روز شنبه ۱۵بهمن ۱۴۰۱ کنفرانس در تورنتوی کانادا با حضور شخصیتهای برجسته سیاسی و نمایندگان پارلمان و سنای کانادا بهمناسبت انقلاب ضدسلطنتی تحت عنوان «انقلاب دموکراتیک ایران، قیامی برای آزادی و دموکراسی» برگزار شد.
در این کنفرانس شخصیتهای برجسته سیاسی و نمایندگان پارلمان و سنای این کشور از جمله جان برد وزیر خارجه کانادا(۲۰۱۵)، جودی اسکروـ وزیر مهاجرت کانادا (۲۰۰۵) رئیس کمیتهٔ تجارت بینالمللی پارلمان کانادا، دیو اپ - نماینده پارلمان کانادا، عضو کمیته امور خارجی و توسعه بینالمللی، سناتور رابرت توریسلی، لینکلن بلومفیلد معاون پیشن وزیر خارجه آمریکا، دن مویز نماینده پارلمان کانادا، خانم آنا رابرتس نمایندهٔ پارلمان کانادا، دیوید میتس ـ وکیل برجسته حقوقبشر در کانادا، تونی کلمنت وزیر سابق خزانهداری کانادا، جیمز بزن نماینده پارلمان کانادا، مایکل کوپر نمایندهٔ پارلمان کانادا به سخنرانی پرداختند.
در این کنفرانس خانم مریم رجوی رئیس جمهور برگزیده مقاومت ایران بهمناسبت سالگرد انقلاب ضدسلطنتی به سخنرانی پرداخت.
سخنرانی لینکلن بلومفیلد:
از همهٔ شما متشکرم. عصر شما بخیر. من یک سیاستمدار نیستم. من سیاستگذار هستم. بنابراین میخواهم درباره سیاستها و فاکتها صحبت کنم.
خانم رجوی، این باعث افتخار است که مشترکاً در گردهمایی با شما، با رهبران سیاسی برجسته از کانادا، سناتور توریسلی و دوستان ما از جامعه ایرانی کانادایی شرکت دارم. از اینکه من را دعوت کردید سپاسگزارم.
الآن که در کانادا هستم، اجازه بدهید که در ابتدا برای خانوادهها و کسانی که اقوام خود و همه آنهایی که عزیزانی در پرواز بینالمللی اوکراین داشتند و جان خود را از دست دادند، ادای احترام کرده و تسلیت بگویم. این یکی از بسیاری موارد نقض نرمهای بینالمللی و سوء رفتار این رژیم است. من میخواهم که راجع به تعدادی از این موارد صحبت کنم. شما خیلی از نکاتی را که خانم رجوی گفتهاند شنیدهاید.
حالا شما آنها را از طریق نظر و صحبتهای یک سیاستگذار در واشنگتن خواهید شنید. شاید شما فکر میکنید که ما هم تصویری را میبینیم. من فکر میکنم که سه نیرو هستند که آزادی را به ایران خواهند آورد. یکی از آنها زنان و دختران شجاع ایران هستند. آنها تنها کسانی نیستند که در حال اعتراض هستند.
اما در جای دیگری از این جهان آیا ما میبینیم که زنان یک کشور، به یک دولت قاطعانه نه بگویند؟ این بیسابقه است. و اگر شاهدی وجود داشته باشد که یک دولت مشروعیت ندارد، اعتباری ندارد، و تعهد اجتماعی ندارد، با استفاده از عبارات «ژان ژاک روسو» : «این قطعاً اثباتکننده است». بنابراین ما از زنان ایران میخواهیم که به شجاعت خود ادامه بدهند، شجاعت نشان بدهند و موضع خود را حفظ کنند. این یکی از موضوعاتی است که باید اتفاق بیفتد.
مردان ایران طرف دیگر این موضوع هستند. من به آنها بهعنوان نیروی سوم اشاره میکنم. اما ما فاکتور دوم هستیم که باید کارمان را بکنیم. ما یک مسئولیت داریم. وقتی ما، منظورم همه ایرانیانی است که در خارج ایران هستند، آنهایی که مهاجرت کردند، و همچنین افراد مسئول، خبرنگاران رسانهها و مقامات رسمی در دولتها. ما یک تعهد بزرگ به عهده داریم.
