خامنهای در اولین اظهارنظر علنی درباره توافق هستهیی وین، بخش قابل توجهی از سخنرانی خود در مراسم عید فطر را به این موضوع اختصاص داد.
حرف اصلی خامنهای در این سخنرانی چه بود؟ و او با این اظهارات چه تضاد مشخصی را میخواست حل کند؟
از ابتدا نیز قابل پیشبینی بود که خامنهای زمانی که درباره زهرخوران حرف بزند، خواهد کوشید با رجزخوانی و بهضرب سیلی صورت زار و نزار خود و نظامش را سرخ جلوه دهد و با دود و دم قدرتنمایانه، شکست استراتژیک نظام ولایت در توافق وین را از انظار مخفی کند. این شیوه شناخته شده و همیشگی رژیم از زمان خمینی بوده است. اکنون خامنهای هم با این رجزخوانیها دو هدف را دنبال میکند، یکی سر پا کردن نیروهای روحیه باخته و ریزشی و یکی هم بستن راه باند رفسنجانی ـ روحانی که مدام به خودشان وعده میدهند که «قدم به قدم اجرای این توافق، میتواند آرام آرام خشتهای دیوار بیاعتمادی را بردارد» (اولین سخنرانی حسن روحانی پس از اعلام توافق ـ تلویزیون رژیم 940423) و چنین میپندارند که اکنون مسیر آویختن اقتصادی به دامن غرب و آمریکا هموار شده و باید پیش تاخت. خامنهای با تکرار شعارهای همیشگی میخواهد به آنها گوشزد کند که چنین خبری نیست.
خامنهای در سخنرانی عید فطر، 3بار این عبارت را تکرار کرد که: «این متن چه تصویب بشود، چه نشود» و به این وسیله میخواست چنین وانمود کند که گویا مابهازای بررسی متن توافق وین در کنگرهٴ آمریکا، در رژیم ولایتفقیه هم ارگانهایی مثل مجلس وجود دارند که این متن را بررسی میکنند و ممکن است نتیجه بررسی آنها قبول یا رد توافق باشد. روشن است که این جز یک ژست احمقانه و توخالی چیز دیگری نیست، رژیم البته درصدد این هست که اگر بتواند در جایی و به شکلی توافق را نقض کند، اما میداند که این کار قیمت بسیار سنگینی برایش دارد. بنابراین باید گفت تا جایی که به این رجزخوانیهای خامنهای برمیگردد، قبل از هر چیز مورد مصرفش دلواپسان نگران و مزدوران ریزشی رژیم هستند.
اما شایان توجه است که در هر سه مورد که خلیفه ارتجاع عبارت «این متن چه تصویب بشود چه نشود» را بهکار برد، موضعی کاملاً تدافعی دارد و میکوشد چنین وانمود کند که گویا با این توافق هیچ چیز تغییر نکرده است؛ مثلاً او گفت: «اجازهٴ هیچگونه سوءاستفاده از آن (توافق) داده نخواهد شد. اجازهٴ خدشه در اصول اساسی نظام اسلامی به کسی داده نخواهد شد». او در ادامه میگوید: «جمهوری اسلامی در زمینه حفظ قابلیتهای دفاعی و امنیتی خود، آن هم در این فضای تهدیدی که دشمنان برایش بهوجود میآورند، هرگز تسلیم زیادهخواهی دشمن نخواهد شد». در ظاهر چنین وانمود میکند که دارد برای قدرتهای جهان خط و نشان میکشد، اما بعد از خوردن زهر اتمی، تهدیدی که خلیفه ارتجاع را اینگونه بهوحشت انداخته کدام است؟ خودش در روزهای اخیر به کرات این تهدید را معرفی کرده است. از جمله در جواب تبریک روحانی خیلی روشن به آن اشاره کرد و نوشت: «از ملت عزیز انتظار دارم که وحدت و متانت خود را حفظ کنند». روز شنبه هم در دیدار با کارگزاران رژیم و سفرای خارجی یکبار دیگر بهشکل روشنتر ابراز نگرانی کرده که «از این قضایای هستهیی و غیرهستهیی اینها دو دستگی درست نشود… تو مردم نباید دو دستگی بهوجود بیاد دشمن این را میخواهد». پس عامل وحشت خامنهای، روشن است، مردم و مقاومت ایران است. اما با این شاخ و شانه کشیدنهای متعدد میخواهد روی آن را بپوشاند. مثلاً در همان اظهارات روز شنبه در جای دیگری گفت: «ما از حمایت دوستانمان در منطقه دست نخواهیم کشید». تا آنجا که به ماهیت رژیم برمیگردد، البته تردیدی نیست که خلیفه ارتجاع از نیات شوم توسعهطلبانهٴ خود در منطقه و از صدور تروریسم دست برنخواهد داشت، اما آنچه در اینجا تعیینکننده است، نه نیات و تمایلات، بلکه اولاً ممنوعیت هر گونه صدور سلاح از سوی رژیم بر اساس توافق وین و پیشبینی ساز و کارهایی است که بهای اینگونه گردنکشیها را برای رژیم بهطور غیرقابل تحملی بالا برده است. از بازرسی کشتیها، تا بازگشت خودکار تحریمها، تا تنبیهات بینالمللی و… ؛ ثانیاً و مهمتر از اینها تعادل قوای موجود در منطقه است که عملاً امکان تاخت و تازهای سابق را از آن سلب کرده است.
اظهارات خامنهای یک بار دیگر نشان میدهد که آنچه در وین اتفاق افتاده، بهواقع یک زلزله، اما نه زلزله در ابعاد معمول، یک سونامی است. زلزلهیی در اعماق اقیانوس که امواجش دارد بهتدریج نزدیک میشود و هر روز که میگذرد ابعاد هولناک آن آشکارتر میگردد و سخنان روز شنبهٴ خامنهای، در واقع خودش یکی از علائم این سونامی است. امواج این سونامی سیاسی ـ اجتماعی، رژیم را بهشدت در هم خواهد کوبید. از یک سو این رژیم فرتوت و فرسوده را بیش از پیش از هم خواهد گسست و از سوی دیگر طغیان مردم به جان آمده را همراه خواهد داشت.
حرف اصلی خامنهای در این سخنرانی چه بود؟ و او با این اظهارات چه تضاد مشخصی را میخواست حل کند؟
از ابتدا نیز قابل پیشبینی بود که خامنهای زمانی که درباره زهرخوران حرف بزند، خواهد کوشید با رجزخوانی و بهضرب سیلی صورت زار و نزار خود و نظامش را سرخ جلوه دهد و با دود و دم قدرتنمایانه، شکست استراتژیک نظام ولایت در توافق وین را از انظار مخفی کند. این شیوه شناخته شده و همیشگی رژیم از زمان خمینی بوده است. اکنون خامنهای هم با این رجزخوانیها دو هدف را دنبال میکند، یکی سر پا کردن نیروهای روحیه باخته و ریزشی و یکی هم بستن راه باند رفسنجانی ـ روحانی که مدام به خودشان وعده میدهند که «قدم به قدم اجرای این توافق، میتواند آرام آرام خشتهای دیوار بیاعتمادی را بردارد» (اولین سخنرانی حسن روحانی پس از اعلام توافق ـ تلویزیون رژیم 940423) و چنین میپندارند که اکنون مسیر آویختن اقتصادی به دامن غرب و آمریکا هموار شده و باید پیش تاخت. خامنهای با تکرار شعارهای همیشگی میخواهد به آنها گوشزد کند که چنین خبری نیست.
خامنهای در سخنرانی عید فطر، 3بار این عبارت را تکرار کرد که: «این متن چه تصویب بشود، چه نشود» و به این وسیله میخواست چنین وانمود کند که گویا مابهازای بررسی متن توافق وین در کنگرهٴ آمریکا، در رژیم ولایتفقیه هم ارگانهایی مثل مجلس وجود دارند که این متن را بررسی میکنند و ممکن است نتیجه بررسی آنها قبول یا رد توافق باشد. روشن است که این جز یک ژست احمقانه و توخالی چیز دیگری نیست، رژیم البته درصدد این هست که اگر بتواند در جایی و به شکلی توافق را نقض کند، اما میداند که این کار قیمت بسیار سنگینی برایش دارد. بنابراین باید گفت تا جایی که به این رجزخوانیهای خامنهای برمیگردد، قبل از هر چیز مورد مصرفش دلواپسان نگران و مزدوران ریزشی رژیم هستند.
اما شایان توجه است که در هر سه مورد که خلیفه ارتجاع عبارت «این متن چه تصویب بشود چه نشود» را بهکار برد، موضعی کاملاً تدافعی دارد و میکوشد چنین وانمود کند که گویا با این توافق هیچ چیز تغییر نکرده است؛ مثلاً او گفت: «اجازهٴ هیچگونه سوءاستفاده از آن (توافق) داده نخواهد شد. اجازهٴ خدشه در اصول اساسی نظام اسلامی به کسی داده نخواهد شد». او در ادامه میگوید: «جمهوری اسلامی در زمینه حفظ قابلیتهای دفاعی و امنیتی خود، آن هم در این فضای تهدیدی که دشمنان برایش بهوجود میآورند، هرگز تسلیم زیادهخواهی دشمن نخواهد شد». در ظاهر چنین وانمود میکند که دارد برای قدرتهای جهان خط و نشان میکشد، اما بعد از خوردن زهر اتمی، تهدیدی که خلیفه ارتجاع را اینگونه بهوحشت انداخته کدام است؟ خودش در روزهای اخیر به کرات این تهدید را معرفی کرده است. از جمله در جواب تبریک روحانی خیلی روشن به آن اشاره کرد و نوشت: «از ملت عزیز انتظار دارم که وحدت و متانت خود را حفظ کنند». روز شنبه هم در دیدار با کارگزاران رژیم و سفرای خارجی یکبار دیگر بهشکل روشنتر ابراز نگرانی کرده که «از این قضایای هستهیی و غیرهستهیی اینها دو دستگی درست نشود… تو مردم نباید دو دستگی بهوجود بیاد دشمن این را میخواهد». پس عامل وحشت خامنهای، روشن است، مردم و مقاومت ایران است. اما با این شاخ و شانه کشیدنهای متعدد میخواهد روی آن را بپوشاند. مثلاً در همان اظهارات روز شنبه در جای دیگری گفت: «ما از حمایت دوستانمان در منطقه دست نخواهیم کشید». تا آنجا که به ماهیت رژیم برمیگردد، البته تردیدی نیست که خلیفه ارتجاع از نیات شوم توسعهطلبانهٴ خود در منطقه و از صدور تروریسم دست برنخواهد داشت، اما آنچه در اینجا تعیینکننده است، نه نیات و تمایلات، بلکه اولاً ممنوعیت هر گونه صدور سلاح از سوی رژیم بر اساس توافق وین و پیشبینی ساز و کارهایی است که بهای اینگونه گردنکشیها را برای رژیم بهطور غیرقابل تحملی بالا برده است. از بازرسی کشتیها، تا بازگشت خودکار تحریمها، تا تنبیهات بینالمللی و… ؛ ثانیاً و مهمتر از اینها تعادل قوای موجود در منطقه است که عملاً امکان تاخت و تازهای سابق را از آن سلب کرده است.
اظهارات خامنهای یک بار دیگر نشان میدهد که آنچه در وین اتفاق افتاده، بهواقع یک زلزله، اما نه زلزله در ابعاد معمول، یک سونامی است. زلزلهیی در اعماق اقیانوس که امواجش دارد بهتدریج نزدیک میشود و هر روز که میگذرد ابعاد هولناک آن آشکارتر میگردد و سخنان روز شنبهٴ خامنهای، در واقع خودش یکی از علائم این سونامی است. امواج این سونامی سیاسی ـ اجتماعی، رژیم را بهشدت در هم خواهد کوبید. از یک سو این رژیم فرتوت و فرسوده را بیش از پیش از هم خواهد گسست و از سوی دیگر طغیان مردم به جان آمده را همراه خواهد داشت.