با درود و تهنیت به هستهها و نیروهای انقلاب دموکراتیک،
حکمت قیام را بنگرید که چگونه روزهای عوام فریبی و دجالیت را که خمینی برای بقا و دوام نظام ولایت ساخته بود، یکی پس از دیگری بر سر بقایای او خراب میکند. و اکنون پس از روز دجالانه قدس به روز گروگانگیری و مبارزه آخوندی با استکبار جهانی راه برده است!
در روز قدس مردم ایران به میدان آمدند و گفتند و بهروشنی گفتند: «نه غزه، نه لبنان- جانم فدای ایران». یعنی که دجالیت و صدور تروریسم و ارتجاع و نعرههای «قدس از طریق کربلا» به پشیزی نمیارزد و دیگر اثر ندارد. چنین بود که روز قدس بر سر رژیم خراب شد.
حکمت قیام را بنگرید که چگونه روزهای عوام فریبی و دجالیت را که خمینی برای بقا و دوام نظام ولایت ساخته بود، یکی پس از دیگری بر سر بقایای او خراب میکند. و اکنون پس از روز دجالانه قدس به روز گروگانگیری و مبارزه آخوندی با استکبار جهانی راه برده است!
در روز قدس مردم ایران به میدان آمدند و گفتند و بهروشنی گفتند: «نه غزه، نه لبنان- جانم فدای ایران». یعنی که دجالیت و صدور تروریسم و ارتجاع و نعرههای «قدس از طریق کربلا» به پشیزی نمیارزد و دیگر اثر ندارد. چنین بود که روز قدس بر سر رژیم خراب شد.
امروز هم در روز گروگانگیری و جفتک اندازی در برابر «استکبار جهانی» برای سرپوش گذاشتن بر خفقان و سرکوب داخلی و برای چانه زنی و استمالت خواهی بینالمللی، که در فرهنگ لغت رژیم ولایت «امدادهای غیبی» خوانده میشود، مردم و جوانان بیباک و بیم، «عمود خیمه» ارتجاع و دیکتاتوری را نشانه گرفتند. تصویر منحوس ولیفقیه را پایین کشیدند و در همه جا با شعار «مرگ بر دیکتاتور» به جهانیان اعلام کردند: «خامنهای قاتل است- ولایتش باطل است». چنین بود که روز مبارزه با استکبار هم بر سر رژیم خراب شد و به طناب دار دیگری تبدیل گردید. این است مکافات اجتماعی و تاریخی دجالیت و سرقت حاکمیت یک ملت.
بهراستی که امروز در همه جای ایران، از تهران تا شیراز و مشهد و اصفهان، از تبریز تا کرمانشاه و اراک و کاشان، از رشت تا بندرعباس و اهواز و زاهدان، از ارومیه تا بروجرد و خرمآباد و لاهیجان، از قزوین و ایلام تا همدان، نقطه اعتلای قیام و انقلاب دموکراتیک مردم ایران، رقم خورد:
با لگدکوب کردن تصویر ولیفقیه ارتجاع.
با شعارهای اشرفنشان همچون: «مرگ بر دیکتاتور»، «میجنگیم، میمیریم، ایرانو پس میگیریم».
با شرکت تعیین کننده جوانان آزاده و مبارز و مجاهد.
با سازماندهی چشمگیر دانشجویان پیشتاز در سال تحصیلی جدید.
با تاکتیکهای جدید از قبیل پراکندگی و نرفتن در مسیرهای تعیین شده از سوی رژیم.
با جایگزین کردن نوبهیی نفرات تازه نفس به جای نفرات خسته و مضروب یا مجروح.
با استمرار تظاهرات از صبح تا آخر شب و فرسوده کردن قوای دشمن.
با شکستن دوربینهای جاسوسی نیروی سرکوبگر انتظامی.
با معین کردن پیشاپیش راههای فرار و امداد رسانی
با زنانی که همچون اشرفیان برای حفاظت و نجات مردان زنجیر میبستند یا به مقابله با مزدوران میپرداختند.
با همبستگی و همیاری شورانگیز میهنی از جانب همه اقشار مردم از مغازهداران تا رانندگان اتوبوسها و درهای باز خانهها برای پناه دادن جوانان برای ممانعت از دستگیری و نجات آنان از دم تیغ دژخیمان.
