قیام مردم اوکراین این روزها باعث جنگ گرگها در درون رژیم شده است و این جنگ بهصورت گسترده در روزنامههای رژیم تقریباً بهطور روزانه منعکس میشود.
باند خامنهای با ترس از سرنگونی رژیم، قیام اوکراین را به دخالتهای غربی در آن کشور مرتبط میداند و نگران این است که این دخالتها روی رژیم تاثیر بگذارد و از این بابت باند رفسنجانی- روحانی را زمینهساز این دخالت میداند.
روزنامه جوان وابسته به باند خامنهای، ضمن کودتا دانستن قیام مردم اوکراین و حمایت از دیکتاتور معزول این کشور، درمطلبی تحت عنوان چرا تجدید نظرطلبان از کودتای اوکراین خوشحالند، باندرفسنجانی- روحانی را زمینهساز دخالت غرب در امور رژیم میداند و مینویسد: ”رویارویی غرب با ایران به قوت خود باقی است و حتی باروی کارآمدن دولت اعتدال شکل حساستر و خطرناکت تری هم به خود گرفته است“.
ارگان سپاه به صراحت باند رفسنجانی - روحانی و آخوند شیاد محمد خاتمی را جریان بهاصطلاح «رفرمیسم» میداند که این جریان زمینهساز و جریانی برانداز برای نظام (باند ولیفقیه) بوده و مینویسد: ”باید گفت رفرمسیم داخلی در کشورمان از همان سال 76 تا به امروز همگام و هماهنگ با نظام سلطه در جهت براندازی نرم جمهوری اسلامی ایران اقدام کرده. نظام سلطه در تمام این سالها تلاش داشت با تزریق بحران به ایران آن هم با ابزارهایی مانند ”به قدرت رسیدن جریان وابسته به غرب در ایران“، ”ایجاد نارضایتی، بدبینی و سوءظن دربین مردم نسبت به کارگزاران نظام و کشاندن مردم به کف خیابانها در اعتراض به اقدامات مختلف حاکمیت» و «استحاله فرهنگی و فکری مردم و رویگردانی آنها از مبانی اسلامی- انقلابی» راهبرد اصلی و نهایی خود که همان استحاله است را پیادهسازی کند“.
روزنامه کیهان ولیفقیه نیز به صراحت رویای موهوم بازگشت جهان دو قطبی و جنگ سرد را در سرپرورانده است که میبایست در این جهان نوظهور! و در تضاد بین روسیه و غرب، منافع استراتژیک رژیم با منافع روسیه گره بخورد و در این جهان موهوم ذهنی (شبیهسازی تضاد روسیه و غرب در مورد اوکراین با دوقطبی بودن جهان در جریان جنگ سرد)، باید با همپیمان شدن با روسیه منافع استراتژیک رژیم را با منافع استراتریک روسیه گره زد و از این طریق است که منافع رژیم تأمین میشود و در این رابطه مینویسد: ”تاثیر درازمدت تحولات منطقه اوکراین و تاثیر شکلگیری منازعهای میان غرب و روسیه آنقدر فراگیر است که منافع و موقعیت ملی ما را هم تحتتاثیر قرار میدهد. از سوی دیگر ما از ماجرا و تحولاتی حرف میزنیم که یکی از طرفهای اصلی آن یک «همسایه» ماست، همسایهای که در گروهی از موارد با ما اشتراک منافع و در نتیجه اشتراک نظر دارد. کما اینکه از منظر ملی روسیه بخش زیادی از نگرانیهای امنیتی و سیاسی خود را با کمک ایران حل میکند و متقابلاً ایران نیز از حمایت روسیه در پرونده سوریه، لبنان، عراق، افغانستان، هستهیی و... استفاده میکند“.
متقابلاً باند رفسنجانی روحانی نیز با نادیده گرفتن نقش مردم اوکراین وبا نگرشی وابسته گرایانه به آن، ضمن استقبال از دخالت کشورهای غربی در این کشور، باند ولیفقیه را به حمایت از روسیه متهم میکند. حرف تیز این باند را روزنامه مردمسالاری یکی از روزنامههای وابسته به این باند در مورد باند خامنهای چنین بیان میکند: ”اما این روزها برخی در حمایت از کرملین یقه پاره میکنند تا یادآور عملکرد حزب توده شوند“.
صرفنظر از جنگ و جدالهای باندی، نگرش هر دو باند رژیم را میبایست یکی از طنزهای تاریخ ایران دانست، زیرا از بدو پیدایش این نظام فاسد و تبهکار، بنیانگذار آن خمینی دجال با شعار دجالگرانه نه شرقی نه غربی، مدعی استقلال و موازانه منفی بود، و در این رابطه در نماز جمعه و مراسم رژیم، سردمداران رژیم و پامنبری خوانهای آنها گلو پاره میکردند، گو اینکه در همان زمان وقتی که منافع رژیم ایجاب میکرد، هم ازشرق سلاح میگرفت و هم از غرب.
در زمان خمینی دجال و در اوایل جنگ ضدمیهنی خمینی با عراق، بهرغم شعر و شعارهای ضداسراییلی رژیم، سیل سلاحهای اسراییلی به ایران سرازیر شد که اولین بار مقاومت ایران آن را افشا کرد.
مک فارلن، کلت و کیک ریگان را همراه باسلاحهای آمریکایی از جانب آمریکا برای امام دجالان هدیه آورد. اگر حافظه مردم ایران فرضا قادر باشد ماجرای ارسال سلاحهای اسرائیلی، ماجرای دلال اسلحه اسراییلی به نام یعقوب نیمرودی که برای رژیم سلاح میخرید و قاچاق میکرد و کلت وکیک برای خمینی را فراموش کند، به فرض اینکه باور داشته باشد که رژیم عمیقاً به سیاست موازنه منفی و شعار نه شرقی و نه غربی باور داشته است، جای آن است که الآن از ورثه خمینی ضدبشر و هر دوباند رژیم سؤال شود چه شده است باند ولایت به این شدت و حدت پرو روسی شده و رابطه و تعامل با غرب و مخصوصاً کدخدای جهان، آب از لب و لوچه باند رفسنجانی- روحانی سرازیر کرده است؟
مگر همین نظام جهمنی و ولیفقیهاش در حال حاضر نیز یقه استقلال، خودکفایی و حتی اقتصاد مقاومتی پاره نمیکند؟
گره زدن منافع رژیم به روسیه از جانب باند ولیفقیه و گره زدن منافع با غرب توسط باند رفسنجانی- روحانی برای چیست؟
شعارهای دجالگرانه نه شرقی نه غربی و گلوپاره کردنهای سابق در این رابطه چه شد؟
پاسخ به سوالها واضح است که در سراشیبی سرنگونی نظام ولایتفقیه، یک باند فکر میکند با گره زدن منافع استراتژیک رژیم با روسیه، و باند دیگر فکر میکند با گره زدن منافع رژیم با غرب و بهخصوص آمریکا، میتوانند نظام را از بنبست سرنگونی نجات دهند، غافل از اینکه مردم ایران و مقاومت ظفرنمون این مردم راه فراری برای رژیم ازسرنگونی باقی نگذاشته است و ممکن است چند صباحی دیروزود داشته باشد، اما بیشک سوخت وسوز نخواهد داشت، وتکیه گاه رژیم به غايت سست وبی بنیان است.
زمانی که تعادل به نفع انقلاب و قیام مردم ایران حتمیت دارد، لاجرم تکیه گاههای خارجی و امدادهای غیبی آنان نیز دردی از نظام پابه گور آخوندی دو انخواهد کرد و این رژیم بهرغم هر بند وبست با اجنبی و امدادی که از هر طرف اجنبی داشته باشد، محتوم به سقوط در زبالهدان تاریخ است.
باند خامنهای با ترس از سرنگونی رژیم، قیام اوکراین را به دخالتهای غربی در آن کشور مرتبط میداند و نگران این است که این دخالتها روی رژیم تاثیر بگذارد و از این بابت باند رفسنجانی- روحانی را زمینهساز این دخالت میداند.
روزنامه جوان وابسته به باند خامنهای، ضمن کودتا دانستن قیام مردم اوکراین و حمایت از دیکتاتور معزول این کشور، درمطلبی تحت عنوان چرا تجدید نظرطلبان از کودتای اوکراین خوشحالند، باندرفسنجانی- روحانی را زمینهساز دخالت غرب در امور رژیم میداند و مینویسد: ”رویارویی غرب با ایران به قوت خود باقی است و حتی باروی کارآمدن دولت اعتدال شکل حساستر و خطرناکت تری هم به خود گرفته است“.
ارگان سپاه به صراحت باند رفسنجانی - روحانی و آخوند شیاد محمد خاتمی را جریان بهاصطلاح «رفرمیسم» میداند که این جریان زمینهساز و جریانی برانداز برای نظام (باند ولیفقیه) بوده و مینویسد: ”باید گفت رفرمسیم داخلی در کشورمان از همان سال 76 تا به امروز همگام و هماهنگ با نظام سلطه در جهت براندازی نرم جمهوری اسلامی ایران اقدام کرده. نظام سلطه در تمام این سالها تلاش داشت با تزریق بحران به ایران آن هم با ابزارهایی مانند ”به قدرت رسیدن جریان وابسته به غرب در ایران“، ”ایجاد نارضایتی، بدبینی و سوءظن دربین مردم نسبت به کارگزاران نظام و کشاندن مردم به کف خیابانها در اعتراض به اقدامات مختلف حاکمیت» و «استحاله فرهنگی و فکری مردم و رویگردانی آنها از مبانی اسلامی- انقلابی» راهبرد اصلی و نهایی خود که همان استحاله است را پیادهسازی کند“.
روزنامه کیهان ولیفقیه نیز به صراحت رویای موهوم بازگشت جهان دو قطبی و جنگ سرد را در سرپرورانده است که میبایست در این جهان نوظهور! و در تضاد بین روسیه و غرب، منافع استراتژیک رژیم با منافع روسیه گره بخورد و در این جهان موهوم ذهنی (شبیهسازی تضاد روسیه و غرب در مورد اوکراین با دوقطبی بودن جهان در جریان جنگ سرد)، باید با همپیمان شدن با روسیه منافع استراتژیک رژیم را با منافع استراتریک روسیه گره زد و از این طریق است که منافع رژیم تأمین میشود و در این رابطه مینویسد: ”تاثیر درازمدت تحولات منطقه اوکراین و تاثیر شکلگیری منازعهای میان غرب و روسیه آنقدر فراگیر است که منافع و موقعیت ملی ما را هم تحتتاثیر قرار میدهد. از سوی دیگر ما از ماجرا و تحولاتی حرف میزنیم که یکی از طرفهای اصلی آن یک «همسایه» ماست، همسایهای که در گروهی از موارد با ما اشتراک منافع و در نتیجه اشتراک نظر دارد. کما اینکه از منظر ملی روسیه بخش زیادی از نگرانیهای امنیتی و سیاسی خود را با کمک ایران حل میکند و متقابلاً ایران نیز از حمایت روسیه در پرونده سوریه، لبنان، عراق، افغانستان، هستهیی و... استفاده میکند“.
متقابلاً باند رفسنجانی روحانی نیز با نادیده گرفتن نقش مردم اوکراین وبا نگرشی وابسته گرایانه به آن، ضمن استقبال از دخالت کشورهای غربی در این کشور، باند ولیفقیه را به حمایت از روسیه متهم میکند. حرف تیز این باند را روزنامه مردمسالاری یکی از روزنامههای وابسته به این باند در مورد باند خامنهای چنین بیان میکند: ”اما این روزها برخی در حمایت از کرملین یقه پاره میکنند تا یادآور عملکرد حزب توده شوند“.
صرفنظر از جنگ و جدالهای باندی، نگرش هر دو باند رژیم را میبایست یکی از طنزهای تاریخ ایران دانست، زیرا از بدو پیدایش این نظام فاسد و تبهکار، بنیانگذار آن خمینی دجال با شعار دجالگرانه نه شرقی نه غربی، مدعی استقلال و موازانه منفی بود، و در این رابطه در نماز جمعه و مراسم رژیم، سردمداران رژیم و پامنبری خوانهای آنها گلو پاره میکردند، گو اینکه در همان زمان وقتی که منافع رژیم ایجاب میکرد، هم ازشرق سلاح میگرفت و هم از غرب.
در زمان خمینی دجال و در اوایل جنگ ضدمیهنی خمینی با عراق، بهرغم شعر و شعارهای ضداسراییلی رژیم، سیل سلاحهای اسراییلی به ایران سرازیر شد که اولین بار مقاومت ایران آن را افشا کرد.
مک فارلن، کلت و کیک ریگان را همراه باسلاحهای آمریکایی از جانب آمریکا برای امام دجالان هدیه آورد. اگر حافظه مردم ایران فرضا قادر باشد ماجرای ارسال سلاحهای اسرائیلی، ماجرای دلال اسلحه اسراییلی به نام یعقوب نیمرودی که برای رژیم سلاح میخرید و قاچاق میکرد و کلت وکیک برای خمینی را فراموش کند، به فرض اینکه باور داشته باشد که رژیم عمیقاً به سیاست موازنه منفی و شعار نه شرقی و نه غربی باور داشته است، جای آن است که الآن از ورثه خمینی ضدبشر و هر دوباند رژیم سؤال شود چه شده است باند ولایت به این شدت و حدت پرو روسی شده و رابطه و تعامل با غرب و مخصوصاً کدخدای جهان، آب از لب و لوچه باند رفسنجانی- روحانی سرازیر کرده است؟
مگر همین نظام جهمنی و ولیفقیهاش در حال حاضر نیز یقه استقلال، خودکفایی و حتی اقتصاد مقاومتی پاره نمیکند؟
گره زدن منافع رژیم به روسیه از جانب باند ولیفقیه و گره زدن منافع با غرب توسط باند رفسنجانی- روحانی برای چیست؟
شعارهای دجالگرانه نه شرقی نه غربی و گلوپاره کردنهای سابق در این رابطه چه شد؟
پاسخ به سوالها واضح است که در سراشیبی سرنگونی نظام ولایتفقیه، یک باند فکر میکند با گره زدن منافع استراتژیک رژیم با روسیه، و باند دیگر فکر میکند با گره زدن منافع رژیم با غرب و بهخصوص آمریکا، میتوانند نظام را از بنبست سرنگونی نجات دهند، غافل از اینکه مردم ایران و مقاومت ظفرنمون این مردم راه فراری برای رژیم ازسرنگونی باقی نگذاشته است و ممکن است چند صباحی دیروزود داشته باشد، اما بیشک سوخت وسوز نخواهد داشت، وتکیه گاه رژیم به غايت سست وبی بنیان است.
زمانی که تعادل به نفع انقلاب و قیام مردم ایران حتمیت دارد، لاجرم تکیه گاههای خارجی و امدادهای غیبی آنان نیز دردی از نظام پابه گور آخوندی دو انخواهد کرد و این رژیم بهرغم هر بند وبست با اجنبی و امدادی که از هر طرف اجنبی داشته باشد، محتوم به سقوط در زبالهدان تاریخ است.