728 x 90

انتخابات,

نتایج و پیامدهای جنگ انتخابات، تا مقطع برگزاری نمایش انتخابات

-

جنگ قدرت بین رفسنجانی و خامنهای
جنگ قدرت بین رفسنجانی و خامنهای
اکنون در پایان یک مرحله از جنگ و جدال سخت و نفس‌گیر دو باند قرار داریم. در سه چهار ماهی که گذشت، هر دو باند با تمام قوا تلاش کردند خود و راه‌حل خود را برای نجات و حفظ نظام مطرح کنند و راه را بر باند دیگر ببندند. خوب است نگاهی اجمالی و مختصر به مرحله‌یی که پشت سر گذاشتیم، داشته باشیم، تا ببینیم این مرحله حاوی چه تجارب و درسهایی بود. شاید از روی آن بتوانیم دریابیم که رژیم در مرحله بعدی چه مسیری را طی خواهد کرد و رو به چه سمتی در حرکت است.

واقعیت این است که نمایش انتخاباتی سال94، از اهمیت ویژه‌یی برخوردار است به چند دلیل:
در این انتخابات، برعکس همیشه، انتخابات خبرگان، اصلی‌تر و مهمتر از انتخابات مجلس ارتجاع است، چرا که با توجه به کهولت و وضعیت جسمی خامنه‌ای و این‌که احتمال مرگ او در 8سال آینده خیلی زیاد است، کسانی که در این دورهٴ خبرگان حضور پیدا می‌کنند، باید جانشین خامنه‌ای و ولی‌فقیه بعدی را مشخص کنند؛ البته اگر رژیم تا آن موقع ساقط نشود. بنابراین، موضوع، نه تنها فراتر از تعیین‌تکلیف چند کرسی مجلس ارتجاع یا خبرگـان ارتجاع است، بلکه تعیین‌تکلیف هژمونی و سرنوشت نظام مي‌باشد. به‌خصوص که حضور یا عدم حضور رفسنجانی در این خبرگان به اهمیت و حساسیت آن ضریب می‌زند. چرا که ادامه دوسرگی کنونی در رژیم قابل تداوم نیست و یکی از باندها باید اساساً از حاکمیت حذف شود و دستش از اهرمهای قدرت کوتاه گردد و قدرت در دست یک باند متمرکز شود.

در یک مرحله، جنگ بر سر نظارت استصوابی شورای نگهبان بود؛ خامنه‌ای می‌خواست با ابزار شورای نگهبان، کاندیداهای باند رقیب را قلع و قمع و آنها را از صحنه خارج کند، باند رفسنجانی - روحانی ابتدا تلاش کردند مانع این روند شوند و روحانی به‌خصوص روی این نکته تأکید می‌کرد که «بر اساس قانون اساسی، شورای نگهبان فقط ناظر است. نقش آن، مثل نقش چشم، پاییدن و نظارت است و نباید در روند انتخابات دخالت کند؛ مجری انتخابات دولت و وزارت کشور است». اما این تلاشها با ورود خود خامنه‌ای به صحنه و تأکید او بر نقش شورای نگهبان به‌عنوان نهاد حذف و تصفیه، به جایی نرسید.

پس از آن، باند رفسنجانی - روحانی تلاش کرد با تاکتیک ثبت‌نام گله‌یی کار شورای نگهبان را در حذف سخت کند، تا شورای نگهبان هر قدر هم که حذف کند، باز هم تعدادی که می‌مانند بتوانند خط مورد نظر را پیش ببرند. اما در این مرحله نیز باند ولی‌فقیه جواب ثبت‌نام فله‌یی را با حذف و قلع و قمع فله‌یی داد و 60درصد از کاندیداها را حذف کرد و از 3هزار کاندیدای به‌اصطلاح اصلاح‌طلبان تنها 30نفر را باقی گذاشت.

شاخص افراد حذف شده و مهمتر از همه، حسن خمینی نوه خمینی بود که خامنه‌ای او را حذف کرد، زیرا حسن خمینی توسط رفسنجانی به صحنه آورده شده بود و رفسنجانی می‌خواست او را به‌عنوان جانشین خامنه‌ای و کاندیدای بالقوه ولی‌فقیه بعدی جا بیندازد. اما خامنه‌ای که دست او را خوانده بود، سید حسن را به این بهانه که در امتحان اجتهاد شرکت نکرده، رد کرد. حذف نوه خمینی و طرف شدن با بیت خمینی از یک طرف و بی‌اعتنایی به چند تن از مراجع قم که مجتهد بودن حسن خمینی را امضا و گواهی کرده بودند، بهای سنگینی بود که خامنه‌ای برای حفظ کرسی خود پرداخت و تضاد خود را از یک طرف با بیت خمینی و از طرف دیگر با اکثریت آخوندها و مراجع حوزه قم به اوج رساند که بعداً برای او اسباب دردسر زیادی خواهد شد.

