خشک شدن رودخانهها و تالابها، بیابانزایی، کوچ کشاورزان به حاشیه شهرها و... حاصل غارت منابع آب توسط ارگانهای رژیم و سیاستهای ضدمردمی رژیم در مدیریت آب است.
بحران آب به چالش بزرگ بخش کشاورزی تبدیل شده است چرا که رودخانههایی مانند، سفیدرود، کرخه، سیمینه رود از آب خالی است. آب رودخانههای زاینده رود و کارون را رژیم برای پروژههای ارگانهای سرکوبگرش میدزدد.
درحوضه کرخه فقط دومیلیارد مترمکعب آب باقی مانده است، در حالی که ۵.۵میلیارد مترمکعب نیاز اراضی حوضه این رودخانه است. این خود، علتی مضاعف برای خانه خرابی کشاورزان و کوچ آنان به حاشیه شهرها است.
از سوی دیگر مشکل بیآبی در روستاها، پدید آورنده عوارضی مانند بیکاری روستاییان و گسیل جمعیت روستایی به شهرهاست و در نتیجه پدیده حاشیهنشینی و زاغهنشینی تشدید میشود.
به گفته یکی از مقامات وزارت کشاورزی رژیم، تراز تجاری در حوزه کشاورزی از نظر حجم صادرات نسبت به حجم واردات زیاد شده است و تراز تجاری این بخش از اقتصاد ایران منفی 8میلیارد دلار است.
بخشهای صنعتی کشاورزی که در تیول مهرهها و وابستگان حکومتی است، با برداشت بیرویه و غارت منابع زیرزمینی آب بخش زیادی ازآب کشاورزی را به هد رمیدهد.
هماکنون خراسانجنوبی از بحرانیترین کانونهای خشک در کشور بهشمار میرود و این وضعیت رمقی برای عشایر این منطقه باقی نگذاشته است، در حالی که به گفته مدیرکل امور عشایر خراسان جنوبی: ”عشایر خراسان جنوبی 13 درصد جمعیت استان و 7درصد جمعیت عشایر کشور را به خود اختصاص میدهند“.
این هموطنان نه تنها از آب کشاورزی محروم هستند بلکه آب شرب از مهمترین دغدغههای اساسی آنان است و دولت ضدمردمی نیز کمترین اعتباری برای حل مشکل آنان اختصاص نمیدهد و این قشر از لحاظ برخورداری از امکانات و خدمات مناسب فوقالعاده محروم هستند.
مردم 582 روستای سمنان نیز از مشکل کمبود آب شرب وکشاورزی رنج میبرند و به گفته مدیرکل دفتر امور روستایی و شوراهای استانداری سمنان همهی روستاهای استان با کمبود آب شرب مواجه هستند و این در حالی است که به گزارش خبرگزاری حکومتی ایسنا، 139هزار و 201نفر از جمعیت 631هزار و 958نفری استان سمنان را روستاییان تشکیل میدهند.
به گفته این کارگزار حکومتی، افت شدید آب شرب و فرسودگی شبکهی آبرسانی روستایی دو مشکل اساسی در بخش زیرساختهای آب شرب در روستاهای استان سمنان است. در بخش اشتغال روستایی نیز نبود زمینهی مناسب برای ایجاد اشتغال روستایی، نبود تسهیلات و پشتیبانی مناسب برای کسب و کار روستایی و... به مهاجرت جوانان روستایی به شهرها منجر شده است.
مردم خوزستان نیز وضعیت بهتری از مردم عشایر خراسان جنوبی و روستاییان سمنان ندارند زیرا علاوه بر اینکه بخشی ازآب کارون توسط نهادهای رژیم مانند سپاه دزدیده میشود و کشاورزان حوزه کارون با مشکل بیآبی مواجه هستند، بهدلیل سیاستهای ضدمردمی این رژیم درمدیریت شهری، بیش از 65 درصد آب این رودخانه به فاضلاب شهری و صنعتی تبدیل شده است و ورود فاضلابهای صنعتی و کشاورزی سبب آلودگی آن با عناصر سمی فلزات سنگین مانند سرب و جیوه شده است و...
این چنین است که نه تنها سرمایههای طبیعی کشاورزی و زیست محیطی را رژیم آخوندی تخریب کرده، بلکه زندگی اقتصادی و اجتماعی روستاییان را در معرض تخریب و نابودی قرارداده و به مرز بحران رسانده است، آنچه که حکومت به مردم محروم از جمله روستاییان وکشاورزان تحویل میدهد دروغ وفساد، غارت و چپاول است.
بنابراین از این نظام فاسد انتظار تدبیر برای بهبود وضعیت آب، برای جلوگیری از هجوم کشاورزان به حاشیه شهرها و حلبی آبادها، برای بهبود وضعیت معیشت روستائیانی که هماکنون ساکن روستا هستند، برای جلوگیری از خشک شدن رودخانهها و... انتظاری واهی است، زیرا تدبیر این نظام ضدمردمی وفاسد، چپاول هر چه بیشتر مردم و خالی کردن جیب آنان است.
بیدلیل نیست که هماکنون درجای جای میهن فریاد اعتراض اقشار مختلف مردم علیه سیاستهای ضدمردمی این نظام بلند است تاجایی که مردم به جان آمده و معترض، در حرکتهای اعتراضی خود شعار مرگ ب ردیکتاتور سر میدهند، و نفی نظام ولایتفقیه، همان هدفی است که مقاومت ایران با تمام قوا در پی آن است.
