روزنامهٔ نیویورک تایمز، با انتشار گزارش مفصلی از فساد و اختلاس ١٥٠میلیارد دلاری شبهنظامیان وابسته به رژیم ایران در دولت عراق خبر داد.
در این گزارش که چهارشنبه، هشتم مردادماه منتشر شد، از دولتهای عراق تحت عنوان "دزد و غارتگر" یاد شده است. نویسندهٔ گزارش، صاحبان قدرت در عراق را مجموعهیی سارق معرفی میکند که در میان مردم نیز تنها به اختلاس و دزدی شهرت یافتهاند.
این گزارش بنا بر مدارک و سندهایی که در رابطه با چپاول خزانهٔ دولت، منابع طبیعی و درآمدهای کشور جمعآوری کرده به اختلاس بیش از ١٥٠میلیارد دلار، توسط مقامات حکومتی عراق و شبهنظامیان اشاره میکند. بر اساس یکی از مدارکی که این روزنامه منتشر کرده، مقامات حکومتی عراق حداقل ١٠میلیارد دلار پول اختلاس شده را، در لندن سرمایهگذاری کردهاند.
در بخشهایی از این گزارش آمده است:
میلیشیاها توسط یک طبقهٔ جدید سیاسی عراق که تنها ارزشش ثروتاندوزی است، مورد مساعدت قرار میگیرند... عادل عبدالمهدی، که وقتی در سال۲۰۱۸ نخستوزیر عراق شد کابینهٔ او شامل کسانی بود که با برخی از جدیترین اختلاسهای مبتلا به کشور مرتبط بودند.
بانک فدرال ریزرو نیویورک هنوز سالانه از درآمدهای فروش نفت عراق لااقل ۱۰میلیارد دلار پول نقد به این کشور میدهد. عمدهٔ این پول به بانکهای تجاری داده میشود که ظاهراً برای واردات است و مدتهاست که توسط کارتلهای پولشویی عراق ربوده شدهاند...
اپیدمی جهانی ویروس کرونا حالا عراق را در آستانهٔ بحرانی که موجودیت آنرا بخطر انداخته قرار داده است. سقوط تقاضای جهانی برای نفت قیمتها را به پایینترین سطح رسانده و شوک وحشتناکی را به کشور که اقتصادش تقریباً بهطور کامل به درآمد نفت وابسته است، وارد کرده است. عراق باید بین غذا دادن به مردمش یا ثروتمند ساختن طرفهای فاسد حکومتی یکی را انتخاب کند. کاظمی قول داده که به این چالش پاسخ دهد. اگر آمریکا از این فرصت برای جبران بخشی از صدماتی که به عراق وارد کرده استفاده نکند، او شانس کمی برای موفقیت دارد. آمریکا باید به نفع تظاهر کنندگان که امیدوارند کشور خود را بر پایهٔ جدیدی استوار کنند، وارد شود...
بهدنبال بالا رفتن شدید قیمت نفت در سال۲۰۰۸، میزان دزدیها افزایش یافت که بواسطهٔ یک شبکهٔ دولتمردان سیاسی بود که تحت نخستوزیر نوری کمال المالکی کار میکردند...
یک دولتمرد مسن عراقی که سابقهٔ طولانی در امور مالی دارد اخیراً یک ارزیابی محرمانه برای شورای آتلانتیک که یک بانک فکری است، بر اساس صحبتهایش با بانکداران، مأموران تحقیق و طرفهای تماسش در کشورهای مختلف خارجی تهیه کرد. او به این نتیجه رسید که عراقیها ۱۲۵ تا ۱۵۰میلیارد دلار پول در خارج کشور دارند که عمدهٔ آن بهصورت غیرقانونی بهدست آمده است. او متذکر شد که تخمینهای دیگر تا ۳۰۰میلیارد دلار نیز میرسد.
در تمامی وزارتخانهها، بزرگترین سودهای بادآورده با توافقات نانوشته به این یا آن جناح اختصاص مییابد. صدریها وزارت بهداشت را در دست دارند، بدر مدتهاست که وزارت کشور را دارد و وزارت نفت در دست الحکیم است...
