«تهدیدات فرهنگی افزایش پیدا کرده، ما الآن زیر تهاجم سنگین فرهنگی دشمن هستیم، بهشدت دشمن داره علیه ما کار میکنه» ؛ این حرفهای پاسدار نقدی، سرکرده بسیج ضدمردمی رژیم است. این سرپاسدار بسیجیها، در حالیکه در هفته بهاصطلاح بسیج، مشتی از مزدوران بسیجی را دور خودش جمع کرده بود، بعد از اینکه اینطور نسبت به «تهاجم سنگین دشمن» ابراز وحشت کرد، به نفرت مردم از بسیجیها هم اعتراف کرد؛ پاسدار نقدی در حالیکه به طرز خندهداری از «مزدورترین آدمها» با عنوان «دلسوزترین آدمها» اسم میبرد، با التماس گفت:
«دلسوزترین آدمهایی که تو جامعه هستن آمدن توی بسیج؛ خب [مردم] در رو باز کنند، در اتاق رو باز کنند [روی اینها] حرفشون رو گوش کنن، این درد دلی است که من بنظرم درد دل بجاییه... وقتی [بسیجی] نصیحتی داره، تذکری داره، درها رو باز کنیم حرفشو بشنویم؛ حالا مثلاً ممکنه جوانی بکنه بعضی حرفهاش پخته نباشه...»
بله، این هم اعتراف از زبان سرکرده خود بسیج، به نفرت عمومی که نسبت به مزدورترین آدمها، یعنی بسیجیها در جامعه ایران وجود دارد. نفرتی که در کنار همان «تهاجم سنگین دشمن» باعث وارفتگی، ترس و بریدگی همین مزدوران رژیم شده است. برای همین روز 3آذر خامنهای خودش به صحنه آمد و در دیدار با همین بسیجیها هشدار داد: «یک بسیجی هم ممکن است در برههای دچار ترس یا تردید شود... در پاسخ افراد ضعیفالنفس که دچار ترس از دشمن و روحیه ”نمیتوانیم “شدهاند، [بایستید] ... روحیه بسیجی یعنی... دچار ناامیدی و افسردگی و بنبست نشدن...»
آری، «بنبست!».
حالا معلوم میشود چرا پاسدار نقدی این طور از «تهاجم سنگین دشمنِ » نظام وحشت دارد؛ دشمنی که خطش سرنگونی است و با گسترش این خط در میان جوانها، هر لحظه خطر قیام و انفجار اجتماعی را در برابر رژیم قرار داده است. حالا خامنهای و نقدی و همهٴ سردمداران نظام با چشم خودشان شاهد وارفتن، یأس، ناامیدی و افسردگی نیروها و بنبست هستند!
قبل از این هم این واقعیت از زبان مهرههای دیگر رژیم نیست بیان شده بود. از جمله:
آخوند محمد قنبری روز20آبان گفت: «روحیه بسیجی و انقلابیگری باقی بماند و رنگ عوض نکند!»، این جمله که خود که اعتراف به «رنگ عوض» کردن، یعنی همان ریزش و بریدگی بسیجیها.
یک مورد دیگر، مربوط به پاسدار فضلی، جانشین بسیج ضدمردمی رژیم است. پاسدار فضلی هم روز 19آبان در حالیکه دجالگرانه از واژه « انقلابیون» برای «بسیجی» های وارفته استفاده میکرد، نسبت به ریزش آنها هشدار داد و گفت: «برخی انقلابیون تا آخر راه ادامه میدهند، برخی در میانه راه میمانند و برخی هم پشیمان میشوند...»
بعد هم این پاسدار، به علت بریدگی و ریزش بسیجیها اعتراف کرد و گفت: «به مقدورات، ظرفیتها و توانمندیهای دشمن نگاه نکنید... آخر دشمن امروز بهدنبال آن هست که بین ما و ولایتفقیه جدایی بیندازد».
یکی دیگر از همین ابراز وحشتها مربوط به پاسدار محمدرضا حیدری، سرکرده نیروی سرکوبگر انتظامی رژیم در گیلان است. این پاسدار روز 15آبان به بسیجیها هشدار داد: «نباید فکر کنیم که با کوتاه آمدن نسبت به ارزشهای دینی و گذر کردن از اهداف انقلاب، میتوانیم در منصب و مقام خود باقی بمانیم و با این تفکر کاملاً در حال اشتباه هستیم».
