عدم اجرای عدالت برای شاه و ساواک راه تکرارش را برای این حکومت باز کرد ولی ما عزم جزم کردهایم که عدالت را برای همیشه در ایران جاری کنیم
زندانی سیاسی مریم اکبری منفرد، خواهر ۴شهید مجاهد خلق، مجاهدان قهرمان علیرضا و غلامرضا و مجاهدان سربدار در قتلعام ۶۷ عبدالرضا و رقیه اکبری منفرد، اخیراً نامه سرگشاده و تکاندهندهای از زندان سمنان نوشته است.
مریم اکبری منفرد پس از قیام عاشورا در دیماه ۱۳۸۸ در تهران دستگیر شد و اکنون سیزدهمین سال زندان خود را میگذراند. او بهخاطر دادخواهیهای پیشین از شهیدان قتلعام در این ۱۳سال حتی یک روز مرخصی نداشته. او در نامهاش مینویسد:
در اخبار میشنوم که بچههای «حمید نوری» شکوه و شکایت کردهاند که پدرمان شکنجه میشود!
روزگار غریبی است!
کسی که درست همین روزها عزیزان ما را بهصف کرده و به اتاق اعدام برده است؛ کسی که جزو نفراتی است که شاید آخرین لحظات عبدی را دیده و صد البته از رشادت و مقاومت او خون خونش را خورده و شاید هم با تمام کینه وجودش، خودش چهارپایه را از زیر پای عبدی کشیده؛ کسی که از اعدام هزاران نفر مثل عبدی دلشاد خوشحال شده و افتخار کرده است؛ کسی که زندان را برای زندانیان سیاسی جهنم کرده تا بهزعم خودش آنها را بشکند. حالا در بهترین زندانهاست و با عدالت تمام حرفهایش شنیده شده، ادعای «شکنجه شدن» دارد! اگر اینها شکنجه است پس آن چیزی که خانوادههای شهیدانمان، مادران ما و مادرم گرجی تحمل کرد چه بود؟! بلاهایی که «هیچ حیوانی به حیوانی نمیدارد روا»
گوشهٔ سلولم در گرمای تبدار، خودم را میسپارم به دستان رویاها تا سالهای دور، زمانی که همسن بچههایم بودم راهی که تا اوین و گوهردشت با مادرم میرفتیم برای ملاقات آخرین دیدار عبدی و بعد از ماهها بیخبری ساکی با لباس خونین از شکنجهها. . لحظاتی که مادر میرفت به یک اتاق پر از عکس و در را میبست و با فرزندانش که در آن قابها همیشه جوان مانده بودند خلوت کند تا ما اشکهایش را نبینیم و روزی که همین بغضها او را برای همیشه در سن ۴۰سالگی از ما گرفت به راستی مگر کلمات را یارای گفتن از آن شکنجهها است؟
مریم اکبری منفرد در نامه خود میافزاید:
ما دهه دهشتناک و خدای شکنجهگر دهه۶۰ اینها را زندگی کردهایم و برای همین است که به عدالت میاندیشیم و دادخواهی میکنیم تا نسلهای آینده ایران چنین تجربهٔ دهشتناکی نداشته باشند.
چنین است که «عدالت از عشق والاتر است»، حتی والاتر از عشق مادریام به فرزندانم و چون عاشق فرزندانم هستم به «عدالت» برخاستهام.
عدم اجرای عدالت برای شاه و ساواک، راه تکرارش را برای این حکومت باز کرد ولی ما عزم جزم کردهایم که عدالت را برای همیشه در ایران جاری کنیم و محکومیت حمید نوری قدمی هر چند کوچک اما کیفی در این راه است. سرخوش از شکستن بنبستی که به مدت سه دهه انکار میشدیم. از حکومت گرفته تا مدعیان دیگر که سر تعداد شهیدان چانه میزدند، همه میخواستند ما و درد ما را انکار کنند! اما ما دردهایمان را در تمام این سالیان بهدوش کشیدیم درست برای همین لحظه و لحظات نویدبخش شیرین عدالت.
در بخشهای دیگری از نامه زندانی سیاسی مریم اکبری منفرد آمده است:
شنیدهام که موسوی تبریزی اعلام کرده است که «خانوادهها میتوانستند شکایت کنند، اما نکردند»!
شاید شما یادتان رفته بگذارید من یادآوری کنم که خانوادهها حتی حق برگزاری مراسم را هم نداشتند؛ در همان مراسمهای خانوادگی برای عزا آنها را با همه میهمانان بازداشت و راهی زندان میکردید؛ به خانوادهها نه پیکر عزیزانشان را دادید، نه گفتید کجا دفن شدند و نه حتی یک نشانی! و حالا بعد از ۳دهه از کشتارتان از شکایت اسم میبرید؟
حالا که من شکایت کردهام آن هم بعد از سه دهه، بامن چه کردهاید؟ جز تهدید و تبعید و ادامه زندان غیرقانونی؟
گریزی از عدالت نیست من عهد بستم تا دادگاهی تک به تک آمران و عاملان کشتار عزیزانمان از پای ننشینم. ما زخمهایمان تازه است، نه ۳دهه که سه روز هم از آن اتفاق برایمان نگذشته است! انگار برای ما، همین امروز اتفاق افتاده است. داغ مرداد هنوز دلهایمان را میسوزاند و تمام این سالیان به «دردمندی دندان بر جگر فشردیم» اما روز پیروزی دادخواهی مرهمی خواهد شد بر تمام داغهایمان
قتلعام هنوز ادامه دارد، اعدامها و کشتار مردم بیگناه ادامهٔ آن قتلعام است و ۸۸، ۹۶ و ۹۸ تداوم کشتار ۶۷ هستند. تلاش و پای فشردن برای «دادخواهی قتلعام۶۷» عین مبارزه برای آزادی است.
خون جاری شده از کبوتران خونینبال در تداوم تاریخی خون امام حسین و یارانش در عاشورا، جوشان و پرچم سرخشان همواره در تاریخ در اهتزاز خواهد بود. ما برای اینکه دیگر هیچ خانوادهای داغدار نشود به دادخواهی برخاستهایم و به عدالت پای میفشاریم.
این روزها را به یاد عزیزانم رقیه و عبدی (عبدالرضا) و همچنین به علیرضا و غلام رضا میاندیشم که در من زنده هستند و همواره آنها را با لبخندی به یاد میآورم که گویی نگاهبانان من در این سیاه چالهاند.
سیپده عدالت از میان ابرهای تیره و طوفانی خواهد دمید و ما آن روز عشق را با تمامی قلب مان حس خواهیم کرد.
از آن ماست پیروزی
مریم اکبری منفرد در تاریخ دهم دیماه سال۱۳۸۸ پس از قیام عاشورای ۸۸ بازداشت و در بیدادگاهی به ریاست دژخیم قاضی صلواتی به ۱۵سال حبس تعزیری محکوم شد. اتهام وی “محاربه از طریق عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران” بود. اما اخیراً بعد از ۱۳سال برای او از سوی وزارت اطلاعات پرونده جدیدی به اتهام «تبلیغ علیه نظام» گشوده شده است. دادخواهی خون شهیدان از یک دهه پیش جرم اصلی این زندانی سیاسی است.
مجاهدان سربدار عبدالرضا و رقیه اکبری در قتلعام ۶۷ بهشهادت رسیدند. قبل از آنها مجاهدان خلق علیرضا اکبری و غلامرضا اکبری به ترتیب در شهریور ۱۳۶۰ و ۱۳۶۴ در شکنجهگاه اوین تیرباران شدند.