قاسم سلیمانی، در جهنمی از اشک و آه مادران، دود و نابود شد. آه مادران سوری، جوانان عراقی و خانوادههای بیش از ۱۵۰۰شراره خونبار آزادی در آبان ۹۸
او در جوشش خون شهیدان قتلعام اشرف و هزاران عمل تروریستی سوخت و خاکستر شد.
امروز روح همه شهیدان، جوانان معصوم و بیگناهی که در شیراز و اهواز بهخاک افتادند و آنان که مغزشان در نیزار با سلاح پاسدار متلاشی شد آرام است.
امروز آنان که خارج از میهن با فرمان مستقیم سلیمانی کشتار شدند در جشن هلاکت جلاد حاضرند.
آنان که بیسلاح و سپر ایستادند و نقشهٔ جلاد خونآشام در شکستن اشرف را باطل کردند و در آخرین نفس با خلقشان پیمان بستند و پیام دادند که با هم هستیم.
مجاهد شهید علیرضا احمدخواه دقایقی قبل از شهادت: «پیام میدم به خلق قهرمان ایران که نترسید ما همینجا با هم هستیم. ما پیروز میشیم».
به اشرف مجروح و خونچکان نگاه کنیم. شقیقهٔ شکافتهٔ شهیدان در روزهای ۶ و ۷مرداد ۱۳۸۸ را به یاد بیاوریم. امیر خیری را بنگریم که با ضربهای فرود آمده بر گیجگاهش در میان چماق بهدستان اعزامی از سوی قاسم سلیمانی، تلاش میکرد خود را به دوستانش در آن سوی سیمهای خاردار برساند.
به نگاه بیگناه آسیه و نسترن و مهدیه و صبا بنگریم. مهدیه مددزاده و برادرش اکبر به فاصله یک سلام با هم به خاک افتادند. آنان در برابر جلاد ایستادند. تا آخرش ایستادند.