سایت تاونهال روز چهارشنبه هفتم شهریور مقالهیی از استرون استیونسون با عنوان «تهدید در حال ظهور تشدید خاورمیانه» را درج کرد.
مقاله در ابتدا با مطرح کردن اینکه رژیم ایران نیروهای نیابتی عظیمی در سراسر خاورمیانه ایجاد کرده است که تهدید اول برای صلح میباشند اضافه میکند: «رژیم ایران از زمان انقلاب ۱۹۷۹ که آنها را به قدرت رساند، شبهنظامیان را در سوریه، یمن، عراق، لبنان و غزه تأمین مالی، تسلیح و آموزش داده است.
استیونسون در ادامه مینویسد: پس از جنگ هشت ساله با عراق، آخوندها با استفاده از توافق هستهیی برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) بسیار ناقص، . برای فریب دادن غرب به این باور که آنها این پروژه را رها کردهاند، با شتاب برای تولید یک سلاح هستهیی اقدام کردند».
نویسنده مقاله در ادامه با ارزیابی از نیروهای نیابتی رژیم در منطقه موسوم به محور مقاومت، از حزبالله لبنان آغاز میکند و مینویسد: «بر اساس ارزیابی نظامی اسرائیل، تعداد نیروهای حزبالله به ۲۵۰۰۰جنگجوی تمام وقت و دهها هزار نفر دیگر نیز ذخیره میشود.
همچنین اعتقاد بر این است که حزبالله زرادخانهیی از ۱۵۰۰۰۰ راکت و موشک از جمله موشکهای هدایتشونده دقیق دارد.
رژیم ایران، با کمک و حمایت حزبالله، همچنین از حامیان قوی بشار اسد، رئیسجمهور سوریه بوده است و میلیاردها دلار برای حمایت از جنگ داخلی طولانی و خونین او که بیش از ۶۰۰۰۰۰کشته بر جای گذاشته است، خرج کرده است.
نیروهای فلسطینی حماس و جهاد اسلامی برای چندین دهه از ایران تسلیحات و سایر مواد دریافت کردهاند.
این موضوع بهطور گسترده پذیرفته شده است که رژیم ایران پشت حمله حماس در ۷ اکتبر بود، زمانی که نیروهای شبهنظامی ۱۲۰۰ اسراییلی را کشتند و ۲۵۰نفر دیگر را گروگان گرفتند و باعث جنگ در غزه شد.
به اصطلاح «محور مقاومت» رژیم ایران، شورشیان حوثی یمن را نیز در بر میگیرد.
حوثیها از سال ۲۰۱۴ بهعنوان بخشی از جنگ داخلی ویرانگر یمن، صنعا، پایتخت یمن را در اختیار دارند.
حوثیها توسط ایران با پهپادهای انتحاری کامیکازه و موشکها تأمین میشوند و مربیان سپاه مهارتهای حمله خود را توسعه میدهند و بهشدت در حملات مرگبار به کشتیهای تجاری در دریای سرخ و خلیج عدن اعزام میشوند و تجارت جهانی را مختل میکنند».
استرون استیونسون نویسنده مقاله در پایان با نتیجهگیری از تلاشهای مخرب رژیم ایران در منطقه و نقش نیروهای نیابتیاش به انتقاد از سیاست مماشات غرب در طی این سالها با رژیم ایران میپردازد و اضافه میکند: «کشورهای غربی باید یک ارزیابی مجدد جدی از سیاست در برخورد با ایران انجام دهند. دههها مماشات آشکارا شکستخورده است.
استراتژی تعامل، گفتگو و امتیازات غرب نه تنها نتوانسته تغییرات مثبتی ایجاد کند، بلکه در واقع رژیم ایران را به ادامه اقدامات سرکوبگرانه و تهاجمی خود تشویق کرده است.
رژیم آخوندها ستون مهمی از محور بیثباتسازی جهانی روسیه-کره شمالی-ونزوئلا-ایران را تشکیل میدهد. غرب نیز به نوبه خود، باید بیدار شود که سر مار در تهران است.
حمایت از مردم ایران در تلاش برای سرنگونی آخوندها و برقراری دموکراسی در ایران، این اتحاد «محور مقاومت» را به میزان قابل توجهی تضعیف میکند و منجر به همسویی اساسی و سودمند نظم بینالمللی میشود و ثبات و امنیت جهانی را افزایش میدهد.
تبدیل ایران از یک استبداد تروریستی به یک دموکراسی باثبات و کارآمد به قلب این اتحاد ضربه میزند و توانایی آن در ایجاد اختلاف را بهطور چشمگیری کاهش میدهد.
چنین تحولی نه تنها یکی از خطرناکترین شبکههای بیثباتی جهانی را از بین میبرد، بلکه باعث ایجاد یک تغییر عمیق و مثبت در چشمانداز بینالمللی میشود.
این تغییر راه را برای نظم جهانی امنتر و صلحآمیزتر هموار میکند و چرخشی قاطع در مبارزه با تلاشهای بیثباتکننده بینالمللی را رقم میزند».