیز از این تهدیدها و صداهای کرکننده در امان نیستند. این شکنجه نامیده میشود. من از دو موضوع شوکه شدم، مسئولان سیاسی میگویند موضوع اشرف را دنبال میکنند.
این کافی نیست، افراد همچنان دارند شکنجه میشوند. کمیسیون حقوقبشر مللمتحد نیز تا بهحال درباره این شکنجههای دستهجمعی موضعگیری نکرده است. اما امکانات قضایی و حقوقی در دسترس هستند و ما این امکان را داشتیم که این موضوع را بهقضاوت یک دادگاه ببریم. ما از کنوانسیون چهارم ژنو استفاده کردیم زیرا نیروهای اشغالگر عراق اظهار داشتند که با نظر شورای امنیت مللمتحد اقدام کردهاند. این کنوانسیون ضامن آزادیهای بنیادین و حقوق اساسی افراد انسانی است. آنچه در اشرف رخ میدهد نقض شدید کنوانسیون است. از نظر این کنوانسیون اینگونه نقضها بهعنوان جنایت جنگی محسوب میشوند. بر اساس حقوق جهانشمول این نقضها در هر کشوری که کنوانسیون ژنو را امضا کرده میتوانند تحت پیگیرد قرار بگیرند. یکی از این کشورها، اسپانیا میباشد و من مسئولیت دادرسی در برابر دادگاه ملی اسپانیا را بهعهده داشتم. این دادگاه اعلام کرد که کنوانسیون ژنو باید اجرا شود و صلاحیت خود را در اینباره تأیید نمود و دستور داد ژنرال عراقی عامل حمله ژوئیه۲۰۰۹ که 11کشته و چند صد زخمی برجای گذاشت در برابر دادگاه حضور یابد. او میتواند همراه با یک وکیل برای دفاع از خود حاضر شود در غیراینصورت یک وکیل برایش تسخیری برای او تعیین خواهد شد. این تصمیم به بغداد منتقل شد.
به نظرم مهم و ضروری است که خاطرنشان شود ارگانهای مللمتحد بهویژه در زمینه حقوقبشر باید برخوردشان بگونهیی باشد که صرفاً به دریافت گزارش اکتفا نکنند، بلکه باید آشکارا درباره این شکنجه جمعی موضع بگیرند. در اینجا میخواهم شورای حقوقبشر را برای موضعگیری آشکار درباره این موضوع فرا بخوانم.
پدی اشدون
نماینده عالی و فرستاده ویژه اتحادیه اروپا در بوسنی ۲۰۰۲ - ۲۰۰۶
من بهطور خاص بر این عقیده هستم که آنچه در اشرف، ایران، لیبی، تونس و مصر مردم بر سر آن میجنگند، برخلاف آنچه رهبران ما در غرب بهما میگویند ارزشهای غربی نیست. اینها ارزشهای غربی نیستند بلکه ارزشهای جهانی هستند وگرنه چطور ممکن بود که اینها در منشور سازمان مللمتحد قرار داشته باشند. درعینحال، اینها ارزشهای یک اسلام واقعی هستند. همانطور که بخشی از ارزشهای مسیحیت هستند.
آقای رئیس، اگر مرا ببخشید، میخواستم یک خاطره مربوط به سالهای ۱۹۷۴ ـ ۱۹۷۶ که من دبیر اول هیأت انگلستان در ژنو بودم که در آن زمان خیابان ورمونت بود را یادآوری کنم.
در مدتی که آنجا بودم، یکی از کارهای من که زندگی مرا تغییر داد آوردن شیلا کسیدی که توسط رژیم پینوشه شکنجه شده بود بهکمیسیون حقوقبشر بود. من میگویم زندگیم را تغییر داد چون به من کمک کرد بهعنوان یک لیبرال افکار سیاسی م را شکل دهم که در مرکز آن این ایده بسیار مهم است که اولویت را بهحقوقبشر میدهد.
لذا بسیار خوشحالم که در این اتاق هستم. نمیدانم در این اتاق بود که من شهادت دادم یا جایی نزدیک اینجا بود. حافظهام یاری نمیکند. یک فیلسوف معروف انگلیسی بهنام ادموند برک بود که گفت: « برای اینکه شر پیروز شود، کافیست که مردان خوب سکوت پیشه کنند». من مثل اغلب شما اینجا هستم که سکوت کسانیکه باید سکوت نکنند را در امری که بهروشنی یک نقض آشکار است بهچالش بکشم. نهتنها کارهایی که دولتهای درگیر باید انجام دهند، بلکه حقوقبشر فردی حدود ۳۴۰۰مرد و زن در کمپ اشرف. ما امروز استدلالهای روشن حقوقی را شنیدیم. من خودم وکیل نیستم
اما من میتوانم ابرازنظر کنم که کنوانسیون چهار که از حقوق پناهندگان در زمان درگیریها حفاظت میکند، با تمامشدن جنگ تمام نمیشود. کسانیکه بهواسطه جنگ مورد تهدید قرار گرفتهاند، حفاظتشان با پایان جنگ تمام نمیشود، بلکه زمانی تمام میشود که مسائلشان حلوفصل شود. مطمئناً ، بر همین پایه با پناهندگان مثلاًًًًًًً در بالکان رفتار شده است. حفاظت کنوانسیون چهار آنها با پایان درگیریها تمام نشد، بلکه وقتی امور آنها درست شد پایان یافت. لذا با اطمینان باید گفت که اگر این امر در مورد آنها صادق بوده، در مورد اشرف نیز باید صدق کند.
