برگزاری مراسم سالمرگ خمینی دجال از جانب ورثه سیاسی او به جای اینکه عامل وحدت مقطعی و حتی یک روزه باندهای درونی رژیم شود، به نمایش شقه وشکاف هرچه بیشتر باندها تبدیل شد.
آخوندهایی مانند مصباح یزدی، احمد خاتمی و اژهای در ادامه دعوای ”بهشت وجهنم“ و موضوع ”ججاب“ یقه آخوند روحانی را گرفتند و از خجالت حرفهای او آنچنان برآمدند که آخوند مصباح یزدی تحت عنوان ”بعضی عمامه به سرها“ روحانی را مورد خطاب قرارداد.
بکاربردن عنوان عمامه بهسر برای یک آخوند خصوصاً یک آخوند در ردههای بالای حکومت در فرهنگ حوزهیی و آخوندی یک توهین به فرد مورد خطاب تلقی میشود.
اصحاب حوزه و حوزویان خوب میفهمند که دعوای آخوند مصباح یزدی یکی از سرچماقدارهای باند خامنهای در قم با باند رفسنجانی- روحانی تا کجا بالا گرفته است که عنوان ”بعضی ازعمامه به سرها“ را در مورد یکی از اعضای خبرگان نظام و رئیسجمهور آن بهکارمی برد.
جنگ و جدال باند خامنهای با باند رفسنجانی- روحانی در روزهای سالمرگ دجال، منحصر به دعوای ”بهشت وجهنم“ ، ”بی حجاب و باحجاب“ نبود، بلکه نزاع به مسایل هستهیی و مذاکرات با کشورهای1+5 و سایر مسایل دیگر رژیم هم کشیده شد و باند خامنهای در مراسم سالگرد خمینی بر سر قبر او، شب نامه ”چه گرفتهایم، چه دادهایم“ پخش کردند و نسبت به آخوند روحانی و سیاست او در مذاکرات هستهیی عقده دل خالی کردند.
شب نامهها و بولتنهای باند خامنهای با عنوان «نگرانیم... ، » «چه دادهایم؟ چه گرفتهایم؟» «روحانی زیر ذرهبین امام خمینی» و «بیادبانههای کدخدا» نام داشتند.
درشب نامه ”نگرانیم“ فهرستی از نگرانیهای باند ولیفقیه در مورد مسایل فرهنگی و نگرانی این باند در این زمینه لیست شده بود.
باند ولیفقیه در شبنامه ”نگرانیم“ با حمله به دولت روحانی در زمینه بازگشایی نشر چشمه، سخنان روحانی درباره هنر، سخنان او پیرامون آنتن ماهواره، بهاصطلاح تلاش دولت برای رفع فیلتر شبکههای اجتماعی، صحبتهای علی جنتی وزیر ارشاد درباره تکخوانی زنان، صحبتهای آخوند یونسی مشاور روحانی درباره نماد شیر و خورشید را زیر ضرب گرفته است.
در یک شب نامه به برگزاری مراسم جشن زنانه در کاخ سعد آباد اشاره شده است و این مراسم از این زاویه مورد حمله قرار گرفته است که تداعی کننده خاطرات جشنهای زنانه در نظام سابق و تداعی کننده اشرافیگری دوران سلطنت در ایران است.
”بیادبانههای کدخدا“ گزیدهای از سخنان مقامهای آمریکایی است، هدف از پخش این بولتن توسط باند خامنهای، غیرقابل اعتماد جلوه دادن آمریکا و مخالفت با سیاست خارجی دولت روحانی و حمله به سیاست آویختن به دامان آمریکا و کشورهای غربی توسط دولت روحانی است.
در شبنامه «روحانی زیر ذرهبین امام خمینی!» به بررسی مواضع دولت آخوند حسن روحانی در ”منظومه فکری“ خمینی پرداخته شده و مسائلی مانند ممیزی کتاب، نماد شیروخورشید، بهشت زورکی، انحلال مجمع عقلا و پایان جنگ را مورد بررسی وحمله قرار داده است.
در حاشیه راهپیمایی سالگرد 15خرداد درقم شب نامهیی در اطراف حرم با عنوان ”توقف نامه، چه دادهایم و چه گرفتهایم“ توزیع شد، در این شب نامه به تیم مذاکرهکننده هستهیی رژیم و سیاست پیشبرد مذاکرات توسط دولت آخوند روحانی حمله شده است. .
