دستگاه تبلیغاتی ولایت دیروز با های و هو، از نامه خلیفه ارتجاع خطاب به جوانان غربی خبر داد. ظاهراً مناسبت این نامه، حوادث تروریستی پاریس و کشتار 130تن از مردم بیگناه در این جریان است. اما چرا بعد از گذشت 16روز؟ و اینکه چرا خامنهای به نوشتن چنین نامهیی مبادرت کرده است؟
واقعیت این است که خامنهای نه تنها از اتفاقی که در پاریس افتاد، ناراحت نشد، هیچ، بلکه در رسانههای باند خودش و در مقالات متعدد خیلی صریح و آشکار از کشتار پاریس ابراز خوشحالی هم کرد که مضمونش این بود که حقتان بود!
حالا ولیفقیه بعد از آن ابراز خوشحالیهای اولیه در منتهای وقاحت اشک تمساح میریزد و از رنج «همنوعان» ابراز تألم و اظهار انزجار میکند و از محبت و انسانیت دم میزند. در حالی که کیست که نداند که اولین عامل و مجرم دریای خون و اشک و درد و مصیبتی که در حال حاضر سراسر خاورمیانه از سوریه و یمن تا ایران و عراق را فرا گرفته، شخص اوست. جالب این جاست که خامنهای در این نامه از این دم میزند که اسلام با خشونت مخالف است، همان خشونتی که توسط رژیم نهتنها سراسر ایران که تمام منطقه و بسیاری از نقاط جهان را پر کرده است. از جمله همین روزها یک هستهٴ تروریستی که دو نفرآنها هم مزدور ایرانی رژیم بودند در کنیا کشف و دستگیر شد. هستههایی که پشت سرهم در در منطقهٴ خلیج فارس نیز کشف میشوند.
همچنین در این پیام خامنهای دم از تکفیریها میزند در حالی که اولین تکفیری خود خمینی بود که فتوای قتل سلمان رشدی را صادر کرد و خود خامنهای که فتوای قتل بیگناهان را تحت عنوان مرتد میدهد و همین حالا هم مقابل اوین اعتراضها به همین دلیل برپاست. اما این قبیل وقاحتها از خامنهای پلید عادی است و این سؤال کماکان به قوت خودش باقی است که چرا خامنهای بعد از 16روز به صرافت نوشتن و انتشار چنین نامهیی و ریختن اشک تمساح برای قربانیان پاریس افتاده است.
لابد میدانید که این دومین نامه و پیام خامنهای از این نوع است. در دوم بهمن ماه پارسال هم او در «پیامی برای جوانان اروپا و آمریکا» گوشزد کرد که اجازه ندهند قدرتهای غربی تروریستها را بهعنوان نمایندگان اسلام معرفی کنند. مشخصاً آن پیام بعد از این بود که رئیسجمهور برگزیده مقاومت پس از جنایتهای تروریستی که همان زمان هم به نام اسلام در اروپا صورت گرفته بود، کارزاری را با این مضمون شروع کرده بود که «لازمه نفی افراطیگری «اسلامی»، مقابله با رژیم ایران و حمایت از آلترناتیو آن است که مبتنی بر یک اسلام دموکراتیک است». امسال هم این نهضت ضد بنیادگرایی پس از واقعهٴ پاریس دوباره به اوج رسید. این کارزار با تکیه بر دو واقعیت بود یکی اینکه بحران بنیادگرایی بهاصطلاح اسلامی، زاییده دیکتاتوری ولایتفقیه است. دوم اینکه آنتیتز خطر جهانی بنیادگرایی اسلامی، اسلام بردبار و دموکراتیک است و این پیام که بهطور مؤثری در اجتماعی از مسلمانان و شهروندان فرانسه بیان شد، وسیعاً توسط رسانهها و خبرگزاریها منتشر شد و همین خلیفة ارتجاع را که میبیند بدجوری دارد قاقیه را میبازد، عمیقاً وحشتزده کرده و به چارهجویی واداشته که حاصلش همین نامه مسخره و وقیحانه است که خامنهای با یک دیرکرد 16روزه به آن اقدام کرده است.
