یکی از همبندان سابق مجاهد صدیق محسن دگمهچی در مصاحبه با رادیو آلمان گفت: اتهام اصلی آقای دگمهچی هواداری از مجاهدین خلق بود، به خاطر حضور دخترشان در قرارگاه اشرف، دادستان به ماگفت: «قرار نیست که همه ی اینها با اعدام بمیرند و با اعدام کشته شوند». این، یعنی اینکه ما خودمان میدانیم وضعیت آقای دگمهچی چیست، و رها کردهایم که اینطور جان خود را از دست بدهد.
وی همچنین در مورد فشار مضاعف به زندانیان مجاهد توسط دژخیمان رژیم گفت برخورد دژخیمان با زندانیان مجاهد در مقایسه با سایر زندانیان به کلی فرق میکند.
به بخشهایی از این مصاحبه توجه فرمایید.
مصاحبه رادیو آلمان با سعید پورحیدر از همبندان سابق مجاهد شهید محسن دکمهچی
مرحوم محسن دگمهچی انسان بسیار بسیار نازنین و باشرفی بودند. توی زندان هرکسی بر اساس تخصص و مبنای کاری که دارد، به دوستان کمک میکند. ایشان بهخاطر اینکه از بازاریان معروف تهران بودند، به دوستان خیلی کمک میکردند. ایشان کمک حال خیلی از بچههایی که مخصوصاً تازه وارد زندان میشدند، یا از بندهای دیگر به بند ۳۵۰ منتقل میشدند، بودند و به دوستانی که احیاناً مشکل مالی داشتند یا هنوز پولی به حسابشان واریز نشده بود، کمک میکردند. یعنی همان کاری را که خارج از زندان انجام داده بود، در داخل زندان برای خود زندانیان انجام میداد. خیلی انسان دوستداشتنیای بود و محبوب همه همبنداناش در داخل زندان بود.
سوال: همه جا اتهام آقای دگمهچی کمک مالی به خانوادههای زندانیان سیاسی اعلام شده است. آیا اطلاع دارید که عنوان اتهامی ایشان دقیقاً چه بود؟ چون کمک به خانوادههای زندانیان سیاسی از نظر قانونی، جزو موارد مجرمانه به حساب نمیآید.
جواب: تا جایی که من میدانم، اتهام اصلی ایشان هواداری از سازمان مجاهدین خلق بود. البته در دادگاه، خود مقامات دادستانی و وزارت اطلاعات علاقه داشتند این موضوع را بیشتر برجسته کنند که اتهام ایشان کمک مالی به خانوادهی زندانیان سیاسی است. در صورتی که چنین عنوان اتهامیای را ما در قانون نداریم. اما اتهام اصلی آقای دگمهچی هواداری از سازمان مجاهدین خلق بود. ایشان به خاطر حضور دخترشان در قرارگاه اشرف، سفری به این قرارگاه داشتند که همین را مبنای اتهام قرار داده بودند.
در کل، زندانیان سازمان مجاهدین خلق، در داخل زندان از وضعیت مناسبی برخوردار نبودند. یعنی نسبت به بقیه زندانیان، هیچ توجهی به آنان نمیشد.
سوال: وضعیت جسمی ایشان هنگام انتقال به رجایی شهر، دقیقاً چطور بود؟
جواب: اواسط آبانماه بود که حال ایشان بهتدریج هر روز بدتر میشد و مسئولان و بهداری زندان هیچ توجهی به وضعیت ایشان نمیکردند. پزشک اصلاً ایشان را معاینه نمیکرد و هر روز که میگذشت، وضعیت ایشان حادتر میشد. از همان اواسط آبانماه که دردهای ایشان شروع شد، از همان ابتدا دردهای خیلی شدیدی داشتند، شبها اصلاً نمیتوانستند بخوابند، هیچ چیزی نمیتوانستند بخورند، بهشدت لاغر شده بودند، رنگشان زرد شده بود و خیلی سخت قادر به راه رفتن بودند
اما متأسفانه با همان وضعیت، حکم تبعید ایشان به زندان رجایی شهر را اجرا کردند
من موضوعی را میخواهم مطرح کنم که به نظرم خیلی مهم است؛ آنهم اظهارنظر دادستان در مورد وضعیت محسن دگمهچی است. تقریباً دو هفته پیش از آزادی، من یکی از کسانی بودم که باید با دادستان ملاقات میکردم. در این ملاقات بعد از اینکه صحبتهای خودم تمام شد، در مورد وضعیت آقای دگمهچی توضیح دادم و به آقای دادستان گفتم که ایشان وضعیت مناسبی ندارند و نیاز به این دارند که حتماًًًًً تحت نظر پزشک و تحت معالجه باشند. خیلی درد میکشند و باید هرچه سریعتر به وضعیت ایشان رسیدگی شود. آقای دادستان در پاسخ من گفتند: «این موضوع هیچ ارتباطی به شما ندارد، شما به فکر پروندهی خودت باش» و مهمتر از همه این جملهی ایشان بود که به نظر من خیلی قابل تأمل است. ایشان گفتند: «قرار نیست که همه ی اینها با اعدام بمیرند و با اعدام کشته شوند». این یعنی اینکه ما خودمان میدانیم وضعیت آقای دگمهچی چیست و رها کردهایم که اینطور جان خود را از دست بدهد.
سوال: در مورد وضعیت بهداری اوین چطور؟
جواب: صرفاً با زندانیان سیاسی زندان اوین برخورد بسیار نامناسبی دارند.