روحانی در سخنرانی بر سر قبر خمینی از دیپلوماتها و مذاکرهکنندگان رژیم در مذاکرات هستهیی و حفظ حقوق هستهیی سخن میگفت، در این هنگام سخنان روحانی با شعار عدهیی مواجه شد که میگفتند انرژی هستهیی حق مسلم ماست.
در همین مراسم تعدادی از حامیان روحانی که با سردادن شعار اللهاکبر میخواستند در مقابل شعاردهندگان باند خامنهای از روحانی حمایت کنند، پس از مراسم توسط نیروی انتظامی رژیم دستگیرشده و بعد از ساعت ها بازجویی کتبی و دادن مشخصات خود آزاد شدهاند.
به نظر میرسد بعد از بیان وقایعی که به آنها اشاره شد، جواب این سؤال ”شب نامه پراکنی برای چه و چرا؟“ روشن باشد.
باند ولیفقیه زمانی که میبیند در مخالفتهای مطبوعاتی و رسانهای، نمیتواند بهطور مطلوب در مقابل باند رقیب خط و خطوط و سیاست خود را پیش ببرد، حریف را وادار به دادن امتیازهای مطلوب خود کند، مخالفت مطبوعاتی و رسانهیی را به مخالفت خیابانی با باند رفسنجانی- روحانی و دولت روحانی ارتقا داده است.
کشیدن جنگ باندها به خیابانها و پخش شب نامه، نشانهای از حاد شدن و عمیقتر شدن شقه و شکاف در رأس نظام فرتوت ولایتفقیه است.
ضمنا وقتی که باند ولیفقیه که از امکانات دولتی بسیاری از جمله روزنامهها و نشریات زنجیرهیی وابسته به سپاه، بسیج و سایر ارگانهای سرکوبگر برخوردار است، و تنها به جنگ رسانههایی، تریبون و منبر علیه باند رقیب بسنده نمیکند و مطالبات را به خیابانها میکشاند، نشانگر ضعف مطلق ”مقام عظمای ولایت“ ! نیز میباشد.
خامنهای نیز هنگام سخنرانی بر سر قبر خمینی، ضمن اشاره صریح به شقه وشکاف در رأس نظام و آثار مخرب آن بر روی نیروهای وارفته آن، بهطور ضمنی و با زبان بیزبانی به این واقعیت نیز اعتراف کرد که برای مهار اوضاع و کنترل تضادها و جنگ باندها، چندان دستش پرنیست، مگر اینکه با التماس و درخواست از باندها، بخواهد که قدری حرمت امام دجالان و ولیفقیه طلسمشکسته را نگه دارند.
معنای شب نامه پخش کردن باند ولیفقیه این نیست که مانند اپوزیسیون بعضی از کشورها مطالبات اجتماعی مردمی که آنها را نمایندگی میکنند با زبان شب نامه به گوش هیأت حاکمه برسانند.
به نظر میرسد پخش شب نامه از طرف باندی در درون حاکمیت آخوندی که دقیقاً در موضع قدرت و در موارد بسیاری نسبت باند رقیب در موقعیت برتر و نیروهای سرکوبگر رژیم را پشت سرخود دارد، هشداری است به باند رقیب که از این پس یکی از صحنههای زورآزمایی، صحنه خیابان و پخش شب نامه است و شیوههای سابق جنگ باندی (جنگ باندی از طریق رسانهها و مطبوعات) کافی نیست و ممکن است جنگ را به خیابانها بکشاند.
روی آوردن باند خامنهای به خیابان و پخش شب نامه را میتوان به مرحله پایانی عمرننگین این رژیم ربط داد.
به بیان دیگر در مرحله سرنگونی این رژیم، تضاد باندهای درونی رژیم به مرحلهای از آشتی ناپذیری رسیده است، که شیوههای جنگ باندی سابق پاسخگوی این مرحله از جنگ گرگها نیست وگرنه دلیلی ندارد باندی که قوای مسلح رژیم را پشت خود دارد، علیه باند رقیب به پخش شب نامه در خیابان و مراسم عمومی رژیم روی بیاورد، در حالی که دهها رسانه در اختیار دارد و میتواند از طریق آن رسانهها، تریبون، منبر و... ابراز نظرکند.
