کنت بلکول سفیر پیشین آمریکا در کمیسیون حقوقبشر مللمتحد طی مقالهیی در تاونهال بهتاریخ اول اسفند۱۴۰۱، مینویسد: در ۶ماه گذشته شاهد یک خیزش مردمی گسترده در ایران بودهایم که نشانگر پایانی غیرقابل انکار برای حکومت دینسالار ستمگری است که چهار دهه بر کشور حاکم بوده است.
با این حال، در میان اعتراضات مداوم، پدیدهیی نگرانکننده ظاهر شده است که در آن، افرادی که دستاندرکار نبودهاند، بهدنبال معرفی خود بهعنوان صدای مردم ایران هستند. این اشخاص، یا مرتبط با دیکتاتوری مخلوع سابق هستند یا قبلاً همنشین جناح بهاصطلاح اصلاحطلب استبداد حاکم بودهاند، یا سلبریتیهایی از داخل یا خارج از ایران هستند؛ چنین رفتاری چالش مهمی را در برابر تلاش برای تغییر دموکراتیک معنادار ایجاد میکند و میتواند مانع از پیشرفت قیام سراسری بشود که این رژیم قرونوسطایی را عمیقاً متزلزل کرده است.
نفر مطرح در میان این تازهواردان، رضا پهلوی، پسر دیکتاتور مخلوع و مطرود سابق محمدرضا پهلوی است که شهرتش صرفاً از بدنامی پدرش سرچشمه میگیرد. بهرغم انزجار عمیق نسبت از حکومت استبدادی خاندان پهلوی، پسرش سعی کرده خود را طرفدار احیای سلطنت معرفی کند، تلاشی خیالپرستانه که شانس موفقیت کمی دارد.
علاوه بر این، استراتژی رضا پهلوی برای تغییر رژیم بسیار معیوب است، زیرا او بهعناصر سپاه پاسداران و بسیج برای تغییر جهت و حمایت از او متکی بوده که با توجه بهموقعیت ریشهدار آنها در رژیم فعلی و منافعی که در حفظ وضعیت موجود دارند، چنین چیزی بعید است اتفاق بیفتد.
پهلوی و تعداد انگشتشماری از همراهان او همچنین خواستار رویکرد «کنار گذاشتن اختلافات و کار روی اختلافات در آینده» شدهاند؛ این راهبردی ناقص است که رویکرد خمینی را در اواخر دههٔ ۱۹۷۰تداعی میکند و برای بسیاری از ایرانیان مورد نگرانکننده از تکرار یک واقعه است.
ادعای اخیر رضا پهلوی مبنی بر تلاش برای «سلطنت جمهوری»، بهویژه با توجه بهانزجار عمیق مردم ایران از خاندان پهلوی بسیار مضحک است».
سفیر کنت بلکول در ادامهٔ مقالهٔ خود اضافه میکند:
دعوت اخیر رضا پهلوی و امثال او بهتریبون کنفرانس امنیتی مونیخ هدیهیی بهرژیم ایران داده است تا بگوید که حامیان اعتراضات مردم ایران قصد بازگرداندن سلطنت را دارند و کنفرانس مونیخ تداوم استبداد و فساد یعنی شاخصهای سلطنت پدر رضا را در ایران تأیید میکند.
همچنین سخنان مسیح علینژاد روزنامهنگاری که تا سال۱۳۸۸ از جناح بهاصطلاح اصلاحطلب رژیم برای تضعیف سازمان مجاهدین خلق حمایت میکرد که بیش از ۴دهه است علیه رژیم مبارزه میکند، و حملهٔ لفظی او بهقانونگذاران آمریکایی و اروپایی بهدلیل حمایت از این سازمان، یک موهبت سیاسی برای رژیم بود و پوچبودن فراخوان آنها بهاتحاد را آشکار کرد.
علاوه بر این، این دعوت یک خطای سیاسی فاحش بود که نه تنها بهاعتبار کنفرانس امنیتی مونیخ لطمه زد، بلکه تأثیر نامطلوبی بر معترضان شجاع در ایران داشت که زندگی خود را برای برقراری یک جمهوری مبتنی بر جدایی دین و دولت و دموکراتیک بهخطر میاندازند.
کنت بلکول در پایان مقالهٔ خود در تاونهال، چنین نتیجهگیری کرده است: «جامعهٔ جهانی باید از مردم ایران در تلاش برای تغییر سیاسی حمایت کند. این امر مستلزم بهرسمیتشناختن گروههای دموکراتیک ایرانی مانند شورای ملی مقاومت ایران است که معتبرترین و برجستهترین این گروهها بهشمار میرود. مریم رجوی، رئیسجمهور منتخب شورای ملی مقاومت، یک برنامهٔ ۱۰مادهیی جامع را برای آینده ایران معرفی کرده است که بر انتخابات آزاد، حق رأی همگانی، برابری زنان و مردان، جدایی دین و دولت، پایان دادن بهمجازات اعدام و یک ایران غیراتمی تأکید دارد.
در نهایت، آینده ایران در دستان مردم ایران است. آنها شجاعت و پایداری باور نکردنییی را در مبارزه مداوم خود برای تغییر سیاسی نشان دادهاند. جامعهٔ بینالمللی باید در کنار آنها بایستد و از تلاشهای آنها برای ساختن آیندهیی دموکراتیک و شکوفا برای کشورشان حمایت کند. فقط در این صورت است که مردم ایران میتوانند ظرفیت کامل تاریخ و فرهنگ غنی خود را تحقق بخشند و بهپیشرفت و ثبات منطقه خاورمیانه کمک کنند».