هر روز که عمر رژیم آخوندی بیشتر میشود، اعتیاد در این رژیم قربانیان بیشتری میگیرد. اعتیاد امروزه سن و سال و زن و مرد نمیشناسد.
اعتیاد، دومین عامل مرگ و میر در رژیم آخوندی:
به گفته سایت رادیو آلمان 12آبان 93، روزانه هشت نفر در رژیم ایران قربانی مواد مخدر میشوند و دومین عامل مرگ و میر در رژیم آخوندی شناخته شده است. وزیر کشور رژیم آخوندی پا را از این فراتر گذاشته و در مرداد ماه 93 اعلام کرد که قربانیان مواد مخدر روزانه به 9نفر میرسد. و خبرگزاری حکومتی ایرنا از قول بابک دینپرست، معاون کاهش تقاضا و توسعه مشارکتهای مردمی ستاد مبارزه با مواد مخدر، مینویسد: «الگوهای مصرف مواد مخدر در کشور به سمت پرخطر سوق پیدا کرده و شاهد کاهش سن اعتیاد و گسترش آن در بین جوانان و زنان هستیم». و اعلام کرد که بیش از 9 درصد معتادان زنان هستند.
بر اساس آمار ستاد مبارزه با مواد مخدر رژیم، بیش از ۲۱ درصد معتادان این کشور تحصیلات دانشگاهی دارند؛ ۶۳ درصد آنها متأهل و ۵۳ درصدشان شاغلند؛ عامل ۵۵ درصد طلاقها نیز اعتیاد است. بر این اساس، بین ۳۰ تا ۳۵ درصد از کارگران مراکز صنعتی، کارگاهی و تولیدی – بین ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزار نفر – معتادند. پیشتر همچنین گزارشهایی در مورد ’اعتیاد یک درصد دانشآموزان ایرانی’ به مواد مخدر منتشر شده بود.
و...
بر اساس آمار ستاد مبارزه با مواد مخدر رژیم، بیش از ۲۱ درصد معتادان این کشور تحصیلات دانشگاهی دارند؛ ۶۳ درصد آنها متأهل و ۵۳ درصدشان شاغلند؛ عامل ۵۵ درصد طلاقها نیز اعتیاد است. بر این اساس، بین ۳۰ تا ۳۵ درصد از کارگران مراکز صنعتی، کارگاهی و تولیدی – بین ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزار نفر – معتادند. پیشتر همچنین گزارشهایی در مورد ’اعتیاد یک درصد دانشآموزان ایرانی’ به مواد مخدر منتشر شده بود.
و...
چرا این همه معتاد در رژیم آخوندی؟!
پدیده اعتیاد را باید در پیوند با سایر پدیدههای اجتماعی مثل: فقر، بیکاری، حاشیه نشینی و امثالهم دید و شناخت. آسیبهایی که محصول سیاستهای ضدمردمی و مخرب حاکمیت فاسدی است که به جای ایجاد فضای سالم اقتصادی- اجتماعی برای مردم، در پی کسب قدرت و منافع و ”حفظ نظام“ به هرقیمت است. و این ریشه پدیده شوم اعتیاد با آمار و ارقام سرسامآور و رو به افزایش تحت حاکمیت فاشیزم مذهبی در جامعه ایران است و بهراستی کدام حکومتی در دنیا وجود دارد که دم از مبارزه با اعتیاد و مجازات در زمینه بهاصطلاح جرایم اجتماعی بزند ولی آمار جرایم در کشور تحت حاکمیتش، در هر زمینهای تکاندهنده و شوکآور باشد؟! و هر روز هم نه تنها کم نمیشود بلکه به اقرار سردمداران رژیم آخوندی، مستمراً افزایش مییابد و سنین پایینتر را نیز دربر میگیرد.
اعتیاد، نگاهی به برخورد فریبکارانه رژیم با آسیبهای اجتماعی!:
رژیم آخوندی با نیروهای سرکوبگرش با شعار فریبکارانه مبارزه با آسیبهای اجتماعی، تلاش میکند با تحویل این قربانیان سرکوب به اردوگاههای مرگ تدریجی چهره ضدمردمی خود را بپوشاند و آن را با ماسک اصلاحات بزک کنند. خشونت نیروهای سرکوبگر با این قربانیان، به حدی است که پروین احمدینژاد عضو شورای شهر رژیم در تهران اعتراف میکند معتادان را با ضرب کابل و شلاق جمعآوری میکنند.
یا در نمونه دیگری یکی از بهاصطلاح مددکاران اجتماعی رژیم این چنین میگوید:
”این افراد را تحویل محلهای مشخص شده میدهیم، برای هر دستگیر شده مبلغ مشخصی دریافت میکنیم هر چه آمار بیشتر باشد پول بیشتری به ما میرسد“
سایت پاسدار رضایی موسوم به تابناک 4 دی 92 بهنقل از روزنامه حکومتی شرق گزارشی دارد از یک کمپ اعتیاد به نام شفق، که فشرده این گزارش به شرح زیراست:
یکی از این قربانیان سیدمحمد 33ساله است که در رابطه با مشاهده خودش از کمپ شفق چنین میگوید: دو ماه پیش، 47روز آنجا بودم. در میدان شوش توسط نیروی انتظامی دستگیر شدم و به کمپ شفق منتقل شدم. کمپ شفق یک سوله یک تیکه است با 14 اتاق روبه روی هم که در هر اتاق 50 تخت دارد. کف هر اتاق هم 20، 30نفر خواب هستند. هر سه نفر دوتا پتو، یکی زیر و یکی رو، و با وجود سرمای آن جا، وسایل گرمایشی نداشتیم. برای استحمام هم آب گرم نداشتیم. استحمام و استفاده از سرویس بهداشتی آنجا ساعت داشت مثلاً پشت بلندگو اعلام میکردند برای 20دقیقه تردد باز است. برای 800نفر پنج تا سرویس بهداشتی و اگر تردد طول میکشید با لوله سبز کتک میزدند تا وحشت ایجاد کنند. آن سالی که اسهال خونی شایع شد، من شفق بودم. 48نفر مردند. اول پنج نفر در «شفق» مردند و بعد مابقی را به کمرد انتقال دادند که آنجا مردند. آمار کل تخت «شفق» 450نفر است. هزار و300نفر آمارمان در آن زمان بود یعنی داخل راهرو و دستشویی هم معتادان میخوابیدند. همین باعث شد این بیماری شایع شود و یک نفر که اسهال خونی داشت باعث شد 53نفر بمیرند. برای آنکه که سروته قضیه را هم بیاورند آنها را به کمرد انتقال دادند.
