بالاگرفتن جنگ گرگها در رأس رژیم
سربرداشتن شیخ حسن روحانی با داعیهٔ همهپرسی
اظهارات روحانی رئیسجمهور پیشین رژیم
درباره پیامدهای جنگ ۱۲روزه
باید استراتژی نوینی را طراحی کنیم!
آنچه در این دو سال اخیر در این منطقه واقع شده
و در ماههای اخیر در جمهوری اسلامی شاهد آن بودیم اشکالاتی بوده
که باید مسئولان و شوراهایی که وظیفهشان این کار است رفع کنند
مقام معظم بهراحتی میتواند هدایت و ارشاد کند
اگر جایی را هم ما تردید و شک داریم
میشود از مردم پرسید!
آن که خواست مردم هست میتواند مبنای استراتژی ملی ما باشد
تغییر استراتژی و تابع ملت شدن و خواست مردم!
سخنگوی مجاهدین
اول بگو جو فروشی یا گندم؟!
خواست مردم: سرنگونی، سرنگونی، سرنگونی
حسن روحانی- ۲۲ مرداد ۱۴۰۴
در این تجاوز، از یک غافلگیری بسیار کثیفی استفاده شد؛ یعنی در آغاز، قبل از اینکه ترامپ در مسند قدرت قرار بگیرد، اعلام کرد که من میخواهم تا زمانی که ریاستجمهوریام شروع میشود، همه جنگها تمام شود و در دوره من، شاهد هیچ جنگی نباشم. بعد رسماً درخواست مذاکره کرد از جمهوری اسلامی ایران و این مذاکره بین ایران و آمریکا آغاز شد و داشت ادامه پیدا میکرد. این جنگ در واقع وسط مذاکره شروع شد. این نوع غافلگیری، کار بسیار حقارتآمیزی است.
این جنگ، جنگ آمریکا و اسراییل نبود. جنگ آمریکا و اسراییل به کمک بیش از ۴۰کشور بود. تقریباً اکثر کشورهای ناتو در این جنگ حضور و مشارکت داشتند. برخی از کشورهای منطقه حضور داشتند.
در سال ۸۲ زمانی که آلودگی بالای ۸۰ درصد در نطنز توسط آژانس کشف شد، بهانه لازم در اختیار آمریکاییها گذاشت، باز هم بحث حمله مطرح بود. البته با تدبیری که نظام جمهوری اسلامی ایران طراحی کرد و با مذاکره با سه کشور اروپایی در نهایت به هرحال منتهی شد به اینکه مانع از این حمله و جنگ شد.
در سال ۹۲ هم نه تنها آمریکا، بلکه ۵+۱ تصمیم گرفته بودند به ایران حمله کنند. آن هم با حضور مردم در انتخابات در سال ۹۲، با ۷۳ درصد مردمی که در انتخابات حضور پیدا کردند با آن شور و شوق، جلوی آن کار گرفته شد.
در سال ۹۸ هم احتمال درگیری بود، مخصوصاً بعد از سرنگونی پهپاد آمریکایی گلوبال هاوک و بعد هم ماجرایی که در آرامکو پیش آمد و تهدیدهایی که آمریکاییها کردند که آن هم بهگونهیی عبور کردیم که آن هم در یک زمانی اگر لازم باشد تفصیل آن را میشود بیان کرد.
در شرایط جدید آمریکا و اسراییل تحریک شدند حمله کنند... اما در این ماههای اخیر شرایط جدیدی پیش آمد که شاید آمریکاییها و اسراییلیها تحریک شدند برای اینکه به جمهوری اسلامی ایران حمله کنند.
آمریکا و اسراییل در دو هدف خودشان در تجاوز به ایران شکست خوردند.
در این جنگ البته دو هدف مهم داشتند که خواهم گفت. آن دو هدفی که جنگ را برای آن طراحی کردند، چه بوده است. این جنگ بهرغم خسارتهایی که برای جمهوری اسلامی ایران داشت، عزیزانی را از دست دادیم، از نیروهای مسلح، اندیشمندان ما، دانشمندان ما، مردم عادی، کشتاری که از غیرنظامیان شد، البته برای ما سنگین بود اما در عینحال دو هدفی که آمریکا و اسراییل داشتند به آن نرسیدند. هدف اول سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران بود. هدف دوم به هم ریختن کل منطقه بود.