آخوندهایی مانند مصباح یزدی، احمد خاتمی و اژهای در ادامه دعوای ”بهشت وجهنم“ و موضوع ”ججاب“ یقه آخوند روحانی را گرفتند و از خجالت حرفهای او آنچنان برآمدند که آخوند مصباح یزدی تحت عنوان ”بعضی عمامه به سرها“ روحانی را مورد خطاب قرارداد.
بکاربردن عنوان عمامه بهسر برای یک آخوند خصوصاً یک آخوند در ردههای بالای حکومت در فرهنگ حوزهیی و آخوندی یک توهین به فرد مورد خطاب تلقی میشود.
اصحاب حوزه و حوزویان خوب میفهمند که دعوای آخوند مصباح یزدی یکی از سرچماقدارهای باند خامنهای در قم با باند رفسنجانی- روحانی تا کجا بالا گرفته است که عنوان ”بعضی ازعمامه به سرها“ را در مورد یکی از اعضای خبرگان نظام و رئیسجمهور آن بهکارمی برد.
جنگ و جدال باند خامنهای با باند رفسنجانی- روحانی در روزهای سالمرگ دجال، منحصر به دعوای ”بهشت وجهنم“ ، ”بی حجاب و باحجاب“ نبود، بلکه نزاع به مسایل هستهیی و مذاکرات با کشورهای1+5 و سایر مسایل دیگر رژیم هم کشیده شد و باند خامنهای در مراسم سالگرد خمینی بر سر قبر او، شب نامه ”چه گرفتهایم، چه دادهایم“ پخش کردند و نسبت به آخوند روحانی و سیاست او در مذاکرات هستهیی عقده دل خالی کردند.
شب نامهها و بولتنهای باند خامنهای با عنوان «نگرانیم... ، » «چه دادهایم؟ چه گرفتهایم؟» «روحانی زیر ذرهبین امام خمینی» و «بیادبانههای کدخدا» نام داشتند.
درشب نامه ”نگرانیم“ فهرستی از نگرانیهای باند ولیفقیه در مورد مسایل فرهنگی و نگرانی این باند در این زمینه لیست شده بود.
باند ولیفقیه در شبنامه ”نگرانیم“ با حمله به دولت روحانی در زمینه بازگشایی نشر چشمه، سخنان روحانی درباره هنر، سخنان او پیرامون آنتن ماهواره، بهاصطلاح تلاش دولت برای رفع فیلتر شبکههای اجتماعی، صحبتهای علی جنتی وزیر ارشاد درباره تکخوانی زنان، صحبتهای آخوند یونسی مشاور روحانی درباره نماد شیر و خورشید را زیر ضرب گرفته است.
در یک شب نامه به برگزاری مراسم جشن زنانه در کاخ سعد آباد اشاره شده است و این مراسم از این زاویه مورد حمله قرار گرفته است که تداعی کننده خاطرات جشنهای زنانه در نظام سابق و تداعی کننده اشرافیگری دوران سلطنت در ایران است.
”بیادبانههای کدخدا“ گزیدهای از سخنان مقامهای آمریکایی است، هدف از پخش این بولتن توسط باند خامنهای، غیرقابل اعتماد جلوه دادن آمریکا و مخالفت با سیاست خارجی دولت روحانی و حمله به سیاست آویختن به دامان آمریکا و کشورهای غربی توسط دولت روحانی است.
در شبنامه «روحانی زیر ذرهبین امام خمینی!» به بررسی مواضع دولت آخوند حسن روحانی در ”منظومه فکری“ خمینی پرداخته شده و مسائلی مانند ممیزی کتاب، نماد شیروخورشید، بهشت زورکی، انحلال مجمع عقلا و پایان جنگ را مورد بررسی وحمله قرار داده است.
در حاشیه راهپیمایی سالگرد 15خرداد درقم شب نامهیی در اطراف حرم با عنوان ”توقف نامه، چه دادهایم و چه گرفتهایم“ توزیع شد، در این شب نامه به تیم مذاکرهکننده هستهیی رژیم و سیاست پیشبرد مذاکرات توسط دولت آخوند روحانی حمله شده است. .
