«… اگه هزار بار هم برگردم، تصمیماتی که گرفتم درست بوده و من تا آخرین لحظهی حیاتم در کنار این مقاومت بودهام و بزرگترین افتخارم است…».
در شب اربعین 94، هنرمند متعهد، پرشور و پرتلاش مقاومت ایران، منصور قدرخواه، در یک فوت نابهنگام بدرود حیات گفت و یارانش را در سوگ خود فرو برد.
رفتهست و، نمیرود حضورش
از خاطر حاضران این عصر
پرشور هنروری که میبود
منصور هنروران این عصر
منصور قدرخواه هنرمند و فیلمساز گرانمایهی عضو شورای ملی مقاومت ایران بود. هنرمندی سراپا احساس مسئولیت و درد نسبت به سرنوشت مردم و نسبت به تعهد هنرش در قبال آزادی. خودش در این باره گفته بود:
«هنرمندان… سعی میکنند که خوشبختی مردم را در خود و خوشبختی خود را در مردمشان ببینند. آخر هنرمند بهمعنای واقعی، یعنی جواب به مسئولیتهای تاریخی…».
و او چه خوب به مسئولیت تاریخی خود در قبال مردم میهنش پاسخ داد. با مقاومت تمامعیار در برابر هیولای رژیم ضدهنر و سراسر جهل و فساد ولایتفقیه.
وفاداری او به آرمان آزادی، استواری بر مواضع شورا و مرزبندی قاطع با رژیم آخوندی، بهویژه حمایت و دفاع بیوقفه و پرشورش از مجاهدان آزادی در اشرف و لیبرتی از یاد نرفتنی است.
بیان کلمه «درگذشت» در مورد این قبیل هنرمندان شاید درست نباشد. چرا که اگر حضور هر انسانی به پیام شورانگیز و به نقشی است که از خود بهجا میگذارد، زنده یاد منصور قدرخواه از میان ما نرفته است. چرا که این ارزشها و فضیلتهای اوست که زنده و رویان باقی میمانند.
او از کودکی دردمند زیست و به اندیشهی درمان افتاد و آنگاه با یافتن قافلهٴ مقاومت با دردمندان همسفر شد.
از اوان جوانی، به هنر روی آورده بود و در تئاتر و سینما آفرینش و خلق آثار خود را شروع کرد. مدتی بهعنوان عکاس، فیلمبردار و مستندساز در تلویزیون اصفهان مشغول به کار شد، اما از آنجا که قلبی عاشق داشت و شیفتهی شخصیتها و چهرههای مجاهد و مبارز و انقلابی بود، خودش را در صفوف قیام انقلاب ضدسلطنتی پیدا کرد، تا آزادی را برای مردم میهنش بهدست بیاورد. ولی خیلی زود با دیدن رفتار ضدبشری خمینی، راهی تبعید شد. خودش در این باره میگوید:
«… من زمانی به مقاومت پیوستم که خمینی انقلاب را سرقت کرده بود. دیدم که در کردستان جنایتها شروع شد. قلبم برای هموطنانم میتپید. روزی نبود که به فکر کشورم نباشم. برایم سرنوشت مردمم و مبارزینی که برای مردم میجنگیدند، مهم بود».
منصور قدرخواه با تلاشی چشمگیر فیلمهای افشاگرانهای در مورد جنایتها و تروریسم آخوندهای حاکم بر ایران تهیه کرد. در فیلم «چشم در برابر چشم» که در سال 1992 ساخته شد، شکنجههای وحشیانه آخوندی در زندانها را تصویر کشید. سال1996 فیلم مستند «رد پای ترور» را ساخت. این فیلم در مورد ترورهای رژیم در داخل و خارج ایران بود که ماهیت جنایتکارانه رژیم و سیاست مماشات غرب را افشا میکرد. بعد از پخش این فیلم از تلویزیون فرانسه، رژیم آشکارا و بهشدت به دولت فرانسه و آلمان اعتراض کرد. سایر فیلمهای او عبارت بودند از:
ـ خداحافظ مادر بزرگ، ساخته شده در سال 1994
ـ در میان فقیرترین فقرا
ـ از کالی تا کلکته ساخت شده در سال 1998
ـ همچنین فیلم «تولد ترور» که قسمتهایی از آن آماده شده بود ولی متأسفانه با درگذشت دریغانگیزش ساخت این فیلم ناتمام ماند.
