728 x 90

قتل عام 67,

اسرار نظام!

-

قتل عام بیش از 30 هزار زندانی در سال 67
قتل عام بیش از 30 هزار زندانی در سال 67
می‌گویند «اسرار» حاوی مطالب و موضوعات پنهان و پوشیده است. مطالبی که اهمیتش در آشکار نبودن و رمزش در همان پوشیدگی‌ست.

اما در نظامهای استبدادی وقتی «راز» ی وارد میدان سیاست و به اسرار نظام تبدیل شود معنایش و ابعادش و سمت و سویش عوض می‌شود. بعد امنیتی و حیثیتی پیدا می‌کند. افشایش نه به زیان دیکتاتور یا مزدوری از استبداد، که که کل دیکتاتوری را نشانه می‌رود. به همین علت و با همین منطق، بسیاری از «اسرار» نظام ولایت‌فقیه هم‌چنان سر به مهر مانده و هنوز باز نشده است. مانند اسرار نخستین پیام و رابطه با آمریکا، اسرار جنگ ضدمیهنی، اسرار شکنجه و کشتار زندانیان در سالهای 60 تا 64، اسرار معامله با اسراییل و آمریکا، اسرار قتل‌عام زندانیان... تا اسرار دزدیهای نجومی و اسرار گم شدن 150میلیارد دلار پول نفت و جابه‌جایی صدها میلیارد دلار در دست بالاترین مقامهای اجرایی و...

اینها بخشی از اسرار نظام است که هنوز خوب گشوده نشده است. اما برخی از اسرار، به یمن ایستادگی مقاومت مردم ایران و یا در جریان جدالهای باندی و جنگ قدرت گشوده شد و پرده از روی برخی «اسرار نظام» کنار رفت مانند اسرار کلت و کیک و ماجرای مک فارلین در رابطه با آمریکا، راز کش دادن جنگ ضدمیهنی با هزینه بیش از یک میلیون کشته و معلول و مجروح و هزار میلیارد دلار خسارت و اسرار پذیرش آتش‌بس و... . تا افشای راز قتل کشیشان مسیحی و انفجار حرم امام رضا که هر کدام چند نوبت پرده‌برداری شد و نقش وزارت بدنام اطلاعات در آن برملا گردید.

اما یکی از اسراری که مانند طناب «دار» گلوی ولایت را گرفته و می‌کشد، موضوع قتل‌عام زندانیان سیاسی در سال 67 است. ریسمان بلندی که هر چه بازتر می‌شود بر گلوی نظام بیشتر جمع و بسته می‌شود.

در جلد اول کتاب «دیدگاهها» مربوط به‌خاطرات آقای منتظری _صفحه ۳۹۵_ از آقای منتظری سؤال می‌شود که آیا درست است اطلاعات سری و محرمانه آشکارا منتشر شود و ایشان پاسخ می‌دهند:
من اساساً با روشهای مخفی‌کاری و به حساب نیاوردن ملت در حاکمیت و اداره کشور مخالفم. حکومت -به‌ویژه در عصر رشد ملت ها- باید شفاف و صریح و پرجاذبه باشد. البته اسرار نظامی در حال جنگ با دشمن نباید فاش گردد.

مصلحت حاکمیت و ملت در این است که اشتباهات و خلافکاریها بازگو شود تا موجب توجه و عبرت متصدیان امور گردد و در روش خویش تجدیدنظر نمایند، وگرنه اساس حاکمیت دینی در معرض خطر سقوط قرار می‌گیرد...

در عصر ارتباطات مدرن جهانی چیزی مخفی نمی‌ماند زیرا حوادث مهم از راههای مختلف در سطح جهان منعکس می‌گردد.

آقای منتظری بعد از این مقدمه به اصل موضوع و حساسیت نظام یعنی کشتار هزاران زندانی سیاسی بی‌گناه اشاره می‌کند و می‌گوید سالها از آن ماجرا گذشته و چون علاوه بر مردم خودمان، همه دنیا هم می‌دانند و تفسیرها و تحلیلهای گوناگونی هم از آن شده است، اسرار نظامی نیست...