روحانی در سخنرانی بر سر قبر خمینی از دیپلوماتها و مذاکرهکنندگان رژیم در مذاکرات هستهیی و حفظ حقوق هستهیی سخن میگفت، در این هنگام سخنان روحانی با شعار عدهیی مواجه شد که میگفتند انرژی هستهیی حق مسلم ماست.
در همین مراسم تعدادی از حامیان روحانی که با سردادن شعار اللهاکبر میخواستند در مقابل شعاردهندگان باند خامنهای از روحانی حمایت کنند، پس از مراسم توسط نیروی انتظامی رژیم دستگیرشده و بعد از ساعت ها بازجویی کتبی و دادن مشخصات خود آزاد شدهاند.
به نظر میرسد بعد از بیان وقایعی که به آنها اشاره شد، جواب این سؤال ”شب نامه پراکنی برای چه و چرا؟“ روشن باشد.
باند ولیفقیه زمانی که میبیند در مخالفتهای مطبوعاتی و رسانهای، نمیتواند بهطور مطلوب در مقابل باند رقیب خط و خطوط و سیاست خود را پیش ببرد، حریف را وادار به دادن امتیازهای مطلوب خود کند، مخالفت مطبوعاتی و رسانهیی را به مخالفت خیابانی با باند رفسنجانی- روحانی و دولت روحانی ارتقا داده است.
کشیدن جنگ باندها به خیابانها و پخش شب نامه، نشانهای از حاد شدن و عمیقتر شدن شقه و شکاف در رأس نظام فرتوت ولایتفقیه است.
ضمنا وقتی که باند ولیفقیه که از امکانات دولتی بسیاری از جمله روزنامهها و نشریات زنجیرهیی وابسته به سپاه، بسیج و سایر ارگانهای سرکوبگر برخوردار است، و تنها به جنگ رسانههایی، تریبون و منبر علیه باند رقیب بسنده نمیکند و مطالبات را به خیابانها میکشاند، نشانگر ضعف مطلق ”مقام عظمای ولایت“ ! نیز میباشد.
خامنهای نیز هنگام سخنرانی بر سر قبر خمینی، ضمن اشاره صریح به شقه وشکاف در رأس نظام و آثار مخرب آن بر روی نیروهای وارفته آن، بهطور ضمنی و با زبان بیزبانی به این واقعیت نیز اعتراف کرد که برای مهار اوضاع و کنترل تضادها و جنگ باندها، چندان دستش پرنیست، مگر اینکه با التماس و درخواست از باندها، بخواهد که قدری حرمت امام دجالان و ولیفقیه طلسمشکسته را نگه دارند.
معنای شب نامه پخش کردن باند ولیفقیه این نیست که مانند اپوزیسیون بعضی از کشورها مطالبات اجتماعی مردمی که آنها را نمایندگی میکنند با زبان شب نامه به گوش هیأت حاکمه برسانند.
به نظر میرسد پخش شب نامه از طرف باندی در درون حاکمیت آخوندی که دقیقاً در موضع قدرت و در موارد بسیاری نسبت باند رقیب در موقعیت برتر و نیروهای سرکوبگر رژیم را پشت سرخود دارد، هشداری است به باند رقیب که از این پس یکی از صحنههای زورآزمایی، صحنه خیابان و پخش شب نامه است و شیوههای سابق جنگ باندی (جنگ باندی از طریق رسانهها و مطبوعات) کافی نیست و ممکن است جنگ را به خیابانها بکشاند.
روی آوردن باند خامنهای به خیابان و پخش شب نامه را میتوان به مرحله پایانی عمرننگین این رژیم ربط داد.
به بیان دیگر در مرحله سرنگونی این رژیم، تضاد باندهای درونی رژیم به مرحلهای از آشتی ناپذیری رسیده است، که شیوههای جنگ باندی سابق پاسخگوی این مرحله از جنگ گرگها نیست وگرنه دلیلی ندارد باندی که قوای مسلح رژیم را پشت خود دارد، علیه باند رقیب به پخش شب نامه در خیابان و مراسم عمومی رژیم روی بیاورد، در حالی که دهها رسانه در اختیار دارد و میتواند از طریق آن رسانهها، تریبون، منبر و... ابراز نظرکند.