به نام خدا، به نام ایران، به نام آزادی
و به نام انقلاب دموکراتیک مردم ایران و به نام پایداری اشرفیها و اشرفنشانها که نویدبخش فتح و آزادی است.
... من در شما و با شما دهها میلیون ایرانی را میبینم که تشنه آزادیاند.
من صدای خواهران دلیرم از سراسر ایران را میشنوم؛ صدای زندانیان سرفرازی که در سیاهچالهای خامنهای مقاومت میکنند، و صدای دانشجویان، کارگران، معلمان و همه مردمی که تشنه آزادی و رهاییاند.
بله ما صدای همه شما را از سراسر ایران میشنویم و فریادتان در گوشمان طنینانداز است. آری فریاد هر ایرانی، آزادی، آزادی است.
من در شما، مردم به جان آمده خاورمیانه را میبینم که در برابر تهدید اصلی تمام منطقه، یعنی فاشیسم دینی حاکم بر ایران، ایستادهاند. از مردم سوریه تا عراق و افغانستان و سایر کشورهای منطقه که نمایندگانشان در این جا حضور دارند و در شما نیروی عظیم انسانیت و عدالت و عشق و ایمانی را میبینم که خستگی و ناتوانی نمیشناسد، بزرگترین اجتماعات، طولانیترین تحصنها و نیرومندترین جنبشها را برمیانگیزد و پیش میبرد، دیوار ستبر ناممکنها را میشکافد و سر آن دارد که تا قله پیروزی به پیش بتازد. هممیهنان!
آری، ما توانستیم بر محاصره سرکوبگرانه جنبش مقاومت نقطه پایان بگذاریم. ما توانستیم استانداردهای عدالت را در جهان امروز ارتقا دهیم. ما توانستیم چرخه افترا و نیرنگ را در هم بشکنیم. ما توانستیم طرحی نو دراندازیم و دوران تازهیی را بگشاییم؛ طرحی بر اساس شفافیت و روشنایی و حقیقت و عدالت، طرح احترام به دستاوردها و فضیلتهای بشری و بازگشت نهادهای بینالمللی به دفاع از حقوقبشر؛ طرح اعاده حقوق خلقها و احیای ارزش مقاومت و فداکاری.
بله! نیروی انسانیت و عدالت به میدان آمده است، تاریخ ورق خورده است، دیکتاتورها یکی از پس از دیگری سرنگون میشوند، بنابراین سیاستهایی نیز که حافظ آنها بود، باید تغییر کند.
این تغییر در توان ماست و ما آن را محقق خواهیم کرد. این است معنای تغییر دوران و دوران تغییر.
... آخوندها از همین میترسند. به همین دلیل، سه هدف عمده را با حملههای زهرآگین خود نشانه میروند:
نخست، تاریخچه پرافتخار پایداری ملت ایران،
دوم، سازمان و جنبش مقاومت،
و سوم، فرهنگ و ارزشهای مبارزاتی
آخوندها میخواهند این پندار مأیوسانه را دامن بزنند که بها پرداختن برای آزادی بیهوده است. و این ایدئولوژی بیهزینگی است که باید الگو قرار گیرد.
آنها چشمههای امید جامعه ایران و در قله آن اشرف و اشرفیها را هدف قرار دادهاند. میخواهند این نتیجه را به شما جوانان ایران القا کنند که «از دست شما کاری ساخته نیست و هر تلاشی بیفایده است».
اما حقیقت چیست؟
حقیقت این است که شما نیروی جوان و نوجوی ملتی هستید که از پشتوانه یک قرن مبارزه برای آزادی، از انقلاب مشروطه تا نهضت ملی به رهبری مصدق بزرگ، برخوردارید و از نظر مبارزاتی و ظرفیت تغییر و دگرگونی، در زمره سرشارترین و داراترین ملتهای جهانید.
