مایکل موکیزی دادستان کل سابق آمریکا
خانم رجوی، مهمانان گرامی، حامیان آزادی و مجاهدین،
موضوع این نیست که به دنیا در مورد اینکه بنیادگرایی در اسلام چه چیزی را میتواند عرضه کند، هشدار داده نشده بود. نه تنها به دنیا هشدار داده شده بود، چه اعضای مجاهدین که زیر سرکوب آخوندها با رنج و جانشان هشدار دادند و اینکه مجاهدین با صراحت آن را بیان کردند. شما برای سالیان زنگ خطر را بهصدا درآوردهاید. اعدام در ملأعام بهعنوان مشق رژیم ایران، همانطور که مشق داعش بود، ممکن است که داعش متشکل از سنی و رژیم ایران متشکل از شیعه باشند اما این موضوع نسبت به وحشیگری که هر دو آنها مرتکب میشوند و هر دو آنها بر اهدافشان اعمال میکنند، ثانوی است.
آمریکا اکنون درگیر مذاکره با رژیم ایران است،اگر چه هر دو طرف میدانند که مذاکراتی که قرار بود چند جانبه، شامل قدرتهای برتر 1 + 5 باشد، پنچ عضو شورای امنیت و بهعلاوه آلمان، اما در واقع مذاکراتی دوجانبه و بین آمریکا و ایران است. شوخی غمانگیزی طنز تلخی است که طرف مذاکرهکننده آمریکایی همان دیپلومات از همان وزارتخانه است که در توافق با کره شمالی مذاکره کرده است و کره شمالی آن را نقض کرد و به دنیا یک دولت با قدرت هستهیی ارائه داد.
پس هدف رژیم ایران چیست؟ آیا واقعاً فکر میکنید که رژیم ایران تحریمها را، با اقتصاد نزدیک به نابودیش بهخاطر توسعه قدرت هستهیی صلحآمیز تحمل کرده است؟ آیا فکر میکنید که آنها تأسیسات پالایشگاهی را در 600متر زیر صخرهها که واقعاً در مقابل بمباران نفوذ ناپذیر است، ساختهاند تا ایزوتوپهای پزشکی را توسعه دهند؟ ایا فکر میکنید که آنها راکتورهای آب سنگین را که فقط برای تولید بمب است ساختهاند صرفاً به این خاطر که به آزمایشهای آزمایشگاهی علاقهمند هستند؟
آیا فکر میکنید که آنها موشک قارهپیما را توسعه دادهاند تا با آن، کاری غیر از آن را بکنند که سایر کشورهایی که دارای موشک قارهپیما هستند، میکنند؟ هیچ کشوری با موشک قارهپیما نیست که بهدنبال تولید سلاحهای متعارف باشد.
در آمریکا ما باید به قوه مقننهٴ دولت بهدقت نظر بیندازیم تا عرف و نجابت همگانی به هنگام تحمل شرایط هنوز میتواند به نام آمریکا ارائه شود و ما همه باید این را درک کنیم که درگیر شدن آمریکا در اینجا حیاتی است و تنها یک دولت در دنیا است که قدرت آن را دارد که به تضمینهایی که به ساکنان اشرف در قبال سلاح و توانمندی دفاعیشان داده است وفا کند و فقط یک کشور در دنیاست که توان متوقفساختن ملاها از پیشروی بهسمت سلاح هستهیی را دارد و آن دولت آمریکا است.
ما با کمبود زمان مواجهیم. لذا باید صبرمان نیز بهسر برسد و دیگر ساکت نخواهیم نشست و این تراژدی را، قبل از اینکه دیر شود، تحمل نخواهیم کرد و ما همچنان به سوی شما خواهیم آمد تا از شما انگیزه بگیریم. من در هر شرایطی به شما قول میدهم که ما از هیچ تلاشی فروگذار نخواهیم کرد تا اطمینان حاصل کنیم که دولت ما کمال مطلوب را برای آنچه که باید بهجا بیاورد، انجام دهد و حداقلهای امنیتی ساکنان کمپ لیبرتی را تأمین کنیم، چرا که این تنها راهی است که میتوانیم شرف کشورمان را حفظ کنیم. از شما بسیار متشکرم.
