حسن روحانی در«نخستین همایش اقتصاد ایران»
حسن روحانی روز یکشنبه 14دی، طی اظهاراتی در جلسهیی تحت عنوان «نخستین همایش اقتصاد ایران»، بهرغم اشاره به مذاکرات اتمی، خبر پرسر و صدای توافق با انتقال مواد اتمی قابل استفاده در ساخت بمب به روسیه را مسکوت گذاشت. اما در مورد اصل مذاکرات گفت «تمام مذاکرات معنایش این است که یک پلی وصل شود بین خواست طرف و خواست ما». معنی روشن حرف، این است که اهمیتی ندارد که در این مذاکرات، چه دادیم و چه گرفتیم، این تنها بهانه و وسیلهیی است برای پل زدن با طرف مقابل، یعنی آمریکا و غرب. این همان حرفی است که پیشتر از زبان وزیر خارجه روحانی و دیگر کارگزاران باند رفسنجانی و خود رفسنجانی شنیده بودیم که مهمترین دستآورد مذاکرات، خود مذاکرات بود، چرا که سایهٴ جنگ را از سرنظام برداشت.
البته روحانی در این اظهارات بر نیاز رژیم بهمذاکرات برای خارج شدن از وضعیت خفگی اقتصادی هم تأکید کرد و با قسم و آیه گفت: «نمیشود که ما بگوییم از لحاظ اقتصادی میخواهیم توسعه پیدا کنیم، اما از لحاظ سیاست خارجی، برنامه ما کاملاً منقبض باشد، نمیشود! والله بالله نمیشود! تجربه زندگی سیاسی ما میگوید نمیشود! کشور با انزوا نمیتواند رشد مستمر داشته باشد». آخوند روحانی در این اظهارات راهحل مورد نظر باندش را هم بهزبان آورد و در راستای آویختن به غرب، گفت: «آن زمان گذشت که میگفتند اگر سرمایهدار خارجی بیاید، استقلال به خطر میافتد، بلکه امروز برعکس است… اگر در اقتصاد قوی باشیم امنیت ملیمان تقویت میشود».
اما تناقض بزرگ روحانی آنجابود که در همین سخنرانی، بخش زیادی از اظهاراتش را به معجزات اقتصادی که گویا دولت او در همین مدت کوتاه محقق کرده، اختصاص داد، از جمله اینکه نرخ تورم را از بالای 40درصد به زیر 20درصد رسانده و رشد اقتصادی را از منهای 6 و 8دهم به منهای 1 و نهدهم رسانده (رشدی معادل 5درصد) و تا پایان امسال آن را از منفی به مثبت تغییر خواهد داد. او با این ادعاهای مسخره، ناشیانه خود را در معرض این سؤال قرار داد که اگر چنین دستاوردهای معجزهآسای اقتصادی را که در تاریخ نظیر نداشته، بدون رابطه و بدون تعامل با دنیا و با غرب محقق کردهای، پس دیگر چرا قسم میخوری که با انزوا و سیاست خارجی منتقبض رشد و توسعهٴ اقتصادی میسر نمیشود؟! چرا همین راه مشعشع را ادامه نمیدهی؟!
ادعاهای متناقض روحانی، فراتر از ادعاهای احمدینژاد، اکنون نه تنها در جامعه، بلکه در درون رژیم نیز به سوژه طنز و تمسخر تبدیل شده است. از جمله اینکه همزمان با همین سخنرانی روحانی و ادعاهای اعجازگونهٴ او، یکی از اعضای مجلس ارتجاع از باند ولیفقیه به نام فیاضی، در جلسه علنی 14دی گفت: «مردم با شنیدن آمارهای کذایی کاهش تورم و رشد اقتصادی… به تحیر میخندند».