این تعهد در مورد ایران بزرگتر است زیرا ما ۴۴سال است که دروغی را تکرار کردهایم. ما به چیزهایی که رژیم ایران به ما گفته بود باور کرده بودیم. آنها درست نیستند.
اجازه بدهید که بهطورگذرا چند نمونه را در مورد اینکه زنان و دختران دارند قیام را رهبری میکنند، برای شما بگویم. شما هماکنون توضیحات مهمی را از سخنرانان در مورد سازمانی که زنان آن را رهبری میکنند و توسط یک زن شجاع یعنی خانم رجوی رهبری میشود شنیدهاید.
اما زنان در هر سطحی از سازمان مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت رهبری میکنند. این برای یک سازمان ایرانی مسلمان در خاورمیانه بسیار چشمگیر است. کسی در اینباره تاکنون چیزی نشنیده است. و آنها دهههاست که این کار را میکنند. بنابراین این به شما نشان میدهد که زنان باید برابری داشته باشند، حقوق سیاسی برابر و قدرت برابر. اما نه، این چیزی نیست که شما در رابطه با مجاهدین و شورا میشنوید. اینطور نیست؟
به ما گفته شده که شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین خلق تروریست هستند. آنها فرقه هستند. آنها در پس دیوارها پنهان شدهاند. آنها زندانی شدهاند. آنها مغزشویی شدهاند.
آنها با اراده خود و آزادانه آنجانیستند. آنها از جهان خارج قطع هستند. این چیزی است که ما سالها آن را شنیدهایم. البته، شما عکسهای مراکز فعالیتها با تمامی اطلاعات تکنولوژیک آنها را میبینید و میشنوید که رژیم از این همه ارتباطات شبکههای اجتماعی تاثیرگذار شورای ملی مقاومت شکایت میکند که حالا آن را افزایش دادهاند. اما این چیزی است که در غرب مسکوت گذاشته شده است.
من مطمئن هستم که مردم در اوتاوا و واشنگتن این موارد را مکررا گفتهاند و امروز هم میگویند. اما بگذارید روی نقش خودمان تمرکز کنم روی نقش خودمان که چه کارهایی میتوانیم بکنیم تا این نمونهها را تصحیح کنیم. من میخواهم به موضوعاتی بپردازم که هماکنون از خانم رجوی شنیدهاید. ما باید بفهمیم چرا رژیم ایران بعد از انقلاب این میزان سرکوبگر شد. چه اتفاقی افتاد؟
شاه یک فرد فاسد و بیرحم بود که کنترل اوضاع را بهطور کامل از دست داده بود و رفت. زمان دموکراسی فرا رسیده بود و دموکراسی از راه رسید. تجمعاتی صورت گرفت. رسانههایی بودند که بحثهای سیاسی را منتشر میکردند. گردهماییهای بزرگی برگزار میشد. دوره انتخاباتی فعالی فرا رسیده بود.
خانم رجوی وارد کارزار انتخاباتی شد ولی حکومت تقلب کرد. یک فصل از دموکراسی فرا رسیده بود. کاری که خمینی انجام داد این بود که یک قانون اساسی درست کرد که قبلاً به کسی نگفته بود که این قانون اساسی چگونه کار میکند. او در پاریس صحبت از دموکراسی کرده بود.
وقتی خمینی به ایران رسید و مانند یک قهرمان از وی استقبال شد، او قانون اساسی خود را رو کرد. در این قانون اساسی خمینی چه داشت؟ ولایت فقیه. این یعنی چی؟ یعنی اینکه هر قانونی که خواست میتواند بگذراند.
شما میتوانید دولت و وزرا داشته باشید، میتوانید دادگاه داشته باشید، و هر کاری که خواستید بکنید، اما ولیفقیه فقط یک مرجع تقلید نیست او تجسم یک چهره آسمانی است همچون امام دوازدهم یعنی بهاصطلاح یک قدرت الهی! لذا اگر از نظر او زمان اعدام کسی فرا رسیده است، باید اعدام شود. اگر قرار است کسی کشته شود یک فتوا برای اعدام او صادر میشود!