من میخواهم بگویم که شما تنها نیستید، شما به یک جنبش مقاومت سازمانیافته متکی هستید؛ جنبشی که طی سه دهه در برابر سرکوب قرونوسطایی آخوندها، شعلههای پیکار آزادی را فروزان نگه داشته است، جنبشی سرشار از ارزشها و نیروی تغییر دهنده انسانی و جنبشی با یکصد و بیست هزار شهید، با 30هزار مجاهد و مبارز قتلعام شده، و قهرمانانی همچون صدیقه و ندا و هزاران هزار گل سرخ دیگر؛ جنبشی بناشده بر آرمان آزادی، که از فردای سرقت انقلاب ایران توسط خمینی، مرزهایش را با ارتجاع و انحصارطلبی و دیکتاتوری ترسیم کرد. و راهبرش برخلاف همه دعاوی چپنمایانه، گفت: مسأله اصلی انقلاب ایران، مسأله آزادی است.
راهبری که بر «یک آرمان» و «یک تعهد» پای فشرد و یک لحظه از آن دست برنداشت:
بله، آرمان آزادی و تعهد قیمت دادن برای آزادی؛ تعهدی، البته در اوج آگاهی و خرد انقلابی، با اشراف به تمامی خطرهای کمین کرده بر سر راه.
گوش کنید که مسعود درباره این آرمان و این تعهد، چه گفته است: «وقتی مقاومت ما پیروز شود، یکی از بزرگترین موانع جنبشهای آزادیخواهی معاصر و بلکه مهمترین عامل انحراف و اضمحلال آنان که همانا تجاوز به حریم مقدس ”آزادی“ تحت انواع و اقسام بهانهها است از میان برداشته میشود. آری، در انسانشناسی توحیدی، احیای مقوله آزادی همانا احیای بشریت است».
ما رهروان مسیری هستیم که به احیای مقوله آزادی و به احیای بشریت و ارزشهای انسانی، قیام کرده است.
بله، ما به این آرمان، به این مسیر و به این راهبر افتخار میکنیم.
در پرتو این افق بلند، بسا تضادهای بغرنج سیاسی و مبارزاتی و آرمانی حل شده است؛ تضادهایی که جنبشها و قیامهای کنونی در خاورمیانه و شمال آفریقا تازه با آن آشنا میشوند.
تجربه درهم شکستن دعاوی اسلام پناهی ارتجاعی و دجالگریهای ضداستکباری که جامعه ایران سالهاست آن را پشت سر گذاشته است.
تجربه شکلگیری دیرپاترین ائتلاف سیاسی تاریخ ایران و اتحاد عمل جریانها و شخصیتها با عقاید مختلف و در یک مناسبات دموکراتیک، در شورای ملی مقاومت ایران.
تجربه مقابله و افشای صدور ارتجاع و تروریسم رژیم ولایتفقیه بهعنوان تهدید امروز جهان.
و بهویژه تجربه تشکیلات مجاهدین در یک مناسبات دموکراتیک.
... بگذارید بار دیگر تصریح کنم که هدف این جنبش، بهدست گرفتن قدرت به هر قیمت، نبوده و نیست.
هدف ما، تضمین آزادی و دموکراسی، به هر قیمت است.
و همچنان که بارها گفتهایم، همین که در مزار شهیدانمان در خاوران باشیم، برای ما کافی است.
هدف ما یک جمهوری مبتنی بر جدایی دین و دولت است که در آن، همه ادیان و مذاهب، از حق مساوی برخوردارند. و برنامه ما در این سه کلمه خلاصه میشود: آزادی، دموکراسی و برابری.
پس ای هموطنان!
زنان آزاده ایران، معلمان، دانشگاهیان، دانشجویان، دانش آموزان!
کارگران و زحمتکشانی که با فشار فزاینده گرانی و محرومیتها و تحمیلهای ارتجاعی روبهرو هستید،
و ای جوانان دلیر ایران!
زمان، زمان برخاستن است.
رو در روی استبداد مذهبی، شما از قویترین پشتوانه، و نیروی جبرشکن مقاومت رهاییبخش برخوردارید،
همه شما را فرا میخوانم که برای آزادی مردم و میهن اسیر، بهپا خیزید.
کلیدپیشروی، همانا کلمه «آزادی» است، آری آزادی، خجسته آزادی.
پس میتوان و باید بر افسون یأس و تسلیم شورید،
میتوان و باید ارعاب آخوندی را درهم شکست،
و میتوان و باید آزادی را بر ظلمت و تباهی پیروز کرد.
