بعد از اعلام رسمی خارج کردن نام سازمان مجاهدین از لیست تروریستی وزارتخارجه و وزارت خزانهداری آمریکا، قشقرقی در درون رژیم ولایتفقیه بهپاشده که نگو! همه مار و مورهای عمامهدار و بیعمامه، با ریش و سبیل و بیریش و سبیل، یقه بسته و یقه باز یا با کراوات و بیکراوات، از سوراخها بیرون ریختهاند و از صفحات روزنامهها و سایتها تا قاب تلویزیونها و آنتنها را سیاه کردهاند.
از اعضای مجلس ارتجاع، تا اعضای دولت و معاونان آنها تا رئیس آن، احمدینژاد، تا مقامهای بلندپایه وزارت اطلاعات در تهران تا مستخدمان و پادوهای دون پایهاش در داخل و خارج کشور، تا امام جمعههای ریز و درشت تا انجمنهای ضداسلامی در این گوشه و آن گوشه کشور، همه و همه به میدان آمدهاند، ذکر مصیبت میخوانند و بر سر و سینه میکوبند.
خب شما ممکن است بپرسید، این همه جانوران ریز و درشت و رنگ به رنگ که بیرون ریختهاند و این همه قشقرق که بپا کردهاند، حرفشان چیست؟ هیچی! حرفشان این است که هیچ اتفاق مهمی نیفتاده، چون خود مجاهدین اصلاً مهم نیستند در نتیجه توی لیست بودنشان یا نبودشان هم مهم نیست. بخدا مهم نیست! به حضرت عباس قسم مهم نیست! همچنین هیچ ضربهای هم به نظام مقدس جمهوری اسلامی وارد نشده، بخدا به پیر به پیغمبر وارد نشده. بلکه این سازمان مجاهدین است که دچار بحران است و دارد از هم میپاشد؛ این آمریکاست که شکست خورده و رسوا و بیچاره شده.
قبل از اینکه چند مورد مشخص را مورد توجه قرار بدهیم، خوب است بعضی ویژگیهای مشترک این کر ناهماهنگ و این ارکستر گوشخراش را ذکر کنیم.
اول اینکه در حرفها و استدلالهای این جماعت، نباید دنبال منطق و انسجام و اینکه سر و ته حرفها با هم بخواند، باشید. اینها صرفاً جیغ و فریاد و لجنپراکنی و آشفتهگویی کسی است که ضربه محکمی که به ملاجش خورده، هوش از سرش و برق از چشمش پرانده و فریادش را بیاختیار به آسمان رسانده، مرتب پرتوپلا و هذیان میگوید، از غیظ سر به دیوار و پا به زمین میکوبد، اما در عینحال قسم و آیه میخورد که هیچ طورش نشده. مثلاً:
از یک طرف روزنامه رسالت تیتر میزند که: «منافقین و آمریکا بار دیگر به هم رسیدند» و یکی از مهرههای رژیم به نام فواد ایزدی پا را از این هم فراتر میگذارد و میگوید: «آمریکا که خود بانی اصلی تشکیل این گروهک بوده (!) » و از طرف دیگر با انبوهی جیغ و ویغ از همه جانب مواجه هستیم که میخواهد آمریکا و وزارتخارجه را متوجه کند که اشتباه کردهای! این مجاهدین همانها هستند که در دهه 70 میلادی آمریکایی کشتهاند!
مثلاً روزنامه حکومتی ابتکار 11مهر مینویسد: «شاید بتوان سرگذشت سازمان منافقین را روایت تبدیل شدن یک مخالف سرسخت به یک متحد عزیز برای آمریکا توصیف کرد، مخالفتی که این سازمان در اوایل زمان تشکیل و تنها تحتتاثیر فضای دو قطبی وجود داشت. سازمان منافقین که در دهه ۱۹۶۰ بهعنوان حامل یک ایدئولوژی ضدامپریالیستی جذاب در محیطهای دانشگاهی ایران شکل گرفت، یک سازمان با گرایشهای سوسیالیستی بود، اما… تبدیل به یکی از متحدان واشینگتن در منطقه گردید».
و این وسط ما نمیدونیم که بالاخره کدوم رو باور کنیم، اینکه سازمان مجاهدین از اول آمریکایی بوده و اصلاً توسط آمریکا درست شده، یا مجاهدین اول ضد آمریکا بودند و حالا از اصول خود دست کشیدهاند. یا اینکه آمریکا از اول حامی مجاهدین بوده و در لیست گذاشتن مجاهدین فریب و ظاهرسازی بوده، یا حالا بر اثر فشارها از آنچه میگفت و میکرد، عقبنشینی کرده و به رژیم خیانت کرده است؟!