شما عبارت محارب را که در جنگ با خدا است شنیدهاید. این اتهامی بود که علیه ایرانیان خارقالعاده و جوانی استفاده شد که در ماههای اخیر بهخاطر اعتراضات اعدام شدند. این بر اساس قانون نیست. این قدرت فاشیستی ولیفقیه است که بدون هیچ مشروعیتی آن را اعمال میکند. حالا، چرا سازمان مجاهدین به دشمن شماره یک این رژیم تبدیل شده است؟
مقامات در واشنگتن و افراد بانکهای فکری میگویند اوه آنها تروریست هستند! نه. آنها تروریست نیستند. ابداً تروریست نیستند. واقعیت این است که آنها دانشجویان مسلمان و روشنفکری بودند که از مسعود رجوی حمایت کردند از سازمان مجاهدین خلق حمایت کردند. به سخنرانیهای او هزاران تن از مردم گوش میدادند.
اگر او وارد انتخابات ریاستجمهوری میشد میلیونها رأی بهدست میآورد، همچنانکه لوموند در همان موقع گزارش داد. پس وقتی مسعود رجوی با خمینی ملاقات کرد چه اتفاقی افتاد؟ خمینی از او خواست که حمایت مسلمانان را برای قانون اساسی او جلب کند. مسعود رجوی گفت من نمیتوانم این کار را بکنم. مردم ایران برای سرنگونی شاه بهای زیادی پرداختند.
آنها یک دیکتاتور دیگر را تحمل نخواهند کرد. اسلام بهمعنای آزادی است.
حال، من خود مرجع کارشناسی برای اسلام نیستم، اما خانم رجوی در مورد اسلام نوشته و صحبت کردهاند که میخواهم موضوعی را بهنقل از او در آن در رابطه بیاورم: «دو اسلام سراپا متضاد رو در روی هم قرار گرفتهاند. یکی از این برداشتها بر اساس استبداد است، در حالیکه برداشت دیگر، بر مبنای آزادی است. یکی از آنها خواهان اجبار و فریب است، در حالیکه دیگری بر آزادی و انتخاب آزادانه استوار است».
این دقیقاً آنچه که در سال۱۹۸۱ اتفاق افتاد را بهطور خلاصه بازگو میکند در زمانی که مسعود رجوی و بنیصدر رئیسجمهور وقت، تجمع بزرگی را برپا کردند اما خمینی گفت که ما باید اینها را متوقف کنیم. آنها بر روی تظاهر کنندگان آتش گشودند و به ضرب گلوله حاکمیت خود را حفظ کردند. به این صورت یک حکومت ترس و وحشت شروع شد، که دهها هزار مسلمان هوادار سازمان مجاهدین خلق که اعتقاد داشتند اسلام همان آزادی است و باید آزادانه انتخاب شود از جمله حجاب، به اتهام محاربه با خدا اعدام شدند.
بنابراین ما بهطور گسترده شیطانسازی علیه سازمان مجاهدین خلق را میتوانیم ببینیم. چرا آنها مدعیاند که مجاهدین در ایران حمایت ندارند؟ من مطمئن هستم که همه در این سالن شنیدهاند که میگویند، اوه نه، سازمان مجاهدین خلق در داخل ایران حمایتی ندارد. شما فکر میکنید چرا نمیتوان در ایران حمایت علنی از سازمان مجاهدین را شنید؟ خوب، بگذارید از قانون جزایی اسلامی رژیم ماده ۱۸۶ و ۱۹۰ کد بیاورم.
اگر شما این کار را بکنید، با اعدام، یا حلق آویز، یا قطع اعضا و یا کمترین تنبیه یعنی تبعید روبهرو میشوید. به عبارت دیگر، کسی نمیتواند این حرفها را بزند. وقتی ۳۰هزار نفر از این انسانها را در مقابل هیأت سه نفره قضات در سال۱۳۶۷ قرار دادند آنها گفتند بله ما هنوز اعلام هواداری از سازمان میکنیم با وجود اینکه میدانیم چه خواهد شد. آنها همگی در بزرگترین جنایت علیه بشریت از زمان جنگ دوم جهانی، اعدام شدند. آیا شما میدانید که چرا خامنهای ولیفقیه رژیم ایران شد؟ تا بهاصطلاح همچون امام دوازدهم اعلام شود.
بالاترین منبع برای تقلید، مرجع تقلید است که منتظری بود. آنچه که اتفاق افتاد این بود که وقتی این افراد در سال۱۳۶۷ قتلعام شدند، او به نزد خمینی رفت و گفت نه امام، تو نمیتوانی این کار را بکنی. این یک جنایت است. از ما تا ابد بهعنوان یک جنایتکار اسم برده خواهد شد.