لرد کارلایل-عضو مجلس اعیان، حقوقدان با رتبه مشاورت ملکه
موضوع این نیست که به دنیا در مورد اینکه بنیادگرایی در اسلام چه چیزی را میتواند عرضه کند، هشدار داده نشده بود. نه تنها به دنیا هشدار داده شده بود، چه اعضای مجاهدین که زیر سرکوب آخوندها با رنج و جانشان هشدار دادند و اینکه مجاهدین با صراحت آن را بیان کردند. شما برای سالیان زنگ خطر را بهصدا درآوردهاید. اعدام در ملأعام بهعنوان مشق رژیم ایران، همانطور که مشق داعش بود، ممکن است که داعش متشکل از سنی و رژیم ایران متشکل از شیعه باشند اما این موضوع نسبت به وحشیگری که هر دو آنها مرتکب میشوند و هر دو آنها بر اهدافشان اعمال میکنند، ثانوی است.
آمریکا اکنون درگیر مذاکره با رژیم ایران است،اگر چه هر دو طرف میدانند که مذاکراتی که قرار بود چند جانبه، شامل قدرتهای برتر 1 + 5 باشد، پنچ عضو شورای امنیت و بهعلاوه آلمان، اما در واقع مذاکراتی دوجانبه و بین آمریکا و ایران است. شوخی غمانگیزی طنز تلخی است که طرف مذاکرهکننده آمریکایی همان دیپلومات از همان وزارتخانه است که در توافق با کره شمالی مذاکره کرده است و کره شمالی آن را نقض کرد و به دنیا یک دولت با قدرت هستهیی ارائه داد.
پس هدف رژیم ایران چیست؟ آیا واقعاً فکر میکنید که رژیم ایران تحریمها را، با اقتصاد نزدیک به نابودیش بهخاطر توسعه قدرت هستهیی صلحآمیز تحمل کرده است؟ آیا فکر میکنید که آنها تأسیسات پالایشگاهی را در 600متر زیر صخرهها که واقعاً در مقابل بمباران نفوذ ناپذیر است، ساختهاند تا ایزوتوپهای پزشکی را توسعه دهند؟ ایا فکر میکنید که آنها راکتورهای آب سنگین را که فقط برای تولید بمب است ساختهاند صرفاً به این خاطر که به آزمایشهای آزمایشگاهی علاقهمند هستند؟
آیا فکر میکنید که آنها موشک قارهپیما را توسعه دادهاند تا با آن، کاری غیر از آن را بکنند که سایر کشورهایی که دارای موشک قارهپیما هستند، میکنند؟ هیچ کشوری با موشک قارهپیما نیست که بهدنبال تولید سلاحهای متعارف باشد.
در آمریکا ما باید به قوه مقننهٴ دولت بهدقت نظر بیندازیم تا عرف و نجابت همگانی به هنگام تحمل شرایط هنوز میتواند به نام آمریکا ارائه شود و ما همه باید این را درک کنیم که درگیر شدن آمریکا در اینجا حیاتی است و تنها یک دولت در دنیا است که قدرت آن را دارد که به تضمینهایی که به ساکنان اشرف در قبال سلاح و توانمندی دفاعیشان داده است وفا کند و فقط یک کشور در دنیاست که توان متوقفساختن ملاها از پیشروی بهسمت سلاح هستهیی را دارد و آن دولت آمریکا است.
ما با کمبود زمان مواجهیم. لذا باید صبرمان نیز بهسر برسد و دیگر ساکت نخواهیم نشست و این تراژدی را، قبل از اینکه دیر شود، تحمل نخواهیم کرد و ما همچنان به سوی شما خواهیم آمد تا از شما انگیزه بگیریم. من در هر شرایطی به شما قول میدهم که ما از هیچ تلاشی فروگذار نخواهیم کرد تا اطمینان حاصل کنیم که دولت ما کمال مطلوب را برای آنچه که باید بهجا بیاورد، انجام دهد و حداقلهای امنیتی ساکنان کمپ لیبرتی را تأمین کنیم، چرا که این تنها راهی است که میتوانیم شرف کشورمان را حفظ کنیم. از شما بسیار متشکرم.
لرد کارلایل-عضو مجلس اعیان، حقوقدان با رتبه مشاورت ملکه
خانم رجوی، میهمانان ارجمند، خانمها و آقایان، اجازه بدهید با سلامهایی از مجلس اعیان و عوام انگلستان برای شما صحبتهایم را آغاز کنم. من رئیس کمیته پارلمان انگلستان برای آزادی ایران هستم که از حامیانی در همهٴ احزاب سیاسی در هر دو مجلس برخوردار است. من به شما از جانب آن کمیته میگویم: «من ایرانم».
این نظر من و ما حامیان بسیاری است که در پارلمان انگلستان هستند که ما مردم ایران را برای آزادی، عدالت، تغییر، دموکراسی و تنوع نمایندگی میکنیم، همهٴ اینها پیشتر مورد اشاره قرار گرفت. ما در این سالن نه تنها ایران هستیم، بلکه همچنین کمپ لیبرتی هستیم.
هفته گذشته، پنجاه سال پیش، بهعنوان یک پسربچه مدرسهیی، من در لندنی بسیار سرد حدود سه ساعت راهپیمایی کردم و در نهایت از کنار تابوت وینستون چرچیل گذشتم که در تالار بزرگ وستمینستر در پارلمان انگلستان قرار داشت. هفته گذشته، اما نه پنجاه سال پیش بلکه شش روز پیش، به یک مراسم عالی کلیسا رفتم که در آن یک خاخام یهودی خطبهیی ایراد میکرد، و این کلیسا در خیابان وستمینستر قرار دارد، و این مراسم در یادبود آزادسازی بازداشتگاه اسرا آشویتس در 70سال پیش بود که در آن 1 میلیون نفر هنگام جنگ جهانی دوم بهقتل رسیدند. به نظر من وجه مشترک سالگرد مرگ چرچیل که آن خاطره را از ایام دبستانی با خود داشتم و آنچه یکشنبهٴ گذشته رخ داد، به من یاد دادند که اگر ارادهٴ آنرا داشته باشید، اگر عزم جزم کرده باشید، اگر اعتماد بهنفس داشته باشید و اگر بتوانید افرادی را دور خود جمع کنید که همراه با شما با عزمی جزم برای هدفی که خود را وقف آن کردهاید کار کنند، شما پیروز خواهید شد. به این دلیل است که امروز اینجا هستیم، به این دلیل است که همهجا در سراسر جهان، سیاستمداران در کشورهای مختلف دور هم جمع میشوند تا از شما، جامعه ایرانیان حمایت کنند تا آزادی را به کشور خود باز گردانید.
در ایران کادر قانون و عدالت، و همانطور که گفته شد، حاکمیت قانون فرو ریخته است. خانم رجوی هم گفتند که این (وضعیت)، بیش از 35سال ادامه داشته است. ما باید اینرا به پایان برسانیم و حق داریم که از دولتهای خود انتظار داشته باشیم اینرا به پایان برسانند.
ما اکنون یک دادگاه جنایی بینالمللی داریم. هر کسی که در ایران بهدلیل عقاید سیاسیاش حلقآویز میشود، هر زنی که بهدلیل پوشش اشتباه (از نظر آخوندها) صورتش آسیب میبیند، هر کس که سنگسار میشود، در ملأعام حلقآویز میشود و گردن زده میشود، هر نفر از آنها حق دارد که باور داشته باشد، مرتکبین این جنایات بهحق در دادگاه جنایی بینالمللی در برابر عدالت قرار خواهند گرفت. نظر من این است که باید از هماکنون علیه آن افراد در دادگاه جنایی بینالمللی شکایت کنیم.
اما با برخی از افراد داریم چه کار میکنیم؟ ما داریم به آنها میگوییم، نگران این مسائل نباشید، وارد تالار کنفرانس همراه ما شوید. بیایید همهٴ آن بیعدالتیها را فراموش کنیم و بیایید در مورد تسلیحات هستهیی صحبت کنیم. اجازه بدهید به شما اعتماد کنیم
رهبران غربی بهنظر میرسد تمایل به این دارند که موضوعات حقوقبشر را از مذاکرات هستهیی تفکیک بکنند.
خانمها و آقایان، این غیرقابلقبول است. نمیتوانیم حقوقبشر را از مذاکرات حول مسائل هستهیی جدا کنیم، چرا که این خود آزمایشی از آن اعتماد است که به آنها بگوییم باید به نقض حقوقبشر خود توقف بزنید. اگر حاضر نباشند بدترین موارد نقض حقوقبشر خود را متوقف کنند، حاضر نخواهند بود برنامه هستهیی خود را رها کنند.
پیام دیگری که باید برسانیم، این است که یک آلترناتیو در برابر آخوندها، برای ایران وجود دارد. رهبر آن در این میز در سمت راست من نشسته است. طرح 10 مادهیی او بهطور بسیار ساده و روشن تعیین میکند که یک دولت غیرمذهبی میتواند در ایران حاکم شود، که در آن زن و مرد برابرند، بر اساس اصول دموکراتیک بنا شده است، از مؤسسات درست دموکراتیک -از جمله یک قانون اساسی جدید- برخوردار است، بدون اینکه هیچکدام از سنتها و اصول حیات ایرانی را رها کرده باشد. من فکر میکنم این آرمانی است که ارزش آنرا دارد برایش مبارزه کنیم و معتقدم رهبران غربی و دولتهای آنها باید اینرا بهرسمیت بشناسند که دولتی وجود دارد، متأسفانه در تبعید، که آماده است، ایران را وارد یک دوران جدید دموکراتیک کند، در لحظهیی که آنها، یعنی شما، از این فرصت برخوردار شوید.
بنابراین، خیلی ساده از طرف همکاران انگلیسی خود به شما میگویم، ما با شما هستیم، تا حدودی ما همان شما هستیم، و هر وقت ما را نیاز داشته باشید، فقط لازم است تماس بگیرید.
استاندار ایو بونه - رئیس پیشین اطلاعات فرانسه
این نظر من و ما حامیان بسیاری است که در پارلمان انگلستان هستند که ما مردم ایران را برای آزادی، عدالت، تغییر، دموکراسی و تنوع نمایندگی میکنیم، همهٴ اینها پیشتر مورد اشاره قرار گرفت. ما در این سالن نه تنها ایران هستیم، بلکه همچنین کمپ لیبرتی هستیم.
هفته گذشته، پنجاه سال پیش، بهعنوان یک پسربچه مدرسهیی، من در لندنی بسیار سرد حدود سه ساعت راهپیمایی کردم و در نهایت از کنار تابوت وینستون چرچیل گذشتم که در تالار بزرگ وستمینستر در پارلمان انگلستان قرار داشت. هفته گذشته، اما نه پنجاه سال پیش بلکه شش روز پیش، به یک مراسم عالی کلیسا رفتم که در آن یک خاخام یهودی خطبهیی ایراد میکرد، و این کلیسا در خیابان وستمینستر قرار دارد، و این مراسم در یادبود آزادسازی بازداشتگاه اسرا آشویتس در 70سال پیش بود که در آن 1 میلیون نفر هنگام جنگ جهانی دوم بهقتل رسیدند. به نظر من وجه مشترک سالگرد مرگ چرچیل که آن خاطره را از ایام دبستانی با خود داشتم و آنچه یکشنبهٴ گذشته رخ داد، به من یاد دادند که اگر ارادهٴ آنرا داشته باشید، اگر عزم جزم کرده باشید، اگر اعتماد بهنفس داشته باشید و اگر بتوانید افرادی را دور خود جمع کنید که همراه با شما با عزمی جزم برای هدفی که خود را وقف آن کردهاید کار کنند، شما پیروز خواهید شد. به این دلیل است که امروز اینجا هستیم، به این دلیل است که همهجا در سراسر جهان، سیاستمداران در کشورهای مختلف دور هم جمع میشوند تا از شما، جامعه ایرانیان حمایت کنند تا آزادی را به کشور خود باز گردانید.
در ایران کادر قانون و عدالت، و همانطور که گفته شد، حاکمیت قانون فرو ریخته است. خانم رجوی هم گفتند که این (وضعیت)، بیش از 35سال ادامه داشته است. ما باید اینرا به پایان برسانیم و حق داریم که از دولتهای خود انتظار داشته باشیم اینرا به پایان برسانند.
ما اکنون یک دادگاه جنایی بینالمللی داریم. هر کسی که در ایران بهدلیل عقاید سیاسیاش حلقآویز میشود، هر زنی که بهدلیل پوشش اشتباه (از نظر آخوندها) صورتش آسیب میبیند، هر کس که سنگسار میشود، در ملأعام حلقآویز میشود و گردن زده میشود، هر نفر از آنها حق دارد که باور داشته باشد، مرتکبین این جنایات بهحق در دادگاه جنایی بینالمللی در برابر عدالت قرار خواهند گرفت. نظر من این است که باید از هماکنون علیه آن افراد در دادگاه جنایی بینالمللی شکایت کنیم.
اما با برخی از افراد داریم چه کار میکنیم؟ ما داریم به آنها میگوییم، نگران این مسائل نباشید، وارد تالار کنفرانس همراه ما شوید. بیایید همهٴ آن بیعدالتیها را فراموش کنیم و بیایید در مورد تسلیحات هستهیی صحبت کنیم. اجازه بدهید به شما اعتماد کنیم
رهبران غربی بهنظر میرسد تمایل به این دارند که موضوعات حقوقبشر را از مذاکرات هستهیی تفکیک بکنند.
خانمها و آقایان، این غیرقابلقبول است. نمیتوانیم حقوقبشر را از مذاکرات حول مسائل هستهیی جدا کنیم، چرا که این خود آزمایشی از آن اعتماد است که به آنها بگوییم باید به نقض حقوقبشر خود توقف بزنید. اگر حاضر نباشند بدترین موارد نقض حقوقبشر خود را متوقف کنند، حاضر نخواهند بود برنامه هستهیی خود را رها کنند.
پیام دیگری که باید برسانیم، این است که یک آلترناتیو در برابر آخوندها، برای ایران وجود دارد. رهبر آن در این میز در سمت راست من نشسته است. طرح 10 مادهیی او بهطور بسیار ساده و روشن تعیین میکند که یک دولت غیرمذهبی میتواند در ایران حاکم شود، که در آن زن و مرد برابرند، بر اساس اصول دموکراتیک بنا شده است، از مؤسسات درست دموکراتیک -از جمله یک قانون اساسی جدید- برخوردار است، بدون اینکه هیچکدام از سنتها و اصول حیات ایرانی را رها کرده باشد. من فکر میکنم این آرمانی است که ارزش آنرا دارد برایش مبارزه کنیم و معتقدم رهبران غربی و دولتهای آنها باید اینرا بهرسمیت بشناسند که دولتی وجود دارد، متأسفانه در تبعید، که آماده است، ایران را وارد یک دوران جدید دموکراتیک کند، در لحظهیی که آنها، یعنی شما، از این فرصت برخوردار شوید.
بنابراین، خیلی ساده از طرف همکاران انگلیسی خود به شما میگویم، ما با شما هستیم، تا حدودی ما همان شما هستیم، و هر وقت ما را نیاز داشته باشید، فقط لازم است تماس بگیرید.
استاندار ایو بونه - رئیس پیشین اطلاعات فرانسه
تاریخچهٴ مقاومت ایران که شما آنرا رهبری میکنید، بدون آنکه تملقی در آن باشد، آنرا با این ایمان و با قدرت رهبری میکنید عملیات 17ژوئن 2003 عملیاتی بود که باید بهروشنی از آن شرم کنیم، چون امکانات وسیعی را برای آن بسیج کردند، امکانات وسیعی که هیچگاه از عملیات ولدیو در 1942 به بعد بهکار گرفته نشده بود، با 1500 مأمور پلیس و یکانهای ویژه برای بازداشت 164نفر که بخش اعظم آنان زنان بودند. و متعاقب آن یک روند قضایی که سرانجام سه روز پیش بهپایان رسید. این نقطهیی است که میخواهم بیشتر روشن کنم.