یک نمونه:
شبکه خبر تلویزیون رژیم شب 10مهر دو نفر را به برنامه «دو نیم ساعت» خود آورده بود، یکی را به نام دکتر ایزدی مدرس دانشگاه معرفی کرد و دیگری را به نام تبریزی، بهعنوان پژوهشگر تاریخ معاصر! البته اگر آنها را دیده و حرفهایشان را شنیده باشید، لابد پی میبرید که این موجودات، مدرس کدام دانشگاه و پژوهشگر کدام تاریخ و در کجا هستند؟
اما در انبوه اباطیل و مجعولاتی که این دو نفر و مجری مربوطه سر هم میکنند، بعضی نکات و اعترافها قابلتوجه هم مشاهده میشود. مثلاً در حالی که تمامی تبلیغات و دجالگریهای رژیم بیان این است که آمریکا مجاهدین را از لیست خارج کرد تا آنها را در جهت اهداف خود و اقدامات تروریستی علیه نظام بهکار بگیرد، ببینید در این برنامه «دو نیم ساعت» چه اعترافی میکنند:
از اعضای مجلس ارتجاع، تا اعضای دولت و معاونان آنها تا رئیس آن، احمدینژاد، تا مقامهای بلندپایه وزارت اطلاعات در تهران تا مستخدمان و پادوهای دون پایهاش در داخل و خارج کشور، تا امام جمعههای ریز و درشت تا انجمنهای ضداسلامی در این گوشه و آن گوشه کشور، همه و همه به میدان آمدهاند، ذکر مصیبت میخوانند و بر سر و سینه میکوبند.
خب شما ممکن است بپرسید، این همه جانوران ریز و درشت و رنگ به رنگ که بیرون ریختهاند و این همه قشقرق که بپا کردهاند، حرفشان چیست؟ هیچی! حرفشان این است که هیچ اتفاق مهمی نیفتاده، چون خود مجاهدین اصلاً مهم نیستند در نتیجه توی لیست بودنشان یا نبودشان هم مهم نیست. بخدا مهم نیست! به حضرت عباس قسم مهم نیست! همچنین هیچ ضربهای هم به نظام مقدس جمهوری اسلامی وارد نشده، بخدا به پیر به پیغمبر وارد نشده. بلکه این سازمان مجاهدین است که دچار بحران است و دارد از هم میپاشد؛ این آمریکاست که شکست خورده و رسوا و بیچاره شده.
قبل از اینکه چند مورد مشخص را مورد توجه قرار بدهیم، خوب است بعضی ویژگیهای مشترک این کر ناهماهنگ و این ارکستر گوشخراش را ذکر کنیم.
اول اینکه در حرفها و استدلالهای این جماعت، نباید دنبال منطق و انسجام و اینکه سر و ته حرفها با هم بخواند، باشید. اینها صرفاً جیغ و فریاد و لجنپراکنی و آشفتهگویی کسی است که ضربه محکمی که به ملاجش خورده، هوش از سرش و برق از چشمش پرانده و فریادش را بیاختیار به آسمان رسانده، مرتب پرتوپلا و هذیان میگوید، از غیظ سر به دیوار و پا به زمین میکوبد، اما در عینحال قسم و آیه میخورد که هیچ طورش نشده. مثلاً:
از یک طرف روزنامه رسالت تیتر میزند که: «منافقین و آمریکا بار دیگر به هم رسیدند» و یکی از مهرههای رژیم به نام فواد ایزدی پا را از این هم فراتر میگذارد و میگوید: «آمریکا که خود بانی اصلی تشکیل این گروهک بوده (!) » و از طرف دیگر با انبوهی جیغ و ویغ از همه جانب مواجه هستیم که میخواهد آمریکا و وزارتخارجه را متوجه کند که اشتباه کردهای! این مجاهدین همانها هستند که در دهه 70 میلادی آمریکایی کشتهاند!
مثلاً روزنامه حکومتی ابتکار 11مهر مینویسد: «شاید بتوان سرگذشت سازمان منافقین را روایت تبدیل شدن یک مخالف سرسخت به یک متحد عزیز برای آمریکا توصیف کرد، مخالفتی که این سازمان در اوایل زمان تشکیل و تنها تحتتاثیر فضای دو قطبی وجود داشت. سازمان منافقین که در دهه ۱۹۶۰ بهعنوان حامل یک ایدئولوژی ضدامپریالیستی جذاب در محیطهای دانشگاهی ایران شکل گرفت، یک سازمان با گرایشهای سوسیالیستی بود، اما… تبدیل به یکی از متحدان واشینگتن در منطقه گردید».