یا در نمونه دیگری یکی از بهاصطلاح مددکاران اجتماعی رژیم این چنین میگوید:
”این افراد را تحویل محلهای مشخص شده میدهیم، برای هر دستگیر شده مبلغ مشخصی دریافت میکنیم هر چه آمار بیشتر باشد پول بیشتری به ما میرسد“
سایت پاسدار رضایی موسوم به تابناک 4 دی 92 بهنقل از روزنامه حکومتی شرق گزارشی دارد از یک کمپ اعتیاد به نام شفق، که فشرده این گزارش به شرح زیراست:
یکی از این قربانیان سیدمحمد 33ساله است که در رابطه با مشاهده خودش از کمپ شفق چنین میگوید: دو ماه پیش، 47روز آنجا بودم. در میدان شوش توسط نیروی انتظامی دستگیر شدم و به کمپ شفق منتقل شدم. کمپ شفق یک سوله یک تیکه است با 14 اتاق روبه روی هم که در هر اتاق 50 تخت دارد. کف هر اتاق هم 20، 30نفر خواب هستند. هر سه نفر دوتا پتو، یکی زیر و یکی رو، و با وجود سرمای آن جا، وسایل گرمایشی نداشتیم. برای استحمام هم آب گرم نداشتیم. استحمام و استفاده از سرویس بهداشتی آنجا ساعت داشت مثلاً پشت بلندگو اعلام میکردند برای 20دقیقه تردد باز است. برای 800نفر پنج تا سرویس بهداشتی و اگر تردد طول میکشید با لوله سبز کتک میزدند تا وحشت ایجاد کنند. آن سالی که اسهال خونی شایع شد، من شفق بودم. 48نفر مردند. اول پنج نفر در «شفق» مردند و بعد مابقی را به کمرد انتقال دادند که آنجا مردند. آمار کل تخت «شفق» 450نفر است. هزار و300نفر آمارمان در آن زمان بود یعنی داخل راهرو و دستشویی هم معتادان میخوابیدند. همین باعث شد این بیماری شایع شود و یک نفر که اسهال خونی داشت باعث شد 53نفر بمیرند. برای آنکه که سروته قضیه را هم بیاورند آنها را به کمرد انتقال دادند.
اعتراف کارگزاران رژیم به آمار سرسامآور اعتیاد
- داریوش قنبری، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس ارتجاع در تاریخ 26 دی ماه سال 90 گفت: ”ما دومین کشور استفاده کننده از موادمخدر در دنیا هستیم، این بحران خطرناکی برای کشورمان است، اعتیاد روزافزون واقعیت تلخی است که الآن در کشور وجود دارد و متأسفانه روز به روز شاهد گسترش پدیده نگرانکننده اعتیاد در کشور هستیم“.
وی افزود: ”یکی از مشکلات کشور در زمینه معضل موادمخدر، ضعف آمارهایی است که مسئولان مربوطه ارائه میدهند، آمارهای درست و واقعی را نمیدهند. از ۵.۱ میلیون نفر تا ۷ میلیون نفر متغیر است“.
- معاون اداری، مالی ستاد مبارزه با مواد مخدر رژیم آخوندی به نام مجید حسینی از اعتیاد به مواد مخدر تحت عنوان زلزله خاموش یاد کرد و گفت: ”هر سه ساعت یک جوان جان خود را بر اثر اعتیاد به مواد مخدر از دست میدهد و این آمار در یک شبانه روز به هشت نفر میرسد. متأسفانه این افراد در سنین جوانی قرار داشته و جمعیت فعال ما هستند“.
-رسول خصری نماینده مجلس ارتجاع در گفتگو با خبرگزاری رسمی رژیم ـ ایرنا ـ گفت: «در زمان حاضر چهار میلیون نفر مستقیماً درگیر اعتیاد هستند و باید این موضوع را نیز در نظر گرفت که این تعداد معتاد در جامعه دارای خانواده هستند و این خانوادهها نیز به واسطه معضل اعتیاد یا دچار فروپاشی شدهاند و یا در آستانه فروپاشی و آسیبهای اقتصادی و روانی هستند».
-علی هاشمی رئیس کمیته مستقل مبارزه با مواد مخدر مجمع تشخیص مصلحت رژیم میگوید: در دولت نهم این آمار از هفتصد هزار معتاد شروع شد و تا آخر دولت دهم این آمار به یک میلیون و 335هزار نفر رسید
وی اضافه میکند: دلایل عامی مانند مشکلات اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، خانوادگی و… که قبلاً هم اعلام شده برای همه زنهایی که به اعتیاد گرایش پیدا کردهاند هنوز هم پابرجاست... نبود امکانات و تفریحات سالم هم در این کشش زنها به اعتیاد دخیل است. سختگیریهای زیاد در کارهای فرهنگی، نگاه رسمی و نوع دینداری رسمی، آرمانگرایی نامناسب و… بازخورد منفی دارد.
-عبدالرضا رحمانی فضلی وزیر کشور آخوند حسن روحانی و دبیر ستاد مبارزه با مواد مخدر میگوید: ”زنهای مصرفکننده مواد مخدر از 5. 3 درصد به 9. 8درصد افزایش یافته است.
-بابک دین پرست، معاون ستاد بهاصطلاح مبارزه با مواد مخدر در یک آمار تکاندهنده اعلام کرد: ”۲۲ درصد از معتادان در کشور دارای مدرک لیسانس و بالای لیسانس، ۱۵ درصد معتادین دارای مدرک فوق دیپلم و ۳۸ درصد دارای مدرک دیپلم هستند“.
-علاءالدین بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای آخوندی در مصاحبه با خبرگزاری مهر با بیان اینکه در کشور بهطور خوشبینانه 2میلیون معتاد وجود دارد، از بیتفاوتی نسبت به رفع این معضل انتقاد کرد و گفت: «رفع معضل اعتیاد در جامعه یک دغدغه ملی است زیرا امروز تلفات این پدیده از تلفات یک جنگ بیشتر شده است. تبعات منفی این تعداد معتاد برای جامعه بیشتر از جنگ است و حتی قابل مقایسه نیست».
-روزنامه مردمسالاری 31خرداد 93: وزیر کشور گفت: یک میلیون و 350هزار معتاد داریم و طی 4سال گذشته اعتیاد زنان دو برابر شد.
-سایت تابناک 26مرداد 93: هر روز هشت جسد، ژولیده و مچاله شده، در وضعی رقت انگیز و تأسفبار؛ هر سال 2900 جسد از زن و مرد، پیر و جوان، طرد شده یا خانوادهدار، روی دست خیابانها و خرابههای شهرها و حاشیهها میماند چون پایان اعتیاد همین است.