این روند قضایی بهدست یک بازپرس بهنام ژان-لویی بروگیر سپرده شده بود که شخصاً با وی آشنایی دارم، او یک مالیخولیای ویژه در پیدا کردن ادله برای مخدوش کردن چهره مقاومت ایران داشت؛ تحقیقاتی که هیچگاه تا کنون دیده نشده بود آنچنانکه تا تخریب استخر دکتر صالح رجوی پیش میرفت، انگار که وی در زیر سیمان استخر چیزی را پنهان کرده باشد؛ جستجو میکردند و پیدا نمیکردند، یک مبلغ پول را ضبط کردند که معلوم نیست کدام سازمانی میتواند بدون پول بهکار ادامه بدهد، لذا میزان پول و 200 کامپیوتر را ضبط کردند. برای گشتن 200 کامپیوتر باید امکانات بسیاری را بهکار گرفت و برای سالها و سالها دستگاه دادگستری باید به تحقیق و تفحص در اینباره میپرداخت. بسیار زود با اولین شکستها مواجه شدند، چند حکم اخراج برای شهروندان ایرانی عضو شورای ملی مقاومت ایران صادر شد و قصد داشتند آنها را از فرانسه اخراج کنند، ولی اولین قضاییه که جرأت میکند حاکمیت را به چالش بطلبد، دیوان اداری بود. در فرانسه قضاتی هستند که استخدام دولت و در دادگاههای استیناف هستند و دادگاه اداری پونتو از شروع به ابطال سیستماتیک احکام اخراج میکند و هیچیک از این احکام اجرا نشد. از دادگاههای اداری باید تجلیل کرد، چون قاضی دادگاه اداری وابسته به وزارت کشور است؛ ضمناً باید به کسانی که فراموش میکنند یادآوری کنم که در آن زمان وزیر کشور نیکولا سارکوزی بود؛ البته این فقط یک جزییات کوچک است که بازگو میکنم. سپس دوباره جستجو میکنند و تلاش میکنند ادلهیی جمعآوری کنند که پیدا نمیشوند و چون پیدا نمیکنند، تلاش میکنند اتهامات را تغییر بدهند، اتهامات از تروریسم، به اتهام تشکیلات و سازمان خلافکاری و سپس به اتهام مالی و پولشویی تغییر جهت داده میشود و در هر مرحله، هیچچیز پیدا نمیکنند. بر خلاف رویه قضایی آنگلوساکسون، وکلا نیستند که در مقابل قاضی قرار میگیرند، امتیاز روند قضایی فرانسه این است که در آن بسیار موشکافی میشود و مزیت قابلتوجه این تحقیقات که بسیار هم طولانی بود و تا وقتی ادامه یافت که بروگیر به بازنشستگی که شایستهٴ آن بود رسید و قاضی ترویدیک جایگزین او شد، البته من او را شخصاً نمیشناسم ولی شخص بسیار سختگیری است، خلاصه او به این استنباط رسید که این پرونده خالی است. این مانع از تکثیر استینافها نمیشود که مضحکترین و اگر جرأت کنم بگویم «بامزهترین» آن استیناف شخصی است که 9سال پیش مرده بود. وکیل این شخص، دو وکیل بودند و اسمشان را میگویم، چون بد نیست کمی برای آنها تبلیغ هم بکنیم! وکیل ژلیناس و وکیل اینشوسپه، و در نهایت دادگاه تا آخرین ویرگول و تا آخرین پاراگراف آنرا مختومه اعلام کرد که در نتیجه امروز بدون هیچ تشویش و دغدغهیی از تکذیبشدن، میتوانیم بگوییم که پرونده خالی خالی بود و هیچچیزی وجود نداشت. یعنی اذعان به خطا. یعنی اذعان به اشتباهی که در حق آنها شده است،
این چیزی است که میخواستم امروز به شما بگویم. با تشکر.
