بهروز فتح الله نژاد:
وقتی آتش گرفتم از یادت
شعر سرخی چکید از قلمم
قلب تو پیش چشم من آمد
تو چه بسیار و من چه قدر کمم
***
سیدعلی سیداحمدی:
قامت رزم بود و دیگر هیچ
صحنه صحنه، به تاخت جنگیدن
کوهساری کشیده سر در ابر
ابری از اشکهای خندیدن
***
علی فیضی:
تو را ندیدم و رفتم چو شیر جنگیدم
حساب کن که چه بودم اگر که میدیدم
دلم چو آینهای بود پیش روشنی ات
که از تو نور گرفتم به سایه پاشیدم
حساب کن که چه بودم اگر که میدیدم
دلم چو آینهای بود پیش روشنی ات
که از تو نور گرفتم به سایه پاشیدم
***
غلامعباس (حیدر) گرمابی:
از نگاهش همیشه چون چشمه
نور یک افتخار میجوشید
حیدری بود و گویی از حیدر
جامهای دلاوری نوشيد
از م. شوق
از م. شوق