از هنگامی که ماه گذشته پاسدار قالیباف شهردار رژیم در تهران طرح تفکیک جنسیتی و جدا کردن اتاق کارمندان زن و مرد را در شهرداری تهران اعلام کرد، شاهد جنجال و حرفهای مخالف و موافق با این طرح در رژیم هستیم. سؤال این است که چرا در این مورد این قدر جنگ و دعوا بین باندهای مختلف رژیم هست؟ آیا واقعاً باندهای رژیم در مورد مسائل دیدگاهی مثل مسألهٴ زنان این قدر با هم اختلاف نظر و اختلاف دیدگاه دارند؟ و آیا کسانی و گروهی در رژیم هستند که از برابری زنان دفاع میکنند؟
روشن است که اختلافی در دیدگاه باندهای ارتجاع حاکم در مورد مسألهٴ زنان وجود ندارد، چرا که همهٴ آنها از شجرهٴ خبیثه ارتجاع خمینی روییده و تماماً از یک دخمه و از یک تاریکخانهٴ قرونوسطایی درآمدهاند؛ بنابراین اختلاف آنها سیاسی است و اهداف باندی خود را دنبال میکنند، البته مثل همیشه این اهداف و منافع باندی در پوشش شرع و دین یا ارزشهای اخلاقی یا دفاع از حقوق زنان ابراز میشود.
آخوند منتظری رئیس دیوان عدالت اداری رژیم: مخالفت با تفکیک جنسیتی مخالفت با اسلام است!
آخوند درایتی مشاور امور روحانیت دولت خاتمی از مهرههای باند رفسنجانی ـ روحانی: «طرح تفکیک جنسیتی یک تحجر نگرانکننده است» (روزنامه مردمسالاری ۲۱/۵/۹۳).
معاون پیشین وزارت کشور که از مهرههای باند رفسنجانی ـ روحانی است، تفکیک جنسیتی را «تهاجم به امید و ارادهی عمومی و ناتوان نشاندادن دولت در اداره امور» توصیف کرده است.
و جنتی وزیر ارشاد دولت روحانی هم چند روز قبل اعلام کرد: «دولت با هر گونه تفکیک جنسیتی مخالف است».
نیازی نیست که به همهٴ حرفهای موافق و مخالف اشاره در این زمینه، ولی همین چند نمونه نشان میدهد که حرفها چقدر با هم فاصله دارد و تا کجا رودرروی هم هستند. یکی هر گونه مخالفت با طرح جنسیتی را مخالفت با اسلام قلمداد میکند، دیگری این طرح را تحجر مینامد و هر کدام میخواهند به اغراض سیاسی خودشان لباس شرع بپوشانند!
روشن است که خاستگاه طرح تفکیک جنسیتی و هر طرح زنستیزانهٴ دیگر که در این رژیم عرضه میشود، نه اعتقادات و دگمهای مذهبی این جماعت، بلکه قصد و غرض مشخص سیاسی است. این خطی است که میخواد به این بهانه، زنان را که همیشه در صف مقدم اقدامات سرکوبگرانه رژیم بودهاند و هستند، سرکوب کند و آنها را از صحنهٴ حیات فعال اجتماعی به کنج خانهها براند. اما سؤال این است که باند مقابل یعنی باند رفسنجانی ـ روحانی چرا مخالفت میکند؟
برای پیدا کردن جواب، باید نگاهی به صحنهٴ امروز جامعه ایران بیندازیم. روزی نیست که ما چندین خبر از شهرهای مختلف درباره درگیری مردم و جوانان با نیروهای سرکوبگر نشنویم که البته اینها درصد بسیار کمی از واقعیت است. بسیاری از این درگیریها بهخاطر این است که نیروهای سرکوبگر به بهانهٴ پوشش یا آرایش دختران و زنان مزاحم آنها شدهاند یا خواستهاند آنها را دستگیر کنند، اما مردم مانع شدهاند، یا جوانان با نیروهای سرکوبگر درگیر شدهاند و در بسیاری از موارد آنها را تنبیه کرده و فراری دادهاند. این خبرها حاکی از آن است که مردم و جوانان، زورگویی نیروهای سرکوبگر به خودشان و بهخصوص به خواهرانشان را تحمل نمیکنند. این موارد آن قدر زیاد شده و فضا چنان است که پاسدار احمدی مقدم سرکرده نیروی انتظامی اخیراً گفت: تفکیک جنسیتی سیاست نیروی انتظامی نیست. وی گزارشهای برخی رسانهها مبنی بر اینکه نیروی انتظامیبخشنامهیی در این باره صادر کرده را، تکذیب کرد و از درج این قبیل خبرها گلایه کرد. پیش از این نیز احمدی مقدم با اظهار عجز از پیشبرد خط مبارزه با بدحجابی گفته بود که نیروی انتظامی در مورد حجاب و بدحجابی مسئولیتی ندارد، چرا همهٴ بار را روی دوش نیروی انتظامی قرار دادهاید، سایر ارگانها و نهادها هم در این زمینه مسئولیت دارند.