این پاسدار جنایتکار در ادامه، در حالیکه به بسیجیها عنوان «جوانان» میداد، هشدار میدهد: «دشمن بهدنبال تغییر مسیر انقلاب و از بین بردن روحیه انقلابی است. ایجاد یاس و ناامیدی در دل جوانان از اهداف دشمن است».
واقعیت این است که مزدورانی که به گفته خود سران رژیم خاکریز نظام هستند، اینچنین در برابر خشم روزافزون جوانها درمانده و ناتوان، دچار ریزش و بریدگی میشوند.
«دلسوزترین آدمهایی که تو جامعه هستن آمدن توی بسیج؛ خب [مردم] در رو باز کنند، در اتاق رو باز کنند [روی اینها] حرفشون رو گوش کنن، این درد دلی است که من بنظرم درد دل بجاییه... وقتی [بسیجی] نصیحتی داره، تذکری داره، درها رو باز کنیم حرفشو بشنویم؛ حالا مثلاً ممکنه جوانی بکنه بعضی حرفهاش پخته نباشه...»
بله، این هم اعتراف از زبان سرکرده خود بسیج، به نفرت عمومی که نسبت به مزدورترین آدمها، یعنی بسیجیها در جامعه ایران وجود دارد. نفرتی که در کنار همان «تهاجم سنگین دشمن» باعث وارفتگی، ترس و بریدگی همین مزدوران رژیم شده است. برای همین روز 3آذر خامنهای خودش به صحنه آمد و در دیدار با همین بسیجیها هشدار داد: «یک بسیجی هم ممکن است در برههای دچار ترس یا تردید شود... در پاسخ افراد ضعیفالنفس که دچار ترس از دشمن و روحیه ”نمیتوانیم “شدهاند، [بایستید] ... روحیه بسیجی یعنی... دچار ناامیدی و افسردگی و بنبست نشدن...»
آری، «بنبست!».
حالا معلوم میشود چرا پاسدار نقدی این طور از «تهاجم سنگین دشمنِ » نظام وحشت دارد؛ دشمنی که خطش سرنگونی است و با گسترش این خط در میان جوانها، هر لحظه خطر قیام و انفجار اجتماعی را در برابر رژیم قرار داده است. حالا خامنهای و نقدی و همهٴ سردمداران نظام با چشم خودشان شاهد وارفتن، یأس، ناامیدی و افسردگی نیروها و بنبست هستند!
قبل از این هم این واقعیت از زبان مهرههای دیگر رژیم نیست بیان شده بود. از جمله:
آخوند محمد قنبری روز20آبان گفت: «روحیه بسیجی و انقلابیگری باقی بماند و رنگ عوض نکند!»، این جمله که خود که اعتراف به «رنگ عوض» کردن، یعنی همان ریزش و بریدگی بسیجیها.
یک مورد دیگر، مربوط به پاسدار فضلی، جانشین بسیج ضدمردمی رژیم است. پاسدار فضلی هم روز 19آبان در حالیکه دجالگرانه از واژه « انقلابیون» برای «بسیجی» های وارفته استفاده میکرد، نسبت به ریزش آنها هشدار داد و گفت: «برخی انقلابیون تا آخر راه ادامه میدهند، برخی در میانه راه میمانند و برخی هم پشیمان میشوند...»
بعد هم این پاسدار، به علت بریدگی و ریزش بسیجیها اعتراف کرد و گفت: «به مقدورات، ظرفیتها و توانمندیهای دشمن نگاه نکنید... آخر دشمن امروز بهدنبال آن هست که بین ما و ولایتفقیه جدایی بیندازد».
یکی دیگر از همین ابراز وحشتها مربوط به پاسدار محمدرضا حیدری، سرکرده نیروی سرکوبگر انتظامی رژیم در گیلان است. این پاسدار روز 15آبان به بسیجیها هشدار داد: «نباید فکر کنیم که با کوتاه آمدن نسبت به ارزشهای دینی و گذر کردن از اهداف انقلاب، میتوانیم در منصب و مقام خود باقی بمانیم و با این تفکر کاملاً در حال اشتباه هستیم».
این پاسدار جنایتکار در ادامه، در حالیکه به بسیجیها عنوان «جوانان» میداد، هشدار میدهد: «دشمن بهدنبال تغییر مسیر انقلاب و از بین بردن روحیه انقلابی است. ایجاد یاس و ناامیدی در دل جوانان از اهداف دشمن است».
واقعیت این است که مزدورانی که به گفته خود سران رژیم خاکریز نظام هستند، اینچنین در برابر خشم روزافزون جوانها درمانده و ناتوان، دچار ریزش و بریدگی میشوند.