مصاحبه حسن روحانی با تلویزیون رژیم (در سهشنبه شب 9اردیبهشت)، در واقع دفاعیه او و توجیهاتش در قبال شکستها و فضیحت هایش در زمینههای مختلف بود. قسمت اول این مصاحبه، به دفاع از کارنامه اقتصادی دولت اختصاص داشت و روحانی تلاش کرد با مشتی آمار دروغ، واقعیتی را که مردم با پوست و گوشت خودشان لمس میکنند، وارونه جلوه دهد و بگوید اوضاع خوب است و دارد بهتر هم میشود!
اما در زمینه سیاسی، بخش عمده مصاحبه تلویزیونی آخوند روحانی به دفاع در برابر حملات باندهای رقیب اختصاص داشت که خودش از آن با واژههای «دروغ»، «اتهام» «تخریب» و «هوچیبازی» یاد میکرد.
این آه و فغانها عمدتاً بهخاطر یک «سیدی» است که اخیراً با عنوان «من روحانی هستم» منتشر شده. روحانی «احزاب و گروهها» یی را که این «سیدی» را پخش کردهاند، تهدید کرد که «اگر لازم ببینم میآیم و برای مردم توضیح میدهم». اما این تهدید توخالی است، چون روحانی بهعنوان یک مهرهٴ کهنهکار امنیتی، خوب میداند که باز شدن کمترین شکاف و به صحنه آمدن مردم به هر بهانه، همان و بر باد رفتن کل رژیم همان!
با اشارات روحانی، از جمله این که: «ما بههرحال زیر یک سقف داریم زندگی میکنیم، داخل یک قایق هستیم» کاملاً روشن است که سازندگان و منتشر کنندگان این سیدی که باند روحانی آن را «شبنامه تصویری» توصیف کردهاند، همان باند ولیفقیه یا به عبارت بهتر، ریزشیهای باند ولیفقیه هستند که در نقاطی جلو خود خامنهای هم قرار میگیرند. هدف روحانی و رفسنجانی این است که آنها را از پشت خامنهای بیرون بیاورند و منزوی کنند تا بعد به حسابشان برسند.
اما در سیدی کذایی چه گفته شده که روحانی را این چنین برآشفته کرده؟ این سیدی که روشن است با دسترسی به آرشیوهای ویژه تهیه شده، با کنار هم گذاشتن وقایع و اظهارات خود روحانی، یا حرفها و نوشتههای باند او، نشان داده که روحانی یک شیاد تمامعیار است که هر روز بنا به اقتضای منافع رنگ عوض میکند، یک روز سردمدار اعمال حجاب اجباری بر زنان کارمند بود و امروز دم از حقوق و برابری زنان میزند. و یک روز در رأس نیروهای امنیتی و سرکوبگر، فرامین سرکوب خیزش دانشجویان در تیر ماه 78 صادر میکرد و آنها را به خاک و خون میکشید و امروز کبادهکش آزادی و حقوقبشر شده است، طنز روزگار را ببینید که یک زمان تنها مقاومت ایران و رهبر مقاومت ایران بودند که میگفتند افعی کبوتر نمیزاید و اکنون این واقعیت را از درون رژیم و بالاترین سطوح آن دارند جا میزنند!
روشن است که یادآوری این سوابق، تمام بساطی را که روحانی و دار و دسته، با لبخند و ژست و قیافهٴ غربیپسند چیدهاند، به هم میزند و همه سرمایهگذاریهایشان را به باد میدهد. از همین روست که آنها این چنین غضبناک شدهاند، اما از آنجا که این حرفها اساساً مستند به حرفهای خودشان است، در تنگنای سختی قرار گرفتهاند، نه میتوانند تکذیب کنند و نه میتواند فرو بخورند. بنابراین میخواهند خامنهای را در برابر بانیان این «شبنامه تصویری» قرار دهند و با علنی کردن این پدیده جدید (منظور ظهور دارو دستهیی در درون باند خامنهای است که حرف او را هم زیر پا میگذارند) آنها را از خامنهای جدا کنند تا او خودش به آنها دهنه بزند. اما گرفتن جانب هر یک از طرفین این دعوا، برای خامنهای بهمثابه خودزنی است، در حالی که انفعال و سکوت (کاری که او تا کنون کرده) نیز، جنگ و جدال را بیشتر دامن میزند. به این ترتیب، بحران دامنگیر کنونی رژیم، در هر حال و بهخصوص با قطعی شدن زهرخوران هستهیی و بارز شدن آثار آن، هیچ چشماندازی جز تشدید ندارد.
اما در زمینه سیاسی، بخش عمده مصاحبه تلویزیونی آخوند روحانی به دفاع در برابر حملات باندهای رقیب اختصاص داشت که خودش از آن با واژههای «دروغ»، «اتهام» «تخریب» و «هوچیبازی» یاد میکرد.
این آه و فغانها عمدتاً بهخاطر یک «سیدی» است که اخیراً با عنوان «من روحانی هستم» منتشر شده. روحانی «احزاب و گروهها» یی را که این «سیدی» را پخش کردهاند، تهدید کرد که «اگر لازم ببینم میآیم و برای مردم توضیح میدهم». اما این تهدید توخالی است، چون روحانی بهعنوان یک مهرهٴ کهنهکار امنیتی، خوب میداند که باز شدن کمترین شکاف و به صحنه آمدن مردم به هر بهانه، همان و بر باد رفتن کل رژیم همان!
با اشارات روحانی، از جمله این که: «ما بههرحال زیر یک سقف داریم زندگی میکنیم، داخل یک قایق هستیم» کاملاً روشن است که سازندگان و منتشر کنندگان این سیدی که باند روحانی آن را «شبنامه تصویری» توصیف کردهاند، همان باند ولیفقیه یا به عبارت بهتر، ریزشیهای باند ولیفقیه هستند که در نقاطی جلو خود خامنهای هم قرار میگیرند. هدف روحانی و رفسنجانی این است که آنها را از پشت خامنهای بیرون بیاورند و منزوی کنند تا بعد به حسابشان برسند.
اما در سیدی کذایی چه گفته شده که روحانی را این چنین برآشفته کرده؟ این سیدی که روشن است با دسترسی به آرشیوهای ویژه تهیه شده، با کنار هم گذاشتن وقایع و اظهارات خود روحانی، یا حرفها و نوشتههای باند او، نشان داده که روحانی یک شیاد تمامعیار است که هر روز بنا به اقتضای منافع رنگ عوض میکند، یک روز سردمدار اعمال حجاب اجباری بر زنان کارمند بود و امروز دم از حقوق و برابری زنان میزند. و یک روز در رأس نیروهای امنیتی و سرکوبگر، فرامین سرکوب خیزش دانشجویان در تیر ماه 78 صادر میکرد و آنها را به خاک و خون میکشید و امروز کبادهکش آزادی و حقوقبشر شده است، طنز روزگار را ببینید که یک زمان تنها مقاومت ایران و رهبر مقاومت ایران بودند که میگفتند افعی کبوتر نمیزاید و اکنون این واقعیت را از درون رژیم و بالاترین سطوح آن دارند جا میزنند!
روشن است که یادآوری این سوابق، تمام بساطی را که روحانی و دار و دسته، با لبخند و ژست و قیافهٴ غربیپسند چیدهاند، به هم میزند و همه سرمایهگذاریهایشان را به باد میدهد. از همین روست که آنها این چنین غضبناک شدهاند، اما از آنجا که این حرفها اساساً مستند به حرفهای خودشان است، در تنگنای سختی قرار گرفتهاند، نه میتوانند تکذیب کنند و نه میتواند فرو بخورند. بنابراین میخواهند خامنهای را در برابر بانیان این «شبنامه تصویری» قرار دهند و با علنی کردن این پدیده جدید (منظور ظهور دارو دستهیی در درون باند خامنهای است که حرف او را هم زیر پا میگذارند) آنها را از خامنهای جدا کنند تا او خودش به آنها دهنه بزند. اما گرفتن جانب هر یک از طرفین این دعوا، برای خامنهای بهمثابه خودزنی است، در حالی که انفعال و سکوت (کاری که او تا کنون کرده) نیز، جنگ و جدال را بیشتر دامن میزند. به این ترتیب، بحران دامنگیر کنونی رژیم، در هر حال و بهخصوص با قطعی شدن زهرخوران هستهیی و بارز شدن آثار آن، هیچ چشماندازی جز تشدید ندارد.