همه چیز حکایت از یک عزم فراگیر ملی برای سرنگونی رژیم منفور ولایت و رسیدن به آزادی و حاکمیت ملت داشت. از صبح تا ساعتهای آخرشب صدا میآمد که: «تجاوز، جنایت- مرگ بر این ولایت». هیچ رنگ و بویی از حفظ یا اصلاح رژیم اصلاح ناپذیر در میان نبود. جهانیان صدای درهم شکستن طلسم ولایت را به وضوح شنیدند و پیام سرنگونی استبداد دینی و پیروزی محتوم ملت ایران را با رود خروشان شهیدانش دریافتند.
مبارک! اعتلای انقلاب دموکراتیک مردم ایران در قیام 13آبان مبارک!
شگفتا که در همین وانفسا و در همین روز 13آبان، رئیس مجلس ارتجاع در بغداد فرود میآید و در آستانه انتخابات پارلمان عراق اعلام میکند برای «حمایت از روند دموکراسی در عراق» سر رسیده است! سرضرب به تعریف و تمجید از دولت عراق برای سرکوب مجاهدان اشرف میپردازد و سپس میگوید که این دولت «گامهای زیادی در مقابل سازمان تروریستی خلق برداشته است». اما این کافی نیست و درد ما را دوا نکرده است. از اینرو «این سازمان نباید در خاک عراق باشد». «اکثر کسانی که در این گروهک حضور دارند، مجرم هستند و باید به ایران مسترد شوند و فکر میکنیم تعلل در این زمینه برای کشور عراق خوب نباشد». همچنین میافزاید: «در حال حاضر نیز ما بر این نظریم که کشور عراق احتیاج به امنیت پایدار دارد».
بهراستی تماشایی است! در حالی که فریادهای مرگ بر دیکتاتور در خیابانهای تهران و شهرهای ایران، عالمگیر شده، سرپاسدار مجلس ارتجاع، برای حمایت از «روند دموکراسی در عراق» به بغداد رفته و راهحل را در استرداد مجاهدان محصور در اشرف جستجو میکند. خط و نشان هم میکشد که اگر در این زمینه تعلل شود، برای عراق خوب نیست و لابد نیروی تروریستی قدس در بغداد آماده قیام (!) است و ترورها و انفجارهای زنجیرهیی دیگری در آستین دارد.
از قرار، تعداد دیگری از مزدوران اطلاعات و خانه شاگردان انجمن نجات نظام را هم با خود به هتل منصور آوردهاست تا در پوشش خانوادههای مجاهدین، پشت در قرارگاه اشرف، اشک تمساح بریزند و با آب دیده، سوز دل ناشی از شکستن شاخ ولایت در حملههای مرداد و درگروگانگیری از اشرف را فرو بنشانند.
بهنام نامی ملّت ایران و مجاهدان اشرفی و اشرفنشان، به ولیفقیه و سرپاسدار باد و بلوف در مجلس ارتجاع میگویم: غلطهای اضافه، نشسته پارس کردن و لقمههای بزرگتر از دهان برای طلسم شکستگان ولایت، ممنوع است!
ما گر ز سر بریده میترسیدیم، 40سال نمیجنگیدیم و30سال بر دهان نظام جهل و جنایت نمیکوبیدیم.
تا آنجا هم که به مردم و نیروهای میهن پرست عراقی مربوط میشود، خودشان حرفشان را زدهاند. همه ناظران میگویند که لاریجانی از ترس اتحاد بزرگ عراقیان در «جبهه ملی عراق» که بهتازگی تشکیل شده است، از ترس برخاستن یک آلترناتیو عراقی در برابر دست نشاندگان رژیم آمده است تا شعبه ولایتفقیه در حکومت کنونی عراق را با سپاه 9 بدر و مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق ادغام کند و مانند 4سال پیش، با تقلّب و نیرنگ و با دلارهای نفتی و ترور و انفجار، معجون مورد نظر خود را بهدست بیاورد و تحمیل کند.
از این پیشتر 5میلیون و 200هزار تن از مردم عراق و همچنین 3میلیون از شیعیان این کشور حرف خود را دایر بر ضرورت خلع ید از رژیم ایران در عراق زده بودند. آرامش و صلح و امنیت و دموکراسی و پیشرفت اقتصادی و اجتماعی در عراق مفتاحی جز این نداشته و ندارد. هر چیز غیر از این، حرف مفت است و رایگان، یا سرپوش گذاشتن عمدی بر حقیقتی که مردم عراق هر روز با گوشت و پوست و استخوان آزمودهاند.
ساعتی پیش خبر رسید که یکصد نماینده مجلس عراق لاریجانی را تحریم کردند و او را نماینده اشغالگری رژیم ایران در عراق دانستند و اعلام کردند دستور کار او در عراق، ادغام و پشتیبانی دو ائتلاف مورد تایید رژیم ایران در انتخابات عراق است. این نمایندگان از رئیس مجلس عراق خواستند فهرستی از دخالتهای رژیم ایران در امور سیاسی و امنیتی عراق را جلو لاریجانی بگذارد.