این تنها یک موضع حقوقی نیست. همانطورکه خوان گارسه گفت، آمریکا وارد یک تعهد فردی روشن با تکبهتک این افراد شد. این یک تعهد است که باید به آن احترام گذاشت.
و بهنظرم شرافت آمریکا که آنرا امضا کرده مطرح است. من نمیدانم که آیا میتوان یک تعهد حقوقی را به دولت دیگری همچنانکه دولت آمریکا ادعا میکند منتقل کرد یا نه. اما اگر هم بتوان یک تعهد حقوقی را منتقل کرد، یک تعهد اخلاقی را نمیتوان. کماکان این تعهد دولت آمریکا و همچنین انگلستان است که امضا کردهاند. این بهجا نیست که حالا ما بگوییم این مسئولیت یک دولت مستقل دیگر است.
ما این دولت را بر سر کار آوردیم. ما نمیتوانیم یک تعهد اخلاقی را اینطور منتقل کنیم.
این وظیفه ماست که مطمئن شویم قولهایی که دادیم بهطور کامل عمل شود و اگر وسیله آن دولت عراق است آنگاه باید اطمینان حاصل کنیم که اینکار صورت میگیرد. لذا من فکر میکنم که یک موقعیت حقوقی وجود دارد و بهطور قطع، یک وظیفه اخلاقی وجود دارد.
و اینرا هم بگوییم که موقعیت آنان بر اساس کنوانسیون چهارم ژنو بهدیدگاه سیاسی آنها بستگی ندارد.
بگذارید به شما بگویم که یک کمیته بستن اشرف در دفتر نخستوزیری عراق وجود دارد. کمیتهیی که بهدنبال آن میتواند کمیتهیی باشد که بستن کمپ به هر بهایی را دنبال کند. آنها مصمم بهبستن اشرف هستند، اگرچه این بهمعنی نفی حقوق اشرفیان باشد.
هر آنچه در اشرف اتفاق بیفتد باید مفروض گرفت که مسئولیت شخص نخستوزیر عراق است و وی نمیتواند از آن فرار کند. ثانیا ما میدانیم که نیروهای امنیتی عراق بسیار فعال بودهاند. افراد علاوه بر نقصعضو شدن، کشته نیز شدهاند و دیگران حقوقشان برای درمان پزشکی نفی شده است. نهتنها حقوق آنان نفی شده بلکه همچنان که ما میدانیم، اکنون یک بسیج مستمر 24ساعته با 210بلندگو داریم. خانمها و آقایان، این چیزی نیست که عموماً از آن با خبر باشند. این امر شکنجه «صوت سفید» است. این بهدرستی یک شکنجه روانی نامیده میشود. من نمیتوانم تصور کنم که 210بلندگو چه وضعیتی بهوجود میآورند، آنهم با حداکثر توان صبح تا شب و شب تا صبح بیوقفه و آن هم تحت آن شرایط. باید حتماًًًً چیز بسیار بدی باشد. علاوه بر این میدانیم که حتی در سال جاری در ایران اعدامهای بسیار غیرعادلانهیی صورت گرفته است. آنهم صرفاً بهخاطر اینکه اقوام آن فرد در اشرف بودهاند. بهخاطر کار سادهای مانند دیدار با نزدیکانشان افراد اعدام شدهاند. حتی در ژانویه و فوریه۲۰۱۱.
مسئولیت حفاظت باید به اجرا درآید. اما تا زمانیکه یک تیم مانیتورینگ سازمان مللمتحد بهطور دائمی در آنجا حضور نداشته باشد ما راحت نخواهیم بود. تنها آن زمان است که کمی کمتر از حالحاضر نگران خواهیم بود.
برای پیروزشدن شیطان ساکتماندن یک انسان خوب کافی است. بنابراین من با آقای زیگلر همنظرم. چرا کمیسیون حقوقبشر ساکت مانده است؟ چرا دولت سوئیس ساکت مانده است؟ چرا بارونس اشتون ساکت مانده است که از قضا یک دوست خوب من است. چرا او ساکت مانده است؟ ما باید مطمئن شویم که افراد درباره این موضوع صحبت میکنند. در این شرایط بسیار خطرناک که حفاظت ناکافی کمی وجود دارد بسیار مهم است که حداقل حفاظتی که ما میتوانیم بهدست آوریم و مهم است که این زود انجام شود.