وقتی در آلمان نمایشگاهی از سناریوهای فیلمهای کوتاه، مستند و عکس او برپا شد، برایش جوایز هنری بسیاری در این رابطه به همراه داشت. اما همانطور که خودش با تواضع و فروتنی صمیمانه گفته بود: «… بیشتر از هر جایزهی دیگری که گرفتم، جایزه اصلی همان عضویت در شورای ملی مقاومت و در کنار مجاهدین بودن است».
زنده یاد منصور قدرخواه علاوه بر فیلمسازی و کارگردانی، آثار زیبا و متعددی هم در زمینه نقاشی ـ عکاسی و هنر دیجیتال داشت.
اما عشق بزرگ هنرمند گرانقدر مقاومت، مجاهدین و بهخصوص مجاهدین اشرفی بود. در سالهای پایداری اشرف و بعد از آن، در حملات رژیم به رزمگاه لیبرتی، او با برافروختگی بسیار در همهٴ صحنهها، تظاهرات و تحصنها حضور داشت و در صفوف هموطنان اشرفنشان میخروشید.
منصور قدرخواه، این یار مقاوم و پایدار مقاومت بعد از حمله نوزدهم فروردین 90 به اشرف در مصاحبهای گفته بود:
«… احساسم را واقعاً نمیتوانم بیان کنم چون هنوز لرزه بر اندامم میاندازد. انسانهایی بیسلاح و… مرا در نقطهای قرار میداد که بمیرم و این صحنهها را نبینم. … اگرمن مبارزه نمیکردم، تابهحال مرده بودم. مبارزه چیزی است که آدم را زنده نگه میدارد… مبارزه، زیباترین نوع زندگی است…».
او اگر چه نماند تا پیروزی مردم و مقاومت ظفرنمون آنها را در سرنگونی رژیم ملاها به چشم ببیند، اما بیتردید در روز سرنگونی این رژیم هنرستیز اهریمنی، او حاضر و ناظر بر زیباترین پیروزی مردم میهن خواهد بود.
یادش گرامی باد.
ب. بهمنی، 14آذر 94.
در شب اربعین 94، هنرمند متعهد، پرشور و پرتلاش مقاومت ایران، منصور قدرخواه، در یک فوت نابهنگام بدرود حیات گفت و یارانش را در سوگ خود فرو برد.
رفتهست و، نمیرود حضورش
از خاطر حاضران این عصر
پرشور هنروری که میبود
منصور هنروران این عصر
منصور قدرخواه هنرمند و فیلمساز گرانمایهی عضو شورای ملی مقاومت ایران بود. هنرمندی سراپا احساس مسئولیت و درد نسبت به سرنوشت مردم و نسبت به تعهد هنرش در قبال آزادی. خودش در این باره گفته بود:
«هنرمندان… سعی میکنند که خوشبختی مردم را در خود و خوشبختی خود را در مردمشان ببینند. آخر هنرمند بهمعنای واقعی، یعنی جواب به مسئولیتهای تاریخی…».
و او چه خوب به مسئولیت تاریخی خود در قبال مردم میهنش پاسخ داد. با مقاومت تمامعیار در برابر هیولای رژیم ضدهنر و سراسر جهل و فساد ولایتفقیه.
وفاداری او به آرمان آزادی، استواری بر مواضع شورا و مرزبندی قاطع با رژیم آخوندی، بهویژه حمایت و دفاع بیوقفه و پرشورش از مجاهدان آزادی در اشرف و لیبرتی از یاد نرفتنی است.
بیان کلمه «درگذشت» در مورد این قبیل هنرمندان شاید درست نباشد. چرا که اگر حضور هر انسانی به پیام شورانگیز و به نقشی است که از خود بهجا میگذارد، زنده یاد منصور قدرخواه از میان ما نرفته است. چرا که این ارزشها و فضیلتهای اوست که زنده و رویان باقی میمانند.
او از کودکی دردمند زیست و به اندیشهی درمان افتاد و آنگاه با یافتن قافلهٴ مقاومت با دردمندان همسفر شد.