شنبه گذشته، نیروهای میهن پرست عراقی تأسیس جنبش ملّی عراق را به رهبری دکتر علاوی و دکتر مطلک جشن گرفتند. جریانها و شخصیتهای برجسته سیاسی دیگر مانند طارق الهاشمی نایب رئیسجمهور، رافع العیساوی، ظافر العانی و جمال الکربولی و بسیاری دیگر، اعلام کردند که با این جنبش در چارچوب جبهه ملی عراق، متحد میشوند. این اتحاد نقشه سیاسی عراق را تغییر میدهد و بر آینده این کشور روح امید میدمد. ایاد علاوی گفت: «عراق زیر خاکستر رفته بایستی برخیزد و عزت و امنیت خودش را محقق کند». مطلک نیز گفت: «بر این کشور فجایع پشت فجایع فرود آمد. عراق را تجزیه کردند. تاروپود مردم زخم دیده ما را از هم دریدند. فرهنگ سهمیهبندی و طائفهگرایی و پناه گرفتن در آغوش بیگانگان را وارد کردند. همان بیگانگانی که در همه چیز ما در عراق دخالت کردند. کنترل خود را بر هرم تصمیم گیریهای سیاسی و حتی بر لقمه نان شهروندان عادی تحمیل کردند. خون عراقیان بهوفور به زمین ریخت و رنگ زمین و آب را تغییر داد» اما «امروز، سحرگاهان جدیدی آغاز شده و تاریکی برای همیشه رخت بر بسته است».
در همین مراسم، یکی از میهن پرستان عراقی حرف دل هموطنانش را این چنین بر زبان راند:
«من شاعر نیستم و نمیدانم چگونه این بیت شعر را نوشتم:
با نیروهایشان آمدند
و همه چیز بهجز اراده مردم ما را نابود کردند.
گفتند که عراق نابود شد
و ما گفتیم چگونه طلایی که سازندهاش مردم باشند از بین میرود»
بهنظر میرسد که سرپاسدار مجلس رژیم که به عراق رفته تا شعبههای فروپاشیده ولایت را از نو به سیخ بکشد، نه در ایران و نه در عراق، سحرگاهان تازه و اراده طلایی خلقهای در زنجیر و بهپا خاسته را هرگز درنیافته است. عراق را مستعمره ولایت میداند که هیچ قاعده و قانونی جز قانون جنگل نباید بر آن حاکم باشد. انگار آمریکا این کشور را گرفته که آن را دو دستی برای از هم دریدنش به گرگ ولایت تقدیم کند!
درست در شرایطی که پوزه نظام در حمله به اشرف و در گروگانگیری به خاک مالیده شده و باید قاچ زین را بچسبد، خیز اسب سواری برداشته است.
در حالیکه مرکب فراخوان ملل متحد در هفته گذشته درباره حفاظت از ساکنان اشرف «در برابر کوچ اجباری، اخراج یا بازگرداندن اجباری آنها به ایران» -که بر خلاف اصل نانرفولمان و قوانین بینالمللی است- خشک نشده، متقاضی استرداد مجاهدان اشرف است.
جل الخالق! که تا کجا مثل سگ، از مجاهدین و اشرف، میترسد.
راستی که از این بهتر نمیشد رابطه اشرف و مجاهدین را با قیام عیان کرد. همان چیزی که قبل از هر کس و بیش از هرکس رژیم میفهمد و در خیابانها میبیند و حس میکند. در غیراینصورت هیچ نیازی نبود که خامنهای در دهم اسفند ماه گذشته، سه ماهونیم قبل از انتخابات نامشروع ریاست جمهوری رژیم، به زبان خودش توافق دو جانبه نامشروع و خائنانه با دولت کنونی عراق برای سرکوب مجاهدین را علنی و اعلام کند.