پس از این حذف و تصفیه باند رفسنجانی روحانی بر سر یک دو راهی قرار گرفته بودند که آیا به انتخابات پشت کنند، رفسنجانی از کاندیداتوری استعفا بدهد و انتخابات را تحریم کنند یا به هر قیمت در نمایش انتخابات شرکت کنند و جنگ را به شکل دیگر و در میدان دیگری ادامه بدهند؟ از پایین و نیروهای باند رفسنجانی روحانی فشار روی بالاییها زیاد بود که ادامه بازی در شرایطی که 99درصد را حذف کرده و فقط یک درصد باقی گذاشته‌اند، چه فایده‌یی می‌تواند داشته باشد. اما این راه، به‌معنی خروج از نظام و ایستادن در برابر آن بود و مهمتر از آن، شکافی در رژیم باز می‌شد که مثل سال88، آتشفشان قیام مردم از آن فوران می‌کرد و این چیزی است که رفسنجانی روحانی به‌اندازه خود خامنه‌ای از آن وحشت دارند و به هیچ قیمتی حاضر نیستند کار را به این‌جا بکشانند.

بنابراین رفسنجانی روحانی تصمیم گرفتند که در انتخابات شرکت کنند و با ایفای نقش اپوزیسیون و مخالف ولی‌فقیه، با مرد رندی از نفرت فراگیر در جامعه ایران علیه دیکتاتوری ولایت‌فقیه به نفع خود استفاده کنند و از آنجا که رأی‌گیری و شمارش آرا دست خودشان است و باند ولی‌فقیه دستشان در خوردن آرای باند رقیب باز نیست. آرای مخالفان را به حساب خودشان مصادره کنند و این انتخابات را به رفراندوم بین بد و بدتر یعنی بین رفسنجانی و خامنه‌ای تبدیل کنند و از این طریق جنگ انتخابات را که از اول هم جنگ هژمونی بین رفسنجانی و خامنه‌ای بود، به سود خود بچرخانند. به این جهت اینها وسیعاً این ایده را تبلیغ می‌کنند که هر کس که مخالف و ضد رژیم است، بیاید در این انتخابات شرکت کند و به کاندیداهای ما رأی بدهد، تا به این ترتیب رفسنجانی به‌عنوان کاندیدای خبرگان با فاصلهٴ زیاد از نفرات بعدی نفر اول شود، جنتی و یزدی و مصباح یزدی که نفرات مورد نظر خامنه‌ای هستند، حذف شوند؛ چون اگر این کار نشود، باند ولی‌فقیه برنده خواهد شد.

گفته می‌شود که باند ولی‌فقیه هم می‌خواهد بدل این ترفند را بزند و گویا یک میلیون نفر از پاسدارها بسیجیها و نیروهای خود را می‌خواهد به تهران بیاورد تا به نفع کاندیداهای باند خامنه‌ای رأی بدهند و رحمانی فضلی وزیر کشور روحانی در تلویزیون گفت که اجازه این کار را نخواهد داد و جلو آن را خواهد گرفت. به نظر می‌رسد امروز این مسأله موضوع جنگ و دعوای دو باند باشد.

به این ترتیب بنا بر آنچه تابه‌حال در این جنگ و دعواها طی شده اولاً معلوم شد که صورت مسأله این انتخابات، در واقع جنگ هژمونی میان رفسنجانی و خامنه‌ای است. یا به عبارت دیگر جنگ بین دو شیوه و دو خط حکومتی است، ولی‌فقیه راه حفظ رژیم را در انقباض هر چه بیشتر، تکیة هر چه بیشتر به سپاه پاسداران، به صدور تروریسم در خارج و سرکوب عریان در داخل می‌داند و باند رفسنجانی روحانی راه نجات را در آویختن به دامن غرب و آمریکا و جذب سرمایه‌گذاران از یک طرف و به‌کار گرفتن شیوه‌های امنیتی و پیچیده‌تر در سرکوب داخل کشور جستجو می‌کنند. این‌که هر کدام از این دو راه‌حل با چه تناقضات و بن‌بستهای لاینحلی مواجه است، موضوع بحث جداگانه‌ای است، اما آنچه برای مردم ما نقد است، این است که رژیم دو قطبی شده و از این جنگ انتخاباتی بسا پر شکافتر و از هم گسیخته‌تر و ضعیفتر بیرون خواهد آمد و یک گام کیفی به سرنگونی نزدیکتر خواهد شد.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/d5035573-a3ce-4884-a550-166c727ed13a"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات