رذالت آخوندی در مراسم تشییع جنازه رفسنجانی

در میهن تحت حاکمیت آخوندی ازشنیدن هیچ خبری نباید شوکه شد، هر روز صبح خبرمصیبت تازه ای، اختلاس جدیدی، بحران های متعدد بیکاری، فقر، فلاکت، فساد، فحشا و خلاصه هیچ خبری نیست که بتواند کسی را شگفت زده کند. اما در مراسم خاکسپاری رفسنجانی جنایتکار خبر رسید که زنان شرکت کننده مورد تعرض گسترده جنسی قرار گرفتند. گرچه چنین خبری در نظام آخوندی تازگی ندارد و چنین عمل شنیعی به صورت سازمان یافته در مورد زندانیان بی دفاع، در طی سالیان حکومت ننگین آخوندی همیشه به عنوان وسیله ای برای در هم شکستن مقاومت زندانیان، بالاخص زندانیان زن قرار گرفته، ولی بایستی اعتراف کرد چنین عمل شنیعی آنهم درمراسم تشیع یکی از خونخوارترین جانیان تاریخ بشریت که مورد استفاده گسترده قرار گرفته دور از انتظار بود. در خبرها آمده که آزار توسط مزدوران بسیجی به حدی زیاد بود که يک از روزنامه‌نگاران _هنگامه.ش_ به بالاي ماشين وزير دفاع فرار کرد و همچنین مصاحبه های متعددی با زنان شرکت کننده به چشم می خورد که عنوان نموده اند مورد تعارض جنسی قرار گرفته اند.
رژیم آخوندی از شیوه های مختلفی برای تحت فشار قرار دادن مخالفین خود استفاده میکند. اختناق و سرکوب نیز همواره به عنوان مهتمرین ابزار برای ایجاد رعب و وحشت در اقصی نقاط کشور بکار گرفته می شود، و کیست که نداند پاشنه آشیل این رژیم ددمنش همانا مقاومت مردم ایران و بالاخص مقامت سازمان یافته آن می باشد. این سیاست در طول حیات ننگین ارتجاع از بنیانگذار دجالش شروع و توسط همین جنایتکار تازه معدوم شده رفسنجانی، به صورت استراتژی در آمده و مورد استفاده قرار گرفته است. این همان بند چهارم شیوه معروف رفسنجانی در خصوص برخورد با مخالفین و بالاخص مجاهدین یعنی منزوی کردن آنها میباشد و چنین منظوری میسر نمیگردد الا با ایجاد رعب و وحشت.
حال در مراسم تشیع رفسنجانی جنایتکار واقعاً هدف و مقصود از این کار و از این عمل شرم آور چیست؟
پاسخ را باید در ادامه همین سیاست ها جستجو کرد. بدیهی است رژیم بخوبی درک میکند مفهوم شرکت مردم در تشیع جنازه روباه مکار بهانه ای برای مخالفت با تمامیت حکومت میباشد و لذا مزدوران بسیجی خود را برای انتقام گرفتن و ایجاد همان رعب و وحشت به صحنه فرستاد اما اين بار هم با هشياري، جسارت و افشاي چهرة کثيف مأموران ولايت راه را براي ادامة جنايت سربازان ولايت فقيه بستند و اين بار با تهاجم جمعي به مزدوران در همان جمع مجازاتش مي‌کنند.
آری باز هم میتوان میتوان در هرصحنه ای تقابل آخوندهای دجال با مردم ستمدیده و درد کشیده را به عینه دید و باز هم مي‌توان هر صحنه‌يي را به رزمگاه و ميدان تقابل با دين فروشان حاکم تبديل کرد.
البته امروز به روشني مي‌توان گفت که رژیم را از سرنوشت محتومش یعنی سرنگونی گریزی نیست و دیر نیست روزي که تمامیت این رژیم توسط همین مردم ستمدیده و با همت فرزندان رشیدشان اشرف نشانان، به زباله دان تاریخ فرستاده شود.
به امید روزی که با رساندن مهر تابان مردم ایران به پایتخت شیرو خورشید آزادی و سربلندی به ایران این پاک ترین میهن باز گردد. به امید آن روز
                                                                                  ف-ت از آلمان