از اوان جوانی، به هنر روی آورده بود و در تئاتر و سینما آفرینش و خلق آثار خود را شروع کرد. مدتی بهعنوان عکاس، فیلمبردار و مستندساز در تلویزیون اصفهان مشغول به کار شد، اما از آنجا که قلبی عاشق داشت و شیفتهی شخصیتها و چهرههای مجاهد و مبارز و انقلابی بود، خودش را در صفوف قیام انقلاب ضدسلطنتی پیدا کرد، تا آزادی را برای مردم میهنش بهدست بیاورد. ولی خیلی زود با دیدن رفتار ضدبشری خمینی، راهی تبعید شد. خودش در این باره میگوید:
«… من زمانی به مقاومت پیوستم که خمینی انقلاب را سرقت کرده بود. دیدم که در کردستان جنایتها شروع شد. قلبم برای هموطنانم میتپید. روزی نبود که به فکر کشورم نباشم. برایم سرنوشت مردمم و مبارزینی که برای مردم میجنگیدند، مهم بود».
منصور قدرخواه با تلاشی چشمگیر فیلمهای افشاگرانهای در مورد جنایتها و تروریسم آخوندهای حاکم بر ایران تهیه کرد. در فیلم «چشم در برابر چشم» که در سال 1992 ساخته شد، شکنجههای وحشیانه آخوندی در زندانها را تصویر کشید. سال1996 فیلم مستند «رد پای ترور» را ساخت. این فیلم در مورد ترورهای رژیم در داخل و خارج ایران بود که ماهیت جنایتکارانه رژیم و سیاست مماشات غرب را افشا میکرد. بعد از پخش این فیلم از تلویزیون فرانسه، رژیم آشکارا و بهشدت به دولت فرانسه و آلمان اعتراض کرد. سایر فیلمهای او عبارت بودند از:
ـ خداحافظ مادر بزرگ، ساخته شده در سال 1994
ـ در میان فقیرترین فقرا
ـ از کالی تا کلکته ساخت شده در سال 1998
ـ همچنین فیلم «تولد ترور» که قسمتهایی از آن آماده شده بود ولی متأسفانه با درگذشت دریغانگیزش ساخت این فیلم ناتمام ماند.
وقتی در آلمان نمایشگاهی از سناریوهای فیلمهای کوتاه، مستند و عکس او برپا شد، برایش جوایز هنری بسیاری در این رابطه به همراه داشت. اما همانطور که خودش با تواضع و فروتنی صمیمانه گفته بود: «… بیشتر از هر جایزهی دیگری که گرفتم، جایزه اصلی همان عضویت در شورای ملی مقاومت و در کنار مجاهدین بودن است».
زنده یاد منصور قدرخواه علاوه بر فیلمسازی و کارگردانی، آثار زیبا و متعددی هم در زمینه نقاشی ـ عکاسی و هنر دیجیتال داشت.
اما عشق بزرگ هنرمند گرانقدر مقاومت، مجاهدین و بهخصوص مجاهدین اشرفی بود. در سالهای پایداری اشرف و بعد از آن، در حملات رژیم به رزمگاه لیبرتی، او با برافروختگی بسیار در همهٴ صحنهها، تظاهرات و تحصنها حضور داشت و در صفوف هموطنان اشرفنشان میخروشید.
منصور قدرخواه، این یار مقاوم و پایدار مقاومت بعد از حمله نوزدهم فروردین 90 به اشرف در مصاحبهای گفته بود:
«… احساسم را واقعاً نمیتوانم بیان کنم چون هنوز لرزه بر اندامم میاندازد. انسانهایی بیسلاح و… مرا در نقطهای قرار میداد که بمیرم و این صحنهها را نبینم. … اگرمن مبارزه نمیکردم، تابهحال مرده بودم. مبارزه چیزی است که آدم را زنده نگه میدارد… مبارزه، زیباترین نوع زندگی است…».
او اگر چه نماند تا پیروزی مردم و مقاومت ظفرنمون آنها را در سرنگونی رژیم ملاها به چشم ببیند، اما بیتردید در روز سرنگونی این رژیم هنرستیز اهریمنی، او حاضر و ناظر بر زیباترین پیروزی مردم میهن خواهد بود.
یادش گرامی باد.
ب. بهمنی، 14آذر 94.