رؤسای سیاسی که بر این اختلاسها صدارت میکنند بهخوبی شناخته شده هستند که برخی از سرسختترین متحدان آمریکا هستند. خانوادههای بارزانی و طالبانی در کردستان از کنترل خود بر قراردادهای این منطقه و بانک مرکزی آن استفاده کردهاند تا بینهایت ثروتمند شوند. مالکی و باندش هنوز سایه خود را روی صحنهٔ سیاسی عراق گستراندهاند. مقتدی صدر، آخوند دمدمی مزاج شیعه، یک پدرخوانده دیگر است که پیروانش بهخاطر پولهای درشتی که از طرفهای مقابل طلب میکنند، بدنام هستند...
کتائب حزبالله، از جمله از طریق وارد کردن خود بهزور در تجارتهای مشروع و در قراردادهای دولتی، یک امپراطوری اقتصادی ساخته است.
در میان کارهای شبهنظامیان که کمتر مردم با آن آشنا و بیش از همه دردسرساز است اعمال کنترل تدریجی بر فرودگاه بغداد است… در نتیجه، کتائب حزبالله و عصائب اهل الحق حالا بر تمامی دوربینهای مداربسته فرودگاه دسترسی دارند و همچنین به یک جادهٔ با دسترسی محدود بهنام“ کیلومتر یک ”دسترسی دارند که باندهای فرودگاه را به پیرامون فرودگاه متصل میکند و موانع امنیتی را دور میزند. هنگامیکه قاسم سلیمانی و ابومهدی مهندس مورد حملهٔ پهپاد آمریکا در ماه ژانویه قرار گرفتند، آنها تازه از این جاده خارج شده بودند.
فرودگاه بغداد تنها یکی از دروازههای اقتصادی است که حالا در کنترل شبهنظامیان است. آنها از تهدید داعش استفاده کردهاند تا خود را در اکثر معابر زمینی مرزی کشور مستقر کنند. و برای بیش از یک دهه شبهنظامیان عمده تجارت را از طریق بنادر جنوب عراق تحت سلطه خود دارند. در واقع، شبهنظامیان یک حکومت سایه را اداره میکنند و پول زیادی از واردکنندگان کالا ما به ازاء تسریع ریل واردات میگیرند. آنها دارای کمیتههای اقتصادی با دفاتری در بغداد هستند که در آنجا کمپانیهای خصوصی میتوانند معامله کنند و کانالهای قانونی کشور را دور بزنند.
پول نقدی که به فرو رفتن عراق در فساد حکومتی دامن زده عمدتاً از یک مجتمع فدرال ریزرو در شرق راترفورد در ایالت نیوجرسی که بهشدت محافظت میشود آغاز میشود. از آنجا، حدوداً هر ماه، یک کامیون یک بار ۱۰تنی از دلارهای آمریکا را بار میزند که بین ۱ الی ۲میلیارد دلار ارزش دارد. این پول به پایگاه نیروی هوایی آورده میشود و از آنجا به بغداد برده میشود. این ترتیبات غیرمعمول میراث اشغال آمریکاست. این ترتیبات ادامه یافته چون برای هر دو طرف خوب است. عراقیهای دسترسی سریع به دلار پیدا میکنند و آمریکا اهرم بسیار قوی روی اقتصاد عراق را حفظ میکند. ظاهراً این محموله دلار ماهانه برای پاسخ به نیازهای صرافیهای عراقی و واردکنندگان عراقی است که نیاز به پول نقد دارند. در عمل، بخش زیادی از این پول در دست پولشویان، گروههای تروریستی، و سپاه پاسداران ایران قرار میگیرد که اینکار از طریق یک برنامهٔ بانک مرکزی عراق بهنام“ حراج دلار ”انجام میشود که کمتر کسی از آن اطلاع دارد.
وزارت خزانهداری آمریکا تلاش زیادی بخرج داده تا دلارهای حراج را از دست داعش و ایران مصون نگه دارد. تروریستها مکرراً شرکتها و روشهای جدیدی پیدا کردهاند تا شرکت خود را در حراج پنهان کنند که اغلب هم در تبانی با مقامات بانک مرکزی عراق است.
