مهمترین خبر سال گذشته ایران و شاید جهان، پلمب پروژه اتمی آخوندها بود. تهدیدی که موقتاً مهار شد.
روز سوم آذر سال 92، آخوندها و گروه کشورهای 1+5 روی توقف شش ماهه کلیه پروژههای اتمی رژیم، به توافق رسیدند.
خامنهای در سخنرانی نوروز 92 خود گفته بود: «آمریکاییها از راههای گوناگون به ما پیغام میدهند که بیایید درباره مسأله هستهیی گفتگو کنید، اما منظورشان این است بنشینیم حرف بزنیم و شما نظر ما را قبول کنید. این تحمیل است و ما زیر بار آن نمیرویم».
اما 10ماه بعد، یعنی 30 دی 92 نطنز بسته شد. فردو پلمب شد، و به قول خودشان، قلب اراک هستهیی از کار افتاد!
مصاحبه روز 30 دی 92 صالحی بهشدت رقت انگیز بود. او به خبرنگار سیمای آخوندی گفت:
«الان... در نطنز یک ساعت تا دو ساعت دیگه... اتصال بین آبشارها را متوقف بکنند. مهر و موم بکنند. بعد از نطنز میروند فردو... و بنابراین ما میتوانیم بگویم تا حوالی ظهر دیگه تولید 20 درصد ما عملاً متوقف میشه»
و بعد هم اضافه کرد: «در همین رابطه، آژانس، بازرسی روزانه و سرزده از فردو، نطنز و حداقل ماهی یکبار از آب سنگین اراک انجام خواهد داد».
اما این، همهٴ قرارداد نبود. آخوندها تلاش کردند متن قرارداد را مخفی نگهدارند، ولی طرف مقابل به سرعت آن را رو کرد.
گوشههایی از قرارداد
سوم آذر 92 اوباما در یک سخنرانی رسمی گفت: «برای اولین بار ظرف ده سال، ما برنامه اتمی رژیم ایران را متوقف کردیم و بخشی از آن را به عقب برگرداندیم.
رژیم ایران غنیسازی در سطح مشخصی را متوقف خواهد کرد
حجم انباشته اورانیوم خود را خنثی خواهد کرد.
رژیم ایران نخواهد توانست نسل جدید سانتریفیوژها را مورد استفاده قرار دهد.
ایران سانتریفوژ جدیدی نصب یا راهاندازی نخواهد کرد
تولیدات سانتریفوژهای آن محدود خواهد بود.
ایران کار روی راکتور اتمی اراک را متوقف خواهد کرد.
همچنین با بازرسیهای جدید، دسترسی گسترده به تجهیزات اتمی رژیم ایران تأمین خواهد شد».
به این ترتیب پروژهیی فوق سری که رفسنجانی و خامنهای آن را پس از جنگ ضدمیهنی و برای تضمین حیات نظامشان، مشترکاً کلید زده و تمامی ذخایر استراتژیک ایران را به پای آن ریخته بودند، در سال 92 به مهمترین بحران و طناب دار نظام خودشان تبدیل شد! و آنها را بر سر دو راهی مرگبار خوردن یا نخوردن زهر اتمی، زمینگیر کرد. پروژهیی که البته فقط و فقط، مقاومت ایران عملاً در برابرش ایستاد و با افشای ابعاد ضدملی و توسعه طلبانهاش، دنیایی را به ایستادگی در مقابل آن فراخواند.
جام زهری که مجاهدین به رژیم تحمیل کردند
روز 8آبان 92 صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی رژیم در اینمورد اذعان کرد که: «البته مسائلی پیش آمد. سوء تفاهماتی پیش آمد. مسأله از زمانی شروع شد که منافقین آمدند گفتند ایران در نطنز تأسیسات سری داره... خوب موضوع کلید خورد... اومدن اون رو سیاسیش کردن. تا رسید به امروز! ما از سال 2002 میشه گفت که با این پرونده ساختگی دست به گریبان هستیم».
