با تشکر آقای رئیس، خانم رئیسجمهور، دوستان عزیز،
من هم یک سخنرانی آماده کرده بودم ولی پس از شنیدن بحثهایی که شد، برخی موضوعات به نظرم مهمتر هستند.
در اول سپتامبر همه ما احساس شرم کردیم.
چرا که بهتدریج رسیدن به این نقطه را حس میکردیم، یعنی اینکه افراد بدون حفاظت مورد حمله قرار گیرند، احساس میکردیم که میخواهد اتفاق بیفتد. همچنین زمان وقوع آن بسیار گویاست. در آن موقع یک فضای گیج کنندهیی در خاورمیانه حاکم بود، غرب در حال گذراندن پایان تعطیلات و فکر کردن به چیزهای دیگر بود. و مثل همیشه در چنین زمانهایی است که فجایع رخ میدهند. میتوانیم تقریباً مطمئن باشیم که تصادفی نبوده و به عمد اینطور برنامهریزی شده بود. حمله علیه اشرف به شکلی آماده شده بود که افکار عمومی بینالمللی نسبت به آن چیزی که قرار بود رخ دهد، بیتفاوت بماند. و اینطور بود چرا که در همان زمان یک حمله شیمیایی علیه سوریه انجام شده بود و حتی این سؤال متصور است که آیا همه چیز در یک هماهنگی انجام نشده بود؟ نه برای حمله به اشرف ولی برای ایجاد یک فضای گیج کننده عمومی که همزمان بشود یکسری حملات را انجام داد.
وضعیت در عراق مورد بحث ماست. آمریکاییها مسئول وضعیت در عراق هستند. کشوری که به زمین زده شد و به رژیم ایران تحویل داده شد.
به نظر میرسد که بوش دقیقاً همان جنگی را کرد که ملاها میخواستند،
در خاورمیانه ـ در مذاکرات اخیر دیدیم ـ این فرانسه بود که باعث شد غرب بهطور کامل گمراه نشود. گمراه شدنی عامدانه، چرا که همه این دیپلوماتها که گفته میشود نمیبینند، نخیر اینطور نیست، اینها آموزش گرفتهاند که چیزی نبینند. من بهاندازه کافی در جریان کارها بودهام که بدانم در برخی موارد فرمان این است که دخالت نکن و نبین. این همان چیزی است که برای تعدادی از کشورها اتفاق افتاد، نمیخواهیم کاری انجام دهیم، ترجیح میدهیم که آزادیها لگدمال شود.
خوشبختانه کشور ما خودش را از این وضعیت خارج کرد و شما در این رابطه نقش داشتید، شما اعضای پارلمان، اکثر شما. ما کشوری هستیم که در آن اعضای پارلمان از قدیم فعال هستند.
و این فعالیت در سطح رؤسای بالا نیست، بلکه در سطح عموم پارلمان است و اعضای پارلمان به این دلیل متعهد هستند که با نفرات سازمان مجاهدین که تبعید شده بودند، ملاقات کردند، در عمل در جریان قرار گرفتند، دیدند که موضوع چیست و دیدند که شما از آزادیهایی دفاع میکنید که از ارزشهای خودمان است. این است پایه حمایت از شما.
در رابطه با چیزی که در اول سپتامبر، پنج ماه پیش اتفاق افتاد، همه شما به یاد دارید که ساکنان اشرف، ناگهان دیدند که کمپ آنها توسط افراد حرفهیی مورد حمله قرار گرفت، نفرات مسلح. یادآوری میکنم که کسانی که در اشرف بودند، سلاح نداشتند و چنین حملهیی متصور نبود و لی آنها نه تنها مورد حمله قرار گرفتند، بلکه به قتل رسیدند. و این اعدامها، حتی اعدام عادی نبود، برخی افراد پس از اینکه دستهایشان بسته شده بود، با شلیک گلوله در سر اعدام شدند.
اینکار حتی در کلینیک هم انجام شد، یعنی بیماران و پرستارانشان یک به یک به قتل رسیدند. بر روی تختها یا در راهروها در حالیکه تلاش میکردند خود را نجات دهند.
سپس دو موضوع رخ داد که ادامه روند را مشخص کرد: هفت نفر ربوده شدند و تعدادی از نفراتی که در کمپ بودند موفق به پنهان کردن خود شدند و قبل از مخفی شدن، از صحنهها فیلمبرداری کردند.