بر اساس دستور و یا سفارش و یا به هر دلیل دیگری که بود، وقتی زندانیان سیاسی به بهداری منتقل میشدند، پزشکان زندان در اکثریت قریب بهاتفاق موارد، حتی به خودشان زحمت یک معاینهی ساده را نمیدادند.
وی همچنین در مورد فشار مضاعف به زندانیان مجاهد توسط دژخیمان رژیم گفت برخورد دژخیمان با زندانیان مجاهد در مقایسه با سایر زندانیان به کلی فرق میکند.
به بخشهایی از این مصاحبه توجه فرمایید.
مصاحبه رادیو آلمان با سعید پورحیدر از همبندان سابق مجاهد شهید محسن دکمهچی
مرحوم محسن دگمهچی انسان بسیار بسیار نازنین و باشرفی بودند. توی زندان هرکسی بر اساس تخصص و مبنای کاری که دارد، به دوستان کمک میکند. ایشان بهخاطر اینکه از بازاریان معروف تهران بودند، به دوستان خیلی کمک میکردند. ایشان کمک حال خیلی از بچههایی که مخصوصاً تازه وارد زندان میشدند، یا از بندهای دیگر به بند ۳۵۰ منتقل میشدند، بودند و به دوستانی که احیاناً مشکل مالی داشتند یا هنوز پولی به حسابشان واریز نشده بود، کمک میکردند. یعنی همان کاری را که خارج از زندان انجام داده بود، در داخل زندان برای خود زندانیان انجام میداد. خیلی انسان دوستداشتنیای بود و محبوب همه همبنداناش در داخل زندان بود.
سوال: همه جا اتهام آقای دگمهچی کمک مالی به خانوادههای زندانیان سیاسی اعلام شده است. آیا اطلاع دارید که عنوان اتهامی ایشان دقیقاً چه بود؟ چون کمک به خانوادههای زندانیان سیاسی از نظر قانونی، جزو موارد مجرمانه به حساب نمیآید.
جواب: تا جایی که من میدانم، اتهام اصلی ایشان هواداری از سازمان مجاهدین خلق بود. البته در دادگاه، خود مقامات دادستانی و وزارت اطلاعات علاقه داشتند این موضوع را بیشتر برجسته کنند که اتهام ایشان کمک مالی به خانوادهی زندانیان سیاسی است. در صورتی که چنین عنوان اتهامیای را ما در قانون نداریم. اما اتهام اصلی آقای دگمهچی هواداری از سازمان مجاهدین خلق بود. ایشان به خاطر حضور دخترشان در قرارگاه اشرف، سفری به این قرارگاه داشتند که همین را مبنای اتهام قرار داده بودند.
در کل، زندانیان سازمان مجاهدین خلق، در داخل زندان از وضعیت مناسبی برخوردار نبودند. یعنی نسبت به بقیه زندانیان، هیچ توجهی به آنان نمیشد.
سوال: وضعیت جسمی ایشان هنگام انتقال به رجایی شهر، دقیقاً چطور بود؟
جواب: اواسط آبانماه بود که حال ایشان بهتدریج هر روز بدتر میشد و مسئولان و بهداری زندان هیچ توجهی به وضعیت ایشان نمیکردند. پزشک اصلاً ایشان را معاینه نمیکرد و هر روز که میگذشت، وضعیت ایشان حادتر میشد. از همان اواسط آبانماه که دردهای ایشان شروع شد، از همان ابتدا دردهای خیلی شدیدی داشتند، شبها اصلاً نمیتوانستند بخوابند، هیچ چیزی نمیتوانستند بخورند، بهشدت لاغر شده بودند، رنگشان زرد شده بود و خیلی سخت قادر به راه رفتن بودند
اما متأسفانه با همان وضعیت، حکم تبعید ایشان به زندان رجایی شهر را اجرا کردند
من موضوعی را میخواهم مطرح کنم که به نظرم خیلی مهم است؛ آنهم اظهارنظر دادستان در مورد وضعیت محسن دگمهچی است. تقریباً دو هفته پیش از آزادی، من یکی از کسانی بودم که باید با دادستان ملاقات میکردم. در این ملاقات بعد از اینکه صحبتهای خودم تمام شد، در مورد وضعیت آقای دگمهچی توضیح دادم و به آقای دادستان گفتم که ایشان وضعیت مناسبی ندارند و نیاز به این دارند که حتماًًًًً تحت نظر پزشک و تحت معالجه باشند. خیلی درد میکشند و باید هرچه سریعتر به وضعیت ایشان رسیدگی شود. آقای دادستان در پاسخ من گفتند: «این موضوع هیچ ارتباطی به شما ندارد، شما به فکر پروندهی خودت باش» و مهمتر از همه این جملهی ایشان بود که به نظر من خیلی قابل تأمل است. ایشان گفتند: «قرار نیست که همه ی اینها با اعدام بمیرند و با اعدام کشته شوند». این یعنی اینکه ما خودمان میدانیم وضعیت آقای دگمهچی چیست و رها کردهایم که اینطور جان خود را از دست بدهد.
سوال: در مورد وضعیت بهداری اوین چطور؟
جواب: صرفاً با زندانیان سیاسی زندان اوین برخورد بسیار نامناسبی دارند.
بر اساس دستور و یا سفارش و یا به هر دلیل دیگری که بود، وقتی زندانیان سیاسی به بهداری منتقل میشدند، پزشکان زندان در اکثریت قریب بهاتفاق موارد، حتی به خودشان زحمت یک معاینهی ساده را نمیدادند.