اسم حراج گمراهکننده است. این یک ریل روزانه است که در آن بانک مرکزی عراق به تعداد محدودی از بانکهای تجاری کشور، در عوض دریافت دینار عراق، دلار میدهد. مقامات اشغالگر آمریکایی این ریل را در سال۲۰۰۳ راه انداختند که دو کار را انجام میداد: جمعآوری دینار کافی برای پرداخت حقوق نقدی کارمندان دولتی که تعداد آنها بسیار زیاد است و کمک به کشور برای وارداتی که بهشدت به آن نیاز دارد با پرداخت به دلار…
برای احتراز از پرداخت مالیات بهخاطر وارداتی که وجود خارجی ندارد، پولشویان دهها شرکت را ثبت میکنند و هنگامیکه سرآمد دادن مالیات آنها فرا میرسد آنها را رها میکنند و شرکتهای جدیدی درست میکنند. آنها مأموران مرزی را هم به کار گرفتهاند و به آنها رشوه میدهند تا اسناد تقلبی بدهند که مهرهایی که بهنظر واقعی میرسد روی آنها زده شده است. پولشویان نهایتاً عمدهٔ فروش روزانهٔ دلار بانک مرکزی را بهدست گرفتند که از سال۲۰۰۳، بنا به ارقام خود بانک مرکزی، بیش از ۵۰۰میلیارد دلار میشود.
تقلبها گاهی بهوضوح خندهدار است. در سال۲۰۱۷، مقامات عراقی ۱. ۶۶میلیارد دلار گوجهفرنگی از ایران وارد کردند که ۱۰۰۰برابر میزان واردات گوجه در سال۲۰۱۶ بود. همچنین آنها ۲. ۸۶میلیارد دلار هندوانه از ایران وارد کردند که سال قبلش ۱۶میلیون دلار بود… اقتصاددانان بمن گفتند که این ارقام رسمی واردات که هنوز در سایت اینترنتی وزارتخانهٔ طرح و برنامه عراق هست، بهنظر میرسد پنهانسازی ضعیفی برای پولشویی از طریق حراج دلار باشد.
این حراج همچنین به یک روش اختلاس در ابعاد بزرگ راه برده که میلیاردها دلار را به واسطههای قدرت در عراق سرازیر کرده است. این کلاهبرداری بر اساس اختلاف بین نرخ ثابت ارز ارائه شده توسط بانک مرکزی برای دلار و نرخ در نوسان بازار آزاد است که اغلب بسیار بالاتر است. به فاصلهٔ کمی بعد از شروع حراج در سال۲۰۰۳، پولشویان دریافتند که اگر آنها یک واردات کالا را وانمود کنند میتوانند دلارهایی که برای این واردات از بانک مرکزی میگیرند را بفروشند که یک منفعت آنی معادل تفاضل این دو نرخ عاید آنها میکرد. بهمحض اینکه سروران سیاسی عراق فهمیدند که چقدر اینکار پولساز است، آنها کنترل حراج دلار را به دست گرفتند. شرکتها و بانکهای عادی که دنبال واردات مشروع و اعطای وام بودند توسط کسانی که مورد حمایت احزاب سیاسی و میلیشیاها بودند، از این گردونه حذف شدند. برای پوشاندن این حرکت، این پولداران جدید تقریباً تمامی بانکهای تجاری باقیمانده را خریدند و آنها را تبدیل به وسیلهای برای این تمهید در حراج کردند…
یک عضو مجلس که راجع به موارد فساد تحقیق کرده به من گفت که یک بانک ۴میلیارد دلار در حراج خریداری کرد که معادل یک سود ۲۰۰میلیون دلاری بود. این نماینده گفت، “ ما این بانک را چک کردیم. این بانک مرکب از یک اتاق، یک کامپیوتر و تعدادی نگهبان بود. ”
در سال۲۰۱۸، وزارت خزانهداری آمریکا، ارس حبیب کریم که یک شخصیت سیاسی و متهم به کانالیزه کردن پول به سپاه پاسداران و جنبش حزبالله لبنان بود را تحریم کرد. خزانهداری همچنین بانک وی بهنام بانک اسلامی البلاد را تحریم کرد. اما بهجای منجمد کردن دارائیهای کریم، بنا به سندی از بانک مرکزی که من بهدست آوردم، بانک مرکزی عراق در ماه اکتبر دستور داد که ۴۰میلیون سهام بانک البلاد که دست کریم و خانوادهٔ وی بود به آنها برگردانده شود.
یکی از روشهای کلاهبرداری متهورانهتر عراق تقریباً یک نمونهٔ عالی از خطر موجود است. این مورد در رابطه با کیکارت Qi Card است. این کارت که توسط شرکتی بهنام کارت هوشمند بینالمللی ساخته شده به کارمندان و بازنشستگان دولتی امکان میدهد که حقوق ماهانه خود را از هر یک از هزاران ترمینال موجود در سراسر کشور به نقد دریافت کنند. این یک نوآوری محبوب است. قبل از آنکه کیکارت در سال۲۰۰۷ راه بیافتد، کارمندان اغلب باید ساعتها در بیرون یک بانک دولتی در صف میایستادند تا پولشان را دریافت کنند… در سال۲۰۱۹، بنا به گزارش منتشر شده بانک مرکزی، دولت نزدیک به ۴۷. ۵میلیارد دلار به کارمندان و بازنشستگان پول پرداخت کرد و عمده این پول از طریق کیکارت پرداخت شد. بازنشستگان عراقی میگویند که کیکارت برای کش رفتن پول از حقوق آنها مورد استفاده قرار گرفته است…
چندین مقام دولتی، از جمله یکی که به دفتر مالی حشدالشعبی نزدیک است، به من گفتند که در زیر یک فقدان اطلاعات، کیکارت توسط شخصیتهای شبهنظامی مورد حمایت ایران برای کارمندان شبح در ابعاد بزرگ مورد استفاده قرار گرفته تا صدها میلیون دلار از قبل حقوق دولتی بدزدند. این مقام به من گفت که حشدالشعبی ۷۰۰۰۰ سرباز شبح را نامنویسی کرده تا از طریق کیکارت حقوق بگیرند.
معدل حقوق یک عضو حشدالشعبی نزدیک به ۱۰۰۰دلار در ماه است که در نتیجه با این تمهید سالانه ۸۰۰میلیون دلار پول دزدیده میشود. این مقام بمن گفت که این عملیات بهصورت کاملاً سری توسط اشخاص قدرتمند دارای روابط نزدیک با ایران، از جمله ابومهدی المهندس، اجرا شده است. کیکارت در ضمن درآمد زیادی از قبل شارژی که برای انتقال الکترونیکی میکند بهدست میآورد. یک مقام ارشد دیگر عراق بمن گفت که بخشی از این سود به شخصیتهای اصلی مورد حمایت ایران هم داده میشود.
این مقام ارشد به من گفت که بهنظر میرسد که بنیانگذار کیکارت که یک تاجر به نام بهاء عبدلهادی است با شکل دادن روابط تجاری با قدرتمندترین اشخاص در عراق، از جمله رهبران شبهنظامی که به ایران نزدیک هستند، خود را برای سالیان از هر گونه تجسس و انتقاد مصون ساخته است. یکی از این اشخاص قدرتمند عمار حکیم است، یک آخوند شیعهٔ برجسته و متمول و شخصیت سیاسی. یکی دیگر شیبل الزیدی است که دبیرکل کتائب امام علی است… یکی دیگر ناصر الشمری، رهبر یک گروه دیگر مورد حمایت ایران بهنام حزبالله النجبا است.
میلیاردها دلار خرج برق کشور شده اما عراق هنوز تا ۲۰ساعت در روز قطعی برق دارد. عمق و خشم تظاهراتها همه را غافلگیر کرد. شبهنظامیان برای اولین بار طی سالیان در موقعیت دفاعی قرار گرفتند و برخی از تظاهر کنندگان آنها را عوامل ایران خواندند.
روح آشتیناپذیر جنبش اعتراض آنرا زنده نگه داشت، حداقل تا وقتیکه اپیدمی جهانی آمد. در حالیکه ماهها سپری میشد، تظاهر کنندگان سرسختانه حاضر به کاندید کردن کسی برای نخستوزیری نشدند. بهنظر میرسید که آنها در یک بنبست قرار گرفته بودند. آنها میخواستند سیستم را تغییر دهند اما هر کس، حتی از طرف آنها، که وارد سیستم میشد، بلافاصله دیگر مورد اعتماد نبود. اکنون تظاهر کنندگان میدانند که آنچه که مهم است ساختن آرام و غیرفریبنده نهادها است و نه اینکه دنبال یک ناجی باشند.