او علیه این موضوع هشدار داد و خمینی کسی نبود که به آن گوش کند. لذا خمینی این مرجع تقلید را کنار زد و یک بهاصطلاح حجتالاسلام مطیع خود را روی کار آورد. یک طرفدار وفادار به رژیم یعنی علی خامنهای، و او ولیفقیه شد.
آیا میدانید چرا ایران به سمت غنیسازی اورانیوم رفت؟ تئوری آن این است که خامنهای هیچ محبوبیتی در دنیای شیعه نداشت. ببینید وقتی پاپ به عراق رفت با چه کسی ملاقات کرد؟
آیتالله سیستانی. او برای دیدن آیتالله خامنهای نرفت. در جنوب لبنان پوسترهای بسیار بزرگ ولیفقیه وجود ندارد مگر اینکه ایرانیان پول بدهند تا این کار را برایشان بکنند. لذا آنها فکر کردند مانند صدام حسین اگر قدرت اتمی داشته باشد در منطقه مهمتر هستند. بعد مشخص شد که برنامه اتمی برای این رژیم خیلی راهگشا است زیرا آمریکا و اروپا و کانادا همه میگویند، اوه لطفاً آیا ما میتوانیم راجع به این مسأله هستهیی مذاکره کنیم؟ و آنها گفتند بله حتماً میشود، اما شما باید سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت را در لیست تروریستی بگذارید و این کشورها این کار را کردند. بنابراین این معامله صورت گرفت.
سپس، البته، آمریکاییها در واشنگتن، ۸۰ درصد کارشناسان بر روی برنامه اتمی متمرکز هستند. و به این ترتیب امکانی برای تمرکز روی هر اقدام دیگری که این رژیم میکند وجود ندارد، حقوقبشر نفی میشود، بیثباتی در خاورمیانه و جنگافروزی، و بمبگذاریهای تروریستی در سراسر جهان.
بنابراین، این یک ابزار راهگشا برای رژیم ایران بوده است. پس چرا دولتهای غربی مارک یک گروه تروریست را به سازمان مجاهدین زدند؟ بهخاطر یک موضوع، آنها در لبنان گروگان داشتند یک تجارتی راه انداختند. آیا شما گروگانهایتان را میخواهید؟ این افراد را در لیست تروریستی قرار دهید.
وقتی که سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت را در لیست گروههای تروریستی خارجی گذاشتند، آنها چه کردند؟ این باعث شد که شما نسبت به آنچه که قرار بود اتفاق بیفتد هوشیارتر باشید زیرا حمایت از یک گروه تروریستی علیه قانون است. این باعث شد که جامعه ایرانیان در آمریکا برای سالیان خاموش شود. این ابزار مؤثری بود و من فکر میکنم که این یک اقدام شرمآور جامعه سیاسی آمریکا بود. در سال۱۹۹۷ به اف.بی.آی اطلاع داده نشد.
وقتی که وزیر خارجه آمریکا سازمان مجاهدین خلق را برای اولین بار در لیست گذاشت به آنها اطلاعی داده نشد. پس از اینکه مشخص شد که آنها هیچ مدرکی دال بر تروریست بودن (مجاهدین) ندارند، چهار دادگاه در انگلستان، اتحادیه اروپا، آمریکا و فرانسه تأیید کردند که هیچ فعالیت تروریستی در کار نبوده است. قاضی فرانسوی که این موضوع را برای ۸سال مطالعه کرده بود، گفت این حق مشروع آنها بوده است که ۲۰سال در برابر ظلم مقاومت کنند. آنها هیچکس را بهجز مزدوران و عناصر رژیم هدف قرار ندادهاند و هیچ کار تروریستی انجام ندادهاند. خانم رجوی اینها بهخوبی میداند.
بنابراین آنها تروریست نیستند. ضمنا آنها چرا به عراق رفتند؟ قبل از هر چیز، علت دولت فاسد معاملهگر فرانسه بر سر گروگانها بود. فرانسه گروگانهای خود را میخواست. آخوندها میخواستند که سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت را از فرانسه بیرون کنند.
آنها باید جایی میرفتند. هر جای دیگری رفته بودند، عوامل رژیم ایران آنها را میکشتند. عراق جایی بود که ایران سختتر میتوانست آنها را بکشد. اجازه بدهید بهطور مختصر فریبی که سالها کارکرد خودش را داشت بگویم. شما هر ۴سال یک بار شاهد انتخابات در ایران هستید.