تمام مردم یکصدا در کنار ایران عزیز و حکومت ایستادگی و مقاومت کردند.
فکر میکردند نیروهای مسلح از هم میپاشد.
مسأله دومی که اتفاق افتاد، آنها فکر میکردند با جنایت جنگی که انجام دادند، به خانه فرماندهان و دانشمندان که حمله کردند، نیروهای مسلح از هم میپاشد، فرماندهان برنامهریزی داشتند، وقتی رئیس ستادکل، فرمانده قرارگاه خاتمالانبیا، فرمانده سپاه، فرمانده موشکی و هوافضا از دست بروند، همه طراحی داشتند در قبال تجاوز احتمالی. وقتی فرماندهان نیستند، چطور میشود از نو طراحی کرد. پس حداقل چند هفته به تأخیر میافتد و آنها به اهدافشان میرسند. اما کاری که مقام معظم رهبری انجام داد، با روحیه بخشیدن به مردم، با سخنان آرامشبخش رهبری و با اقدامات سریع ایشان،
بزرگترین شکست را اسراییل در دوشنبه احساس کرد. طراحی اسراییل این بود با آمریکا یک جنگ چهار روزه را انجام دهد و روز پنجم، روز پیروزیاش باشد. روز دوشنبه طراحیشان برای زدن سران سه قوه و جلسه شورای عالی امنیت ملی با شکست مواجه شد. اسراییلیها به برخی از کشورهای اروپایی خبر داده بودند، حتی به برخی از کشورهای شرقی هم خبر داده بودند که دوشنبه همه چیز تمام است و آقای ترامپ هم جلسه جی-۷ را رها کرد و گفت من میروم، یکی گفت برای آتشبس میروی، گفت نه هدف خیلی مهمتری است، شما خبر ندارید بعد میفهمید. او رفت برای اینکه پیروزی روز سهشنبه را از کاخسفید جشن بگیرد. آن عملیات که شکست خورد و ناموفق بود.
با حملاتی که همان دوشنبه به صدا و سیما کردند، فکر میکردند این صدا قطع میشود. اینجا تدبیری بود که صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران کرد. البته یک تدبیر از زمان جنگ صدام انجام گرفته بود که اگر صدا و سیما زده شد چه اقداماتی شود. تدبیر دیگری هم در سالهای اخیر انجام گرفت که کار بسیار بزرگی انجام گرفت.
هدف آنها بحث هستهیی نبود، هستهیی یک بهانه بود... .
تقریباً از روز سهشنبه ناامیدانه به جنگ ادامه دادند، چون میدانستند آن دو هدف بزرگ، سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران و سلطه بر منطقه خاورمیانه هر دو از دست رفته است.
باید رابطهمان را با دنیا تقویت کنیم. هر کس که آماده مذاکره است، اگر مذاکره را به نفع کشور و منافع ملی و امنیت ملی دیدیم، حرف بزنیم. حالا اینکه قبلاً نظر چه بوده، بعداً نظر چیست، نظرات سیاسی در هر لحظهای فرق میکند، وابسته به چارچوبی است که مقامات مسئول، مقام معظم رهبری در نظر میگیرند و در آن چارچوب ما باید حرکت کنیم. روابط را با اروپا، همسایگان و شرق و غرب، حتی تنش با آمریکا را اگر میتوانیم کاهش دهیم، اگر به نفع منافع ماست، چه اشکالی دارد، نه اشکال ندارد که بر ما لازم و واجب است. تنش را باید کاهش دهیم و تخاصم را باید کم کنیم.
از طرف دیگر ما باید یک دستگاه اطلاعاتی مردمپایه درست کنیم که ۹۰ میلیون جمعیت ایران حامی آن باشند.
دستگاه اطلاعاتیای قدرتمند است که پشتیبان آن ۹۰ میلیون جمعیت باشند. همه به او کمک کنند و خبر و اطلاعات بدهند. آنکه در سال ۶۰ و ۶۱ ما توانستیم در برابر توطئههایی که علیه جمهوری اسلامی ایران موفق باشیم، مردم بودند که به صحنه آمدند. امروز هم مردم باید به صحنه بیایند و با چنین دستگاه اطلاعاتی ما میتوانیم بسیاری از نقاط ضعفی که وجود دارد را جبران کنیم.
