جاری شدن سیل در ۱۹استان میهن، بر اثر ویرانی محیطزیست در حاکمیت شوم آخوندی، با تخریب گسترده پلها و راهها، منازل مسکونی و باغها و زمینهای کشاورزی خسارات فراوانی به هموطنان وارد ساخته است.
به گزارش خبرگزاریهای حکومتی ۶فروردین ۹۹، تخریب صدها منزل مسکونی باعث آوارگی و بیخانمانی هزاران تن از هموطنان شده است. تخریب زمینهای کشاورزی دسترنج هزاران کشاورز زحمتکش را از بین برده است. هزاران رأس دام کشاورزان و دامداران زحمتکش تلف شده است.
بیش از ۹هزار کیلومتر راه آسفالته و شوسه تخریب شده است. هزاران کیلومتر راه روستایی از بین رفته است.
تنها در رودبار جنوب کرمان ۳۰۰میلیارد تومان خسارت به بخش کشاورزی و راهها وارد شده است. بیش از ۵۰درصد خسارات به زیرساخت راهها و بناها وارد آمده است.
جاری شدن سیل ۱۲۳روستای این شهرستان را متحمل خسارات فراوان کرده است و تا روز چهارشنبه هنوز دهها روستای این منطقه در محاصره سیل بودند.
در شهرستان دلگان بیش از ۸۰میلیارد تومان تنها به راهها خسارات وارد آمده است.
در جریان سیل چند روز اخیر متأسفانه تاکنون ۱۴تن از هموطنان جانباختند و تعدادی مفقود شدند.
بخشی از اطلاعیه شماره ۱۲ارتش آزادیبخش ملی ایران
سزای این رژیم، سیلِ آتش است
کیست بجز آخوندها و پاسدارانشان، که صحنههای فرو ریختن خانه و کاشانهٔ خلق محبوب خود را ببیند و قلبش از جا کنده نشود؟
کیست بجز آخوندها و پاسدارانشان، که صحنههای غرق شدن و ضجه و ماتم مردم بیدفاع خود را ببیند و دل و جانش فرو نریزد؟
فَوَیْل لِّلْقَاسِیَةِ قُلُوبُهُم
وای بر سنگدلان و سنگیندلان...
آنان که محیطزیست خلق اسیر ما را هم مانند زندانیانمان قتلعام کردند.
اهریمنان عمامهدار، غارتگران منابع و داراییها و اموال ملت ایران، دزدان جنگل و کوه و دشت.
بر اینان و پاسداران و اطلاعاتیها و مزدورا نشان سیلِ آتش سزاست. روز بزرگ آتشفشانِ خشمِ خلق.
قُلِ انتَظِرُواْ إِنَّا مُنتَظِرُونَ
بگو منتظر باشید، ما هم در انتظاریم
قربانیان فاجعهٔ سیل را باید در ردیف شهیدانِ آزادی ملت ایران محسوب کرد. بر ایشان سلام و درود.
همچنین سلام و درود بر شیرزنان و رادمردانی که از دور و نزدیک، بینام و نشان به یاری شتافتند. بهویژه آنان که خطر کردند تا دیگران را از خطر برهانند.
براستی درباره بزرگمنشی و مناعت مصیبتدیدگان زلزله در سرپلذهاب که اثاثیه ناچیز خود را برای کمک به سیلزدگان میفرستند چه باید گفت؟
بر پیشانی آدمی عرق شرم مینشاند و به تعظیم برمیانگیزد.
خوشا شوراهای مردمی که به مقابله و مقاومت در برابر سیلابها برخاستند.
نخستین سؤال این است که آیا چنین ابعادی از ویرانی و خسارت قابل پیشگیری و اجتناب، بود یا نبود؟ هر وِجدان منصفی میداند که قابل اجتناب و پیشگیری بود. البته نه با این حکومت و حاکمیت و دولت و مدیریت اهریمنی و ضدبشر.
آخرین سؤال هم این است که آیا پس از وقوع فاجعه، میشد کاری کرد یا نمیشد؟ باز هم هر وِجدان منصفی میداند که اگر همچنانکه رئیسجمهور برگزیده مقاومت بارها تأکید کرد، امکانات سپاه و ارتش و دولت در اختیار ملت قرار میگرفت، همه چیز فرق میکرد.
