بهرغم آویختن باند رفسنجانی- روحانی به دامان غرب و آمریکا، بهرغم اینکه روحانی شخصاً تابوی مذاکره با دولت آمریکا را شکست و با اوباما رئیسجمهور آمریکا تماس تلفنی گرفت و بهرغم حاضر شدن سر میز مذاکرات هستهیی با زانوان خونین و دادن امتیازات کلان، نظام آخوندی و بهخصوص باند رفسنجانی- روحانی دستاورد ناچیزی داشتهاند و تازه چشمانداز آینده مذاکرات نیز برای نظام و باند رفسنجانی- روحانی نامشخص است.
باند رفسنجانی- روحانی در ازای این تابوشکنی برای خود کیسهها دوخته بودند و میخواستند مذاکرات مستقیم با آمریکا خصوصاً تابوشکنی روحانی درتماس تلفنی با باراک اوباما را بهعنوان یک دست آورد بزرگ به نیروهای وارفته نظام قالب کنند و آن را دستمایهای برای مذاکرات هستهیی آینده و به نتیجه رساندن این مذاکرت درکوتاه مدت کنند. اما 7دور مذاکرات طولانی تا کنون دستاوردی برای نظام نداشته است.
در زمینه ناکامی دولت روحانی از به نتیجه رسیدن مذاکرات در کوتاه مدت، یکی از رسانههای خارجی مینویسد: ”مذاکرات هستهیی آن طور که دولت روحانی انتظار داشت در مدت زمان 6ماهه تعیین شده، به امضای توافقنامه جامع منجر نشد. در این میان مهمتر از هر چیز، چشمانداز ناروشن این مذاکرات است. حال آینده مذاکرات و دستیابی به توافق جامع همچنان ناروشن و مبهم است“.
نتیجه 7دور مذاکرات طولانی وکش و قوس دار تا کنون، برای نظام و دولت آخوند روحانی تنها از بلوکه خارج شدن 7میلیارد دلار از بیش از 100میلیارد دلار داراییهای رژیم بوده که اولاً اقساطی پرداخت شده، ثانیاً با شروطی همراه بوده که تداعی کننده برنامه نفت در مقابل غذا است که دو دهه پیش، پس از پایان جنگ اول خلیج در مورد عراق اجرا میشد.
به این دلیل است که یک مهره باند رفسنجانی- روحانی عامل زمان و تمدید 4ماهه مذاکرات را به سود دولت روحانی نمیبیند و دولت را تشویق میکند که هرچه زودتر با 5+1 و در واقع با آمریکا به توافق برسد، وی طی مقالهیی در روزنامه شرق (13مرداد93) وابسته به باند رفسنجانی- روحانی مینویسد: ”وزارت امور خارجه، تلاش کرد وضعیت دشوار سیاست خارجی را سامان دهد و اگر شرایط داخلی بهتر بود، امکان رسیدن به توافق در همان پایان 6ماهه توافقنامه ژنو وجود داشت. تمدید 4ماهه این توافق، به سود ایران نیست و باید امیدوار بود پیش از این مدت زمان، توافق جامع حاصل شود“.
بهرغم ناکامی دولت روحانی در رسیدن به نتیجه مطلوب در سیاست خارجی و مذاکرات، اما از آنجا که چنته روحانی در زمینه داخلی خالی است، این کارگزار رژیم گره گشای مشکلات نظام را تحولی در سیاست خارجی میداند و فرصت را برای نظام و دولت آخوند روحانی تنگ ارزیابی میکند و میافزاید: ”توقع مردم از دولت برای یک سال آینده بالاست اعضای دولت حتماً متوجه توقعات مردم هستند. به نظر میرسد اگر در سیاست خارجی تحولی رخ دهد، راه برای فعالیت بهتر مدیران باز میشود؛ اما اگر این اتفاق دیرتر بیفتد فرصتها از دست خواهد رفت».
ملاحظه میشود که پس از گذشت یک سال از تابوشکنی آخوند روحانی و یک سال دوندگی و زانو زدن کارگزاران رژیم درسالنهای مذاکرات، اکنون کارگزاران وابسته به باند رفسنجانی- روحانی هستند که از حاصل کار ناراضی و بیمناکند و بهطور ضمنی اعتراف میکنند که در این یک سال دولت روحانی فرصت را از دست داده است و زود باش تند باش میکنند که اگر در سیاست خارجی تحولی ایجاد نکنی قافیه را خواهی باخت
معنای این تعجیل، در شرایطی که نظام ولایت در ضعف و بنبست مطلق قرار دارد، عقبنشینی هر چه بیشتر از مواضع نظام و ریختن هرچه سریعتر جرعههای زهر به حلقوم ”مقام ولایت“ است زیرا برای ایجاد تحول در سیاست خارجی، راه و چارهای جز این نیست.