یک کار اساسی رابطه حاکمیت با مردم است. رابطه حاکمیت با مردم به این نیست که تعریف و تشکر کنیم از مردم، نه، مردم خواستهایی دارند، باید به خواست مردم توجه کنیم، مردم چه میخواهند، مردم یک چارچوب سیاسی میخواهند در سیاست داخلی، بر مبنای نظراتی که دارند همه افرادی که ملت و اکثریت میخواهند آنها بتوانند کرسی مجلس را تصاحب کنند.
هیچ راهی برای نجات کشور وجود ندارد مگر اینکه همه ما نوکر مردم شویم. مگر اینکه حاکمیت را از آن مردم بدانیم. ملت ایران، ایران مال آنهاست؛ حاکمیت ملی یعنی افکار و نظرات مردم حاکم شود. از لحاظ سیاسی باید قدم برداریم. از لحاظ سیاست خارجی باید قدم برداریم. آنکه نظر و فکر مردم است، باید به بیرون و مسلمانان و منطقه هم کمک کنیم، خوب است. اما اگر دلسوزیای که نسبت به دیگران منتهی شود به خانمانسوزی برای این ملت ایران، اینکه غلط است و درست نیست. ما باید به فکر ملت خودمان باشیم در قدم اول. البته در حدی که مردم رضایت دارند به دیگران هم کمک کنیم و البته میکنیم.
صدا و سیما را هم اصلاح کنیم. دو، سه، چهار کانال ملی داشته باشیم، مال دولت باشد. ۱۰، ۲۰، ۳۰ کانال هم داشته باشیم خصوصی باشند، مال مردم باشد، البته در چارچوبی با نظارت جمعی، الآن چطور روزنامه داریم، روزنامهها دارند چاپ میشوند، یک جمعی هم هستند بر آن روزنامهها نظارت میکنند، خب صدا و سیما هم همان است چه فرقی میکند با روزنامه. آن یک رسانه مکتوب است، این رسانه تصویری و صوتی است.
موضوع دوم، تکمیل و توسعه استراتژی ملی است. ما یک استراتژی ملی داریم، بعد سیاست خارجی دارد، بعد سیاست داخلی دارد، بعد فرهنگی دارد، بعد امنیتی دارد، استراتژی ملی ابعاد مختلف دارد. این استراتژی را در این ۴۶ سال عمل کردیم. یک جاهایی خیلی خوب بوده، آنها را باید تقویت کنیم. یک جاهایی ضعیف بوده باید آنها را تغییر دهیم. باید استراتژی نوینی را طراحی کنیم. ما آنچه در این دو سال اخیر در این منطقه واقع شده و در این ماههای اخیر در جمهوری اسلامی ایران شاهد آن بودیم، دیدیدم یک اشکالاتی بوده، این اشکالات را باید رفع کنیم. این اشکالات را مسئولان میتوانند رفع کنند. شوراهایی که وظیفهشان این کار است میتوانند رفع کنند. مقام معظم رهبری بهراحتی میتواند هدایت و ارشاد کند. حالا اگر جایی را هم ما تردید و شک داریم که این کار را که میخواهیم انجام دهیم، ضرورت دارد یا ندارد، خب میشود با مردم مشورت کرد، از مردم پرسید. اون که خواست مردم هست میتواند مبنای استراتژی ملی ما باشد. استراتژی ملی ما اگر بر مبنای توسعه کشور باشد، یک چارچوب دارد، استراتژی ملی اگر بر مبنای این باشد که ما بخواهیم همه جهان را بر مبنای آنکه ما میخواهیم هدایت کنیم، به آن راهی که خودمان تشخیص دادیم، آن یک چیز دیگر است. ما استراتژی ملیای را باید ترسیم کنیم که خواست مردم است. اگر خواست مردم توسعه ایران است، که البته به دیگران در حدی که لازم است و توان دارد کمک میکند. اگر به این دو امر عمل کنیم، تغییر استراتژی و توسعه استراتژی و تکمیل استراتژی ملی و انسجام ملی را بالا بردن و تابع ملت شدن و خواست مردم را اجرا کردن، ما میتوانیم جلوی جنگ دیگر را بهراحتی بگیریم و اگر این کارها را نکنیم و فقط شعار بدهیم، باز هم ممکن است دچار مشکل شویم.
(سایت روحانی ۲۲مرداد ۱۴۰۴)