اگر خامنهای تا دیروز با زیرخط فقر نگهداشتن مردم، سپاهش را تقویت میکرد و نظامش را سرپا نگهمیداشت، امروز در آتش و کینهٔ گرسنگان، پایانش را میبیند.
یک هموطن: «همیشه کاری کرده اینا گرفتار باشن. همیشه کاری کرده اینا تو مشکل باشن... ننگ بر خامنهای»!
هموطن دیگر: «الآن تو که به من میگی خانه بشین من ندارم بخورم. یه بربری».
یک هموطن دیگر: «هفتاد سالمه. بیام کنار این خیابون وایستم و حقمو کس دیگه بخواد بخوره».
هموطن دیگر: «خدا ریشهتونو دربیاره. خدا ذلیلتون کنه».
یک روزنامه حکومتی ضمن ابراز وحشت از نتیجهٔ بحرانهای لاعلاج نظام نوشت: «این بحرانها که حتی پیش از کرونا هم گریبانگیرِ کشور و نظام بوده است، با رکودِ اقتصادیِ در راه، میتواند چنان بغرنج و هولناک شود که مشکلاتی جدی برای نظام بهوجود بیاورد. مشکلات و بحرانهایی جدیتر از آبان ۹۸که فائق آمدن بر آن بسیار سختتر از گذشته خواهد بود».(روزنامه مستقل اول اردیبهشت ۹۹)
یک هموطن: «به امام رضا قسم الآن دقیقاً سی روزه سیوپنج روزه که هزارتا یکتومنی من کار نکردم».
یک کارگر: «کدوم مسئولی که دلش بهحال کارگر بسوزه که بیاد یه بررسی بکنه سر این گذرا که کارگر به چه وضعیتیه آخه»؟
از نظر کارشناسان حکومتی، امروز گرسنگان طبقه خطرناک محسوب میشوند. طبقهای که در آتش فقر و بیعدالتی گسترش یافت و امروز در کوران کرونا، میسوزد. یک رسانه حکومتی نوشت: «ویروس خطرناک به گسترش فزاینده طبقه خطرناک خواهد انجامید. اتفاقی که میتواند بر مناسبات مختلف سیاسی، اجتماعی و امنیتی در کشور تاثیرات بنیادین داشته باشد».(روزنامه حکومتی آرمان ۲اردیبهشت ۹۹)
یک هموطن کارگر: «کرونا ما را بگیرد بهتره حضرت عباسی، الآن از گشنگی داریم میمیریم».
بله! طبقهٔ خطرناک سوخت اما خاکستر نشد و امروز میرود که بسوزاند ریشهٔ ظلم و بیعدالتی را.