جیان فرانکو فاتورینی
نماینده جنبش علیه نژادپرستی و دوستی خلقها (مراپ) در مللمتحد
جنبش مرآپ از بینانگذاران ائتلاف جهانی علیه حکم اعدام است که در سال۲۰۰۲ تأسیس شد و در ژوئن۲۰۰۲ اولین گنگره جهانی آن در استراسبورگ برگزار گردید. این ائتلاف جهانی دارای 114عضو شامل سازمانهای غیردولتی و بینالمللی است.
این ائتلاف دهم اکتبر را بهعنوان روز جهانی علیه حکم اعدام معرفی کرد. از زمان تأسیس رژیم جمهوری اسلامی در ایران در سال۱۹۷۹، میلیونها تن قربانی تبعیض واقع شده و یا از حقوق بنیادین خود محروم شدهاند؛ بهویژه بهخاطر اعتقادات سیاسی، قومیت، جنسیت یا پیروی از یک فلسفه یا دین متفاوت. رژیم ایران مرتباً در صدر حکومتهایی قرارمیگیرد که بیشترین اعدامها را انجام میدهند. بهنسبت جمعیت ایران، این رژیم بیشترین تعداد اعدامها را در جهان انجام میدهد. استفاده از این مجازات، شیوهیی است برای رژیم ملاها جهت ایجاد فضای وحشت. مجازات اعدام وسیلهایست در دست حکومت برای مقابله با بیثباتی سیاسی و بحران اجتماعی.
از سال ۲۰۰۴ جمهوری اسلامی ایران مانع بازدید گزارشگر ویژه مللمتحد در امور شکنجه میشود، کمیسر عالی حقوقبشر، خانم پیلای، از رژیم ایران مکرراً خواسته است که بهاعدامها خاتمه دهد. او گفته است من از اینکه میبینم مقامات ایرانی بهجای توجه به درخواست ما، بهعکس تعداد اعدامها را افزایش دادهاند شگفتزده شدهام.
طی ماههای اخیر تعداد فزایندهیی از افراد به اتهام محاربه به اعدام محکوم شدهاند. بهگفته منابع بیش از 100تن از هنگام انتخابات ژوئن۲۰۰۹ و از آغاز دومین دوره محمود احمدینژاد اعدام شدهاند. طی ماه دسامبر و ژانویه120تن اعدام شدهاند که چهار برابر بیشتر از همین مدت در سال گذشته میباشد. یک زندانی سیاسی کرد بهنام حسین خضری به اتهام محاربه در 15ژانویه۲۰۱۱ اعدام شد، خانم زهرا بهرامی مادر دو فرزند که دارای تابعیت هلندی نیز بود بعد از دستگیرشدن در تظاهرات عاشورا در 27دسامبر۲۰۰۹ و در 29ژانویه۲۰۱۱ اعدام شد. علی صارمی در 27دسامبر۲۰۱۰ اعدام شد، جعفر کاظمی و محمدعلی حاج آقایی در 24ژانویه۲۰۱۱ در زندان اوین در تهران اعدام شدند. آنها متهم بهحمایت از سازمان مجاهدین خلق ایران بودند، این جنبش اپوزیسیون شناخته شده در ایران همچنان قربانی سرکوب حکومت حاکم بر تهران میباشد.
اتهام هر سه آنها تبلیغ علیه رژیم و همچنین بازدید از اشرف در عراق شده بود. این کمپ محل استقرار اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران است و فرزندان آقایان کاظمی و صارمی در آنجا اقامت دارند. جعفر کاظمی و محمدعلی حاجآقایی بهترتیب یازده وهفت سال را بهدلیل هواداری از سازمان مجاهدین را در زندانها سپری کرده بودند. علی صارمی درمجموع 24سال از عمر خود را در زندان بود که قسمتی در زمان شاه و قسمتی را در زمان رژیم مذهبی ایران گذرانده. این سه تن ماهها تحت شکنجه قرار گرفتند تا برای اعترافها تلویزیونی علیه سازمان مجاهدین شرکت کنند. اما آنها در برابر این فشارها مقاومت کردند. تعداد دیگری از اقوام ساکنان اشرف نیز توسط قضاییه رژیم ایران بهدلیل بازدید از اشرف به اعدام محکوم شدهاند. ۳۴۰۰عضو سازمان مجاهدین خلق در کمپ اشرف نزدیکی مرز ایران مستقر هستند و این امر به مقامات رژیم ایران را آزار میدهد زیرا این سازمان در جنبش اعتراضی در ایران صاحب نقش است.
به گزارش منابع مختلف، طی ماههای اخیر ساکنان اشرف هدف اذیت و آزار و محاصره مقامات عراق قرار گرفتهاند. از یک سال پیش، ساکنان اشرف صدف یک نوع شکنجه روانی قرار گرفتهاند. پیش از این، در ژوئن۲۰۰۹ آنها هدف حملات مرگبار قرار گرفتند. این حوادث نقض کامل کنوانسیونهای کامل ژنو است. زمان آن فرا رسیده که مللمتحد تدابیر لازم را برای حراست از امنیت روانی و فیزیکی ساکنان اشرف اتخاذ کند. زمان آن فرا رسیده که آمریکا به تعهد خود در برابر تکتک ساکنان اشرف وفا کند.