این روند قضایی بهدست یک بازپرس بهنام ژان-لویی بروگیر سپرده شده بود که شخصاً با وی آشنایی دارم، او یک مالیخولیای ویژه در پیدا کردن ادله برای مخدوش کردن چهره مقاومت ایران داشت؛ تحقیقاتی که هیچگاه تا کنون دیده نشده بود آنچنانکه تا تخریب استخر دکتر صالح رجوی پیش میرفت، انگار که وی در زیر سیمان استخر چیزی را پنهان کرده باشد؛ جستجو میکردند و پیدا نمیکردند، یک مبلغ پول را ضبط کردند که معلوم نیست کدام سازمانی میتواند بدون پول بهکار ادامه بدهد، لذا میزان پول و 200 کامپیوتر را ضبط کردند. برای گشتن 200 کامپیوتر باید امکانات بسیاری را بهکار گرفت و برای سالها و سالها دستگاه دادگستری باید به تحقیق و تفحص در اینباره میپرداخت. بسیار زود با اولین شکستها مواجه شدند، چند حکم اخراج برای شهروندان ایرانی عضو شورای ملی مقاومت ایران صادر شد و قصد داشتند آنها را از فرانسه اخراج کنند، ولی اولین قضاییه که جرأت میکند حاکمیت را به چالش بطلبد، دیوان اداری بود. در فرانسه قضاتی هستند که استخدام دولت و در دادگاههای استیناف هستند و دادگاه اداری پونتو از شروع به ابطال سیستماتیک احکام اخراج میکند و هیچیک از این احکام اجرا نشد. از دادگاههای اداری باید تجلیل کرد، چون قاضی دادگاه اداری وابسته به وزارت کشور است؛ ضمناً باید به کسانی که فراموش میکنند یادآوری کنم که در آن زمان وزیر کشور نیکولا سارکوزی بود؛ البته این فقط یک جزییات کوچک است که بازگو میکنم. سپس دوباره جستجو میکنند و تلاش میکنند ادلهیی جمعآوری کنند که پیدا نمیشوند و چون پیدا نمیکنند، تلاش میکنند اتهامات را تغییر بدهند، اتهامات از تروریسم، به اتهام تشکیلات و سازمان خلافکاری و سپس به اتهام مالی و پولشویی تغییر جهت داده میشود و در هر مرحله، هیچچیز پیدا نمیکنند. بر خلاف رویه قضایی آنگلوساکسون، وکلا نیستند که در مقابل قاضی قرار میگیرند، امتیاز روند قضایی فرانسه این است که در آن بسیار موشکافی میشود و مزیت قابلتوجه این تحقیقات که بسیار هم طولانی بود و تا وقتی ادامه یافت که بروگیر به بازنشستگی که شایستهٴ آن بود رسید و قاضی ترویدیک جایگزین او شد، البته من او را شخصاً نمیشناسم ولی شخص بسیار سختگیری است، خلاصه او به این استنباط رسید که این پرونده خالی است. این مانع از تکثیر استینافها نمیشود که مضحکترین و اگر جرأت کنم بگویم «بامزهترین» آن استیناف شخصی است که 9سال پیش مرده بود. وکیل این شخص، دو وکیل بودند و اسمشان را میگویم، چون بد نیست کمی برای آنها تبلیغ هم بکنیم! وکیل ژلیناس و وکیل اینشوسپه، و در نهایت دادگاه تا آخرین ویرگول و تا آخرین پاراگراف آنرا مختومه اعلام کرد که در نتیجه امروز بدون هیچ تشویش و دغدغهیی از تکذیبشدن، میتوانیم بگوییم که پرونده خالی خالی بود و هیچچیزی وجود نداشت. یعنی اذعان به خطا. یعنی اذعان به اشتباهی که در حق آنها شده است،
این چیزی است که میخواستم امروز به شما بگویم. با تشکر.