اینکه لاریجانی، بهعنوان رئیس مجلس آخوندها و بهعنوان بالاترین مسئول پرونده عراق و مجاهدین در این رژیم، سرانجام ناگزیر میشود خواسته و حرف اصلی فاشیسم دینی حاکم بر ایران را در عراق بالا بیاورد، و اینکه بعد از تشویق بهخاطر جنایت علیه بشریت و گامهایی که بخش ولایتفقیه در دولت عراق در محاصره و سرکوب و کشتار مجاهدین برداشته، رک و پوست کنده در تعارض آشکار با قوانین و کنوانسیونهای بینالمللی، خواستار استرداد آنها میشود و به تهدیدهای تروریستی هم در این زمینه مبادرت میکند، به روشنی نشان میدهد در شرایطی که مجاهدین مسلح نیستند و در 7سال اخیر تماماً محصور و تحت کنترل بودهاند، هدف از همه محدودیتها و محاصره و قطع سوخت و ارزاق، هدف از ممانعت از ورود خانوادهها و وکلا و خبرنگاران و هیأتهای بینالمللی، هدف از لجنپراکنی و سانسور در تلویزیون حکومتی عراق علیه مجاهدان اشرف، هدف از دروغپردازیهای دیوانهوار یک دوجین مشاور و مقام امنیتی، هدف از بهکار گرفتن بریده مزدوران برای زمینهسازی و توجیه کشتار اشرفیان، هدف از تحت فشار قراردادن و تهدید و تطمیع و گروگان گرفتن خانوادهها برای اینکه به سبّ و لعن فرزندان و خویشاوندان خود تن بدهند و مخصوصاً هدف از هرگونه جابهجایی مجاهدان شرف در داخل عراق، هیچ چیز جز سرکوب و انهدام نیروی محوری اپوزیسیون ایران و جز زدن و بستن و استرداد و کشتن مجاهدین نبوده و نیست. مگر اینکه مجاهدین در برابر این رژیم زانو بزنند و پرچم ندامت و تسلیم بالا ببرند. چیزی که خمینی آرزوی آن را به گور برد و سوگند میخورم که خامنهای هم آن را به گور خواهد برد.
بهعنوان کسی که فرمان داده است، رزم آوران ارتش آزادیبخش ملی ایران 20هزار قطعه سلاح و 20هزار تن مهمات خود را به ازای حفاظت تا تعیین تکلیف و فرجام نهایی توسط نیروهای آمریکایی به آنها تحویل بدهند، و بهعنوان کسی که در 7سال اخیر بیمبالغه بیش از 70 بار با همه اشرفیان اتمام حجت کرده است که اگر تحمل شرایط سخت را ندارند، با برخورداری از کمکهای بیدریغ مجاهدین و شورای ملی مقاومت ایران بهدنبال زندگی خود بروند، بار دیگر یادآوری میکنم که ما با احترام به حاکمیت عراق و حاکمیت همه کشورهایی که اعضا و پشتیبانان و هواداران مجاهدین و مقاومت ایران در آنجا بهسر میبرند، تا آخرین نفس خود بر حقوق قانونی خود ایستادهایم. قیمت آن را پرداختهایم و باز هم هر چه سخت و سنگین باشد میپردازیم. اگر عراق کشور قانون و دموکراسی است هیچ مشکلی در میان نیست اما اگر مستعمره ولایتفقیه و تابع قانون جنگل است، بگذار مردم این کشور و همه جهانیان ببینند و بدانند. تکرار میکنیم که اگر دیکتاتوری حاکم بر ایران میخواهد جنگ خود را به اشرف صادر کند، اگر میخواهد فشارهای خردکنندهیی را که از بابت قیام و نارضایتی انفجاری مردم ایران بر آن وارد میشود با فرار به جلو در اشرف تخلیه کند، ما بر حقوق قانونی خود استواریم و مسئولیت تمامی عواقب برعهده این رژیم و مزدورانش در عراق است.
مجاهدان اشرف از طرح دولت کنونی عراق برای انتقال به کشور ثالث در کشورهای عضو اتحادیه اروپا یا ایالات متحده آمریکا استقبال نموده و به آن ملتزم شدهاند؛ مشروط بر اینکه مسأله داراییها و اموال آنان در اشرف که تماماً حاصل هزینهها و کار 23ساله خود آنهاست و بیش از 200میلیون دلار است طبق نظریه حقوقدانان بینالمللی براساس مواد 52 و 53 کنوانسیونهای لاهه حل و فصل شود.
تا آن زمان، برای جلوگیری از فاجعه انسانی دیگری مانند جنایت علیه بشریت در روزهای 6 و 7مرداد در اشرف، و برای ممانعت از چنگ انداختن رژیم ایران و درخواست جنایتکارانهیی که رئیس مجلس این رژیم امروز آن را در رابطه با دولت عراق برملا کرد، تنها راه مؤثر، حفاظت بینالمللی و بهرسمیت شناختن یک موقعیت حقوقی خاص و موقت برای اشرف است تا از اساس میدانی برای فشارها و دخالتها و جنایتهای دیکتاتوری سیاه حاکم بر ایران باز نباشد.