-روزنامه جهان صنعت 15مرداد 93: طبق آمارهای اعلامشده از سوی ستاد مبارزه با مواد مخدر ایران، بین ۳۰ تا ۳۵ درصد از کارگران مراکز صنعتی، کارگاهی و تولیدی معتادند. تعداد این کارگران معتاد بین ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزار نفر برآورد میشود.
-خبرگزاری رویتر 8دسامبر 2014 (17آذر 93) : «زنان با روسری و مردان در لباسهای مندرس در لولهای شیشهای پف میکنند و ستونهای دود از اطراف صورتشان خارج میشود.
این تصاویر در رسانههای رژیم ایران در ماههای اخیر بهعنوان نشانهای از اپیدمی مواد مخدر جدید منتشر شده است: شیشه، یا متامفتامین بهمعنی ”شیشه“ به فارسی، اشارهیی به پیدایش ماده مخدری، در خالصترین شکل آن است.
بنا به آمار رسمی در کمتر از یک دهه استفاده از متامفتامین، در ایران اوج گرفته و به نقطهای رسیده که اکنون حدود 345000 ایرانی معتاد آن بهشمار میروند. قابلتوجه اینکه تعداد بسیار زیادی از زنان نیز از شیشه استفاده میکنند.
اگر چه کارگزاران رژیم در گفتارها و نوشتههای خود به آمار معتادان اشاره میکنند، و اندر مضرات اعتیاد و آمار سرسامآور معتادان سخن میگویند، اما نمیگویند چه کسانی و چه ارگانهایی مواد مصرفی این آمار سرسامآور معتادان را تهیه و توزیع میکنند. آنها نمیگویند که مواد مصرفی 10 میلیون نفر که درگیر اعتیاد هستند نمیتواند توسط خردهفروشان مواد مخدر تأمین شود. مگر اینکه کسانی که در امر قاچاق مواد مخدر شرکت دارند، دستی در بالای هرم حکومت داشته باشند.
وقتی کارگزاران دانه درشت رژیم مانند محسن رفیق دوست و سرکردگان سپاه نظیر پاسدار غلامحسین باغبانی و پاسدار عبدالله عراقی بهطور گستردهیی در قاچاق و ترانزیت مواد مخدر در سطح بینالمللی درگیر هستند و این امکان وجود دارد که ایادی آنها توسط کشورهای دیگر به دام بیفتند، در داخل کشور با دست بازتری به این تجارت ضدانسانی و کثیف میپردازند تا جایی که آخوند پورمحمدی وزیر دادگستری دولت آخوند حسن روحانی و رئیس سابق سازمان بازرسی کل رژیم 26دی سال92 به قاچاق مواد مخدر توسط برخی از ارگانهای رژیم آخوندی اعتراف کرد و گفت: ”ترانزیت مواد مخدر با هر شکلی خیانت به بشریت است. هیچ منفعتی و خیری در آن نیست که یک دستگاه آن را انجام دهد و هر کسی کرده باشد و یا هر کسی در فکر این کارها باشد، حتماً برای کشور مضر است“
وی افزود: ”یکی از مشکلات کشور در زمینه معضل موادمخدر، ضعف آمارهایی است که مسئولان مربوطه ارائه میدهند، آمارهای درست و واقعی را نمیدهند. از ۵.۱ میلیون نفر تا ۷ میلیون نفر متغیر است“.
- معاون اداری، مالی ستاد مبارزه با مواد مخدر رژیم آخوندی به نام مجید حسینی از اعتیاد به مواد مخدر تحت عنوان زلزله خاموش یاد کرد و گفت: ”هر سه ساعت یک جوان جان خود را بر اثر اعتیاد به مواد مخدر از دست میدهد و این آمار در یک شبانه روز به هشت نفر میرسد. متأسفانه این افراد در سنین جوانی قرار داشته و جمعیت فعال ما هستند“.
-رسول خصری نماینده مجلس ارتجاع در گفتگو با خبرگزاری رسمی رژیم ـ ایرنا ـ گفت: «در زمان حاضر چهار میلیون نفر مستقیماً درگیر اعتیاد هستند و باید این موضوع را نیز در نظر گرفت که این تعداد معتاد در جامعه دارای خانواده هستند و این خانوادهها نیز به واسطه معضل اعتیاد یا دچار فروپاشی شدهاند و یا در آستانه فروپاشی و آسیبهای اقتصادی و روانی هستند».
-علی هاشمی رئیس کمیته مستقل مبارزه با مواد مخدر مجمع تشخیص مصلحت رژیم میگوید: در دولت نهم این آمار از هفتصد هزار معتاد شروع شد و تا آخر دولت دهم این آمار به یک میلیون و 335هزار نفر رسید
وی اضافه میکند: دلایل عامی مانند مشکلات اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، خانوادگی و… که قبلاً هم اعلام شده برای همه زنهایی که به اعتیاد گرایش پیدا کردهاند هنوز هم پابرجاست... نبود امکانات و تفریحات سالم هم در این کشش زنها به اعتیاد دخیل است. سختگیریهای زیاد در کارهای فرهنگی، نگاه رسمی و نوع دینداری رسمی، آرمانگرایی نامناسب و… بازخورد منفی دارد.
-عبدالرضا رحمانی فضلی وزیر کشور آخوند حسن روحانی و دبیر ستاد مبارزه با مواد مخدر میگوید: ”زنهای مصرفکننده مواد مخدر از 5. 3 درصد به 9. 8درصد افزایش یافته است.
-بابک دین پرست، معاون ستاد بهاصطلاح مبارزه با مواد مخدر در یک آمار تکاندهنده اعلام کرد: ”۲۲ درصد از معتادان در کشور دارای مدرک لیسانس و بالای لیسانس، ۱۵ درصد معتادین دارای مدرک فوق دیپلم و ۳۸ درصد دارای مدرک دیپلم هستند“.
-علاءالدین بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای آخوندی در مصاحبه با خبرگزاری مهر با بیان اینکه در کشور بهطور خوشبینانه 2میلیون معتاد وجود دارد، از بیتفاوتی نسبت به رفع این معضل انتقاد کرد و گفت: «رفع معضل اعتیاد در جامعه یک دغدغه ملی است زیرا امروز تلفات این پدیده از تلفات یک جنگ بیشتر شده است. تبعات منفی این تعداد معتاد برای جامعه بیشتر از جنگ است و حتی قابل مقایسه نیست».
-روزنامه مردمسالاری 31خرداد 93: وزیر کشور گفت: یک میلیون و 350هزار معتاد داریم و طی 4سال گذشته اعتیاد زنان دو برابر شد.
-سایت تابناک 26مرداد 93: هر روز هشت جسد، ژولیده و مچاله شده، در وضعی رقت انگیز و تأسفبار؛ هر سال 2900 جسد از زن و مرد، پیر و جوان، طرد شده یا خانوادهدار، روی دست خیابانها و خرابههای شهرها و حاشیهها میماند چون پایان اعتیاد همین است.
-روزنامه جهان صنعت 15مرداد 93: طبق آمارهای اعلامشده از سوی ستاد مبارزه با مواد مخدر ایران، بین ۳۰ تا ۳۵ درصد از کارگران مراکز صنعتی، کارگاهی و تولیدی معتادند. تعداد این کارگران معتاد بین ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزار نفر برآورد میشود.
-خبرگزاری رویتر 8دسامبر 2014 (17آذر 93) : «زنان با روسری و مردان در لباسهای مندرس در لولهای شیشهای پف میکنند و ستونهای دود از اطراف صورتشان خارج میشود.
این تصاویر در رسانههای رژیم ایران در ماههای اخیر بهعنوان نشانهای از اپیدمی مواد مخدر جدید منتشر شده است: شیشه، یا متامفتامین بهمعنی ”شیشه“ به فارسی، اشارهیی به پیدایش ماده مخدری، در خالصترین شکل آن است.
بنا به آمار رسمی در کمتر از یک دهه استفاده از متامفتامین، در ایران اوج گرفته و به نقطهای رسیده که اکنون حدود 345000 ایرانی معتاد آن بهشمار میروند. قابلتوجه اینکه تعداد بسیار زیادی از زنان نیز از شیشه استفاده میکنند.
اگر چه کارگزاران رژیم در گفتارها و نوشتههای خود به آمار معتادان اشاره میکنند، و اندر مضرات اعتیاد و آمار سرسامآور معتادان سخن میگویند، اما نمیگویند چه کسانی و چه ارگانهایی مواد مصرفی این آمار سرسامآور معتادان را تهیه و توزیع میکنند. آنها نمیگویند که مواد مصرفی 10 میلیون نفر که درگیر اعتیاد هستند نمیتواند توسط خردهفروشان مواد مخدر تأمین شود. مگر اینکه کسانی که در امر قاچاق مواد مخدر شرکت دارند، دستی در بالای هرم حکومت داشته باشند.
وقتی کارگزاران دانه درشت رژیم مانند محسن رفیق دوست و سرکردگان سپاه نظیر پاسدار غلامحسین باغبانی و پاسدار عبدالله عراقی بهطور گستردهیی در قاچاق و ترانزیت مواد مخدر در سطح بینالمللی درگیر هستند و این امکان وجود دارد که ایادی آنها توسط کشورهای دیگر به دام بیفتند، در داخل کشور با دست بازتری به این تجارت ضدانسانی و کثیف میپردازند تا جایی که آخوند پورمحمدی وزیر دادگستری دولت آخوند حسن روحانی و رئیس سابق سازمان بازرسی کل رژیم 26دی سال92 به قاچاق مواد مخدر توسط برخی از ارگانهای رژیم آخوندی اعتراف کرد و گفت: ”ترانزیت مواد مخدر با هر شکلی خیانت به بشریت است. هیچ منفعتی و خیری در آن نیست که یک دستگاه آن را انجام دهد و هر کسی کرده باشد و یا هر کسی در فکر این کارها باشد، حتماً برای کشور مضر است“
اعتیاد، سرنخ باندهای قاچاق مواد مخدر در ایران
اسناد و نمونههای زیر بهخوبی روشن میکند که سرنخ باندهای قاچاق داخل رژیم صرفاً در دست سردمداران اصلی رژیم و سپاه ضدخلقی پاسداران است:
آخوند پورمحمدی وزیر دادگستری دولت آخوند حسن روحانی و رئیس سابق سازمان بازرسی کل رژیم 26دی سال92 به قاچاق مواد مخدر توسط برخی از ارگانهای رژیم آخوندی اعتراف کرد و گفت: ”ترانزیت مواد مخدر با هر شکلی خیانت به بشریت است. هیچ منفعتی و خیری در آن نیست که یک دستگاه آن را انجام دهد و هر کسی کرده باشد و یا هر کسی در فکر این کارها باشد، حتماً برای کشور مضر است“
اگر کسی با سابقه و نقش قاچاق مواد مخدر توسط رژیم آخوندی آشنا باشد، منظور پورمحمدی از این حرفها برایش بسیار واضح خواهد بود و بسیار روشن است که او دارد به کدام شبکهی مافیایی قاچاق مواد مخدر در رژیم اشاره میکند. بگذارید کمی از اسناد و نمونههایی را که تا کنون فاش شده مرور کنیم تا این ماجرا روشنتر شود:
ـ تیرماه 92 تعداد 47 کانتینر شامل مواد مخدر از گلوگاه خاص در جاده سیرجان عبور کرده و به ترانزیت جهت ارسال به خارج از ایران منتقل شده است. این کانتینرها مهر و پلمب دفتر ریاستجمهوری خورده بود و به همین دلیل آنها بازرسی نشده بودند.
ـ 7مارس ۲۰۱۲ (17اسفند 90) وزارت خزانهداری آمریکا پاسدار غلامرضا باغبانی از نیروی قدس سپاه را بهعنوان قاچاقچی ویژه خارجی مواد مخدر لیستگذاری کرد.
ـ 27آبان سال 90 تایمز لندن نوشت قاچاق مواد مخدر سالانه میلیاردها دلار نصیب سپاه پاسداران میکند. سازمان اطلاعات آمریکا موفق شده است 2تن از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران را که مستقیماً در قاچاق مواد مخدر دست دارند، شناسایی کند. یکی از آنها فرمانده سپاه پاسداران در تهران بزرگ عبدالله عراقی است که با باندهای جنایتکار در اروپای شرقی ارتباط دارد، دیگری محسن رفیقدوست، فرمانده سابق سپاه پاسداران است که پیوندهای خود را با سازمانهای جنایتکار حفظ کرده است.
در همین رابطه، اطلاعات یک شبکه گسترده ارسال مواد مخدر به شکل انبوه به اروپا توسط سپاه و عوامل وابسته به آن افشا شد. این شبکه توسط یک شرک حمل و نقل متعلق به محسن رفیق دوست با مجموعهیی قایق و2هواپیما محمولههای مواد مخدر را در بسته بندیهای کوچک به آلبانی، رومانی و بلغارستان میفرستند. این محمولهها در آن جا بهصورت مخفی در بین کامیونهای شرکتهای آلبانی و رومانی توزیع میشود تا به اروپای غربی ارسال شوند. علاوه بر این، یک شرکت حمل و نقل رژیم با ۳۰۰دستگاه اتوبوس هم محمولهها را از طریق مسیر زمینی از ایران به اروپا میبرد. این شرکت زیر نظر پاسدار عبدالله عراقی کار میکند. وی همچنین مسئول جمعآوری درآمد ناشی از فروش این محمولهها و طی کردن مراحل پولشویی و واریز کردن به یک حساب ویژه بانکی میباشد.
در ادامه ردیابی شبکه قاچاق رژیم، پلیس انترپل ۴قایق مربوط به شرکتهای سپاه پاسداران را ضبط کرد و محمولههای بزرگ مواد مخدر را که در حال انتقال به مقصد استرالیا و زلاندنو بودند کشف نمود
ـ هیجدهم آذر89 مقامهای امنیتی دوبی، یک محموله قاچاق مواد مخدر در مسیر هوایی به مالزی را کشف و خنثی کردند.
خبرگزاری فرانسه 29فروردین سال 89 از دستگیری یک افسر نیروی انتظامی رژیم در ارتباط با قاچاق مواد مخدر در مالزی خبر داد و نوشت: ”پلیس مالزی گفت که یک افسر نیروی انتظامی رژیم و دو مرد ورزشکار ایرانی دیگر را در ارتباط با قاچاق مواد مخدر دستگیر کرده است.
خالد ابوبکر رئیس پلیس مرکزی سلانگور به خبرگزاری فرانسه گفت، این سه تن را صبح شنبه در فرودگاه بینالمللی لامپور بعد از تشخیص رفتار مشکوک آنها هنگام چک ساکهایشان توسط مأموران گمرک دستگیر کردند“.
ـ چهاردهم دی 85روزنامه الزمان بینالمللی نوشت ”: عناصری از پاسداران و اطلاعات رژیم ایران با قاچاقچیان مواد مخدر همکاری کرده و شهر اهواز را که عمده ساکنان آن عرب هستند بهعنوان مرکزی برای قاچاق مواد مخدر از طریق اروند رود کردهاند“.
ـ در سال 83 پلیس آلمان طی گزارشی از فعالیتهای سه تن از عوامل رژیم در این کشور پرده برداشت که با فروش مواد مخدر ارتباط داشتهاند
ـ در مهرماه سال 90 وقتی که دادگستری آمریکا و پلیس فدرال این کشور (اف.بی.آی) از طرح رژیم برای ترور سفیر عربستان در واشینگتن پرده برداشتند یکی دیگر از ارتباطات نیروی تروریستی قدس با سایر کارتلهای بینالمللی مواد مخدر برملا گردید. مقامات آمریکایی فاش کردند نیروی تروریستی قدس از طریق کارتلهای قاچاق مواد مخدر در مکزیک و با پرداخت یک میلیون و پانصدهزار دلار قصد پیشبرد طرح بمبگذاری در یک رستوران در واشینگتن با هدف ترور سفیر عربستان را داشتهاند. دو تن از عوامل نیروی تروریستی قدس رژیم آخوندی به نامهای منصور ارباب سیر و غلام شکوری بهعنوان عوامل اجرای این طرح معرفی شدند. غلام شکوری به ایران گریخت، اما منصور ارباب سیر هنگام تلاش برای فرار به ایران دستگیر شد. وی در دادگاه اعتراف کرد مقامات نظامی رژیم در این توطئه تروریستی دست داشتند. وقتی قاضی دادگاه از او پرسید: «آیا حقیقت دارد که شما و همدستانتان که اعضای نهادهای نظامی در ایران بودند در فاصله بهار تا پاییز ۲۰۱۱ در مورد قتل سفیر عربستان سعودی در آمریکا به توافق رسیدید؟» ارباب سیر پاسخ مثبت داد.
ـ یکی از رسوایهای قاچاق مواد مخدر توسط کارگزاران رژیم در اروپا، در کشور آلمان و در سال73 فاش شد. در جریان رو شدن این فضاحت، برملا شد که رژیم درآمد حاصل از فروش مواد مخدر در اروپا را صرف خرید و قاچاق تجهیزات اتمی از جمله اورانیوم برای دستیابی به بمب اتمی کرده است. این شبکه هنگامی لو رفت که مأموران مخفی آلمان بهعنوان خریدار مواد مخدر با عوامل رژیم در آلمان ارتباط برقرار کردند و از این طریق توانستند این شبکه را کشف کنند. یکی از گردانندگان این شبکه قاچاق مواد مخدر و مواد رادیوآکتیو، معاون اسبق وزیر نفت رژیم، فردی به اسم حبیب الهی بود، دستگاه اطلاعاتی آلمان یکی دیگر از اعضای این شبکه را آخوند سابقی به اسم «مهدی کاشانی» معرفی کرد و سفارت رژیم در بن را مرکز اطلاعات این شبکه دانست.. این شبکه از طریق خرید یک فرودگاه در شهر هارتنهلم آلمان ترانزیت مواد مخدر را انجام میداد. مرور قسمتی از گزارش روزنامه نیویورک تایمز در تاریخ 25اسفند 73 در مورد این رسوایی ضروری است:
نیویورک تایمز: «مقامات اطلاعاتی غرب معتقدند فرودگاه غیرنظامی کوچک هارتنهلم که بهخاطر اندازهاش عمدتاً خارج از بازرسیهای مقامات گمرک کار میکند، یکی از دهها نقاط ترانزیت مورد استفاده رژیم ایران برای قاچاق قطعات تسلیحاتی و تکنولوژی پیشرفته مورد نیاز تولید سلاحهای اتمی میباشد... در سال 1993 این فرودگاه که تحت مدیریت آلمانی در رکورد بود و ضرر مالی میداد توسط مهدی کاشانی، یک دلال ایرانی اسلحه، موسی خیر و حبیب الهی، معاون اسبق وزیر نفت ایران، خریداری شد. حبیب الهی که همین چند هفته پیش از انظار ناپدید شد در لندن فعالیت میکرد و به صاحبان قبلی فرودگاه 8میلیون دلار پیشنهاد نمود. کاشانی پنجاه و دو ساله که آموزشهای مذهبی در ایران دیده بود، در مادرید زندگی میکند و اولین بار در سال 1983 به قاچاق اسلحه به ایران ارتباط داده شد.