خواهش میکنم اگر خبرنگاری هست که به حرفهای من گوش میکند، ایران تا بهحال ۱۲ انتخابات داشته است. شما ۶۴ کاندیدا را بر روی برگههای انتخاباتی دیدهاید. آیا میدانید که چند نفر کاندیدا برای انتخابات ریاستجمهوری ثبت نام کردند اما رد شدند؟ ۵۳۳۸نفر. این بیش از ۹۸ در صد کاندیداهایی است که اسمشان بر روی برگه انتخاباتی هم نیامد.
این دموکراسی نیست. این یک نمایش مسخره است.
به سازمان مجاهدین اتهام خیانت زدهاند و اینکه آنها در جنگ دههٔ ۱۹۸۰ با صدام حسین همسو شدند.
نه، آنها همسو نشدند. وقتی عراق در سپتامبر سال۱۹۸۰ به ایران حمله کرد، جنگجویان سازمان مجاهدین خلق سریعاً خود را به جبهه رساندند تا از ایران دفاع کنند و بسیاری از آنها توسط عراقیها اسیر شدند. اگر اینها همپیمانان صدام حسین بودند، چرا اسیرانی که تا سال۱۹۸۹ نگه داشته شده بودند، آزاد نشدند؟ واقعیت این است که آنها در میانه سال۱۹۸۶ در میانه فساد تجارت گروگان وارد عراق شدند.
تقریباً شش ماه بعد، آنها تا سال۱۹۸۷ هیچ سلاحی نداشتند. آنها تلاش کردند در یک عملیات که ارتش عراق در آنها شرکت نکرد دولت ایران را سرنگون کنند. عراق و سازمان مجاهدین در هیچ عملیات نظامی با یکدیگر شرکت نکردند. این اشتباه است.
رئیسی، رئیسجمهور ایران همانطور که میدانید یک قاضی بود که از سن ۲۰ سالگی شروع کرده بود. او باید یک جوان نابغه زیر ۲۰سال میبود که درس قانون بخواند! اما او بهخاطر این (انتخاب شد) که مردم را به اتهام محاربه با خدا به مرگ محکوم میکرد. او مقصر اصلی جنایت علیه بشریت است که شما همه آن را میدانید. او بهخاطر کشتن نزدیک به ۳۰هزار نفر در سال۱۳۶۷ که اکثر آنها از مجاهدین بودند، باید در برابر عدالت قرار گیرد. بنابراین، برای اینکه ایران به سر میز مذاکره برگردد، باید تحریمها را برداریم.
زمانی که آنها در حال مذاکره با دولت اوباما بودند، همه ما برای مردم ایران متأسف بودیم زیرا آنها فقیر بودند. اما در آن زمان رئیسی رئیس یک بنیاد مذهبی شده بود که زیر نظر ولیفقیه بود. رویترز در سال۲۰۱۳ اعلام کرد که آنها ۹۳میلیارد دلار دارند. و در سال۲۰۱۹، سفارت آمریکا در بغداد خبری را منتشر کرد که در آن گفته میشد که علی خامنهای، ولیفقیه، ۲۰۰میلیارد دلار دارایی دارد. حالا ببینید چقدر برای سانتریفوژ هزینه میکنند
کشتیهایی را میبینید که به سمت یمن میروند. یکی دو روز پیش بود که فرانسویها آن را گرفتند. چه کسی هزینه میکند؟ در سه ماه گذشته پنج کشتی پر از سلاح، موشک، موتور موشک، موتور پهپاد، سلاح ضدتانک، هزاران گلوله مهمات و تفنگ بوده است. چه کسی برای اینها هزینه میدهد؟
این همه پول مربوط به ایران است که به مردمی که زیر خط فقر زندگی میکنند، کمکی نمیکند. این یکی از دلایلی است که مردم متوجه شدهاند این دولت یک دولت نیست. این یک باند جنایتکار است که هیچ ارتباطی با مردم ایران ندارد و آنها به ما اطلاع میدهند. و در آخر فقط یک کلمه در مورد اصلاح طلبها بگویم. چقدر در مورد اصلاح طلبها شنیدهایم؟
گول نخورید که مردم میگویند رئیسی این قدر افراطی است. بله، البته او افراطی است. اما یادتان باشد روحانی کسی است که وزیر دفاع او، حسین دهقان، سرتیپی بود که در سال۱۹۸۲ آموزش حزبالله را در دره بقاع آغاز کرد. او بر انفجار پادگان دریایی ایالات متحده در سال۱۹۸۳ و بمباران سفارت که پس از آن در سال۸۴ انجام شد، نظارت داشت.