و این وسط ما نمیدونیم که بالاخره کدوم رو باور کنیم، اینکه سازمان مجاهدین از اول آمریکایی بوده و اصلاً توسط آمریکا درست شده، یا مجاهدین اول ضد آمریکا بودند و حالا از اصول خود دست کشیدهاند. یا اینکه آمریکا از اول حامی مجاهدین بوده و در لیست گذاشتن مجاهدین فریب و ظاهرسازی بوده، یا حالا بر اثر فشارها از آنچه میگفت و میکرد، عقبنشینی کرده و به رژیم خیانت کرده است؟!
یک نمونه:
شبکه خبر تلویزیون رژیم شب 10مهر دو نفر را به برنامه «دو نیم ساعت» خود آورده بود، یکی را به نام دکتر ایزدی مدرس دانشگاه معرفی کرد و دیگری را به نام تبریزی، بهعنوان پژوهشگر تاریخ معاصر! البته اگر آنها را دیده و حرفهایشان را شنیده باشید، لابد پی میبرید که این موجودات، مدرس کدام دانشگاه و پژوهشگر کدام تاریخ و در کجا هستند؟
اما در انبوه اباطیل و مجعولاتی که این دو نفر و مجری مربوطه سر هم میکنند، بعضی نکات و اعترافها قابلتوجه هم مشاهده میشود. مثلاً در حالی که تمامی تبلیغات و دجالگریهای رژیم بیان این است که آمریکا مجاهدین را از لیست خارج کرد تا آنها را در جهت اهداف خود و اقدامات تروریستی علیه نظام بهکار بگیرد، ببینید در این برنامه «دو نیم ساعت» چه اعترافی میکنند:
مجری: این گروهک از نظر فکری ابتدا چپگرا و مارکسیست بود، حالا بعد التقاطی شد، چه عواملی باعث شد که غرب بهرغم تفاوت ایدئولوژیکی که با این گروه داشت از ابتدا پذیرای اون بود، تا الآن که با این اقدام آمریکا دارند به این حمایت خودشان از این گروهک تداوم میدن و اصولاً اهداف اعلام نشده آمریکا از اینکه این گروهک را از لیست گروههای حامی تروریسم خارج کرده چیه؟»
ایزدی:
«من فکر میکنم که راجع به این گروهک و این جریان خیلی گفتنیها هست که پرده از ماهیت اینها و هویت اینها اعم از فکری و تشکیلاتی و ارتباطی با قدرتهای بینالمللی یا دشمنان در حقیقت این ملک و این ملت، نه فقط یک نظام، خیلی فراتر از اینها راجع به این گروهک میشه صحبت کرد ولی از همین بیانیه وزارتخارجه آمریکا هم میشه به نحو احسن استفاده کرد برای معرفی این جریان که اعلام میکنه که ما همه اینها را گفتیم و از لیست خارج میکنیم ولی درعینحال، گذشته اینها قابل فراموش شدن نیست. خیلی نکته مهمیه. یعنی نشون میده که اولاً این خروج از این لیست سیاه، بسیار با اکراه و تحت فشاره باصطلاح، کاملاً هم مشخصه. وزارتخارجه بهعنوان یک ادمنیستریشن (اداری) حاضر به این کار نبود.
… وزارتخارجه هم با این اوصاف شما میدونید که دستگاه دیوانی دادگاه آمریکا اعلام میکنه که تا یک ماه دیگه اگر اقدام نکنید خودمون وارد میشیم. یعنی بهرغم همه اینها باز این سیستم بوروکراتیک آمریکا حاضر نیست که تن به این ریسک بده و بعد هم دیدیم مجبور شدند 9روز قبل از چیز اعلام کردند که این اتفاق میافته. این راجع به تشکیلاتیه که خیلی مدعی هست نسبت به آینده و نسبت به رویکردش…».
