از م. شوق
مانیتور واژهاش یعنی نظارت
نظارت بر جنایت یا شرارت
مراقب بودن هر نقض قانون
نظارت بر هر آنچه قتل و غارت
یکی گفت این کهن شد، ای عزیزم
برو بگشا لغتنامه تجارت
به فرهنگ لغت بنگر دوباره!
چه میبینی جلوی این عبارت!
چه خواندم؟ گوش کن! خوانم برایت
به فرهنگ و لغتنامه سفارت:
«بدانگاهی که گرگان در کمیناند
سوار هامویهای آهنیناند
مانیتور معنیش چیزی دگر هست
«شتر دیدی؟ ندیدی! چه خبر هست»
مانیتور، ترک صحنه روز کشتار
چراغ دادن به هر جلاد خونخوار
مانیتورچشم پوشی بر شقاوت
کجا؟ کو تا رسد وقت قضاوت
مانیتور کار کبکان توی برف است
کی بود؟ من که نبودم! این چه حرف است؟
برو خاموش کن دور بینها را
فراموش کن اگر داری حیا را
دوباره روز بعد از قتل و کشتار
دوباره دوربین را کار بگذار!»
ولی در حاشیهٴ حرف مانیتور
یکی رندی نوشته بود اینطور:
هر آنکس این چنین معنی نموده
یقین همکیش آن خونخوار بوده؟
داداش! یک دوربین هم دست ما هست
که گیرد عکس و فیلم جانی پست
گرفته لحظه را قربانی ظلم
تمام هرچه کرده بانی ظلم
دو نوع دوربین هست بهر مانیتور
یکی خامش، یکی از لحظهها پر
درون فیلمهای این شهیدان
ببین! این چهرههای آن شریران
شهید شد لیک دروبینش بهجا ماند
تمام صحنهها در دیدهها ماند.