اصلاح طلبها. وزرای دادگستری آنها، پورمحمدی و آوایی چطور؟ در مورد محمد جواد ظریف، محبوبترین وزیر امور خارجه ایران که غرب تاکنون شناخته است، چطور؟ آیا او اصلاْ وزیر خارجه بود؟ ما اکنون میدانیم که مأموران وزارت اطلاعات و سرتیپهای نیروی قدس بهعنوان سفیر در بغداد و بیروت و صنعا و آلبانی خدمت میکردند.
آیا او مسئول بود؟ آیا ظریف این افراد را آنجا گذاشته بود؟ در مورد بمبی که قرار بود بیشتر ما را در ژوئن ۲۰۱۸ بکشد چطور؟ آن بمب تحت پوشش دیپلماتیک در یک شرکت هواپیمایی تجاری از تهران به وین حمل شد. فکر میکنم از وزارتخارجه میآمد.
بنابراین در اینجا تقلب زیادی وجود دارد. خانمها و آقایان رسوایی این است که رسانههای غربی هرگز در مورد این مسائل از ظریف سؤال نمیپرسند. زمان آن فرا رسیده است که حقیقت را مطرح کنیم و از رژیم ایران بخواهیم که پاسخگوی جنایات خود باشد. حالا این را بهخاطر بسپارید بمبگذاریهای خنثی شده در پاریس و آلبانی در اوایل سال۲۰۱۸ همگی در حالی برنامهریزی و اجرا میشدند که توافق هستهیی قبل از خروج پرزیدنت ترامپ از آن به قوت خود ادامه داشت.
بنابراین اجازه دهید در مورد چگونگی چرخش به سمت افراطگرایی صحبت نکنیم. روحانی و ظریف. آن هم وقتی این شعار را میشنوید که اصولگرایان یا افراطگرایان و اصلاح طلبها یکی هستند. این افراد همگی بخشی از یک توطئه جنایتکارانه هستند.
و اینجا در کانادا، میتوانید هر چه را که میخواهید در وبسایت اتاوا سیتیزن برای انتشار در ۱۷نوامبر ۲۰۰۱ که نشان میداد چگونه کمپ اشرف در عراق تونلهای زیرزمینی دارد که تمام سلاحهای هستهیی صدام را در خود جای داده است، نگاه کنید. این یک نشریه تاشو چند صفحهیی بود، یک نمایش عالی. این تنها یکی از نمونههای متعدد در کانادا بود که در آن از پول رژیم برای تبلیغات دروغین، برای فریب دادن عموم مردم و تلاش برای هدایت سیاست به سمتی دور از واقعیتها استفاده شد. امروز رژیم تمام کنترل این روایت را از دست داده است. اف.بی.آی در آمریکا، رئیس اطلاعات در بریتانیا در مورد تهدیدات ایران در خاک خود هشدار داده است.
افرادی که برای آدمربایی، برای ترور تحت تعقیب هستند. آلبانی جاسوسان ایرانی که خود را بهعنوان دیپلمات نشان میدهند اخراج کرده است. دادگاههای بلژیک و سوئد بمبگذاران رژیم و جنایتکاران جنگی را محکوم کردهاند. این یک پرونده بسیار بزرگ از فعالیت است. ما نمیتوانیم با تمام ترورهای برنامهریزی شده، آدمرباییها، بمبگذاریها، حملات سایبری، جاسوسان، انتقال تسلیحات، از جمله هواپیماهای بدون سرنشین به روسیه که علیه مردم شجاع اوکراین مورد استفاده قرار گیرند، همگام شویم.
این یک ننگ است. ایران این کار را میکند. این یک حقیقت است. اجازه ندهید کسی از داخل ایران به شما بگوید که این کار را نمیکنند. رژیم این را انکار میکند.