این دعاوی مضحک، تنها تناقضهای رفتار و گفتار رئیسجمهور آخوندها نیست، کارنامه یک سال و نیمه روحانی پر است از اظهارات و مواضع پاندولی، از آنجا که جربزة ایستادن در برابر ولیفقیه را ندارد، هر بار که در راستای دعاوی باندی، تهاجمی میکند و به نظر میرسد که میخواهد در مسیر مورد نظرش، قدمی به جلو بردارد، در برابر تهاجم متقابل باند رقیب جا میزند و دو قدم عقبنشینی میکند. در آخرین نمونه، هفته پیش قدرتنماییهای نظامی و ادعاهای باند ولیفقیه را مسخره کرد و گفت: «بعضیها فکر میکنند که موشک ما اگر که بردش هر چی بیشتر بشود میشود اقتدار ملی!… اگر همهاش دست ما دراز بود به بیرون، میشود اقتدار؟!».
اما بعد دیدیم که با دو تشر گماشتههای باند ولیفقیه که «اگر برد موشکی اقتدار نیست، پس عکس انداختن با جان کری احترام میآورد؟!» تلاش کرد در مجیزگویی از «اقتدار نیروهای مسلح»، روی دست دیگران بلند شود.
این بار روحانی در بازگشت پاندولی به مواضع باند رفسنجانی، یک گام هم پیش گذاشت و «اصول و آرمان» ادعایی ولایت را به باد تمسخر گرفت و گفت: «مگر کسی سر میز مذاکره بحث آرمان و اصول میکند؟! اصلاً یک عده توی توهمات زندگی میکنند. سر میز مذاکرات با دیگران که سر آرمان و اصول بحث نمیکنند… در دنیای امروز بحث منافع هست». او در همین راستا همچنین حربة همهپرسی قلابی را به رخ حریف کشید و گفت: «خیلی دلم میخواهد شرایطی فراهم شود تا یک بار هم که شده به این اصل قانون اساسی عمل شود و… در مسائل مهم اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی به جای اینکه قانون در مجلس تصویب شود، مادهٴ قانونی یا برنامه مستقیم به آرای عمومی مردم و همه پرسی گذاشته شود».
به این ترتیب پاندول روحانی در سمت باند رفسنجانی از برخی مرز سرخهای ولایت هم عبور کرد، باید منتظر بود که این پاندول در بازگشت بهکجا میرود و چگونه روضهٴ «آرمان و اصول» سرخواهد داد!
این تناقضگوییها و مواضع پاندولی جدای از روحیه متزلزل روحانی، گویای وضعیت بهشدت وخیم اقتصادی است که رئیسجمهور آخوندها آن را در همین سخنرانی 14دی، به بیماری که روی تخت بیمارستان افتاده تشبیه کرد. حالا سؤال این است که آیا روحانی میتواند در ادامه تهاجم کنونی و در راستای نقشهٴ مسیر باندش با کمک رفسنجانی جام زهر را به حلقوم ولیفقیه بریزد؟.
البته روحانی در این اظهارات بر نیاز رژیم بهمذاکرات برای خارج شدن از وضعیت خفگی اقتصادی هم تأکید کرد و با قسم و آیه گفت: «نمیشود که ما بگوییم از لحاظ اقتصادی میخواهیم توسعه پیدا کنیم، اما از لحاظ سیاست خارجی، برنامه ما کاملاً منقبض باشد، نمیشود! والله بالله نمیشود! تجربه زندگی سیاسی ما میگوید نمیشود! کشور با انزوا نمیتواند رشد مستمر داشته باشد». آخوند روحانی در این اظهارات راهحل مورد نظر باندش را هم بهزبان آورد و در راستای آویختن به غرب، گفت: «آن زمان گذشت که میگفتند اگر سرمایهدار خارجی بیاید، استقلال به خطر میافتد، بلکه امروز برعکس است… اگر در اقتصاد قوی باشیم امنیت ملیمان تقویت میشود».