فشارهای سالیان مقاومت ایران از یک سو، و تحریمهای بینالمللی از طرف دیگر، نتیجه بخش شد: رژیم به جام زهر هستهیی تن داد و از آن پس، شکاف در رأس و بدنهٴ رژیم هر روز گسترش بیشتری پیدا میکند.
شکافی که در جریان نمایش مناظرههای کاندیداهای ریاستجمهوری سر باز کرد:
در 17خرداد 92 در جریان مناظرهها ولایتی شکاف در باند ولایت را به نمایش گذاشت و ضرورت خوردن جام زهر را پیش کشید و گفت: «میخوام عرض کنم که این دیپلوماسی هستهای، دیپلوماسی نیست!... . مذاکره ما اشکال داره! اگر اینطور نبود به اینجا نمیرسیدیم. شما مسئول هستهیی هستید یه قدم پیش نرفتیم! هر روز فشار تحریمها به مردم میاد»!
پاسدار رضایی هم درهمان مناظره گفت: «داریم به سمت پرتگاه میرویم»!
و عسگر اولادی هم اذعان کرد: «الآن تحریمی رو میزه که خیلی خطرناکه! خدا کنه دیوانگی نکنن!
میخوان صادرات نفت ما رو صفر کنن! میدونی چه بلایی سرمون میاد» ؟!
به این ترتیب، در اواسط سال 92، کشتی آن ماجراجویی ضدمیهنی، به مدد افشاگریهای مقاومت کاملاً به گل نشست.
و این البته در حالی بود که پیشتر، رهبر مقاومت یک راهحل مردمی ارائه داده بود.
آقای مسعود رجوی در پیامی در 14مرداد 92 ضمن تأکید بر خط مشی سرنگونی و تحریم قاطع انتخابات، در یک فراخوان علنی از خامنهای خواسته بود به کمک رفسنجانی، جام زهر اتمی را بنوشد و خطر جنگ را منتفی کند.
روز6شهریور 92 خامنهای در یک سخنرانی گفت: «ما مخالف با حرکتهای صحیح و منطقی دیپلوماسی هم نیستیمها! چه در عالم دیپلوماسی چه در عالم سیاستهای داخلی. نه! بنده معتقد به همون چیزی هستم که سالها پیش اسم گذاری شد: نرمش قهرمانانه. عیبی نداره».
سخنرانی خامنهای کارت سبز مذاکره با آن طرفی شد که خودشان شیطان بزرگ مینامیدند!
و به این ترتیب مذاکرات شروع شد، البته ظاهراً مذاکرات یا حداقل زمینه مذاکرات را پیشتر در عمان آماده کرده بودند و به نتایجی هم رسیده بودند. از آن پس وقایع شتاب بیشتری گرفت.
30 دی، تواقفنامه ژنو، اجرایی و پروژه اتمی آخوندها منجمد شد!
همان روز، روزنامه وطن امروز وابسته به باند خامنهای صفحه اول خود را در اعتراض به توافقنامه ژنو، به رنگ سیاه چاپ کرد و این شروع فوران یک بحران همهجانبه در رژیم بود.
1بهمن92: توکلی نمایندهٴ مجلس رژیم: ما بهعنوان مسئولان جمهوری اسلامی نمیتوانیم و نباید نظرات خودمون رو نسبت به قرارداد و ضعفهاش ابراز کنیم.
1بهمن92 خبرگزاری نیروی تروریستی قدس: معاملهای که تیم ما در ژنو انجام داد نه لبو فروش حاضر است انجام دهد و نه راننده تاکسی. ما برگشتهایم عقب، حتی در نقطهای کمتر از خط قرمزمان!
2بهمن 92، آخوند رسایی مهرهٴ ولایت در مجلس ارتجاع: فعلاً مأمور به سکوت هستیم... . در کشور اتفاقی در حال رخ دادن است که هیچکس نباید سؤال بپرسد.
در اولین روزهای بهمن 92 در کنفرانس داووس روحانی گفت: هیچ قصدی برای تولید سلاح اتمی نداریم. این حرف روحانی جواب بسیار تحقیرآمیز وزیر خارجه آمریکا را بهدنبال داشت.
جان کری در جواب روحانی گفت: «کلمات به خودی خود، بیمعنی هستند، باید اقدامات عملی صورت بگیرند. مطمئنا، کشوری با یک برنامه صلحآمیز اتمی، نیاز ندارد تأسیسات غنیسازی را در تاریکی شب و در اعماق کوهستان بسازد».
15بهمن رویتر گزارش داد: آژانس بینالمللی انرژی اتمی مصمم است تا ته خط برطرف شدن شک و تردیدهایش مبنی بر اینکه رژیم ایران در طراحی کلاهک اتمی کار کرده است یا نه برود.
19بهمن خامنهای، باندهای متخاصم رژیم را به وحدت دعوت کرد و گفت باید به دولت فرصت داد.
اما شکاف در باند ولایت بهگونهیی بود که در روز 20بهمن پاسدار قاسمی سرکرده لباس شخصیهای رژیم بدون توجه به حرفهای مرجع تقلیدش! خامنهای گفت: «هنوز هستهیی به نتیجه نرسیده راجع به موشکهای بالستیک و حمایت ایران از حزبالله صحبت میکنند! شما چگونه مذاکره میکنید که اینها همهاش را میخواهند؟!»
در حقیقت سیر وقایع نشان داد که با باز شدن هر گوشهٴ قرارداد ژنو، شکاف درون حاکمیت هم ابعاد تازهیی به خود میگیرد، جریانی که هنوز هم ادامه دارد!
21بهمن خبر موافقت آخوندها با توضیح در مورد چاشنیهای انفجاری از پرده بیرون افتاد! و بهدنبال آن گوشههای دیگری از توافق اتمی آشکار شد.
22بهمن خبرگزاریها از یک توافق 7 مادهای بین رژیم و آژانس بینالمللی انرژی اتمی خبر دادند. برخی بندهای این توافق عبارتند از:
تحویل اطلاعات و اجازه دسترسی به معدن ساغند یزد.
دادن اطلاعات و اجازه دسترسی به کارخانه تغلیظ اردکان
دادن اطلاعات در مورد رآکتور آب سنگین اراک
تحویل اطلاعات و تنظیم بازدید از مرکز لیزر لشکرآباد
و دادن اطلاعات در مورد نسل جدید چاشنیهای ایمن.
در همین روز، به گزارش تابناک، کاخ سفید به تلاش ایران برای تعیین ”خط قرمزی“ برای مذاکرات در زمینه برنامه موشکهای بالستیک تهران واکنش نشان داد.
خبرگزاری حکومتی ایسنا نوشت: «برنادت میهان، سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا مدعی شد:
قطعنامه 1929 شورای امنیت سازمان ملل همه فعالیتهای مربوط به موشکهای بالستیک که توانایی پرتاب تسلیحات هستهیی را دارند، از جمله پرتاب این موشکها را منع میکند. بنابراین در جریان مذاکرات جامع، باید به این مسأله پرداخت».
و جالب آن که درست در همان روز 22بهمن 92، 14شرکت و 4نفر دیگر از عناصر رژیم به لیست سیاه تحریمهای آمریکا اضافه شدند!
و به این ترتیب پروژهیی که به بهای خانه خرابی بیش از 70میلیون ایرانی و ورشکستگی ملی برپا شده بود، در سراشیب سقوط رژیم، در یک سونامی آکنده از تحقیر و تحریم، یکشبه به گفته خودشان، به زیر صفر برگشت.
ماجرایی که عواقب استراتژیک آن، بیشک راه به تلاشی نه فقط ساختار اتمی، بلکه دستگاه حکومتی رژیم هم خواهد برد.
روز سوم آذر سال 92، آخوندها و گروه کشورهای 1+5 روی توقف شش ماهه کلیه پروژههای اتمی رژیم، به توافق رسیدند.
خامنهای در سخنرانی نوروز 92 خود گفته بود: «آمریکاییها از راههای گوناگون به ما پیغام میدهند که بیایید درباره مسأله هستهیی گفتگو کنید، اما منظورشان این است بنشینیم حرف بزنیم و شما نظر ما را قبول کنید. این تحمیل است و ما زیر بار آن نمیرویم».
اما 10ماه بعد، یعنی 30 دی 92 نطنز بسته شد. فردو پلمب شد، و به قول خودشان، قلب اراک هستهیی از کار افتاد!
مصاحبه روز 30 دی 92 صالحی بهشدت رقت انگیز بود. او به خبرنگار سیمای آخوندی گفت:
«الان... در نطنز یک ساعت تا دو ساعت دیگه... اتصال بین آبشارها را متوقف بکنند. مهر و موم بکنند. بعد از نطنز میروند فردو... و بنابراین ما میتوانیم بگویم تا حوالی ظهر دیگه تولید 20 درصد ما عملاً متوقف میشه»
و بعد هم اضافه کرد: «در همین رابطه، آژانس، بازرسی روزانه و سرزده از فردو، نطنز و حداقل ماهی یکبار از آب سنگین اراک انجام خواهد داد».
اما این، همهٴ قرارداد نبود. آخوندها تلاش کردند متن قرارداد را مخفی نگهدارند، ولی طرف مقابل به سرعت آن را رو کرد.
گوشههایی از قرارداد
سوم آذر 92 اوباما در یک سخنرانی رسمی گفت: «برای اولین بار ظرف ده سال، ما برنامه اتمی رژیم ایران را متوقف کردیم و بخشی از آن را به عقب برگرداندیم.
رژیم ایران غنیسازی در سطح مشخصی را متوقف خواهد کرد
حجم انباشته اورانیوم خود را خنثی خواهد کرد.
رژیم ایران نخواهد توانست نسل جدید سانتریفیوژها را مورد استفاده قرار دهد.
ایران سانتریفوژ جدیدی نصب یا راهاندازی نخواهد کرد
تولیدات سانتریفوژهای آن محدود خواهد بود.
ایران کار روی راکتور اتمی اراک را متوقف خواهد کرد.
همچنین با بازرسیهای جدید، دسترسی گسترده به تجهیزات اتمی رژیم ایران تأمین خواهد شد».
به این ترتیب پروژهیی فوق سری که رفسنجانی و خامنهای آن را پس از جنگ ضدمیهنی و برای تضمین حیات نظامشان، مشترکاً کلید زده و تمامی ذخایر استراتژیک ایران را به پای آن ریخته بودند، در سال 92 به مهمترین بحران و طناب دار نظام خودشان تبدیل شد! و آنها را بر سر دو راهی مرگبار خوردن یا نخوردن زهر اتمی، زمینگیر کرد. پروژهیی که البته فقط و فقط، مقاومت ایران عملاً در برابرش ایستاد و با افشای ابعاد ضدملی و توسعه طلبانهاش، دنیایی را به ایستادگی در مقابل آن فراخواند.
جام زهری که مجاهدین به رژیم تحمیل کردند
روز 8آبان 92 صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی رژیم در اینمورد اذعان کرد که: «البته مسائلی پیش آمد. سوء تفاهماتی پیش آمد. مسأله از زمانی شروع شد که منافقین آمدند گفتند ایران در نطنز تأسیسات سری داره... خوب موضوع کلید خورد... اومدن اون رو سیاسیش کردن. تا رسید به امروز! ما از سال 2002 میشه گفت که با این پرونده ساختگی دست به گریبان هستیم».
فشارهای سالیان مقاومت ایران از یک سو، و تحریمهای بینالمللی از طرف دیگر، نتیجه بخش شد: رژیم به جام زهر هستهیی تن داد و از آن پس، شکاف در رأس و بدنهٴ رژیم هر روز گسترش بیشتری پیدا میکند.
شکافی که در جریان نمایش مناظرههای کاندیداهای ریاستجمهوری سر باز کرد:
در 17خرداد 92 در جریان مناظرهها ولایتی شکاف در باند ولایت را به نمایش گذاشت و ضرورت خوردن جام زهر را پیش کشید و گفت: «میخوام عرض کنم که این دیپلوماسی هستهای، دیپلوماسی نیست!... . مذاکره ما اشکال داره! اگر اینطور نبود به اینجا نمیرسیدیم. شما مسئول هستهیی هستید یه قدم پیش نرفتیم! هر روز فشار تحریمها به مردم میاد»!
پاسدار رضایی هم درهمان مناظره گفت: «داریم به سمت پرتگاه میرویم»!
و عسگر اولادی هم اذعان کرد: «الآن تحریمی رو میزه که خیلی خطرناکه! خدا کنه دیوانگی نکنن!
میخوان صادرات نفت ما رو صفر کنن! میدونی چه بلایی سرمون میاد» ؟!
به این ترتیب، در اواسط سال 92، کشتی آن ماجراجویی ضدمیهنی، به مدد افشاگریهای مقاومت کاملاً به گل نشست.
و این البته در حالی بود که پیشتر، رهبر مقاومت یک راهحل مردمی ارائه داده بود.
آقای مسعود رجوی در پیامی در 14مرداد 92 ضمن تأکید بر خط مشی سرنگونی و تحریم قاطع انتخابات، در یک فراخوان علنی از خامنهای خواسته بود به کمک رفسنجانی، جام زهر اتمی را بنوشد و خطر جنگ را منتفی کند.
روز6شهریور 92 خامنهای در یک سخنرانی گفت: «ما مخالف با حرکتهای صحیح و منطقی دیپلوماسی هم نیستیمها! چه در عالم دیپلوماسی چه در عالم سیاستهای داخلی. نه! بنده معتقد به همون چیزی هستم که سالها پیش اسم گذاری شد: نرمش قهرمانانه. عیبی نداره».
سخنرانی خامنهای کارت سبز مذاکره با آن طرفی شد که خودشان شیطان بزرگ مینامیدند!
و به این ترتیب مذاکرات شروع شد، البته ظاهراً مذاکرات یا حداقل زمینه مذاکرات را پیشتر در عمان آماده کرده بودند و به نتایجی هم رسیده بودند. از آن پس وقایع شتاب بیشتری گرفت.
30 دی، تواقفنامه ژنو، اجرایی و پروژه اتمی آخوندها منجمد شد!
همان روز، روزنامه وطن امروز وابسته به باند خامنهای صفحه اول خود را در اعتراض به توافقنامه ژنو، به رنگ سیاه چاپ کرد و این شروع فوران یک بحران همهجانبه در رژیم بود.
1بهمن92: توکلی نمایندهٴ مجلس رژیم: ما بهعنوان مسئولان جمهوری اسلامی نمیتوانیم و نباید نظرات خودمون رو نسبت به قرارداد و ضعفهاش ابراز کنیم.
1بهمن92 خبرگزاری نیروی تروریستی قدس: معاملهای که تیم ما در ژنو انجام داد نه لبو فروش حاضر است انجام دهد و نه راننده تاکسی. ما برگشتهایم عقب، حتی در نقطهای کمتر از خط قرمزمان!
2بهمن 92، آخوند رسایی مهرهٴ ولایت در مجلس ارتجاع: فعلاً مأمور به سکوت هستیم... . در کشور اتفاقی در حال رخ دادن است که هیچکس نباید سؤال بپرسد.
در اولین روزهای بهمن 92 در کنفرانس داووس روحانی گفت: هیچ قصدی برای تولید سلاح اتمی نداریم. این حرف روحانی جواب بسیار تحقیرآمیز وزیر خارجه آمریکا را بهدنبال داشت.
جان کری در جواب روحانی گفت: «کلمات به خودی خود، بیمعنی هستند، باید اقدامات عملی صورت بگیرند. مطمئنا، کشوری با یک برنامه صلحآمیز اتمی، نیاز ندارد تأسیسات غنیسازی را در تاریکی شب و در اعماق کوهستان بسازد».
15بهمن رویتر گزارش داد: آژانس بینالمللی انرژی اتمی مصمم است تا ته خط برطرف شدن شک و تردیدهایش مبنی بر اینکه رژیم ایران در طراحی کلاهک اتمی کار کرده است یا نه برود.
19بهمن خامنهای، باندهای متخاصم رژیم را به وحدت دعوت کرد و گفت باید به دولت فرصت داد.
اما شکاف در باند ولایت بهگونهیی بود که در روز 20بهمن پاسدار قاسمی سرکرده لباس شخصیهای رژیم بدون توجه به حرفهای مرجع تقلیدش! خامنهای گفت: «هنوز هستهیی به نتیجه نرسیده راجع به موشکهای بالستیک و حمایت ایران از حزبالله صحبت میکنند! شما چگونه مذاکره میکنید که اینها همهاش را میخواهند؟!»
در حقیقت سیر وقایع نشان داد که با باز شدن هر گوشهٴ قرارداد ژنو، شکاف درون حاکمیت هم ابعاد تازهیی به خود میگیرد، جریانی که هنوز هم ادامه دارد!
21بهمن خبر موافقت آخوندها با توضیح در مورد چاشنیهای انفجاری از پرده بیرون افتاد! و بهدنبال آن گوشههای دیگری از توافق اتمی آشکار شد.
22بهمن خبرگزاریها از یک توافق 7 مادهای بین رژیم و آژانس بینالمللی انرژی اتمی خبر دادند. برخی بندهای این توافق عبارتند از:
تحویل اطلاعات و اجازه دسترسی به معدن ساغند یزد.
دادن اطلاعات و اجازه دسترسی به کارخانه تغلیظ اردکان
دادن اطلاعات در مورد رآکتور آب سنگین اراک
تحویل اطلاعات و تنظیم بازدید از مرکز لیزر لشکرآباد
و دادن اطلاعات در مورد نسل جدید چاشنیهای ایمن.
در همین روز، به گزارش تابناک، کاخ سفید به تلاش ایران برای تعیین ”خط قرمزی“ برای مذاکرات در زمینه برنامه موشکهای بالستیک تهران واکنش نشان داد.
خبرگزاری حکومتی ایسنا نوشت: «برنادت میهان، سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا مدعی شد:
قطعنامه 1929 شورای امنیت سازمان ملل همه فعالیتهای مربوط به موشکهای بالستیک که توانایی پرتاب تسلیحات هستهیی را دارند، از جمله پرتاب این موشکها را منع میکند. بنابراین در جریان مذاکرات جامع، باید به این مسأله پرداخت».
و جالب آن که درست در همان روز 22بهمن 92، 14شرکت و 4نفر دیگر از عناصر رژیم به لیست سیاه تحریمهای آمریکا اضافه شدند!
و به این ترتیب پروژهیی که به بهای خانه خرابی بیش از 70میلیون ایرانی و ورشکستگی ملی برپا شده بود، در سراشیب سقوط رژیم، در یک سونامی آکنده از تحقیر و تحریم، یکشبه به گفته خودشان، به زیر صفر برگشت.
ماجرایی که عواقب استراتژیک آن، بیشک راه به تلاشی نه فقط ساختار اتمی، بلکه دستگاه حکومتی رژیم هم خواهد برد.