بهطور جهانی مشخص است که آنها پهپادهای مرگباری را ارائه میدهند که اوکراینیها را میکشند. همچنین تجارت هروئین و انواع قاچاق غیرقانونی دیگر هم وجود دارد. کامیونهای زیادی بودهاند که پر از هروئین از طریق اروپا میآیند. این رژیم، جاسوسان، وزارت اطلاعات، سپاه، چگونه خود را حفظ میکنند، مردم ایران ذرهیی از آن سود نمیبرند. پس اجازه دهید با گفتن این جمله که اکنون این مسائل باید متوقف شود حرفم را به پایان برسانم.
ما باید حقیقت را افشا کنیم. همه ما در انجام این کار نقش داریم. این چیزی است که من برای انجام آن به اینجا آمدهام. بنابراین اجازه دهید با یک کلمه در مورد مردان ایران، که سومین عنصری هستند که رژیم را در سال۲۰۲۳ سرنگون میکنند، به پایان برسانم. همانطور که سناتور گفت، ما در مورد زنان مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت صحبت میکنیم که خانم رجوی و دیگران که سازمانها و دفاتر کشورها را رهبری میکنند و کارهای چشمگیر زیادی را انجام میدهند.
اما اجازه دهید یک لحظه ادای احترام کنم و به مردان مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت ادای احترام کنم. برای ۳۰سال، آنها کاری کردند که من هرگز در جهان اسلام ندیده بودم. آنها ایده رهبری زن را پذیرفتهاند و سالها از رهبران زن شورای ملی مقاومت و مجاهدین خلق پیروی کرده و از آنها حمایت کردهاند. و من امروز به آن مردان درود میفرستم.
آنها در این وضعیت تنها مردانی نیستند که در مورد آنها صحبت کنیم. جوانانی در رژیم هستند که آن را حفظ میکنند. تصاویر ولیفقیه و رئیسی و سران سپاه قدس و فرماندهان سپاه، وزارت اطلاعات، دادگستری را مشاهده میکنید. آنها را میبینید که در تصاویر کنار هم نشستهاند. آنها کسانی نیستند که این رژیم را حفظ کردهاند.
این مردان جوان هستند که با اسلحه از تمام زیرساختهای حیاتی محافظت میکنند. فرودگاه، ایستگاه قطار، راههای ارتباطی، بانکها، بانک مرکزی و غیره. آنها دلیلی هستند که این رژیم امروز در قدرت است. آنها میتوانند دلیل برکناری این رژیم فردا باشند. وقت آن رسیده است که این افراد تا آخر عمر آن را بهخاطر بسپارند.
آنها باید به زنان نسل خود نگاه کنند. و وقتی زنان به آنها نگاه میکنند، زنان میدانند که در سال۲۰۲۳ چه کردند. آنها هیچ خروجی از ایران ندارند. همه رهبران ارشد میتوانند سوار هواپیما شوند. صندلیهایی برای مواقع اضطراری رزرو شده است.
آنها جاهایی برای رفتن دارند. آنها پول دارند، ما این را میدانیم. اما از جوانان ایران که تفنگ در دست دارند و از نظام دفاع میکنند سوءاستفاده میشود. فکر میکنم اگر آنها در نهایت تصمیم بگیرند دیگر چیزی نگویند، این آخرین مورد خواهد بود. ما کار شرافتمندانه را انجام خواهیم داد.
ما در کنار مردم ایران خواهیم بود. ما از این زیرساخت محافظت خواهیم کرد و همه چیز را ایمن نگه خواهیم داشت. و ما اجازه خواهیم داد که فرآیندی تحت حمایت ما برای تولید یک قانون اساسی مشروع پیش برود. این کاری است که ما باید انجام دهیم. آیتاللهها خود و پیروانشان را رسوا کردهاند.
زنان ایران خواهان حقوق خود هستند. مردان ایران اکنون باید در کنار آنها بایستند. همه ما در اینجا و در سراسر جهان میتوانیم با افشای حقیقت به سهم خود عمل کنیم. اگر خانواده شما قربانی یا تهدید شدهاند و من میدانم که امروز در این سالن داستانهایی وجود دارد، شما باید داستان خود را بگویید. اگر همه ما به سهم خود عمل کنیم، پاسخگویی وجود خواهد داشت.
عدالت و آزادی برای همه ایرانیان و عصر جدیدی از صلح در خاورمیانه و فراتر از آن خواهد بود. مردم بزرگ ایران به اندازه کافی صبر کردهاند. بگذار امسال سال ایران آزاد باشد. متشکرم.