728 x 90

حمله موشكى به ليبرتى - آبان 94,

حسین سرو قامت و آزاده

-

حسین سروآزاد
حسین سروآزاد
در اواسط اردیبهشت ماه 1364 سرانجام از دوره طولانی دو و نیم ساله انفرادی زندان گوهردشت درآمده و به بندهایی که به فرعی مشهور بود منتقل شدیم. سیاست قبلی رژیم در فشار حداکثر به زندانیان برای دسته‌بندی و تصفیه به شکست انجامیده بود. این فرعیها از جمله فرعی ما در اواخر خرداد ماه به حسینیه طبقه دوم منتقل شدند. جمع ما به حدود 50نفر رسیده بود. حسین سروآزاد هم یکی از آنانی بود که از انفرادیها به این‌جا منتقل شده بود. خونگرم بود و سادگی مازندرانیش بر جاذبه‌هایش می‌افزود. وقتی فهمید که من هم اهل مازندران هستم سراغم آمد. خودش را معرفی کرد اهل قائمشهر است و مدتها است که از زندان شهرستان به اوین و سپس به گوهردشت منتقل شده است.
 

 

فشار و شکنجه‌های مستمر در زندان بابل و ساری و انفرادیهای گوهردشت او را به‌لحاظ جسمی بسیار ضعیف کرده و به‌لحاظ روحی نیز فشارهای زیادی به او آورده بود. خودش می‌گفت طوری شدم که احساس کردم از وضعیت طبیعی خارج شده‌ام. با تواضع و فروتنی و در عین‌حال مهربانی و عطوفت خاصی قربان و صدقه همه می‌رفت و دوست داشت در هر کاری کمک‌کار باشد. در کار جمعی بند هم پیشقدم همگان بود. در روزهای مختلف وقتی فرصتی دست می‌داد در مورد زندان بابل و قائمشهر و دیگر شهرهای مازندران صحبت می‌کردیم. از ستاد قائمشهر و آشناهای مشترک صحبت کردیم واز جمله نسبت به همرزم سالیان مدرسه‌ام، یار همیشگی و دوست داشتنی‌ام عادل حقانی که در سال 60 اعدام شده بود از او سؤال کردم. او از روحیه رزمنده و مسول عادل و فعالیتهای مشترک با او صحبت کرد و بعد هم به مسؤلان ستاد قائمشهر از جمله مهدی ابویی رسید.
 
 
از او سخنها داشت و دوست داشت به‌عنوان کسی که از نزدیک مدتها با او بوده است برایم بگوید. داستان شجاعتها و رهبریش در مقابله با فالانژها که به‌صورت مداوم به ستاد سازمان در قائمشهر حمله می‌کردند را برایم می‌گفت. از این‌که در همان گیر و دارها مدتی به‌عنوان محافظ مهدی عمل می‌کرد و افتخارش از این بابت نیز برایم گفت. در تمام این مدت من حرفی از این‌که مهدی برادرم است نزدم تا این‌که بالاخره از اسم و فامیلم سؤال کرد. من خودم را مسعود راد معرفی کردم اما یک روز پاسدار بند برای بردن به بهداری زندان اسم من را با صدای بلند خواند: مسعود ابویی ـ بهداری. من سریع آماده شدم و رفتم. وقتی برگشتم حسین بلافاصله نزد من آمد و با قهقهه دوست داشتنی‌اش به زبان مازندرانی گفت: ”مه چش روشن جنابعالی مسعود راد هسّی؟ هه هه پس مسعود ابویی کی هسّه؟“. من هم بلند خندیدم و رابطه‌مان گرمتر شد. این بار دیگر با دست بازتری از مهدی و دیگر مجاهدان قائمشهر برایم می‌گفت.
 
 
ماه رمضان که رسید به تشویق او هر غروب قبل از اذان با صوت قرآن می‌خواندم. او هم کنارم می‌نشست. امری که خوشایند زندانبان نبود. همین کار را در 5مرداد به یاد سعادتی شهید کردیم و یادش را گرامی داشتیم. دوره باهم بودنمان زیاد طول نکشید. چرا که ما دیگر یک جمع یکدست شده بودیم و نپذیرفتیم که زندانبان مسؤل بند را انتخاب کند. گفتیم که این حق خودمان است. زندانبان هم در کینه‌کشی از این کار دوباره ما را به همان فرعیها برگرداند. از حسین جدا شدم و دیگر او را در زندان ندیدم. اما بعد از آزادی از زندان دوباره به هم رسیدیم. بعضاً به قائمشهر یا ساری یا بابل به منزل همدیگر از جمله با چند دوست دیگر سر می‌زدیم از اخبار منطقه و ارتش آزادیبخش و رادیو مجاهد می‌گفتیم. اما در ذهن من و حسین ماندن در آن شرایط جایی نداشت. حسین دیگر بی‌قرار شده بود. به‌رغم تشکیل خانواده مثل سرگشته‌ها سر به تهران گذاشته بود و هیچ هوای برگشتن به زندگی عادیش را نداشت. سرانجام از طریق یکی از مادران به نفری معرفی شد که توانست او را به کانالی برای خروج از کشور وصل کند. واله و عاشق گم شده‌اش را یافته بود. دیگر در پوستش نمیگنجید. خانواده‌اش را سپرد و با امید باز گرداندن آزادی به دیار، ترک دیار گفت. بعد از سالیان وقتی به ارتش پیوستم او را دیدم. سرشارتر و سرحالتر از قبل مست وصال معشوق و مقصودش بود. در حماسه 6و7مرداد قهرمانیها نشان داد و به‌عنوان یکی از گروگانها آن را به اوج رساند 72روز اعتصاب غذای‌تر و خشک از او فولادی آبدیده و مجاهدی لایق ساخته بود. در مسئولیت پذیری و نظم تشکیلاتی و پذیرش و رعایت چارچوبهای مبارزاتی سخت کوش و فداکار بود و پیرامون خود را نیز به همین صفات آراسته می‌کرد. روز موشک‌باران در حالی‌که برای ابلاغ مسئولیت جدیدتر و بالاتر نزد مسؤل بالاترش رفته بود با صدای موشکها به سنگر شتافت و در همانجا با نام حسین و در اقتدا به مولایش حسین در آستانه‌اش فرود آمد.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/622ba1c2-9d4b-4492-a66f-cf9712237109"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات