آندرانیک: سلام به بینندگان سیمای آزادی انشاالله همه سلامت هستید، امروز این ساعت میخواهم یک مقدار از برادر مسعودم رهبر دانای مجاهدین صحبت کنم.
برادر! یک دنیا ممنون و سپاسگزار هستم، بهخاطر آن هدیه با ارزشی که برایم فرستادی، بلافاصله که به دستم رسید آن را بوسیدم و روی چشمهایم گذاشتم و همان دستوری که داده بودی، بلافاصله در آن آب خوردم، آیدا هم خورد.
مسعود جان! آلان بیست سال است که این افتخار مجاهدت را شما به من دادید.
اگر یادتان باشد که هست، این افتخار را همان وقتی که پیش شما بودم، شما به من دادید و من الآن خوشحالم که با برادران و خواهران مجاهدم دارم زندگی میکنم.
یادمان باشد که ما خواهری به نام مریم داریم. مریم تمام راههای دشوار را، با همان آرمان مقدسی که داریم پاکسازی میکند. به امید خدا هر چه زودتر همه ما به آرزویمان خواهیم رسید و مملکتمان را آزاد خواهیم کرد. یادمان نرود ـ که البته هیچ وقت نمیرود ـ که ما مجاهدین همیشه از صبح تا شب اسم تو را میگوییم.
مسعود جان! قربانت، برادر عزیز خوب من! شما راهنمای خیلی دانایی هستی.
خیلی وقت است که میخواهم چیزی را بگویم که تا حالا نشده و آن این است که خداوند، که کسی با قدرتتر از او در دنیا نیست، ”مجاهد“ را به کره زمین هدیه کرده است، ما هدیه خداوندیم، ما با راهنمایی درست شما هدیه خداوندیم، ما با خواهر مریممان به این آرزو خواهیم رسید، ما مجاهدین اسم دنیا را عوض خواهیم کرد، اسم دنیا خواهد شد: کره آبی عشق و آزادی! بله، کره آبی عشق و آزادی! و شما سردار ما هستید، انشاالله که سایهات همیشه بالای سر ما ملت آزادیخواه ایران باشد.
مجاهدین عزیز من که در لیبرتی هستید، بچهها! شما خانوادهٴ من هستید، از کوچک و بزرگ، همه خانوادهٴ من هستید.
عزیزان من! از اینکه حال مرا پرسیدید، ممنون و سپاسگزارم. من حالم خوب است، من یک مجاهدم و کارهای زیادی دارم که باید انجام بدهم. من باید به مردم وطنم خدمت کنم و من با شما خواهم بود و تا روزی که به امید خدا با خواهرمان مریم و با مسعودمان و با تمام مجاهدین به میدان آزادی برویم، باید پشت سر هم بایستیم و خوشحال باشیم که مملکتمان را پس گرفتیم.
من خیلی خوشوقتم که با شما صحبت میکنم، قربان تکتکتان بروم. عزیزان من! من حالم خوب است! حالم خیلی خوب است! من چیزیم نیست! چون همانطور که گفتم من باید خیلی کار کنم، باید خیلی به مردمم خدمت کنم؛ ما دست به دست هم و با هم میرویم.
اوه راستی… خیلی جالب است، یک روز این افتخار را داشتم که کنار خواهر مریم باشم. به ایشان گفتم روزی که به ایران برویم، شما گرفتار خواهید بود، کارهای زیادی بایستی انجام بدهید اما من آنجا مثل اینکه قدری بیکار خواهم بود، یک زمینی پیدا خواهم کرد و آنجا دوباره اشرف را میسازیم؛ حتماً بایستی بسازیم، حتما! این آرزوی من است. من اینجا خاک اشرف را دارم، آن را یکی از خواهرهای خوب من، از اشرف برایم آورد و من چقدر خوشحالم که این خاک همیشه روی پیانو من است.
مسعود جان! من چقدر خوشحالم و چقدر دوستت دارم، خیلی دوستت دارم. همه ما مجاهدین دوستت داریم! همه دنیا دوستت دارند.
… من این موضوع را بارها گفتهام، ولی باز تکرار خواهم کرد من بیست و چند سال پیش که مجاهدین را شناختم، یک دل نه، صد دل عاشق این بچههای پاک شدم. مجاهدین خودشان این را میدانند. من همیشه بچهها را پاک میدانم چون پاک هستند. من همانطور که گفتم، مجاهد هدیه خداوند به کره زمین است، خداوند بزرگ همیشه با ماست. من خودم چون همیشه از نظر اخلاقی خداشناس بودم و خدا برای من جای خیلی مخصوصی دارد، هر کاری کردهام برای ملتم و برای خدمت به ملتم بوده است، چون من همیشه عاشق ملتم بودم و وقتی دیدم مجاهد همین احساسی را که من به مردمم دارم، او هم دارد، وقتی دیدم او برای آزادی مردمش میجنگد و سالها و سالهاست که دارد میجنگد و به امید خدا موفق خواهیم شد…
این بود که به مجاهدین پیوستم و چیزی و جای دیگری و راه دیگری هم نداشتم. من در این دنیا جز با مجاهد نمیتوانم با کس دیگری باشم چون فقط مجاهد است که کارش درست است. فقط مجاهد است که پاک است و آرمان مقدسی دارد که آرمان من هم هست.
… ببینید همانطور که بارها گفتهام؛ یک هنرمند متعهد که برای مردمش ارزش قائل است، نمیتواند بیاحساس باشد، تمام هنرمندانی که در لیبرتی داریم همه با احساسند، پاکند، مجاهدند، پاک بودن اولین شرط است، مجاهدند و همه مردم دنیا میدانند که مجاهد یعنی تحصیلکرده، همهٴ بچههای هنرمند من در لیبرتی، در سطح خیلی بالا تحصیلات موسیقی دارند و احساس خوبی دارند، این احساس 50 درصد موسیقی است، آنها احساس پاکی نسبت به موسیقیشان دارند.
بهخاطر همین است که برای من همیشه بچههای هنرمند لیبرتی خیلی مهمند. چون این بچهها هستند که فردا، موسیقی آیندهٴ مملکت مرا غنی خواهند کردند. موسیقی را غنی خواهند کرد و ما خیلی به اوج میرسیم. ما به سطح آمریکا، به سطح ایتالیا، بهسطح فرانسه میرسیم، الآن فرهنگ موسیقی ما خیلی پایین است.
دوستان عزیز بیننده! به عقیده بنده، ما بعضی وقتها اشتباه میکنیم که میگوییم ”سیاست“ ! وطنپرستی و مردم دوستی که سیاست نیست! من که سیاست ندارم که حتی سیاسی بشوم، من با برادران و خواهران مجاهدم برای آزادی مملکتمان هستیم. سیاسی یعنی چه؟! سیاست چیز کثیفی است، ما مجاهدیم، ما مجاهدین سیاسی نیستیم، ما قلبمان با مردم است، برای آزادی مردممان داریم میجنگیم. چه سیاستی؟! سیاسی همانهایی هستند که الآن دارند مملکت ر ا غارت میکنند؛ ما سیاسی نیستیم! ما وطنپرستیم!
ما مردممان را دوست داریم. ما آزادی مردممان را میخواهیم. شما بزرگترین هنرمندان دنیا که واقعاً هنرمنداند- ببخشید که این حرف را میزنم. من به اینکه این قدر احترام این مردم خودم را دارم.
… ما معنی هنرمند را بعضی وقتها اشتباه میفهمیم، اشتباه است به یک خواننده میگوییم هنرمند، خواننده تنها که نمیتواند هنرمند باشد. اگر درس خوانده باشد، در موسیقی تحصیل کرده باشد، هنرمند است، هنرمند کسی است که خودش خلاقیت داشته باشد، ولی آیا هنرمندی که با مردمش نبود، هنرمند است؟!
ما باید ما با مردممان باشیم، مردم هستند که ما را به جایی میرسانند، ولی متأسفانه همین خوانندههایی که الآن روی اکران هستند، مردم اصلاً برایشان مطرح نیست. فقط پول… و همین! این برای مردم ما درست نیست. مردم ایران ما در دنیا یک دانهاند. بهترین احساس دنیا را دارند، پاکند، خوبند؛ خب اگر من هنرمند، با آنها نباشم هنر ندارم. هنرمند متعهد بایستی با مردمش باشد و برای مردمش احترام قائل باشد. نه اینکه به مردمش خیانت کند! مثل همین خوانندههایی که میدانید چه کسانی هستند. اینها خیانت میکنند، چون میروند با رژیم همکاری میکنند و شما هم میروید کنسرتهایشان را تماشا میکنید، این کار درست نیست! فکر کنید، مردم فکر کنید! بعضی از این مثلاً هنرمندها، که هنرمند نیستند، به شما خیانت میکنند. اما همانطور که گفتم ما مجاهدین همه چیز را درست خواهیم کرد. زمانش خیلی کوتاه است، به آن خواهیم رسید. من واقعاً برای بچهها، برای برادران و خواهران عزیزم در لیبرتی، واژه کم میآورم، مرا ببخشید که هی بچهها، بچهها میگویم، شما همه سروران من هستید. دوستان عزیز من هستید، شما در دنیا یک دانهاید. مثل شماها را نداریم. خدا حفظتان کند، خدا پشت و پناهتان باشد. خداوند ما را برای این دنیا انتخاب کرده است. این انتخاب خداوند است، ”مجاهد“ یعنی انتخاب خداوند.
خداوند همیشه با ماست. او که بالاترین قدرت دنیاست همیشه با ماست. با رهبر دانایی مثل مسعود جان. برادر عزیز من و خواهر مریم من، خواهر همه ما، میدانم که شما چقدر او را دوست دارید. چقدر این راه را پاک سازی میکنند، چقدر از صبح تا شب زحمت میکشند. خب نتیجه آن بایستی مثبت باشد نمیتواند منفی باشد.
باز بیایم سر همان حرفی که اول زدم. گفتم که ما همه هدیه خداوندیم. من مطمئنم، مطمئنم که مجاهد بهزودی کشورش را آزاد خواهد دید، ما اسم دنیا را عوض میکنیم. ما اسمش را ”دنیای آبی عشق و آزادی“ میگذاریم، من این را میبینم، چون یک آدم خدا پرستم. همه زندگیام با خداست و این برایم مسلم است، برای ما مجاهدین مسلم است که ما ایران را آزاد خواهیم کرد. مسلم است!
بینندهٴ عزیز؛ خواهران و برادران عزیز من در همه دنیا؛
ما همه فرزندان خدا هستیم، هر دینی به ما به جز خوبی چیز دیگری نگفته است. جز انسانیت چیز دیگری نگفته است. ما همه با هم خواهر و برادریم. در این زمین، بایستی به همدیگر عشق بورزیم، باید همدیگر را دوست داشته باشیم. جنگی نباشد و این با دست مجاهد انجام خواهد شد. مجاهدین دنیا را درست خواهند کرد. تمام ملت ما باید با هم دوست باشند، ما باید همدیگر را دوست داشته باشیم. مسیحی، مسلمان، همهمان با هم برادریم. ما همه فرزندان خداییم. کرد یا ترک یا ارمنی یا مسلمان… همه ما را خداوند به این دنیا آورده است. اگر خدا را میپرستیم، پس نمیتوانیم چیز دیگری جدای از هم باشیم، (نه مثل) همین چهار تا آخوندی که خدا را نمیشناسند و مملکتمان را بهاین روز انداختهاند. ما نمیتوانیم چیز دیگری باشیم، چون خداوند این را و از ما نمیخواهد. ما بایستی با هم دوست باشیم. بایستی به هم عشق بورزیم. نباید جنگی باشد. و نه این باشه و نه آن باشد. خودتان میدانید چی دارم میگویم.
… من چقدر به خودم میبالم که عضو شورای ملی مقاومت هستم. رهبرم برادر عزیزم مسعود است و کسی که آن را الآن مدیریت میکند، خواهر مریم عزیز است، من جز خاطرهٴ خوب از این جلسات ندارم. چون ما با همه جور طرز تفکرهای مختلف در شورا هستیم، اما خواهرمان مریم، چقدر بهراحتی آن را اداره میکند، خودش هم میدانم آنجا خیلی راحت است، چون میداند همه ما با هم یک صداییم که ایران آزاد است. بنابراین ما با هم هیچ اشکالی نداریم، اگر هم داریم، ساعتها مینشینیم با هم صحبت میکنیم.
… در یک کلام به شما بگویم ما در این جلسات دموکراسی داریم، یعنی هیچکس نمیتواند کس دیگری را اذیت کند؛ دموکراسی است. هر کسی فکر خودش را بهراحتی در میان میگذارد و راجع به آن بحث میکنیم و همه چیز بهراحتی حل میشود.
من واقعاً خوشبختم، خوشبختم که مجاهد را دارم و این شورای ملی مقاومت را دارم و انشاالله که هرچه زودتر به مملکتمان میرویم، بایستی برویم!
برادر! یک دنیا ممنون و سپاسگزار هستم، بهخاطر آن هدیه با ارزشی که برایم فرستادی، بلافاصله که به دستم رسید آن را بوسیدم و روی چشمهایم گذاشتم و همان دستوری که داده بودی، بلافاصله در آن آب خوردم، آیدا هم خورد.
مسعود جان! آلان بیست سال است که این افتخار مجاهدت را شما به من دادید.
اگر یادتان باشد که هست، این افتخار را همان وقتی که پیش شما بودم، شما به من دادید و من الآن خوشحالم که با برادران و خواهران مجاهدم دارم زندگی میکنم.
یادمان باشد که ما خواهری به نام مریم داریم. مریم تمام راههای دشوار را، با همان آرمان مقدسی که داریم پاکسازی میکند. به امید خدا هر چه زودتر همه ما به آرزویمان خواهیم رسید و مملکتمان را آزاد خواهیم کرد. یادمان نرود ـ که البته هیچ وقت نمیرود ـ که ما مجاهدین همیشه از صبح تا شب اسم تو را میگوییم.
مسعود جان! قربانت، برادر عزیز خوب من! شما راهنمای خیلی دانایی هستی.
خیلی وقت است که میخواهم چیزی را بگویم که تا حالا نشده و آن این است که خداوند، که کسی با قدرتتر از او در دنیا نیست، ”مجاهد“ را به کره زمین هدیه کرده است، ما هدیه خداوندیم، ما با راهنمایی درست شما هدیه خداوندیم، ما با خواهر مریممان به این آرزو خواهیم رسید، ما مجاهدین اسم دنیا را عوض خواهیم کرد، اسم دنیا خواهد شد: کره آبی عشق و آزادی! بله، کره آبی عشق و آزادی! و شما سردار ما هستید، انشاالله که سایهات همیشه بالای سر ما ملت آزادیخواه ایران باشد.
مجاهدین عزیز من که در لیبرتی هستید، بچهها! شما خانوادهٴ من هستید، از کوچک و بزرگ، همه خانوادهٴ من هستید.
عزیزان من! از اینکه حال مرا پرسیدید، ممنون و سپاسگزارم. من حالم خوب است، من یک مجاهدم و کارهای زیادی دارم که باید انجام بدهم. من باید به مردم وطنم خدمت کنم و من با شما خواهم بود و تا روزی که به امید خدا با خواهرمان مریم و با مسعودمان و با تمام مجاهدین به میدان آزادی برویم، باید پشت سر هم بایستیم و خوشحال باشیم که مملکتمان را پس گرفتیم.
من خیلی خوشوقتم که با شما صحبت میکنم، قربان تکتکتان بروم. عزیزان من! من حالم خوب است! حالم خیلی خوب است! من چیزیم نیست! چون همانطور که گفتم من باید خیلی کار کنم، باید خیلی به مردمم خدمت کنم؛ ما دست به دست هم و با هم میرویم.
اوه راستی… خیلی جالب است، یک روز این افتخار را داشتم که کنار خواهر مریم باشم. به ایشان گفتم روزی که به ایران برویم، شما گرفتار خواهید بود، کارهای زیادی بایستی انجام بدهید اما من آنجا مثل اینکه قدری بیکار خواهم بود، یک زمینی پیدا خواهم کرد و آنجا دوباره اشرف را میسازیم؛ حتماً بایستی بسازیم، حتما! این آرزوی من است. من اینجا خاک اشرف را دارم، آن را یکی از خواهرهای خوب من، از اشرف برایم آورد و من چقدر خوشحالم که این خاک همیشه روی پیانو من است.
مسعود جان! من چقدر خوشحالم و چقدر دوستت دارم، خیلی دوستت دارم. همه ما مجاهدین دوستت داریم! همه دنیا دوستت دارند.
… من این موضوع را بارها گفتهام، ولی باز تکرار خواهم کرد من بیست و چند سال پیش که مجاهدین را شناختم، یک دل نه، صد دل عاشق این بچههای پاک شدم. مجاهدین خودشان این را میدانند. من همیشه بچهها را پاک میدانم چون پاک هستند. من همانطور که گفتم، مجاهد هدیه خداوند به کره زمین است، خداوند بزرگ همیشه با ماست. من خودم چون همیشه از نظر اخلاقی خداشناس بودم و خدا برای من جای خیلی مخصوصی دارد، هر کاری کردهام برای ملتم و برای خدمت به ملتم بوده است، چون من همیشه عاشق ملتم بودم و وقتی دیدم مجاهد همین احساسی را که من به مردمم دارم، او هم دارد، وقتی دیدم او برای آزادی مردمش میجنگد و سالها و سالهاست که دارد میجنگد و به امید خدا موفق خواهیم شد…
این بود که به مجاهدین پیوستم و چیزی و جای دیگری و راه دیگری هم نداشتم. من در این دنیا جز با مجاهد نمیتوانم با کس دیگری باشم چون فقط مجاهد است که کارش درست است. فقط مجاهد است که پاک است و آرمان مقدسی دارد که آرمان من هم هست.
… ببینید همانطور که بارها گفتهام؛ یک هنرمند متعهد که برای مردمش ارزش قائل است، نمیتواند بیاحساس باشد، تمام هنرمندانی که در لیبرتی داریم همه با احساسند، پاکند، مجاهدند، پاک بودن اولین شرط است، مجاهدند و همه مردم دنیا میدانند که مجاهد یعنی تحصیلکرده، همهٴ بچههای هنرمند من در لیبرتی، در سطح خیلی بالا تحصیلات موسیقی دارند و احساس خوبی دارند، این احساس 50 درصد موسیقی است، آنها احساس پاکی نسبت به موسیقیشان دارند.
بهخاطر همین است که برای من همیشه بچههای هنرمند لیبرتی خیلی مهمند. چون این بچهها هستند که فردا، موسیقی آیندهٴ مملکت مرا غنی خواهند کردند. موسیقی را غنی خواهند کرد و ما خیلی به اوج میرسیم. ما به سطح آمریکا، به سطح ایتالیا، بهسطح فرانسه میرسیم، الآن فرهنگ موسیقی ما خیلی پایین است.
دوستان عزیز بیننده! به عقیده بنده، ما بعضی وقتها اشتباه میکنیم که میگوییم ”سیاست“ ! وطنپرستی و مردم دوستی که سیاست نیست! من که سیاست ندارم که حتی سیاسی بشوم، من با برادران و خواهران مجاهدم برای آزادی مملکتمان هستیم. سیاسی یعنی چه؟! سیاست چیز کثیفی است، ما مجاهدیم، ما مجاهدین سیاسی نیستیم، ما قلبمان با مردم است، برای آزادی مردممان داریم میجنگیم. چه سیاستی؟! سیاسی همانهایی هستند که الآن دارند مملکت ر ا غارت میکنند؛ ما سیاسی نیستیم! ما وطنپرستیم!
ما مردممان را دوست داریم. ما آزادی مردممان را میخواهیم. شما بزرگترین هنرمندان دنیا که واقعاً هنرمنداند- ببخشید که این حرف را میزنم. من به اینکه این قدر احترام این مردم خودم را دارم.
… ما معنی هنرمند را بعضی وقتها اشتباه میفهمیم، اشتباه است به یک خواننده میگوییم هنرمند، خواننده تنها که نمیتواند هنرمند باشد. اگر درس خوانده باشد، در موسیقی تحصیل کرده باشد، هنرمند است، هنرمند کسی است که خودش خلاقیت داشته باشد، ولی آیا هنرمندی که با مردمش نبود، هنرمند است؟!
ما باید ما با مردممان باشیم، مردم هستند که ما را به جایی میرسانند، ولی متأسفانه همین خوانندههایی که الآن روی اکران هستند، مردم اصلاً برایشان مطرح نیست. فقط پول… و همین! این برای مردم ما درست نیست. مردم ایران ما در دنیا یک دانهاند. بهترین احساس دنیا را دارند، پاکند، خوبند؛ خب اگر من هنرمند، با آنها نباشم هنر ندارم. هنرمند متعهد بایستی با مردمش باشد و برای مردمش احترام قائل باشد. نه اینکه به مردمش خیانت کند! مثل همین خوانندههایی که میدانید چه کسانی هستند. اینها خیانت میکنند، چون میروند با رژیم همکاری میکنند و شما هم میروید کنسرتهایشان را تماشا میکنید، این کار درست نیست! فکر کنید، مردم فکر کنید! بعضی از این مثلاً هنرمندها، که هنرمند نیستند، به شما خیانت میکنند. اما همانطور که گفتم ما مجاهدین همه چیز را درست خواهیم کرد. زمانش خیلی کوتاه است، به آن خواهیم رسید. من واقعاً برای بچهها، برای برادران و خواهران عزیزم در لیبرتی، واژه کم میآورم، مرا ببخشید که هی بچهها، بچهها میگویم، شما همه سروران من هستید. دوستان عزیز من هستید، شما در دنیا یک دانهاید. مثل شماها را نداریم. خدا حفظتان کند، خدا پشت و پناهتان باشد. خداوند ما را برای این دنیا انتخاب کرده است. این انتخاب خداوند است، ”مجاهد“ یعنی انتخاب خداوند.