به همین دلیل ادامه وقایع آن چیزی نبود که دولت عراق پیشبینی کرده بود. چون در غیراین صورت چیزی که میگفتند این بود که یک گروه عملیاتی ناشناس آمده آنها را کشته و از آنجایی که شاهدی نبوده، نمیشد فهمید که چه اتفاقی افتاده و دیگر صحبتی از آن نمیشد.
در حالیکه هنوز در مورد آن بحث میشود، نه بهدلیل اینکه دولت عراق به سؤالات پاسخ داده، نه به سؤالات پاسخ نداده، در حالی که سؤالات روشن بود. دولتها این سؤالات را از عراق کردند. و همچنین سازمان ملل که مسئول حفاظت افراد در اشرف بود.
سؤالات این بود که چطور ممکن است یک نیروی مسلح بتواند از جادهیی که قرار است شما از آن حفاظت کنید، عبور کند؟ حتی اگر هشیار نبودید، آنها چطور توانستند حمله خود را انجام بدهند بدون اینکه شما اقدام بهعملی بکنید؟ چطور آنها توانستند نفرات را اعدام کنند بدون اینکه شما هیچ اقدامی بکنید؟ چطور آنها توانستند با گروگانها محل را ترک کنند بدون اینکه شما مانع آنها بشوید؟
سؤالات بسیار ساده و دقیق. هیچ پاسخی به این سؤالات داده نشده. چرا هیچ پاسخی داده نشده؟
روشن است: فیلمهایی که گرفته شده نشان میدهد نظامیانی که حمله کردند با فرم رسمی خود بودند و حتی به خود زحمت تغییر لباس نداده بودند. آنها با یونیفورمهای واحدهای «لشکر طلایی» بودند که در خدمت نخست وزیرند.
لذا به یقین افراد نزدیک به دولت، نزدیک به مالکی بودند که این حمله را انجام دادند.
مالکی دیگر قادر به حرکتی نیست. میتوانست بگوید که نیروهایم از کنترلم خارج شدند، ... ولی هیچ چیز نگفت. هیچ چیز نگفت و تحقیقات به نتیجه نرسید، در حالی که 5ماه از واقعه گذشته است.
ولی یک کشور به خود آمد: اسپانیا. این کشور از قوانینی برخوردار است که میتواند موارد تروریستی در هر کشوری که اتفاق بیفتد، مورد پیگیری قرار دهد. این عملکرد به احتمال خیلی زیاد و در واقع عملکرد اصولی است. عملکرد اصولی این نیست که از دولت عراق سؤال شود که چه اتفاقی افتاده است.
این سؤال باید از یک مرجع بیطرف صورت بگیرد. هیچگاه از یک مجرم سؤال نمیشود چه اتفاقی افتاده، مگر اینکه انتظار داشته باشیم نفر دیگری را افشا کند. این رویکرد عقلانی نیست.
لذا ضروری است که تحقیقات مستقل صورت بگیرد و فکر میکنم این همان چیزی است که باید دولت ما درخواست کند و این همان چیزی است که سازمان ملل باید بخواهد. تحقیقات مستقل برای این واقعه.
مسلماً در درخواستهای ما چیزیهای زیاد دیگری هم هست، خانم رئیسجمهور.
یکی از آنها که کاملاً فوری است، این است که گروگانها کجا هستند، آیا هنوز در عراق هستند و چرا آنها را آزاد نمیکنند. چون هیچ توضیحی در مورد نگهداشتن گروگانها وجود ندارد، چه اتهامی علیه آنها وجود دارد؟
مهم این است که به فوریت به این موضوع رسیدگی شود.
سر انجام و قبلتر هم گفتیم، ضروری است که کمپ لیبرتی مورد حفاظت قرار گیرد.
و باید کشور ما در این جهت به جد متعهد شود. باید از رئیسجمهورمان اینرا بخواهیم که فرانسه حداقل، اعتراضهای جدی بکند یا پیشنهاد دهد تحقیقات مستقل که میتواند در این پرونده مفید باشد را خودش انجام دهد.
خانم رئیسجمهور، میخواستم این چند کلمه را بگویم. میدانید که من خیلی به جنبش شما علاقه دارم، دورانهای نشیب و فراز را به یاد دارم، فکر میکنم با وجود شروع ظاهری آرامش نسبی در ایران و عراق در واقع در مقطعی با فجایع بسیار هستیم، در مقطعی که ضروری است به خود بیاییم. آیندهٴ ایران به آن بستگی دارد، اعتبار فرانسه هم به آن بستگی دارد.