بنابراین در پی درخواست غیرقانونی و جنایتکارانه لاریجانی، تا انتقال مجاهدان اشرف به کشورهای عضو اتحادیه اروپا یا ایالات متحده آمریکا که مجاهدان اشرف را محصور و بلادفاع گذاشته است؛
اولاً- اذعان ملل متحد به ممنوعیت هرگونه جابهجایی اجباری ساکنان اشرف در داخل عراق بهعنوان افراد حفاظت شده، بسیار ضروریست.
ثانیاً-حداقل انتظار از نیروهای آمریکایی این است که عدم حمله و خشونت و جابهجایی ساکنان اشرف را در داخل عراق تا پایان سال2011 میلادی تضمین کنند.
ثالثاً- دولت عراق باید التزام خود را به حقوق ساکنان اشرف طبق قطعنامه 24آوریل2009 پارلمان اروپا تا زمان انتقال به ایالات متحده یاکشورهای عضو اتحادیه اروپا اعلام کند.
بهنظر میرسد ولیفقیه ارتجاع و سرپاسدار مجلس نامشروع او، بهخصوص از یکی از بزرگترین افشاگریهای مقاومت ایران درباره پنهانکاریهای هستهیی رژیم، که دیروز در فرانسه صورت گرفته و با وسیعترین بازتاب بینالمللی همراه بوده است، قالب تهی کردهاند. ضربه هستهیی، بسیار مؤثر بوده و خون جلو چشم آنها را گرفته است.
دیروز خامنهای کماکان بر طبلهای دجالیت میکوبید و از آمریکا میخواست «دست از استکبار بردارد» و «دست برداشتن از فعالیت هستهیی» یعنی دست برداشتن رژیم از بمب اتمی را درخواست نکند. خامنهای میگفت «با هیچ وسیلهیی نخواهند توانست… ما را به عقبنشینی وادار کنند… و به این غائلههایی هم که بعد از انتخابات پیش آمد، دل خوش نکنند».
هر کس که مختصر آشنایی با سیاست عملی و پراگماتیک آمریکا و کشورهای اروپایی در این سالیان داشته باشد، بهروشنی میداند که از آنان تاکنون جز نرمش و استمالت و مدارا به رژیم چیزی نرسیده است. والا، این رژیم تاکنون بهحساب ملت ایران بر اریکه قدرت و جرم و جنایت باقی نمیماند و اینچنین در سرکوب ملت ایران و در صدور تروریسم و ارتجاع یا در زمینه اتمی افسار نمیگسست.
دو سال و اندی پیش، در تیرماه 86، گفته بودیم که «از عهد قاجاریه تا امروز هیچ حکومتی در ایران، بالفعل بهاندازه حکومت آخوندی، موردحمایت کشورهای غربی نبوده است. آنچنانکه مخالفانش را وکالتا سرکوب و بمباران و خلع سلاح و محصور و محدودکنند.
شگفتا که رژیم آخوندی نعرههای «ضد استکباری» میکشد اما تاوان عملی آن را ما پس میدهیم!…
در روز روشن در استانبول و رم و ژنو و پاریس و برلین و وین ترور میکند، شگفتا که مجاهدین و مقاومت ایران برچسب تروریستی میخورند!
مرحبا به دلارها و یوروهای نفتی که ابعاد میلیاردی آن بهروشنی نشان میدهد هیچ حکومت دستنشاندهیی در تاریخ ایران بهاندازه حکومت آخوندی، منابع و عایدات کشور را به تاراج نداده است».
از اینرو به خامنهای که خالی بندیهای او لو رفته است باید گفت، آن کس که شیخ را، همچون شاه، به عقب مینشاند، درهم میشکند و سرنگون میسازد؛ هرگز این یا آن دولت خارجی نبوده و نیست. این، تنها و تنها، کار مردم ایران و برعهده فرزندان رشید و اشرفنشان مردم ایران است که تاریخ را با رنج و خونشان مینویسند و با گوشت و پوست و استخوان خود تغییر میدهند.
همچنانکه رئیسجمهور برگزیده مقاومت ایران برای دوران انتقال حاکمیت به مردم ایران بارها گفته است، ما نه از کسی پول میخواهیم و نه سلاح، تنها میخواهیم که بین ما و رژیم بیطرف باشند و راهبندهای آزادی را که پیشپای ملت ما و مقاومت ما گذاشتهاند، بردارند.
پایداری پرشکوه اشرفیان و جوانان دلیر اشرفنشان گرامی باد
رود خروشان خون شهیدان در پرتو مهر تابان مقاومت و آزادی ایران ضامن پیروزی محتوم خلق ماست
مسعود رجوی
13آبان 1388
13آبان 1388