خداوند همیشه با ماست. او که بالاترین قدرت دنیاست همیشه با ماست. با رهبر دانایی مثل مسعود جان. برادر عزیز من و خواهر مریم من، خواهر همه ما، میدانم که شما چقدر او را دوست دارید. چقدر این راه را پاک سازی میکنند، چقدر از صبح تا شب زحمت میکشند. خب نتیجه آن بایستی مثبت باشد نمیتواند منفی باشد.
باز بیایم سر همان حرفی که اول زدم. گفتم که ما همه هدیه خداوندیم. من مطمئنم، مطمئنم که مجاهد بهزودی کشورش را آزاد خواهد دید، ما اسم دنیا را عوض میکنیم. ما اسمش را ”دنیای آبی عشق و آزادی“ میگذاریم، من این را میبینم، چون یک آدم خدا پرستم. همه زندگیام با خداست و این برایم مسلم است، برای ما مجاهدین مسلم است که ما ایران را آزاد خواهیم کرد. مسلم است!
بینندهٴ عزیز؛ خواهران و برادران عزیز من در همه دنیا؛
ما همه فرزندان خدا هستیم، هر دینی به ما به جز خوبی چیز دیگری نگفته است. جز انسانیت چیز دیگری نگفته است. ما همه با هم خواهر و برادریم. در این زمین، بایستی به همدیگر عشق بورزیم، باید همدیگر را دوست داشته باشیم. جنگی نباشد و این با دست مجاهد انجام خواهد شد. مجاهدین دنیا را درست خواهند کرد. تمام ملت ما باید با هم دوست باشند، ما باید همدیگر را دوست داشته باشیم. مسیحی، مسلمان، همهمان با هم برادریم. ما همه فرزندان خداییم. کرد یا ترک یا ارمنی یا مسلمان… همه ما را خداوند به این دنیا آورده است. اگر خدا را میپرستیم، پس نمیتوانیم چیز دیگری جدای از هم باشیم، (نه مثل) همین چهار تا آخوندی که خدا را نمیشناسند و مملکتمان را بهاین روز انداختهاند. ما نمیتوانیم چیز دیگری باشیم، چون خداوند این را و از ما نمیخواهد. ما بایستی با هم دوست باشیم. بایستی به هم عشق بورزیم. نباید جنگی باشد. و نه این باشه و نه آن باشد. خودتان میدانید چی دارم میگویم.
… من چقدر به خودم میبالم که عضو شورای ملی مقاومت هستم. رهبرم برادر عزیزم مسعود است و کسی که آن را الآن مدیریت میکند، خواهر مریم عزیز است، من جز خاطرهٴ خوب از این جلسات ندارم. چون ما با همه جور طرز تفکرهای مختلف در شورا هستیم، اما خواهرمان مریم، چقدر بهراحتی آن را اداره میکند، خودش هم میدانم آنجا خیلی راحت است، چون میداند همه ما با هم یک صداییم که ایران آزاد است. بنابراین ما با هم هیچ اشکالی نداریم، اگر هم داریم، ساعتها مینشینیم با هم صحبت میکنیم.
… در یک کلام به شما بگویم ما در این جلسات دموکراسی داریم، یعنی هیچکس نمیتواند کس دیگری را اذیت کند؛ دموکراسی است. هر کسی فکر خودش را بهراحتی در میان میگذارد و راجع به آن بحث میکنیم و همه چیز بهراحتی حل میشود.
من واقعاً خوشبختم، خوشبختم که مجاهد را دارم و این شورای ملی مقاومت را دارم و انشاالله که هرچه زودتر به مملکتمان میرویم، بایستی برویم!