بنابراین، هم انگیزهٴ باندها و دستجاتی که علم حجاب و بدحجابی و تفکیک جنسیتی و… را بلند میکنند، فضای جوشان اجتماعی و ترس از خارج شدن مهار اوضاع است و هم منشأ نگرانی کسانی که با این قبیل اقدامات از جمله طرح تفکیک جنسیتی مخالفت میکنند نیز همین فضای اجتماعی است. حرف و استدلال اینها این است که این اقدامات نه تنها تا بهحال هیچ فایدهیی نداشته، بلکه واکنشهای اجتماعی بیشتری را برانگیخته و فضا رو علیه رژیم تند و تیزتر کرده و هیبت نیروهای سرکوبگر را در اذهان مردم ریخته است.
به این ترتیب، ریشهٴ اختلافات، اختلاف خط و سیاست متفاوت دو باند اصلی حاکم، در برخورد با یک پدیده و یک واقعیت واحد است. اما واقعیت این است که هر دو باند اشتباه میکنند. رژیم در سراشیبی قرار گرفته که چه سرکوب بکند و چه نکند، از انفجار اجتماعی در تقدیر، راه گریزی ندارد؛ البته زمان این انفجار محتوم و فرارسیدن روز رهایی، تابعی است از میزان مقاومت مردم ایران، بهخصوص میزان آمادگی زنان و دختران آزادهٴ میهن برای پرداخت بهای آزادی.
روشن است که اختلافی در دیدگاه باندهای ارتجاع حاکم در مورد مسألهٴ زنان وجود ندارد، چرا که همهٴ آنها از شجرهٴ خبیثه ارتجاع خمینی روییده و تماماً از یک دخمه و از یک تاریکخانهٴ قرونوسطایی درآمدهاند؛ بنابراین اختلاف آنها سیاسی است و اهداف باندی خود را دنبال میکنند، البته مثل همیشه این اهداف و منافع باندی در پوشش شرع و دین یا ارزشهای اخلاقی یا دفاع از حقوق زنان ابراز میشود.
آخوند منتظری رئیس دیوان عدالت اداری رژیم: مخالفت با تفکیک جنسیتی مخالفت با اسلام است!
آخوند درایتی مشاور امور روحانیت دولت خاتمی از مهرههای باند رفسنجانی ـ روحانی: «طرح تفکیک جنسیتی یک تحجر نگرانکننده است» (روزنامه مردمسالاری ۲۱/۵/۹۳).
معاون پیشین وزارت کشور که از مهرههای باند رفسنجانی ـ روحانی است، تفکیک جنسیتی را «تهاجم به امید و ارادهی عمومی و ناتوان نشاندادن دولت در اداره امور» توصیف کرده است.
و جنتی وزیر ارشاد دولت روحانی هم چند روز قبل اعلام کرد: «دولت با هر گونه تفکیک جنسیتی مخالف است».
نیازی نیست که به همهٴ حرفهای موافق و مخالف اشاره در این زمینه، ولی همین چند نمونه نشان میدهد که حرفها چقدر با هم فاصله دارد و تا کجا رودرروی هم هستند. یکی هر گونه مخالفت با طرح جنسیتی را مخالفت با اسلام قلمداد میکند، دیگری این طرح را تحجر مینامد و هر کدام میخواهند به اغراض سیاسی خودشان لباس شرع بپوشانند!
روشن است که خاستگاه طرح تفکیک جنسیتی و هر طرح زنستیزانهٴ دیگر که در این رژیم عرضه میشود، نه اعتقادات و دگمهای مذهبی این جماعت، بلکه قصد و غرض مشخص سیاسی است. این خطی است که میخواد به این بهانه، زنان را که همیشه در صف مقدم اقدامات سرکوبگرانه رژیم بودهاند و هستند، سرکوب کند و آنها را از صحنهٴ حیات فعال اجتماعی به کنج خانهها براند. اما سؤال این است که باند مقابل یعنی باند رفسنجانی ـ روحانی چرا مخالفت میکند؟
برای پیدا کردن جواب، باید نگاهی به صحنهٴ امروز جامعه ایران بیندازیم. روزی نیست که ما چندین خبر از شهرهای مختلف درباره درگیری مردم و جوانان با نیروهای سرکوبگر نشنویم که البته اینها درصد بسیار کمی از واقعیت است. بسیاری از این درگیریها بهخاطر این است که نیروهای سرکوبگر به بهانهٴ پوشش یا آرایش دختران و زنان مزاحم آنها شدهاند یا خواستهاند آنها را دستگیر کنند، اما مردم مانع شدهاند، یا جوانان با نیروهای سرکوبگر درگیر شدهاند و در بسیاری از موارد آنها را تنبیه کرده و فراری دادهاند. این خبرها حاکی از آن است که مردم و جوانان، زورگویی نیروهای سرکوبگر به خودشان و بهخصوص به خواهرانشان را تحمل نمیکنند. این موارد آن قدر زیاد شده و فضا چنان است که پاسدار احمدی مقدم سرکرده نیروی انتظامی اخیراً گفت: تفکیک جنسیتی سیاست نیروی انتظامی نیست. وی گزارشهای برخی رسانهها مبنی بر اینکه نیروی انتظامیبخشنامهیی در این باره صادر کرده را، تکذیب کرد و از درج این قبیل خبرها گلایه کرد. پیش از این نیز احمدی مقدم با اظهار عجز از پیشبرد خط مبارزه با بدحجابی گفته بود که نیروی انتظامی در مورد حجاب و بدحجابی مسئولیتی ندارد، چرا همهٴ بار را روی دوش نیروی انتظامی قرار دادهاید، سایر ارگانها و نهادها هم در این زمینه مسئولیت دارند.
بنابراین، هم انگیزهٴ باندها و دستجاتی که علم حجاب و بدحجابی و تفکیک جنسیتی و… را بلند میکنند، فضای جوشان اجتماعی و ترس از خارج شدن مهار اوضاع است و هم منشأ نگرانی کسانی که با این قبیل اقدامات از جمله طرح تفکیک جنسیتی مخالفت میکنند نیز همین فضای اجتماعی است. حرف و استدلال اینها این است که این اقدامات نه تنها تا بهحال هیچ فایدهیی نداشته، بلکه واکنشهای اجتماعی بیشتری را برانگیخته و فضا رو علیه رژیم تند و تیزتر کرده و هیبت نیروهای سرکوبگر را در اذهان مردم ریخته است.
به این ترتیب، ریشهٴ اختلافات، اختلاف خط و سیاست متفاوت دو باند اصلی حاکم، در برخورد با یک پدیده و یک واقعیت واحد است. اما واقعیت این است که هر دو باند اشتباه میکنند. رژیم در سراشیبی قرار گرفته که چه سرکوب بکند و چه نکند، از انفجار اجتماعی در تقدیر، راه گریزی ندارد؛ البته زمان این انفجار محتوم و فرارسیدن روز رهایی، تابعی است از میزان مقاومت مردم ایران، بهخصوص میزان آمادگی زنان و دختران آزادهٴ میهن برای پرداخت بهای آزادی.