روز 12 اوت (1994)، دو تن از همکاران کاشانی، در محوطه پارکینگ هتل الیزه هامبورگ، هنگامی که سعی میکردند حدود 100پوند مواد مخدر به مأموران مخفی بفروشند، دستگیر شدند.
ایرانیان گفتند که مواد مخدر از طریق فرودگاه هارتنهلم تحویل داده خواهند شد...
رابطه بین قاچاق سلاح و مواد مخدر رابطه بسیار نزدیکی میباشد، مقامات اطلاعاتی میگویند پول حاصله از فروش مواد مخدر اغلب به مصرف خریدهای غیرقانونی سلاح و تکنولوژی میرسد»...
واقعیت این است که ارگانهای مختلف نظامی، اطلاعاتی و حتی دیپلوماتیک رژیم آخوندی و در رأس آنها سپاه پاسداران و نیروی تروریستی قدس نه تنها در تهیه و توزیع مواد مخدر در کشور نقش دارند بلکه سالهاست که یک شبکه گسترده بینالمللی را در تهیه، و ترانزیت مواد مخدر در سطح بینالمللی نیز با درآمدهای میلیاردی اداره میکنند.
از مجموعه موارد فوق که تنها مشتی از خروار است، میتوان بهراحتی پی برد که رژیم آخوندی نه فقط رکورددار تروریسم دولتی و پدرخوانده تروریسم در جهان است، بلکه در قاچاق دولتی مواد مخدر هم صاحب عنوان است.
آخوند پورمحمدی وزیر دادگستری دولت آخوند حسن روحانی و رئیس سابق سازمان بازرسی کل رژیم 26دی سال92 به قاچاق مواد مخدر توسط برخی از ارگانهای رژیم آخوندی اعتراف کرد و گفت: ”ترانزیت مواد مخدر با هر شکلی خیانت به بشریت است. هیچ منفعتی و خیری در آن نیست که یک دستگاه آن را انجام دهد و هر کسی کرده باشد و یا هر کسی در فکر این کارها باشد، حتماً برای کشور مضر است“
اگر کسی با سابقه و نقش قاچاق مواد مخدر توسط رژیم آخوندی آشنا باشد، منظور پورمحمدی از این حرفها برایش بسیار واضح خواهد بود و بسیار روشن است که او دارد به کدام شبکهی مافیایی قاچاق مواد مخدر در رژیم اشاره میکند. بگذارید کمی از اسناد و نمونههایی را که تا کنون فاش شده مرور کنیم تا این ماجرا روشنتر شود:
ـ تیرماه 92 تعداد 47 کانتینر شامل مواد مخدر از گلوگاه خاص در جاده سیرجان عبور کرده و به ترانزیت جهت ارسال به خارج از ایران منتقل شده است. این کانتینرها مهر و پلمب دفتر ریاستجمهوری خورده بود و به همین دلیل آنها بازرسی نشده بودند.
ـ 7مارس ۲۰۱۲ (17اسفند 90) وزارت خزانهداری آمریکا پاسدار غلامرضا باغبانی از نیروی قدس سپاه را بهعنوان قاچاقچی ویژه خارجی مواد مخدر لیستگذاری کرد.
ـ 27آبان سال 90 تایمز لندن نوشت قاچاق مواد مخدر سالانه میلیاردها دلار نصیب سپاه پاسداران میکند. سازمان اطلاعات آمریکا موفق شده است 2تن از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران را که مستقیماً در قاچاق مواد مخدر دست دارند، شناسایی کند. یکی از آنها فرمانده سپاه پاسداران در تهران بزرگ عبدالله عراقی است که با باندهای جنایتکار در اروپای شرقی ارتباط دارد، دیگری محسن رفیقدوست، فرمانده سابق سپاه پاسداران است که پیوندهای خود را با سازمانهای جنایتکار حفظ کرده است.
در همین رابطه، اطلاعات یک شبکه گسترده ارسال مواد مخدر به شکل انبوه به اروپا توسط سپاه و عوامل وابسته به آن افشا شد. این شبکه توسط یک شرک حمل و نقل متعلق به محسن رفیق دوست با مجموعهیی قایق و2هواپیما محمولههای مواد مخدر را در بسته بندیهای کوچک به آلبانی، رومانی و بلغارستان میفرستند. این محمولهها در آن جا بهصورت مخفی در بین کامیونهای شرکتهای آلبانی و رومانی توزیع میشود تا به اروپای غربی ارسال شوند. علاوه بر این، یک شرکت حمل و نقل رژیم با ۳۰۰دستگاه اتوبوس هم محمولهها را از طریق مسیر زمینی از ایران به اروپا میبرد. این شرکت زیر نظر پاسدار عبدالله عراقی کار میکند. وی همچنین مسئول جمعآوری درآمد ناشی از فروش این محمولهها و طی کردن مراحل پولشویی و واریز کردن به یک حساب ویژه بانکی میباشد.
در ادامه ردیابی شبکه قاچاق رژیم، پلیس انترپل ۴قایق مربوط به شرکتهای سپاه پاسداران را ضبط کرد و محمولههای بزرگ مواد مخدر را که در حال انتقال به مقصد استرالیا و زلاندنو بودند کشف نمود
ـ هیجدهم آذر89 مقامهای امنیتی دوبی، یک محموله قاچاق مواد مخدر در مسیر هوایی به مالزی را کشف و خنثی کردند.
خبرگزاری فرانسه 29فروردین سال 89 از دستگیری یک افسر نیروی انتظامی رژیم در ارتباط با قاچاق مواد مخدر در مالزی خبر داد و نوشت: ”پلیس مالزی گفت که یک افسر نیروی انتظامی رژیم و دو مرد ورزشکار ایرانی دیگر را در ارتباط با قاچاق مواد مخدر دستگیر کرده است.
خالد ابوبکر رئیس پلیس مرکزی سلانگور به خبرگزاری فرانسه گفت، این سه تن را صبح شنبه در فرودگاه بینالمللی لامپور بعد از تشخیص رفتار مشکوک آنها هنگام چک ساکهایشان توسط مأموران گمرک دستگیر کردند“.
ـ چهاردهم دی 85روزنامه الزمان بینالمللی نوشت ”: عناصری از پاسداران و اطلاعات رژیم ایران با قاچاقچیان مواد مخدر همکاری کرده و شهر اهواز را که عمده ساکنان آن عرب هستند بهعنوان مرکزی برای قاچاق مواد مخدر از طریق اروند رود کردهاند“.