بحران آب به چالش بزرگ بخش کشاورزی تبدیل شده است چرا که رودخانههایی مانند، سفیدرود، کرخه، سیمینه رود از آب خالی است. آب رودخانههای زاینده رود و کارون را رژیم برای پروژههای ارگانهای سرکوبگرش میدزدد.
درحوضه کرخه فقط دومیلیارد مترمکعب آب باقی مانده است، در حالی که ۵.۵میلیارد مترمکعب نیاز اراضی حوضه این رودخانه است. این خود، علتی مضاعف برای خانه خرابی کشاورزان و کوچ آنان به حاشیه شهرها است.
از سوی دیگر مشکل بیآبی در روستاها، پدید آورنده عوارضی مانند بیکاری روستاییان و گسیل جمعیت روستایی به شهرهاست و در نتیجه پدیده حاشیهنشینی و زاغهنشینی تشدید میشود.
به گفته یکی از مقامات وزارت کشاورزی رژیم، تراز تجاری در حوزه کشاورزی از نظر حجم صادرات نسبت به حجم واردات زیاد شده است و تراز تجاری این بخش از اقتصاد ایران منفی 8میلیارد دلار است.
بخشهای صنعتی کشاورزی که در تیول مهرهها و وابستگان حکومتی است، با برداشت بیرویه و غارت منابع زیرزمینی آب بخش زیادی ازآب کشاورزی را به هد رمیدهد.
هماکنون خراسانجنوبی از بحرانیترین کانونهای خشک در کشور بهشمار میرود و این وضعیت رمقی برای عشایر این منطقه باقی نگذاشته است، در حالی که به گفته مدیرکل امور عشایر خراسان جنوبی: ”عشایر خراسان جنوبی 13 درصد جمعیت استان و 7درصد جمعیت عشایر کشور را به خود اختصاص میدهند“.
این هموطنان نه تنها از آب کشاورزی محروم هستند بلکه آب شرب از مهمترین دغدغههای اساسی آنان است و دولت ضدمردمی نیز کمترین اعتباری برای حل مشکل آنان اختصاص نمیدهد و این قشر از لحاظ برخورداری از امکانات و خدمات مناسب فوقالعاده محروم هستند.
مردم 582 روستای سمنان نیز از مشکل کمبود آب شرب وکشاورزی رنج میبرند و به گفته مدیرکل دفتر امور روستایی و شوراهای استانداری سمنان همهی روستاهای استان با کمبود آب شرب مواجه هستند و این در حالی است که به گزارش خبرگزاری حکومتی ایسنا، 139هزار و 201نفر از جمعیت 631هزار و 958نفری استان سمنان را روستاییان تشکیل میدهند.
به گفته این کارگزار حکومتی، افت شدید آب شرب و فرسودگی شبکهی آبرسانی روستایی دو مشکل اساسی در بخش زیرساختهای آب شرب در روستاهای استان سمنان است. در بخش اشتغال روستایی نیز نبود زمینهی مناسب برای ایجاد اشتغال روستایی، نبود تسهیلات و پشتیبانی مناسب برای کسب و کار روستایی و... به مهاجرت جوانان روستایی به شهرها منجر شده است.
مردم خوزستان نیز وضعیت بهتری از مردم عشایر خراسان جنوبی و روستاییان سمنان ندارند زیرا علاوه بر اینکه بخشی ازآب کارون توسط نهادهای رژیم مانند سپاه دزدیده میشود و کشاورزان حوزه کارون با مشکل بیآبی مواجه هستند، بهدلیل سیاستهای ضدمردمی این رژیم درمدیریت شهری، بیش از 65 درصد آب این رودخانه به فاضلاب شهری و صنعتی تبدیل شده است و ورود فاضلابهای صنعتی و کشاورزی سبب آلودگی آن با عناصر سمی فلزات سنگین مانند سرب و جیوه شده است و...
این چنین است که نه تنها سرمایههای طبیعی کشاورزی و زیست محیطی را رژیم آخوندی تخریب کرده، بلکه زندگی اقتصادی و اجتماعی روستاییان را در معرض تخریب و نابودی قرارداده و به مرز بحران رسانده است، آنچه که حکومت به مردم محروم از جمله روستاییان وکشاورزان تحویل میدهد دروغ وفساد، غارت و چپاول است.
بنابراین از این نظام فاسد انتظار تدبیر برای بهبود وضعیت آب، برای جلوگیری از هجوم کشاورزان به حاشیه شهرها و حلبی آبادها، برای بهبود وضعیت معیشت روستائیانی که هماکنون ساکن روستا هستند، برای جلوگیری از خشک شدن رودخانهها و... انتظاری واهی است، زیرا تدبیر این نظام ضدمردمی وفاسد، چپاول هر چه بیشتر مردم و خالی کردن جیب آنان است.
بیدلیل نیست که هماکنون درجای جای میهن فریاد اعتراض اقشار مختلف مردم علیه سیاستهای ضدمردمی این نظام بلند است تاجایی که مردم به جان آمده و معترض، در حرکتهای اعتراضی خود شعار مرگ ب ردیکتاتور سر میدهند، و نفی نظام ولایتفقیه، همان هدفی است که مقاومت ایران با تمام قوا در پی آن است.