بله، در حالی که عمده تبلیغات رژیم در رابطه با خروج مجاهدین از لیست آمریکا، بیان این است که آمریکا، مجاهدین را به خدمت گرفته، به آنها در ازای اطلاعاتی که میدهند، میلیونها و بلکه صدها میلیون دلار پول و امکانات میدهد و در حالی که تبلیغات رژیم روی این متمرکز است که خروج مجاهدین از لیست هیچ اثری ندارد… ببینید کارشناسان رژیم در همین برنامه چه اعترافی میکنند:
مجری:
«خب پیامدهای این اقدام چه میتونه باشه، وقتی آمریکا یک گروهک تروریستی با این پیشینه میآید از این لیست خارج میکنه، خوب چه پیامدهایی حقوقی میتونه برای این کشور و برای جامعه بینالملل داشته باشه؟
ایزدی:
ببینید، اگر خاطر مبارک باشه، چند سال قبل، اروپاییها این کار را کردند. اینها را از لیست تروریستی خارج کردند. منتهی اروپا چون خیلی تحتتأثیر آمریکاست، آزادی عملش زیاد نبود، به علاوه، دولت آمریکا را هم در صحنه بینالملل نداره که بتونه از این تشکیلات در شرایط مختلف بتونه استفاده بکنه. این رو تقریباً همه میدونیم. این اتفاقی که افتاد تااندازهیی دست اروپاییها را هم باز میگذاره، هم برای بهاصطلاح تعامل با اینها، هم برای فضا سازی و امکانات رسانهیی و تبلیغاتی و فلان و اینها. از منظر دیگر هم این تشکیلات بعد از اینکه از لیست سیاه خارج میشن، در واقع یکی از کارهایی که میتونند بکنند، لابیگریه. کاری که توی این دو سه سال اخیر من نگاه میکردم در واقع بهطور اکمل این کار را میکردند. مثلاً در سلسله جلساتی که میگذاشتند، چیزی در حدود ۶۵۰۰دلار برای یکی دوجلسه فقط خرج کردند تا بعضی از مقامات پیشین آمریکا بیان، مثلاً از هویت اینها دفاع کنند. یا تبری بجویند از بهاصطلاح اقداماتی که قبلاً شده و با اینها میتونند وارد معامله بشند، و اینها میتونند سفر بکنند، داراییهایی که مسدود شده، خارج میشه، یک توانی میده به این تشکیلات برای یک سلسله کارهای موازی کاری، که خودشون هم میگن که موازنه قوا به نفع ما برقرار میشه، توی این شرایط وقتی که بهاصطلاح کانونهای فشار زیاد هست، این بحث لابی گری را من با تأکید عرض میکنم که بسیار اثرگذار است».
پس تا حدودی معلوم میشود که خروج از لیست، چرا این قدر باعث وحشت رژیم شده، چون آثار و پیامدهای آن نه تنها در آمریکا بهصورت باز کردن دست مجاهدین و حامیان و هواداران آنها ظاهر خواهد شد، بلکه در اروپا هم فضاهای بسیاری برای «این گروهک» باز خواهد شد. و دیدید که طفلک مهره اطلاعاتی با چه وحشتی گفت «با تأکید عرض میکنم که (اقدامات مجاهدین) بسیار اثرگذار است».
نکته دیگر اینکه در حالی که وجه غالب تبلیغات مجاهدین در این روزها برای تلاش در کاستن از برق پیروزی تاریخی مجاهدین و مقاومت ایران، این است که طبق دستورالعمل وزارت اطلاعات، بگویند و بنویسند که مجاهدین در شرایط نابسامانی هستند و آمریکا برای جلوگیری از فروپاشی سازمان آن را از لیست خارج کرده و کذا… اما ببینید کارشناس رژیم چطور از قدرت همهجانبه مجاهدین ابراز وحشت میکند:
ایزدی:
«… این خیلی مهمه چون بالاخره یکی از اهداف این میتونه باشه که پکیچ اینها بتونه مؤثر باشه، یا فشار بیاره بر یک نظام سیاسی، اینها وجود نداره، اما این جریان یک قدرتی داره که ابزارگونگی و شی گونگی اینها رو بالا میبره، اون این است که در یک پروسه زمانی اینها پولهای کلانی دریافت کردند هم از رژیم عراق و هم از غربیها، الآن بر موج اون امکانات مالی سوارن، خوب هم کاسبی کردند کشورهای مختلف سرمایهگذاری کردن در نتیجه قدرت مالی و ثروتشون بالاست و خب ثروت هم قدرت هم میآره برای همین لابیگری که عرض کردم این یکی، دوم اینکه بزعم غربیها و آمریکاییها و اروپاییها مشخصاً اینها قدرت تشکیلاتی بالایی دارن، چون سالها دیگه فرمودند از سه دهه در واقع شاید بیشتر اینها…».
و حالا بیچاره نیروهای رژیم که لابد این برنامهها، قواره مغز آنها تهیه میشود، ماندهاند که بالاخره کدام حرف را باور کنند؟ این را که خروج مجاهدین به قول پاسدار شریعتمداری «هیچی نیست» و هیچ اثری ندارد، یا نه، بسیار اثرگذار است! و فراتر از اینها، این را باور کنند که مجاهدین هیچی نیستند و در جامعه ایران هیچ جایی ندارند، یا این همه جزع و فزع و سوز و گداز را؟