ـ در سال 83 پلیس آلمان طی گزارشی از فعالیتهای سه تن از عوامل رژیم در این کشور پرده برداشت که با فروش مواد مخدر ارتباط داشتهاند
ـ در مهرماه سال 90 وقتی که دادگستری آمریکا و پلیس فدرال این کشور (اف.بی.آی) از طرح رژیم برای ترور سفیر عربستان در واشینگتن پرده برداشتند یکی دیگر از ارتباطات نیروی تروریستی قدس با سایر کارتلهای بینالمللی مواد مخدر برملا گردید. مقامات آمریکایی فاش کردند نیروی تروریستی قدس از طریق کارتلهای قاچاق مواد مخدر در مکزیک و با پرداخت یک میلیون و پانصدهزار دلار قصد پیشبرد طرح بمبگذاری در یک رستوران در واشینگتن با هدف ترور سفیر عربستان را داشتهاند. دو تن از عوامل نیروی تروریستی قدس رژیم آخوندی به نامهای منصور ارباب سیر و غلام شکوری بهعنوان عوامل اجرای این طرح معرفی شدند. غلام شکوری به ایران گریخت، اما منصور ارباب سیر هنگام تلاش برای فرار به ایران دستگیر شد. وی در دادگاه اعتراف کرد مقامات نظامی رژیم در این توطئه تروریستی دست داشتند. وقتی قاضی دادگاه از او پرسید: «آیا حقیقت دارد که شما و همدستانتان که اعضای نهادهای نظامی در ایران بودند در فاصله بهار تا پاییز ۲۰۱۱ در مورد قتل سفیر عربستان سعودی در آمریکا به توافق رسیدید؟» ارباب سیر پاسخ مثبت داد.
ـ یکی از رسوایهای قاچاق مواد مخدر توسط کارگزاران رژیم در اروپا، در کشور آلمان و در سال73 فاش شد. در جریان رو شدن این فضاحت، برملا شد که رژیم درآمد حاصل از فروش مواد مخدر در اروپا را صرف خرید و قاچاق تجهیزات اتمی از جمله اورانیوم برای دستیابی به بمب اتمی کرده است. این شبکه هنگامی لو رفت که مأموران مخفی آلمان بهعنوان خریدار مواد مخدر با عوامل رژیم در آلمان ارتباط برقرار کردند و از این طریق توانستند این شبکه را کشف کنند. یکی از گردانندگان این شبکه قاچاق مواد مخدر و مواد رادیوآکتیو، معاون اسبق وزیر نفت رژیم، فردی به اسم حبیب الهی بود، دستگاه اطلاعاتی آلمان یکی دیگر از اعضای این شبکه را آخوند سابقی به اسم «مهدی کاشانی» معرفی کرد و سفارت رژیم در بن را مرکز اطلاعات این شبکه دانست.. این شبکه از طریق خرید یک فرودگاه در شهر هارتنهلم آلمان ترانزیت مواد مخدر را انجام میداد. مرور قسمتی از گزارش روزنامه نیویورک تایمز در تاریخ 25اسفند 73 در مورد این رسوایی ضروری است:
نیویورک تایمز: «مقامات اطلاعاتی غرب معتقدند فرودگاه غیرنظامی کوچک هارتنهلم که بهخاطر اندازهاش عمدتاً خارج از بازرسیهای مقامات گمرک کار میکند، یکی از دهها نقاط ترانزیت مورد استفاده رژیم ایران برای قاچاق قطعات تسلیحاتی و تکنولوژی پیشرفته مورد نیاز تولید سلاحهای اتمی میباشد... در سال 1993 این فرودگاه که تحت مدیریت آلمانی در رکورد بود و ضرر مالی میداد توسط مهدی کاشانی، یک دلال ایرانی اسلحه، موسی خیر و حبیب الهی، معاون اسبق وزیر نفت ایران، خریداری شد. حبیب الهی که همین چند هفته پیش از انظار ناپدید شد در لندن فعالیت میکرد و به صاحبان قبلی فرودگاه 8میلیون دلار پیشنهاد نمود. کاشانی پنجاه و دو ساله که آموزشهای مذهبی در ایران دیده بود، در مادرید زندگی میکند و اولین بار در سال 1983 به قاچاق اسلحه به ایران ارتباط داده شد.
روز 12 اوت (1994)، دو تن از همکاران کاشانی، در محوطه پارکینگ هتل الیزه هامبورگ، هنگامی که سعی میکردند حدود 100پوند مواد مخدر به مأموران مخفی بفروشند، دستگیر شدند.
ایرانیان گفتند که مواد مخدر از طریق فرودگاه هارتنهلم تحویل داده خواهند شد...
رابطه بین قاچاق سلاح و مواد مخدر رابطه بسیار نزدیکی میباشد، مقامات اطلاعاتی میگویند پول حاصله از فروش مواد مخدر اغلب به مصرف خریدهای غیرقانونی سلاح و تکنولوژی میرسد»...
واقعیت این است که ارگانهای مختلف نظامی، اطلاعاتی و حتی دیپلوماتیک رژیم آخوندی و در رأس آنها سپاه پاسداران و نیروی تروریستی قدس نه تنها در تهیه و توزیع مواد مخدر در کشور نقش دارند بلکه سالهاست که یک شبکه گسترده بینالمللی را در تهیه، و ترانزیت مواد مخدر در سطح بینالمللی نیز با درآمدهای میلیاردی اداره میکنند.
از مجموعه موارد فوق که تنها مشتی از خروار است، میتوان بهراحتی پی برد که رژیم آخوندی نه فقط رکورددار تروریسم دولتی و پدرخوانده تروریسم در جهان است، بلکه در قاچاق دولتی مواد مخدر هم صاحب عنوان است.
چگونگی رابطه رژیم با اعتیاد
حال با این سؤال مواجه هستیم که رژیم با اعتیاد چه رابطه دارد و چه چیزی را حل میکند؟ برای روشن شدن یک مثال معالفارق اجتماعی میزنیم که هر کسی با آن دست به گربیان است شاید موضوع را تا حدی عیان تر بکند. در اجتماع خیلی وقتها با این مسأله مواجه هستیم که بچههای فلان خانواده خوب هستند و بلافاصله آن را به پدر و مادر آنها برمیگردانند و عکس آن همه هست، پس اگر این موضوع را یه یک حکومت تعمیم بدهیم باید گفت که هر پدیده اجتماعی را باید در ماهیت رژیم و ساختار سیاسی حاکم بر آن کشور بررسی کرد، بدون این بررسی نه آسیبهای اجتماعی ریشه یابی میشوند و نه طبعاً دستیابی به راهحل درستی برای حل آنها متصور خواهد بود به روایتی انعکاس هر نوع خط و مشی سیاسی و استراتژیک یک حکومت را در جامعه و آسیبها و چالشهایی که با آن روبهروست میتوان دید.