و به نام انقلاب دموکراتیک مردم ایران و به نام پایداری اشرفیها و اشرفنشانها که نویدبخش فتح و آزادی است.
... من در شما و با شما دهها میلیون ایرانی را میبینم که تشنه آزادیاند.
من صدای خواهران دلیرم از سراسر ایران را میشنوم؛ صدای زندانیان سرفرازی که در سیاهچالهای خامنهای مقاومت میکنند، و صدای دانشجویان، کارگران، معلمان و همه مردمی که تشنه آزادی و رهاییاند.
بله ما صدای همه شما را از سراسر ایران میشنویم و فریادتان در گوشمان طنینانداز است. آری فریاد هر ایرانی، آزادی، آزادی است.
من در شما، مردم به جان آمده خاورمیانه را میبینم که در برابر تهدید اصلی تمام منطقه، یعنی فاشیسم دینی حاکم بر ایران، ایستادهاند. از مردم سوریه تا عراق و افغانستان و سایر کشورهای منطقه که نمایندگانشان در این جا حضور دارند و در شما نیروی عظیم انسانیت و عدالت و عشق و ایمانی را میبینم که خستگی و ناتوانی نمیشناسد، بزرگترین اجتماعات، طولانیترین تحصنها و نیرومندترین جنبشها را برمیانگیزد و پیش میبرد، دیوار ستبر ناممکنها را میشکافد و سر آن دارد که تا قله پیروزی به پیش بتازد. هممیهنان!
آری، ما توانستیم بر محاصره سرکوبگرانه جنبش مقاومت نقطه پایان بگذاریم. ما توانستیم استانداردهای عدالت را در جهان امروز ارتقا دهیم. ما توانستیم چرخه افترا و نیرنگ را در هم بشکنیم. ما توانستیم طرحی نو دراندازیم و دوران تازهیی را بگشاییم؛ طرحی بر اساس شفافیت و روشنایی و حقیقت و عدالت، طرح احترام به دستاوردها و فضیلتهای بشری و بازگشت نهادهای بینالمللی به دفاع از حقوقبشر؛ طرح اعاده حقوق خلقها و احیای ارزش مقاومت و فداکاری.
بله! نیروی انسانیت و عدالت به میدان آمده است، تاریخ ورق خورده است، دیکتاتورها یکی از پس از دیگری سرنگون میشوند، بنابراین سیاستهایی نیز که حافظ آنها بود، باید تغییر کند.
این تغییر در توان ماست و ما آن را محقق خواهیم کرد. این است معنای تغییر دوران و دوران تغییر.
... آخوندها از همین میترسند. به همین دلیل، سه هدف عمده را با حملههای زهرآگین خود نشانه میروند:
نخست، تاریخچه پرافتخار پایداری ملت ایران،
دوم، سازمان و جنبش مقاومت،
و سوم، فرهنگ و ارزشهای مبارزاتی
آخوندها میخواهند این پندار مأیوسانه را دامن بزنند که بها پرداختن برای آزادی بیهوده است. و این ایدئولوژی بیهزینگی است که باید الگو قرار گیرد.
آنها چشمههای امید جامعه ایران و در قله آن اشرف و اشرفیها را هدف قرار دادهاند. میخواهند این نتیجه را به شما جوانان ایران القا کنند که «از دست شما کاری ساخته نیست و هر تلاشی بیفایده است».
اما حقیقت چیست؟
حقیقت این است که شما نیروی جوان و نوجوی ملتی هستید که از پشتوانه یک قرن مبارزه برای آزادی، از انقلاب مشروطه تا نهضت ملی به رهبری مصدق بزرگ، برخوردارید و از نظر مبارزاتی و ظرفیت تغییر و دگرگونی، در زمره سرشارترین و داراترین ملتهای جهانید.