واقعیت این است که خامنهای نه تنها از اتفاقی که در پاریس افتاد، ناراحت نشد، هیچ، بلکه در رسانههای باند خودش و در مقالات متعدد خیلی صریح و آشکار از کشتار پاریس ابراز خوشحالی هم کرد که مضمونش این بود که حقتان بود!
حالا ولیفقیه بعد از آن ابراز خوشحالیهای اولیه در منتهای وقاحت اشک تمساح میریزد و از رنج «همنوعان» ابراز تألم و اظهار انزجار میکند و از محبت و انسانیت دم میزند. در حالی که کیست که نداند که اولین عامل و مجرم دریای خون و اشک و درد و مصیبتی که در حال حاضر سراسر خاورمیانه از سوریه و یمن تا ایران و عراق را فرا گرفته، شخص اوست. جالب این جاست که خامنهای در این نامه از این دم میزند که اسلام با خشونت مخالف است، همان خشونتی که توسط رژیم نهتنها سراسر ایران که تمام منطقه و بسیاری از نقاط جهان را پر کرده است. از جمله همین روزها یک هستهٴ تروریستی که دو نفرآنها هم مزدور ایرانی رژیم بودند در کنیا کشف و دستگیر شد. هستههایی که پشت سرهم در در منطقهٴ خلیج فارس نیز کشف میشوند.
همچنین در این پیام خامنهای دم از تکفیریها میزند در حالی که اولین تکفیری خود خمینی بود که فتوای قتل سلمان رشدی را صادر کرد و خود خامنهای که فتوای قتل بیگناهان را تحت عنوان مرتد میدهد و همین حالا هم مقابل اوین اعتراضها به همین دلیل برپاست. اما این قبیل وقاحتها از خامنهای پلید عادی است و این سؤال کماکان به قوت خودش باقی است که چرا خامنهای بعد از 16روز به صرافت نوشتن و انتشار چنین نامهیی و ریختن اشک تمساح برای قربانیان پاریس افتاده است.
لابد میدانید که این دومین نامه و پیام خامنهای از این نوع است. در دوم بهمن ماه پارسال هم او در «پیامی برای جوانان اروپا و آمریکا» گوشزد کرد که اجازه ندهند قدرتهای غربی تروریستها را بهعنوان نمایندگان اسلام معرفی کنند. مشخصاً آن پیام بعد از این بود که رئیسجمهور برگزیده مقاومت پس از جنایتهای تروریستی که همان زمان هم به نام اسلام در اروپا صورت گرفته بود، کارزاری را با این مضمون شروع کرده بود که «لازمه نفی افراطیگری «اسلامی»، مقابله با رژیم ایران و حمایت از آلترناتیو آن است که مبتنی بر یک اسلام دموکراتیک است». امسال هم این نهضت ضد بنیادگرایی پس از واقعهٴ پاریس دوباره به اوج رسید. این کارزار با تکیه بر دو واقعیت بود یکی اینکه بحران بنیادگرایی بهاصطلاح اسلامی، زاییده دیکتاتوری ولایتفقیه است. دوم اینکه آنتیتز خطر جهانی بنیادگرایی اسلامی، اسلام بردبار و دموکراتیک است و این پیام که بهطور مؤثری در اجتماعی از مسلمانان و شهروندان فرانسه بیان شد، وسیعاً توسط رسانهها و خبرگزاریها منتشر شد و همین خلیفة ارتجاع را که میبیند بدجوری دارد قاقیه را میبازد، عمیقاً وحشتزده کرده و به چارهجویی واداشته که حاصلش همین نامه مسخره و وقیحانه است که خامنهای با یک دیرکرد 16روزه به آن اقدام کرده است.