(از پیام مسئول شورای ملی مقاومت ـ 12تیر82)
در این جریان و در این ایام، من تلاش کردم که با حداکثر خویشتنداری، کلمهیی و عبارتی نگویم که این اعتراض های برحق و مقدس بالا و بالاتر بگیرد.
میترسیدم که حتی با یک کلمه و یک عبارت، بغض فروخفته در هزاران و هزاران تن از هموطنانمان و مجاهدان آزادیستان مشتعل و منفجر گردد و دیگر نتوان کسی را کنترل کرد.
بدون هیچ مبالغه، از صدها خودسوزی دیگر با پیام مریم، و با خواهش و التماس و استدعا از راه دور و از نزدیک، هم مستقیم و هم غیرمستقیم، ممانعت گردید و از مسئولان سازمان مجاهدین که در این خصوص بهغایت همکاری و تفاهم داشتند، سپاسگزارم.
یک شب آتش در نیستانی فتاد
سوخت چون عشقی که برجانی فتاد
شعله تا سرگرم کار خویش شد
هر نییی شمع مزار خویش شد
بهراستی آنان وجود خود را به شمعهای فروزان آزادی و مشعلهای جاودان مقاومت و تاریخ این میهن تبدیل کردند.
سلام بر «ذبح عظیم» ملت ایران در آستان فرشته آزادی که خلق اسیرمان از یکصد سال پیش سر به پایش نهاده است. آزادی، خجسته آزادی .
از آنسو آخوند خاتمی متقاضی استرداد مریم بود و کیسهها دوخته بود. کسی که در مقام وزیر تبلیغات خمینی در جنگ هشت ساله افتخار میکرد که رژیمش 450هزار دانشآموز را در پتو پیچیده و به میدان های مین فرستاده است، عجبا که اکنون از طریق سخنگویان و مزدوران معلومالحالش مدعی شد که خودسوزیها در کشورهای مختلف جهان «سازمانیافته» و «با دستور» بوده است!
بیچاره تفاوت سازمان و آرمان را بو نکرده و از آنجا که هیچگاه در تمامی عمرش حتی آتش یک سیگار را بر پشت دست خود هم حس نکرده است، نمیداند که برخی امور از اساس با دستور و با سازمانیافتگی عملی نیستند. اگر غیر از این بود، آخوندها قبل از هرکس برای حفظ خود و رژیمشان به صدور دستورات لازم روی میآوردند و نیازی به داعیه کاذب اصلاحات و همچنین این همه فغان و فریاد علیه مجاهدین و مقاومت ایران نبود.
به نقل از نشریه مجاهد شماره 913