باند رفسنجانی- روحانی در ازای این تابوشکنی برای خود کیسهها دوخته بودند و میخواستند مذاکرات مستقیم با آمریکا خصوصاً تابوشکنی روحانی درتماس تلفنی با باراک اوباما را بهعنوان یک دست آورد بزرگ به نیروهای وارفته نظام قالب کنند و آن را دستمایهای برای مذاکرات هستهیی آینده و به نتیجه رساندن این مذاکرت درکوتاه مدت کنند. اما 7دور مذاکرات طولانی تا کنون دستاوردی برای نظام نداشته است.
در زمینه ناکامی دولت روحانی از به نتیجه رسیدن مذاکرات در کوتاه مدت، یکی از رسانههای خارجی مینویسد: ”مذاکرات هستهیی آن طور که دولت روحانی انتظار داشت در مدت زمان 6ماهه تعیین شده، به امضای توافقنامه جامع منجر نشد. در این میان مهمتر از هر چیز، چشمانداز ناروشن این مذاکرات است. حال آینده مذاکرات و دستیابی به توافق جامع همچنان ناروشن و مبهم است“.
نتیجه 7دور مذاکرات طولانی وکش و قوس دار تا کنون، برای نظام و دولت آخوند روحانی تنها از بلوکه خارج شدن 7میلیارد دلار از بیش از 100میلیارد دلار داراییهای رژیم بوده که اولاً اقساطی پرداخت شده، ثانیاً با شروطی همراه بوده که تداعی کننده برنامه نفت در مقابل غذا است که دو دهه پیش، پس از پایان جنگ اول خلیج در مورد عراق اجرا میشد.
به این دلیل است که یک مهره باند رفسنجانی- روحانی عامل زمان و تمدید 4ماهه مذاکرات را به سود دولت روحانی نمیبیند و دولت را تشویق میکند که هرچه زودتر با 5+1 و در واقع با آمریکا به توافق برسد، وی طی مقالهیی در روزنامه شرق (13مرداد93) وابسته به باند رفسنجانی- روحانی مینویسد: ”وزارت امور خارجه، تلاش کرد وضعیت دشوار سیاست خارجی را سامان دهد و اگر شرایط داخلی بهتر بود، امکان رسیدن به توافق در همان پایان 6ماهه توافقنامه ژنو وجود داشت. تمدید 4ماهه این توافق، به سود ایران نیست و باید امیدوار بود پیش از این مدت زمان، توافق جامع حاصل شود“.
بهرغم ناکامی دولت روحانی در رسیدن به نتیجه مطلوب در سیاست خارجی و مذاکرات، اما از آنجا که چنته روحانی در زمینه داخلی خالی است، این کارگزار رژیم گره گشای مشکلات نظام را تحولی در سیاست خارجی میداند و فرصت را برای نظام و دولت آخوند روحانی تنگ ارزیابی میکند و میافزاید: ”توقع مردم از دولت برای یک سال آینده بالاست اعضای دولت حتماً متوجه توقعات مردم هستند. به نظر میرسد اگر در سیاست خارجی تحولی رخ دهد، راه برای فعالیت بهتر مدیران باز میشود؛ اما اگر این اتفاق دیرتر بیفتد فرصتها از دست خواهد رفت».
ملاحظه میشود که پس از گذشت یک سال از تابوشکنی آخوند روحانی و یک سال دوندگی و زانو زدن کارگزاران رژیم درسالنهای مذاکرات، اکنون کارگزاران وابسته به باند رفسنجانی- روحانی هستند که از حاصل کار ناراضی و بیمناکند و بهطور ضمنی اعتراف میکنند که در این یک سال دولت روحانی فرصت را از دست داده است و زود باش تند باش میکنند که اگر در سیاست خارجی تحولی ایجاد نکنی قافیه را خواهی باخت
معنای این تعجیل، در شرایطی که نظام ولایت در ضعف و بنبست مطلق قرار دارد، عقبنشینی هر چه بیشتر از مواضع نظام و ریختن هرچه سریعتر جرعههای زهر به حلقوم ”مقام ولایت“ است زیرا برای ایجاد تحول در سیاست خارجی، راه و چارهای جز این نیست.