سیاست و خط مشی رژیم قرونوسطایی آخوندی برای حفظ حکومتش بر دو پایه استوار است: یکی سرکوب و دیگری صدور بنیادگرایی و تروریسم. زیرا این رژیم عقب ماندهتر از آن است که بتواند مسایل مردم و جامعه را در عصر ارتباطات و پیشرفت جامعه بشری، حل و فصل کند بنابراین هزینه این ناتوانی را لاجرم از مردم میگیرد. سرمایههای کشور یا خرج ارگانهای گسترده سرکوب مردم میشود و یا برای فرار از بحرانهای داخلی که توان حل آن را ندارد خرج صدور تروریسم و سیاستهای اتمی که نیاز مبرم رژیم برای بهاصطلاح ”حفظ نظام ”به هرقیمت است، میشود.
زمانی که سرمایههای ملی یک کشورکه باید برای ساختارهای تولید صنعتی و کشاورزی و خدمات مردمی هزینه شود، به این شکل برباد میرود، محصولش رکورد است و تورم. و وقتی بیکاری و فقر و فاقه گسترش یابد، لاجرم آسیبهای اجتماعی از جمله اعتیاد به سرعت رشد میکند. بهخصوص در نظام فاسد ولایتفقیه که ارگانهای خود رژیم، حلقه اصلی توزیع این مواد را، برای به جیب زدن سود سرشار آن، تشکیل میدهند.
سیاست و خط مشی رژیم قرونوسطایی آخوندی برای حفظ حکومتش بر دو پایه استوار است: یکی سرکوب و دیگری صدور بنیادگرایی و تروریسم. زیرا این رژیم عقب ماندهتر از آن است که بتواند مسایل مردم و جامعه را در عصر ارتباطات و پیشرفت جامعه بشری، حل و فصل کند بنابراین هزینه این ناتوانی را لاجرم از مردم میگیرد. سرمایههای کشور یا خرج ارگانهای گسترده سرکوب مردم میشود و یا برای فرار از بحرانهای داخلی که توان حل آن را ندارد خرج صدور تروریسم و سیاستهای اتمی که نیاز مبرم رژیم برای بهاصطلاح ”حفظ نظام ”به هرقیمت است، میشود.
زمانی که سرمایههای ملی یک کشورکه باید برای ساختارهای تولید صنعتی و کشاورزی و خدمات مردمی هزینه شود، به این شکل برباد میرود، محصولش رکورد است و تورم. و وقتی بیکاری و فقر و فاقه گسترش یابد، لاجرم آسیبهای اجتماعی از جمله اعتیاد به سرعت رشد میکند. بهخصوص در نظام فاسد ولایتفقیه که ارگانهای خود رژیم، حلقه اصلی توزیع این مواد را، برای به جیب زدن سود سرشار آن، تشکیل میدهند.
اعتياد: دو نوع مرگ در حکومت رژیم آخوندی
در رژیم آخوندی، مردم با دو نوع مرگ مواجه هستند: یکی مرگی که توسط حکومت به اجرا گذاشته میشود و برای ترس و رعب بین مردم و خفه کردن اعتراضات اجتماعی بهکار گرفته میشود. این نوع مرگ بهاصطلاح قانونی و برای بهاصطلاح سالمسازی اجتماع! بهکار گرفته میشود و دیگری مرگ خاموش و تدریجی که این شیوه به مراتب خطرناکتر از اعدام و زندان است. سوق دادن جامعه به دام اعتیاد است. به این ترتیب که عوامل رژیم با بهراه انداختن باندهای مواد مخدر هم به هدف شومشان که به انحراف کشاندن جوانان است میرسند و هم به کسب سودهای سرشار ناشی از این جنایت ضدانسانی دست مییابند. بنابراین برای پیشبرد این منظور، انواع و اقسام ترفندها و توطئههای سرکوبگرانه را به کارمی برد. تشکیل ارگانهای رسمی سرکوب مانند گشت ارشاد، گشت امر به معروف و نهی از منکر، گشت مبارزه با بیحجابی، بسیج دانشجویی در دانشگاهها و... در همین راستا است. اعتیاد و مواد مخدر در واقع جنگ سازمانیافته حکومت آخوندی علیه نسل جوان ایران برای برونرفت از اعتراضات اجتماعی و انقلاب است.
گردش مالی مواد مخدر
بر طبق آخرین بررسیها گردش مالی مواد مخدر در جهان 1600میلیارد دلار در سال میباشد و سود خالص ناشی از آن 500 الی 600 ملیارد دلار میباشد. از این سود خالص 3میلیارد دلار یعنی معادل 10هزار میلیارد تومان آن در داخل کشور ایران در جریان میباشد.
واقعیتی که ارگانهای مختلف نظامی، اطلاعاتی و حتی دیپلوماتیک رژیم آخوندی و در رأس آنها سپاه پاسداران و نیروی تروریستی قدس نه تنها در تهیه و توزیع مواد مخدر در داخل کشور نقش دارند بلکه سالهاست که یک شبکه گسترده بینالمللی را در تهیه، و ترانزیت مواد مخدر در سطح بینالمللی با درآمدهای میلیاردی اداره میکنند.
در آخر این سؤال باقی میماند که پس راهحل چیست؟ بدون شک تا زمانی که این نظام فقر گستر و فاسد وجود دارد که خود علت تمامی آسیبهای اجتماعی است حل این مشکلات محال است. پس بدون هیچ تردید با سرنگونی این رژیم و انهدام همه نهادهای سرکوب و چپاول توسط مردم و مقاومت ایران، بنای ایران آزاد و آباد و دموکراتیک برپا خواهد.
واقعیتی که ارگانهای مختلف نظامی، اطلاعاتی و حتی دیپلوماتیک رژیم آخوندی و در رأس آنها سپاه پاسداران و نیروی تروریستی قدس نه تنها در تهیه و توزیع مواد مخدر در داخل کشور نقش دارند بلکه سالهاست که یک شبکه گسترده بینالمللی را در تهیه، و ترانزیت مواد مخدر در سطح بینالمللی با درآمدهای میلیاردی اداره میکنند.
در آخر این سؤال باقی میماند که پس راهحل چیست؟ بدون شک تا زمانی که این نظام فقر گستر و فاسد وجود دارد که خود علت تمامی آسیبهای اجتماعی است حل این مشکلات محال است. پس بدون هیچ تردید با سرنگونی این رژیم و انهدام همه نهادهای سرکوب و چپاول توسط مردم و مقاومت ایران، بنای ایران آزاد و آباد و دموکراتیک برپا خواهد.