اما تناقض بزرگ روحانی آنجابود که در همین سخنرانی، بخش زیادی از اظهاراتش را به معجزات اقتصادی که گویا دولت او در همین مدت کوتاه محقق کرده، اختصاص داد، از جمله اینکه نرخ تورم را از بالای 40درصد به زیر 20درصد رسانده و رشد اقتصادی را از منهای 6 و 8دهم به منهای 1 و نهدهم رسانده (رشدی معادل 5درصد) و تا پایان امسال آن را از منفی به مثبت تغییر خواهد داد. او با این ادعاهای مسخره، ناشیانه خود را در معرض این سؤال قرار داد که اگر چنین دستاوردهای معجزهآسای اقتصادی را که در تاریخ نظیر نداشته، بدون رابطه و بدون تعامل با دنیا و با غرب محقق کردهای، پس دیگر چرا قسم میخوری که با انزوا و سیاست خارجی منتقبض رشد و توسعهٴ اقتصادی میسر نمیشود؟! چرا همین راه مشعشع را ادامه نمیدهی؟!
ادعاهای متناقض روحانی، فراتر از ادعاهای احمدینژاد، اکنون نه تنها در جامعه، بلکه در درون رژیم نیز به سوژه طنز و تمسخر تبدیل شده است. از جمله اینکه همزمان با همین سخنرانی روحانی و ادعاهای اعجازگونهٴ او، یکی از اعضای مجلس ارتجاع از باند ولیفقیه به نام فیاضی، در جلسه علنی 14دی گفت: «مردم با شنیدن آمارهای کذایی کاهش تورم و رشد اقتصادی… به تحیر میخندند».
این دعاوی مضحک، تنها تناقضهای رفتار و گفتار رئیسجمهور آخوندها نیست، کارنامه یک سال و نیمه روحانی پر است از اظهارات و مواضع پاندولی، از آنجا که جربزة ایستادن در برابر ولیفقیه را ندارد، هر بار که در راستای دعاوی باندی، تهاجمی میکند و به نظر میرسد که میخواهد در مسیر مورد نظرش، قدمی به جلو بردارد، در برابر تهاجم متقابل باند رقیب جا میزند و دو قدم عقبنشینی میکند. در آخرین نمونه، هفته پیش قدرتنماییهای نظامی و ادعاهای باند ولیفقیه را مسخره کرد و گفت: «بعضیها فکر میکنند که موشک ما اگر که بردش هر چی بیشتر بشود میشود اقتدار ملی!… اگر همهاش دست ما دراز بود به بیرون، میشود اقتدار؟!».
اما بعد دیدیم که با دو تشر گماشتههای باند ولیفقیه که «اگر برد موشکی اقتدار نیست، پس عکس انداختن با جان کری احترام میآورد؟!» تلاش کرد در مجیزگویی از «اقتدار نیروهای مسلح»، روی دست دیگران بلند شود.
این بار روحانی در بازگشت پاندولی به مواضع باند رفسنجانی، یک گام هم پیش گذاشت و «اصول و آرمان» ادعایی ولایت را به باد تمسخر گرفت و گفت: «مگر کسی سر میز مذاکره بحث آرمان و اصول میکند؟! اصلاً یک عده توی توهمات زندگی میکنند. سر میز مذاکرات با دیگران که سر آرمان و اصول بحث نمیکنند… در دنیای امروز بحث منافع هست». او در همین راستا همچنین حربة همهپرسی قلابی را به رخ حریف کشید و گفت: «خیلی دلم میخواهد شرایطی فراهم شود تا یک بار هم که شده به این اصل قانون اساسی عمل شود و… در مسائل مهم اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی به جای اینکه قانون در مجلس تصویب شود، مادهٴ قانونی یا برنامه مستقیم به آرای عمومی مردم و همه پرسی گذاشته شود».
به این ترتیب پاندول روحانی در سمت باند رفسنجانی از برخی مرز سرخهای ولایت هم عبور کرد، باید منتظر بود که این پاندول در بازگشت بهکجا میرود و چگونه روضهٴ «آرمان و اصول» سرخواهد داد!
این تناقضگوییها و مواضع پاندولی جدای از روحیه متزلزل روحانی، گویای وضعیت بهشدت وخیم اقتصادی است که رئیسجمهور آخوندها آن را در همین سخنرانی 14دی، به بیماری که روی تخت بیمارستان افتاده تشبیه کرد. حالا سؤال این است که آیا روحانی میتواند در ادامه تهاجم کنونی و در راستای نقشهٴ مسیر باندش با کمک رفسنجانی جام زهر را به حلقوم ولیفقیه بریزد؟.