از زندگی آموختم به جای حسادت در قبال خوشبختی و کامیابی دیگران، تمرین کنم خوشبختی دیگران را خوشبختی خود بدانم و آرزو کنم که آن دیگر غیر از من، بیشتر از پیش موفق شود این گونه، من موفقیت او را جزیی از موفقیت خود خواهم دانست و باید خدا را بهخاطر این نعمت شکر کنم که قلب درخشان و دریاواری به من بخشیده است تا از نیکبختی دیگران احساس تنگنا و حسادت نکنم.
از زندگی یاد گرفتم که آنچه من در مورد دیگران تصور میکنم و آن را مبنای قضاوت قرار میدهم، نه تنها نزدیک به واقعیت نیست، گاه صد و هشتاد درجه با واقعیت فاصله دارد. به یقین رسیدم که شناخت من از دیگران اغلب تحت تأثیر عکسبرداریها و تصاویر قدیمی ذهن، و حالات روحی متفاوت من قرار دارد و نمیتواند همهجانبه و عاری از حب و بغض باشد.
زندگی به من آموخت که اگر میخواهم از عشق و محبت دیگران برخوردار شوم باید بیش از آنچه انتظار دارم به دیگران عشق بورزم و محبت نثار کنم، تا از بخشی از آن برخوردار شوم. کسی که دیگران را دوست ندارد، دوستش نخواهند داشت.
و چه دیرهنگام از زندگی آموختم که اگر همه چیزم را به دیگران ببخشم همه چیز جهان از آن من خواهد بود. اگر بر اندوختة خویش حرص و رزم آن را از دست خواهم داد.
از زندگی یاد گرفتم که آنچه من در مورد دیگران تصور میکنم و آن را مبنای قضاوت قرار میدهم، نه تنها نزدیک به واقعیت نیست، گاه صد و هشتاد درجه با واقعیت فاصله دارد. به یقین رسیدم که شناخت من از دیگران اغلب تحت تأثیر عکسبرداریها و تصاویر قدیمی ذهن، و حالات روحی متفاوت من قرار دارد و نمیتواند همهجانبه و عاری از حب و بغض باشد.
زندگی به من آموخت که اگر میخواهم از عشق و محبت دیگران برخوردار شوم باید بیش از آنچه انتظار دارم به دیگران عشق بورزم و محبت نثار کنم، تا از بخشی از آن برخوردار شوم. کسی که دیگران را دوست ندارد، دوستش نخواهند داشت.
و چه دیرهنگام از زندگی آموختم که اگر همه چیزم را به دیگران ببخشم همه چیز جهان از آن من خواهد بود. اگر بر اندوختة خویش حرص و رزم آن را از دست خواهم داد.