کیهان خامنهای در یادداشت روز خود در روز سهشنبه 25اردیبهشت با عنوان زنده باد جنازه برجام، باند آخوند روحانی را بهدلیل تعریف مشمئزکننده از برجام بهرغم شکست، مورد حمله قرار داد و نوشت: پس از یکی دو روز که این جریان در شوک اولیه اقدام ترامپ مبنی بر اعلام خروج از برجام بود، به خود آمده و در نوشتهها و اظهارنظرهای خود چنان از برجام مینویسند و میگویند که اگر کسی نداند گمان میکند فتحالفتوح و آفتاب تابانی بوده است! سفسطههای مضحک و مغالطههای مهوعی به کار میبندند و خروج آمریکا از توافق را نشانه قوت آن معرفی میکنند و قیافه حق به جانب گرفته و میگویند دیدید آمریکاییها متضرر شده بودند و ما منتفع آنان از این سؤال ساده و البته کلیدی فرار میکنند که اگر آنگونه که مدعی هستند برجام برای ما منفعت بود و برای آمریکا ضرر، پس چرا اصرار دارند که بند غروب آن را حذف کرده و توافق را دائمیکنند؟ کدام احمقی در دنیا حاضر است معاملهیی را که به ضررش بوده دائمی کند؟!
دولتمردان محترم کشورمان که از واکنش سخت و پشیمانکننده میگفتند، بدترین گزینه ممکن یعنی برجام بدون آمریکا را انتخاب کرده و میخواهند منافع کشور را با این گزینه تأمین کنند. سادهدلی بر لب دریا نشسته بود و کاسهای ماست در دست داشت و با قاشق خود آب را هم میزد. رهگذری پرسید چه میکنی؟ گفت دوغ درست میکنم. رهگذر با لبخند گفت با یک پیاله ماست و یک دریا آب که نمیشود دوغ درست کرد. مرد سادهدل گفت؛ بله نمیشود اما اگر بشود چه میشود! حتی اگر در خوشبینانهترین حالت، اروپا را همدست آمریکا در این خیمهشببازی ندانیم و گمان کنیم که آنان بهدنبال رفتاری منطقی و معقول با ایران هستند و میخواهند کار را با تهران پیش ببرند، اما باید بدانیم که در واقعیت چنین توانی نداشته و ندارند.
در این میان عدهیی از سینهچاکان برجام ترفندی دیگر را بهکار بستهاند. آنان این واقعیتها را انکار نمیکنند و میگویند بله! برجام منفعت اقتصادی برای ما نداشت و از اروپا هم کاری ساخته نیست اما با این حال توافق به نفع ما بود و هست و باید آن را حفظ کرد. راهبرد غلط «توافق به هر قیمتی» در دوره مذاکرات، اینک به راهبرد فاجعهآمیز «حفظ توافق به هر قیمتی» تبدیل شده است.
گویا عدهیی نیز از فرط عشق به برجام میخواهند با جنازه آن زندگی کنند. بیانیه دیروز دولت در سوگ و ستایش توافق، نشانهای از این روحیات است. البته اینکه برجام از ابتدا نیز مرده به دنیا آمد و جانی نداشت که کسی آن را بستاند، مسأله مهم دیگری است که باید در جای خود به آن پرداخت.