مگر این ماشینآلات و خودروها و قایقها و نفربرهای آبیخاکی و پناهگاههای زیرزمینی و پادگانها و هزار و یک امکان دیگر متعلق به مردم ایران نیست؟
مگر یک قلم، صد میلیارد دلاری که خلیفهٔ ارتجاع تحت عنوان ستاد اجرایی فرمان خمینی ملعون از اموال همین خلق و فرزندانش مصادره کرده است، متعلق به مردم ایران نیست؟
راستی به ارتش و سپاهی که بهرغم امکانات عظیم و فوقالعادهاش، در این مصیبت بیرون نیاید و در خدمت ملت نباشد چه حاجت است؟ واقعیت این است که سردمداران ولایت به عمد از دادن امکانات به مردم سر باز زدند تا سیل، مردم را به خود مشغول کند و از خطر قیام و سرنگونی بکاهد.
آخوندهای جلاد و شیاد بهغایت از فاجعه برای انداختن تقصیر به گردن آمریکا و تحریمها سود جستند. وقاحت آخوندی و نمک پاشیدن بر زخم مردم گرفتار در سیل، حدو مرزی نمیشناسد.
خامنهای گفت هر چند سیل «ظاهر بلا دارد... باطنش ممکن است نعمت و عطای الهی باشد».
آخوند روحانی هم با وقاحت بر روی زخمهای مردم مصیبت دیده نمک پاشید و «نعمت درمانی» و «نعمت شماری» پیشه کرد و گفت: « واقعاً خود باران برای همیشه نعمت خداوند است....اصلا حیات از آب است حالا یک کشوری که بارندگی در آن کم است نعمت دوم است حالا یک کشوری که ۱۰سال است ۱۱سال است در خشکسالی نعمت سوم».
به این ترتیب مردم سیلزده، بدهکار حکومتی میشوند که باعث و بانی اینهمه نعمت برای آنها شده است.
باز هم ماورای وقاحت روحانی را گوش کنید:
«سیل جایی جاری نمیشود سیل در مسیل خودش میاید وقتی ما مسیل را غصب میکنیم وقتی رودخانه یا خانه رود را ما خراب میکنیم سیل و رود هم در یک روزی خانه ما را خراب میکند»
«با این هشداری که سیل فروردین به ما داد صدای رسای طبیعت بود طبیعت با صدای رسا فریاد زد مردم! دست از ظلم من بردارید به من ظلم نکنید که ظلم خواهید شد». (۱۸فروردین ۱۳۹۸)
این در حالی است که پس از وقوع فاجعه هم میشد کارهای زیادی انجام داد. میشد زندگی و جانهای بسیاری را نجات داد.
البته نه با این حکومت و حاکمیت و دولت و مدیریت اهریمنی و ضدبشر. حاکمیتی که میتوان آنرا در یککلام و از جمیع جهات در «قتلعام» خلاصه کرد.
قتلعام فرزندان ایران، قتلعام تاریخ و فرهنگ و هنر ایران،قتلعام اقتصاد و محیطزیست ایران، قتلعام حرث و نسل. و اینک، قتلعام نوروز در خانهها و کاشانههای مردم و تبدیل عید به عزا و ماتم.
خلیفهٔ سفاک ارتجاع در آستانهٔ سال جدید آخوندک جلادی را که نشانهٔ مجسم و مترادف قتلعام است، در ریاست قضاییهاش عرضه کرد.
تحفهٔ نحس و منحوس عید و سال نو که بهقول منتظری دستاندرکار بزرگترین جنایتی است که در این رژیم صورت گرفته است.
همزمان، در آستانهٔ ورود به سال جدید، خلیفهٔ خونریز، سرکرده کشتارگر نیروی قدس سپاه پاسداران را با بالاترین نشانهای حکومتش به تماشا گذاشت تا همه حساب کار خودشان را بکنند. البته با بلاهت برای او آرزوی «شهادت» هم کرد.
ما کاملاً موافقیم که آخوند رئیسی و پاسدار سلیمانی به لاجوردی و صیاد شیرازی ضمیمه شوند. لعنت خدا و خلق خدا بر همه آنان باد.