من میخواهم بگویم که شما تنها نیستید، شما به یک جنبش مقاومت سازمانیافته متکی هستید؛ جنبشی که طی سه دهه در برابر سرکوب قرونوسطایی آخوندها، شعلههای پیکار آزادی را فروزان نگه داشته است، جنبشی سرشار از ارزشها و نیروی تغییر دهنده انسانی و جنبشی با یکصد و بیست هزار شهید، با 30هزار مجاهد و مبارز قتلعام شده، و قهرمانانی همچون صدیقه و ندا و هزاران هزار گل سرخ دیگر؛ جنبشی بناشده بر آرمان آزادی، که از فردای سرقت انقلاب ایران توسط خمینی، مرزهایش را با ارتجاع و انحصارطلبی و دیکتاتوری ترسیم کرد. و راهبرش برخلاف همه دعاوی چپنمایانه، گفت: مسأله اصلی انقلاب ایران، مسأله آزادی است.
راهبری که بر «یک آرمان» و «یک تعهد» پای فشرد و یک لحظه از آن دست برنداشت:
بله، آرمان آزادی و تعهد قیمت دادن برای آزادی؛ تعهدی، البته در اوج آگاهی و خرد انقلابی، با اشراف به تمامی خطرهای کمین کرده بر سر راه.
گوش کنید که مسعود درباره این آرمان و این تعهد، چه گفته است: «وقتی مقاومت ما پیروز شود، یکی از بزرگترین موانع جنبشهای آزادیخواهی معاصر و بلکه مهمترین عامل انحراف و اضمحلال آنان که همانا تجاوز به حریم مقدس ”آزادی“ تحت انواع و اقسام بهانهها است از میان برداشته میشود. آری، در انسانشناسی توحیدی، احیای مقوله آزادی همانا احیای بشریت است».
ما رهروان مسیری هستیم که به احیای مقوله آزادی و به احیای بشریت و ارزشهای انسانی، قیام کرده است.
بله، ما به این آرمان، به این مسیر و به این راهبر افتخار میکنیم.
در پرتو این افق بلند، بسا تضادهای بغرنج سیاسی و مبارزاتی و آرمانی حل شده است؛ تضادهایی که جنبشها و قیامهای کنونی در خاورمیانه و شمال آفریقا تازه با آن آشنا میشوند.
تجربه درهم شکستن دعاوی اسلام پناهی ارتجاعی و دجالگریهای ضداستکباری که جامعه ایران سالهاست آن را پشت سر گذاشته است.
تجربه شکلگیری دیرپاترین ائتلاف سیاسی تاریخ ایران و اتحاد عمل جریانها و شخصیتها با عقاید مختلف و در یک مناسبات دموکراتیک، در شورای ملی مقاومت ایران.
تجربه مقابله و افشای صدور ارتجاع و تروریسم رژیم ولایتفقیه بهعنوان تهدید امروز جهان.
و بهویژه تجربه تشکیلات مجاهدین در یک مناسبات دموکراتیک.
... بگذارید بار دیگر تصریح کنم که هدف این جنبش، بهدست گرفتن قدرت به هر قیمت، نبوده و نیست.
هدف ما، تضمین آزادی و دموکراسی، به هر قیمت است.
و همچنان که بارها گفتهایم، همین که در مزار شهیدانمان در خاوران باشیم، برای ما کافی است.
هدف ما یک جمهوری مبتنی بر جدایی دین و دولت است که در آن، همه ادیان و مذاهب، از حق مساوی برخوردارند. و برنامه ما در این سه کلمه خلاصه میشود: آزادی، دموکراسی و برابری.
پس ای هموطنان!
زنان آزاده ایران، معلمان، دانشگاهیان، دانشجویان، دانش آموزان!
کارگران و زحمتکشانی که با فشار فزاینده گرانی و محرومیتها و تحمیلهای ارتجاعی روبهرو هستید،
و ای جوانان دلیر ایران!
زمان، زمان برخاستن است.
رو در روی استبداد مذهبی، شما از قویترین پشتوانه، و نیروی جبرشکن مقاومت رهاییبخش برخوردارید،
همه شما را فرا میخوانم که برای آزادی مردم و میهن اسیر، بهپا خیزید.
کلیدپیشروی، همانا کلمه «آزادی» است، آری آزادی، خجسته آزادی.
پس میتوان و باید بر افسون یأس و تسلیم شورید،
میتوان و باید ارعاب آخوندی را درهم شکست،
و میتوان و باید آزادی را بر ظلمت و تباهی پیروز کرد.