من هم یک سخنرانی آماده کرده بودم ولی پس از شنیدن بحثهایی که شد، برخی موضوعات به نظرم مهمتر هستند.
در اول سپتامبر همه ما احساس شرم کردیم.
چرا که بهتدریج رسیدن به این نقطه را حس میکردیم، یعنی اینکه افراد بدون حفاظت مورد حمله قرار گیرند، احساس میکردیم که میخواهد اتفاق بیفتد. همچنین زمان وقوع آن بسیار گویاست. در آن موقع یک فضای گیج کنندهیی در خاورمیانه حاکم بود، غرب در حال گذراندن پایان تعطیلات و فکر کردن به چیزهای دیگر بود. و مثل همیشه در چنین زمانهایی است که فجایع رخ میدهند. میتوانیم تقریباً مطمئن باشیم که تصادفی نبوده و به عمد اینطور برنامهریزی شده بود. حمله علیه اشرف به شکلی آماده شده بود که افکار عمومی بینالمللی نسبت به آن چیزی که قرار بود رخ دهد، بیتفاوت بماند. و اینطور بود چرا که در همان زمان یک حمله شیمیایی علیه سوریه انجام شده بود و حتی این سؤال متصور است که آیا همه چیز در یک هماهنگی انجام نشده بود؟ نه برای حمله به اشرف ولی برای ایجاد یک فضای گیج کننده عمومی که همزمان بشود یکسری حملات را انجام داد.
وضعیت در عراق مورد بحث ماست. آمریکاییها مسئول وضعیت در عراق هستند. کشوری که به زمین زده شد و به رژیم ایران تحویل داده شد.
به نظر میرسد که بوش دقیقاً همان جنگی را کرد که ملاها میخواستند،
در خاورمیانه ـ در مذاکرات اخیر دیدیم ـ این فرانسه بود که باعث شد غرب بهطور کامل گمراه نشود. گمراه شدنی عامدانه، چرا که همه این دیپلوماتها که گفته میشود نمیبینند، نخیر اینطور نیست، اینها آموزش گرفتهاند که چیزی نبینند. من بهاندازه کافی در جریان کارها بودهام که بدانم در برخی موارد فرمان این است که دخالت نکن و نبین. این همان چیزی است که برای تعدادی از کشورها اتفاق افتاد، نمیخواهیم کاری انجام دهیم، ترجیح میدهیم که آزادیها لگدمال شود.
خوشبختانه کشور ما خودش را از این وضعیت خارج کرد و شما در این رابطه نقش داشتید، شما اعضای پارلمان، اکثر شما. ما کشوری هستیم که در آن اعضای پارلمان از قدیم فعال هستند.
و این فعالیت در سطح رؤسای بالا نیست، بلکه در سطح عموم پارلمان است و اعضای پارلمان به این دلیل متعهد هستند که با نفرات سازمان مجاهدین که تبعید شده بودند، ملاقات کردند، در عمل در جریان قرار گرفتند، دیدند که موضوع چیست و دیدند که شما از آزادیهایی دفاع میکنید که از ارزشهای خودمان است. این است پایه حمایت از شما.
در رابطه با چیزی که در اول سپتامبر، پنج ماه پیش اتفاق افتاد، همه شما به یاد دارید که ساکنان اشرف، ناگهان دیدند که کمپ آنها توسط افراد حرفهیی مورد حمله قرار گرفت، نفرات مسلح. یادآوری میکنم که کسانی که در اشرف بودند، سلاح نداشتند و چنین حملهیی متصور نبود و لی آنها نه تنها مورد حمله قرار گرفتند، بلکه به قتل رسیدند. و این اعدامها، حتی اعدام عادی نبود، برخی افراد پس از اینکه دستهایشان بسته شده بود، با شلیک گلوله در سر اعدام شدند.
اینکار حتی در کلینیک هم انجام شد، یعنی بیماران و پرستارانشان یک به یک به قتل رسیدند. بر روی تختها یا در راهروها در حالیکه تلاش میکردند خود را نجات دهند.
سپس دو موضوع رخ داد که ادامه روند را مشخص کرد: هفت نفر ربوده شدند و تعدادی از نفراتی که در کمپ بودند موفق به پنهان کردن خود شدند و قبل از مخفی شدن، از صحنهها فیلمبرداری کردند.
به همین دلیل ادامه وقایع آن چیزی نبود که دولت عراق پیشبینی کرده بود. چون در غیراین صورت چیزی که میگفتند این بود که یک گروه عملیاتی ناشناس آمده آنها را کشته و از آنجایی که شاهدی نبوده، نمیشد فهمید که چه اتفاقی افتاده و دیگر صحبتی از آن نمیشد.
در حالیکه هنوز در مورد آن بحث میشود، نه بهدلیل اینکه دولت عراق به سؤالات پاسخ داده، نه به سؤالات پاسخ نداده، در حالی که سؤالات روشن بود. دولتها این سؤالات را از عراق کردند. و همچنین سازمان ملل که مسئول حفاظت افراد در اشرف بود.
سؤالات این بود که چطور ممکن است یک نیروی مسلح بتواند از جادهیی که قرار است شما از آن حفاظت کنید، عبور کند؟ حتی اگر هشیار نبودید، آنها چطور توانستند حمله خود را انجام بدهند بدون اینکه شما اقدام بهعملی بکنید؟ چطور آنها توانستند نفرات را اعدام کنند بدون اینکه شما هیچ اقدامی بکنید؟ چطور آنها توانستند با گروگانها محل را ترک کنند بدون اینکه شما مانع آنها بشوید؟
سؤالات بسیار ساده و دقیق. هیچ پاسخی به این سؤالات داده نشده. چرا هیچ پاسخی داده نشده؟
روشن است: فیلمهایی که گرفته شده نشان میدهد نظامیانی که حمله کردند با فرم رسمی خود بودند و حتی به خود زحمت تغییر لباس نداده بودند. آنها با یونیفورمهای واحدهای «لشکر طلایی» بودند که در خدمت نخست وزیرند.
لذا به یقین افراد نزدیک به دولت، نزدیک به مالکی بودند که این حمله را انجام دادند.
مالکی دیگر قادر به حرکتی نیست. میتوانست بگوید که نیروهایم از کنترلم خارج شدند، ... ولی هیچ چیز نگفت. هیچ چیز نگفت و تحقیقات به نتیجه نرسید، در حالی که 5ماه از واقعه گذشته است.
ولی یک کشور به خود آمد: اسپانیا. این کشور از قوانینی برخوردار است که میتواند موارد تروریستی در هر کشوری که اتفاق بیفتد، مورد پیگیری قرار دهد. این عملکرد به احتمال خیلی زیاد و در واقع عملکرد اصولی است. عملکرد اصولی این نیست که از دولت عراق سؤال شود که چه اتفاقی افتاده است.
این سؤال باید از یک مرجع بیطرف صورت بگیرد. هیچگاه از یک مجرم سؤال نمیشود چه اتفاقی افتاده، مگر اینکه انتظار داشته باشیم نفر دیگری را افشا کند. این رویکرد عقلانی نیست.
لذا ضروری است که تحقیقات مستقل صورت بگیرد و فکر میکنم این همان چیزی است که باید دولت ما درخواست کند و این همان چیزی است که سازمان ملل باید بخواهد. تحقیقات مستقل برای این واقعه.
مسلماً در درخواستهای ما چیزیهای زیاد دیگری هم هست، خانم رئیسجمهور.
یکی از آنها که کاملاً فوری است، این است که گروگانها کجا هستند، آیا هنوز در عراق هستند و چرا آنها را آزاد نمیکنند. چون هیچ توضیحی در مورد نگهداشتن گروگانها وجود ندارد، چه اتهامی علیه آنها وجود دارد؟
مهم این است که به فوریت به این موضوع رسیدگی شود.
سر انجام و قبلتر هم گفتیم، ضروری است که کمپ لیبرتی مورد حفاظت قرار گیرد.
و باید کشور ما در این جهت به جد متعهد شود. باید از رئیسجمهورمان اینرا بخواهیم که فرانسه حداقل، اعتراضهای جدی بکند یا پیشنهاد دهد تحقیقات مستقل که میتواند در این پرونده مفید باشد را خودش انجام دهد.
خانم رئیسجمهور، میخواستم این چند کلمه را بگویم. میدانید که من خیلی به جنبش شما علاقه دارم، دورانهای نشیب و فراز را به یاد دارم، فکر میکنم با وجود شروع ظاهری آرامش نسبی در ایران و عراق در واقع در مقطعی با فجایع بسیار هستیم، در مقطعی که ضروری است به خود بیاییم. آیندهٴ ایران به آن بستگی دارد، اعتبار فرانسه هم به آن بستگی دارد.