بعد هم ضمن تشریح بزرگترین جنایت، به دست سران رژیم می‌گوید، اگر کشتار زندانیان کاری خوب و به مصلحت نظام بود _و به آن افتخار می‌کنیم_ چرا از عواقب افشایش بترسیم و نگران باشیم؟ مگر می‌شود کاری به نفع اسلام باشد اما گفتنش به زیان اسلام؟ اگر هم جنایتکارانه است و برخلاف منافع اسلام است باید گفته شود... :
«ما چه بخواهیم چه نخواهیم اعدامهای مزبور به حساب جمهوری اسلامی و سران آن گذاشته شده است، زیرا باور کردنی نیست که چند هزار زندانی که دوره محکومیت خویش را می‌گذرانند بدون دستور یک دفعه همه ممنوع‌الملاقات شوند و در ظرف مدت کمی اعدام شوند. اگر چنین کاری خوب و لازم بوده و به دستور امام انجام گرفته است چرا از نام بردن آن یا انتساب آن به ایشان نگران شویم؟! چگونه ممکن است کاری خوب و مطابق مصلحت باشد و مرحوم امام -به گفته آقایان- دستور آن را داده باشند ولی نام بردن از آن به ضرر اسلام و انقلاب باشد؟! و اگر این عمل بد و برخلاف مصالح دینی و ملی بوده است چرا متصدیان آن راضی شدند به نام مرحوم امام چنین کار بدی صورت پذیرد و به حیثیت اسلام و انقلاب و شخص معظم له چنین ضربه‌ای وارد آید؟! چه مصلحتی بالاتر از دفاع از مظلومینی است که ناعادلانه خون آنان ریخته شده است گرچه از مخالفان ما باشند.»

در این قسمت بالاترین مصلحت ملی را دفاع از مظلومینی می‌داند که از خونشان لاله‌ها برخاست و سراسر میهن اسیر _هر شهر و بخش و روستایی که در آن زندانی بود_ با خون پاکشان آبیاری شد. خونی که قرار بود پایه و بنای تجدید ولایت‌فقیه بعد از مرگ خمینی شود و امروز به شراره‌های فروزان دادخواهی تبدیل شده است.

آری! این حرف و سند _اگر چه قبلاً منتشر شده_ جدید است و مانند پتک بر سر کسانی که هنوز سعی در کتمان و پنهان کردن فاجعه دارند فرود می‌آید. کسانی که گوشهایشان را دو دستی بسته و سرهاشان را پایین گرفته‌اند تا مبادا رودروی مردم قرار گیرند و هنوز هم تلاش می‌کنند از کنار واقعیت جنایت و شقاوت فقیه آرام بگذرند.

... نهان کی ماند آن رازی کز و سازند محفل‌ها...
آری! خونهای پاک به ناحق ریخته کسانی که سر بر آستان آزادی خلقشان ساییدند را نمی‌توان پوشاند. برای همین است که امروز جنبش دادخواهی قتل‌عام وحشیانهٴ زندانیان، موضوع هر محفل و در دوران زوال ولایت‌فقیه نقل هر مجلس شده است. جنبشی که نمی‌توان در برابر آن ایستاد و آن را خاموش کرد و در سکوت فرو برد.

البته بیان و افشای اسرار، ابتدا نیاز به‌شهامت شنیدن و جسارت بینایی دارد. کسانی که خوب می‌شنوند و می‌بینند زبانشان باز می‌شود اما کسی که نمی‌خواهد واقعیتها را حتی پس از افشای چند بارهٴ جنایت _توسط قائم‌مقام و جانشین خمینی_ ببیند، بی‌تردید در آن جنایتها شریک و در سکوت مرگ است.

ملامتگو چه دریابد میان عاشق و معشوق
نبیند چشم نابینا خصوص اسرار پنهانی.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/a3e546dd-e3ae-4401-aa9f-9dec41ca91cd"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات