یک عضو کمیسیون امنیت مجلس ارتجاع: «سفر نخستوزیر ترکیه به ایران را مثبت ارزیابی کرد و گفت تمایل نداریم نیمه خالی لیوان را ببینیم».
اجازه بدهید با خبرهای منتشر شده، نوری به سفر نخستوزیر ترکیه بیندازیم و ببینیم این نصفهٴ خالی لیوان که سردمداران رژیم حتی تمایل ندارند آن را ببینند چیست؟
سایت شبکه خبر تلویزیون رژیم 9بهمن: «رجب طیب اردوغان، نخستوزیر ترکیه سهشنبه شب در صدر هیأت عالیرتبه سیاسی و اقتصادی برای سفری دو روزه و امضای چند توافقنامه اقتصادی و راهبردی و رایزنی درباره مسائل منطقه بهویژه بحران سوریه وارد تهران شد».
این اولین خبر نسبتاً روشنی بود که یک رسانهٴ رسمی رژیم، از سفر غیرمنتظرهٴ نخستوزیر ترکیه به تهران و علت آن پخش کرد و در آن به «اهداف راهبردی یا استراتژیک» این سفر و مشخصاً «بحران سوریه» اشاره نمود. بعد از آن رسانههای حکومتی و حتی اغلب رسانههای خارجی، یا درباره آن سکوت کردند یا با تفسیرهای متناقضی کوشیدند آن را یک سفر اقتصادی و برای بستن قراردادهای اقتصادی جلوه دهند.
قراردادهای اقتصادی، در برابر عقبنشینیهای استراتژیک
اما برای بستن قراردادهای اقتصادی هیچ نیازی نبود که مقام اول سیاسی ترکیه به تهران سفر کند و نیازی نبود که با شخص ولیفقیه دیدار کند. بهخصوص که همه میدانند روابط ترکیه و رژیم ایران بر سر سوریه بهشدت تیره بود و سفر ناگهانی نخستوزیر ترکیه به تهران، کسانی را که از تحولات پشت پرده خبر نداشتند غافلگیر کرد. جالب اینکه ولیفقیه با مایهگذاری کمنظیری برای اردوغان و سفر او گفت: «دوستی کنونی ایران و ترکیه بینظیر است». خامنهای در همین صحبت خود همچنین گفته بود: «باید از فرصتها و موقعیتها بهره بگیریم».
اگر خرده خبرهایی را که طی این چند روز اینجا و آنجادر رسانهها، درز کرده، کنار هم بگذاریم، احتمالاً بتوانیم تصویری از این واقعیت به دست بیاوریم و به حل معمای «نصفهٴ خالی لیوان» نائل آییم.
روزنامه حکومتی اعتماد (12بهمن) تحت عنوان «گفتوگو در مورد سوریه پشت درهای بسته» بهنقل از روزنامهیی به نام «المانیتور» نوشت: «سفر اردوغان به ایران در ظاهر در مورد روابط دوجانبه و توافقنامههای اقتصادی بود اما پشت درهای بسته این سفر کاملاً در مورد سوریه بود».
اعتماد میافزاید: «به گزارش «انتخاب» یک منبع در تهران به «المانیتور» در رابطه با سفر اردوغان به تهران گفت: همچنان اختلافاتی بین ایران و ترکیه وجود دارد و این مسأله روشن است اما مثل گذشته آنچنان مهم نیست».
روشن است که این «منبع» یک مقام رژیم ایران است که با این شیوه میخواهد خبر یک معاملهٴ مهم را از طریق یک منبع خارجی نه چندان شناخته شده، سر بدهد.
اکنون به جواب معمای نیمه خالی لیوان نزدیک شدهایم. نیمه پر لیوان از نظر رژیم کاملاً روشن است، همان قراردادهای اقتصادی و معاملات نفت و گاز است که برای رژیمی که بر اثر تحریمها دارد، خفه میشود، بهمثابه یک جرعه هوا، بهشدت غنیمت است. همان که خود ولیفقیه هم از آن با عبارت «فرصتها و موقعیتهایی که باید از آنها بهره بگیریم» یاد کرد. پس نیمه خالی امتیازی است که رژیم متقابلاً باید به ترکیه بدهد.
خط قرمزهایی که رژیم عبور کرده است
روزنامه جوان ارگان بسیج از باند ولیفقیه و یکی از همانهایی که علم طغیان علیه ولیفقیه در قبال زهر خوران اتمی و اکنون زهرخوران سوریه برافراشته، در شمارهٴ 10بهمن خود آنچنان که انگار دارد برای ولیفقیه حد و حدود و خط قرمز تعیین میکند، مینویسد: «همکاری با اردوغان و گسترش همکاریها با ترکیه تنها در زمینههایی که منافع دو کشور و ملت را تأمین نماید میتواند مورد استقبال قرار گیرد و خط قرمزهای ایران در عراق، سوریه و لبنان، حداقلهای لازم برای تذکر به طرفهای ترک میباشد و قابل مذاکره نیستند».
آیا واقعاً این مرزسرخها در پشت پرده، از جمله مذاکره با اردوغان، حفظ شدند؟ اخبار و شواهد خلاف این را نشان میدهند، اگر این مرز سرخها، مورد مذاکره و معامله قرار گرفته باشند، باید در هفتههای آینده، از جمله پس از 10فوریه، در مذاکرات مربوط به سوریه در ژنو، شاهد آثار آن باشیم.
اجازه بدهید با خبرهای منتشر شده، نوری به سفر نخستوزیر ترکیه بیندازیم و ببینیم این نصفهٴ خالی لیوان که سردمداران رژیم حتی تمایل ندارند آن را ببینند چیست؟
سایت شبکه خبر تلویزیون رژیم 9بهمن: «رجب طیب اردوغان، نخستوزیر ترکیه سهشنبه شب در صدر هیأت عالیرتبه سیاسی و اقتصادی برای سفری دو روزه و امضای چند توافقنامه اقتصادی و راهبردی و رایزنی درباره مسائل منطقه بهویژه بحران سوریه وارد تهران شد».
این اولین خبر نسبتاً روشنی بود که یک رسانهٴ رسمی رژیم، از سفر غیرمنتظرهٴ نخستوزیر ترکیه به تهران و علت آن پخش کرد و در آن به «اهداف راهبردی یا استراتژیک» این سفر و مشخصاً «بحران سوریه» اشاره نمود. بعد از آن رسانههای حکومتی و حتی اغلب رسانههای خارجی، یا درباره آن سکوت کردند یا با تفسیرهای متناقضی کوشیدند آن را یک سفر اقتصادی و برای بستن قراردادهای اقتصادی جلوه دهند.
قراردادهای اقتصادی، در برابر عقبنشینیهای استراتژیک
اما برای بستن قراردادهای اقتصادی هیچ نیازی نبود که مقام اول سیاسی ترکیه به تهران سفر کند و نیازی نبود که با شخص ولیفقیه دیدار کند. بهخصوص که همه میدانند روابط ترکیه و رژیم ایران بر سر سوریه بهشدت تیره بود و سفر ناگهانی نخستوزیر ترکیه به تهران، کسانی را که از تحولات پشت پرده خبر نداشتند غافلگیر کرد. جالب اینکه ولیفقیه با مایهگذاری کمنظیری برای اردوغان و سفر او گفت: «دوستی کنونی ایران و ترکیه بینظیر است». خامنهای در همین صحبت خود همچنین گفته بود: «باید از فرصتها و موقعیتها بهره بگیریم».
اگر خرده خبرهایی را که طی این چند روز اینجا و آنجادر رسانهها، درز کرده، کنار هم بگذاریم، احتمالاً بتوانیم تصویری از این واقعیت به دست بیاوریم و به حل معمای «نصفهٴ خالی لیوان» نائل آییم.
روزنامه حکومتی اعتماد (12بهمن) تحت عنوان «گفتوگو در مورد سوریه پشت درهای بسته» بهنقل از روزنامهیی به نام «المانیتور» نوشت: «سفر اردوغان به ایران در ظاهر در مورد روابط دوجانبه و توافقنامههای اقتصادی بود اما پشت درهای بسته این سفر کاملاً در مورد سوریه بود».
اعتماد میافزاید: «به گزارش «انتخاب» یک منبع در تهران به «المانیتور» در رابطه با سفر اردوغان به تهران گفت: همچنان اختلافاتی بین ایران و ترکیه وجود دارد و این مسأله روشن است اما مثل گذشته آنچنان مهم نیست».
روشن است که این «منبع» یک مقام رژیم ایران است که با این شیوه میخواهد خبر یک معاملهٴ مهم را از طریق یک منبع خارجی نه چندان شناخته شده، سر بدهد.
اکنون به جواب معمای نیمه خالی لیوان نزدیک شدهایم. نیمه پر لیوان از نظر رژیم کاملاً روشن است، همان قراردادهای اقتصادی و معاملات نفت و گاز است که برای رژیمی که بر اثر تحریمها دارد، خفه میشود، بهمثابه یک جرعه هوا، بهشدت غنیمت است. همان که خود ولیفقیه هم از آن با عبارت «فرصتها و موقعیتهایی که باید از آنها بهره بگیریم» یاد کرد. پس نیمه خالی امتیازی است که رژیم متقابلاً باید به ترکیه بدهد.
خط قرمزهایی که رژیم عبور کرده است
روزنامه جوان ارگان بسیج از باند ولیفقیه و یکی از همانهایی که علم طغیان علیه ولیفقیه در قبال زهر خوران اتمی و اکنون زهرخوران سوریه برافراشته، در شمارهٴ 10بهمن خود آنچنان که انگار دارد برای ولیفقیه حد و حدود و خط قرمز تعیین میکند، مینویسد: «همکاری با اردوغان و گسترش همکاریها با ترکیه تنها در زمینههایی که منافع دو کشور و ملت را تأمین نماید میتواند مورد استقبال قرار گیرد و خط قرمزهای ایران در عراق، سوریه و لبنان، حداقلهای لازم برای تذکر به طرفهای ترک میباشد و قابل مذاکره نیستند».
آیا واقعاً این مرزسرخها در پشت پرده، از جمله مذاکره با اردوغان، حفظ شدند؟ اخبار و شواهد خلاف این را نشان میدهند، اگر این مرز سرخها، مورد مذاکره و معامله قرار گرفته باشند، باید در هفتههای آینده، از جمله پس از 10فوریه، در مذاکرات مربوط به سوریه در ژنو، شاهد آثار آن باشیم.