728 x 90

نامه روشنگر عبدالرحمان محمدیان پس از ۶ سال همکاری با وزارت اطلاعات

نامه روشنگر عبدالرحمان محمدیان پس از ۶ سال همکاری با وزارت اطلاعات
نامه روشنگر عبدالرحمان محمدیان پس از ۶ سال همکاری با وزارت اطلاعات

نامه عبدالرحمان محمدیان به سایت ایران افشاگر

امه عبدالرحمان محمدیان به سایت ایران افشاگر

 

خدمت مسئولان محترم سایت ایران افشاگر

خواهشمندم برای آرامش وجدان و کم کردن از بار خیانتی که علیه مردم و میهنم با توطئه و فریب در آن افتادم نامه ضمیمه را برای دبیرکل سازمان ملل و سازمانهای بین‌المللی و مقامات آلبانی ارسال کرده‌ام شما نیز منتشر کنید! این برای اطلاع هموطنان و مخصوصاً انتقال تجربه به جوانهایی است که تجربه این رژیم و اطلاعات و عوامل آنرا ندارند.

از شما سپاسگزارم

عبدالرحمان محمدیان

۶ -۰۳- ۲۰۲۵

* * *

دبیرکل محترم سازمان ملل متحد؛ عالیجناب آنتونیو گوترز

من «عبدالرحمان محمدیان»، متولد ۸ ژوئیه ۱۹۵۹ «۶۶» ساله، در اوایل سال ۱۹۸۱ (۱۳۶۰ شمسی) در حالی‌که سرباز بودم در جبهه جنگ ایران و عراق، توسط نیروهای عراقی اسیر و تا پایان جنگ در اردوگاههای مختلف عراق اسیر جنگی بودم. در ۱۴ ژوئن ۱۹۸۹ (۲۴ خرداد ۱۳۶۸) پس آزادی اسرا، من از رفتن به ایران خودداری کرده و داوطلبانه به سازمان مجاهدین خلق ایران در عراق پیوستم. در این مدت در اشرف و بعد لیبرتی بودم.

در سال ۲۰۱۶ (سال ۱۳۹۵ شمسی) سازمان مجاهدین مرا به آلبانی منتقل کرد. در همان سال سازمان مجاهدین به من که نمی‌خواستم به مبارزه ادامه بدهم، کمک کرد تا به زندگی شخصی خود در تیرانا بپردازم و به درخواست من تا پایان سال ۲۰۱۷ (سال ۱۳۹۶) به من کمک مالی می‌کرد.

در سال ۲۰۱۸ (سال ۱۳۹۷) من تحت پوشش کمیساریای عالی پناهندگان قرار گرفتم و سازمانی بنام «رمسا» که به کمیساریا وابسته بود به من کمک مالی کمی می‌کرد. خانواده‌ام نیز به من کمک می‌کرد تا زندگی‌ام را در آلبانی اداره کنم.

در ژوئن و اوت ۲۰۱۸ دو تلاش ناموفق برای خروج از آلبانی از طریق یونان و کرواسی داشتم که دستگیر و به آلبانی بازگردانده شدم. بعد از بازگشت و مراجعه به «رمسا» به من گفته شد از این به بعد مشمول کمکهای ما نخواهید شد. به وزارت کشور و اداره مهاجرت آلبانی هم مراجعه کردم که به جایی نرسید.

در نوامبر ۲۰۱۸ من از طریق «احسان بیدی و حسن حیرانی» که بعداً فهمیدم فعالانه برای رژیم ایران مزدوری می‌کنند خواستار دیدار با سفارت رژیم (ایران) شدم تا ترتیبات بازگشت مرا به ایران بدهند، اما گفته شد نیازی به آمدن به سفارت نیست و همین دو نفر اقداماتی که باید بکنی را به تو می‌گویند. آنها از من خواستند طبق متنی که سفارت مشخص کرده بود یک برگ اعلام جدایی رسمی از سازمان مجاهدین خلق بنویسم. من این برگه را نوشته و تحویل دادم. این برگه برخلاف تمایلم در ۴ ژانویه ۲۰۱۹ (دی ۱۳۹۸ شمسی) در سایتهای وزارت اطلاعات منتشر شد.

در فوریه ۲۰۱۹ حسن حیرانی به من گفت سفارت گفته است از طریق همین نفرات (احسان بیدی و حسن حیرانی) با ما ارتباطات را حفظ کن و کارهایی که به تو محول می‌کنیم را اجرا کن.

برای اولین بار حسن حیرانی به من ۳۰۰ یورو پرداخت کرد. تا مدتی همین مقدار را می‌دادند و بعدها این مبلغ ماهانه ۵۰۰ یورو شد. از آن تاریخ به بعد من با افرادی همکار شدم که با سفارت و وزارت اطلاعات رژیم آخوندی ارتباط داشتند و برای لجن‌پراکنی و تبلیغات بر علیه مجاهدین حقوق می‌گرفتند. ذیلا به ذکر برخی از اقداماتی که این افراد برای ناامن کردن آلبانی برای مجاهدین و شیطان‌سازی علیه مجاهدین انجام می‌دادند و من هم از ژانویه ۲۰۱۹ تا زمان خروج از آلبانی در ژوئن ۲۰۲۳ (خرداد ۱۴۰۲ شمسی) در بطن آن بودم.

من در ادامه یک روند و کشاکش درونی تصمیم گرفتم از حقیقت و شرف انسانی خودم دفاع کنم و تجربه تلخ و مشاهدات خودم را به اطلاع شما برسانم و خواستار محکوم کردن عملکردهای رژیم ایران و سفارت آن‌که نقض وخیم حقوق‌بشر و حقوق پناهندگان است، بشوم. سرگذشت من نمونه‌یی است که چگونه رژیم ایران تلاش می‌کند با کمک مزدورانش علیه پناهندگان عضو سازمان مجاهدین توطئه‌های تروریستی نموده و به‌لحاظ سیاسی شیطان‌سازی کند و جنایات خود را پشت این دروغها بپوشاند. من مسئولیت تمامی گفته‌هایم رامی پذیرم و آماده شرکت در هر دادگاه بی‌طرف و ارائه سند و مدرک هستم.

۱-سفارت با سوءاستفاده از تمایل من که می‌خواستم آخر عمری مادرم را در ایران ببینم گام به گام، عواطف مرا به گروگان می‌گرفتند. در ابتدای کار می‌گفتند هیچ مانعی برای بازگشت وجود ندارد اما تا طی مراحل کنسولی و کسب اجازه از ایران شما علیه مجاهدین فعالیت کنید. در این مدت کار ما لجن‌پراکنی علیه مجاهدین بود. در این چند سال هر ساعت و هر روز به‌دلیل دروغهایی که علیه مجاهدین تولید می‌کردیم، عذاب وجدان داشتم.

۲. از فوریه ۲۰۱۹ که در شبکه مزدوران وزارت اطلاعات و سفارت رژیم قرار گرفتم شاهد بودم برخی از افراد این شبکه به جاسوسی و تعقیب و مراقبت ترددات مجاهدین می‌پردازند. سفارت رژیم به آنها می‌گفت برای این‌که مزدوریشان فاش نشود هم از «رمسا» پول بگیرند و هم با مجاهدین رابطه برقرار کرده و از آنها پول بگیرند و رابطه خودشان را با سفارت و مستمری گرفتن از رژیم را مخفی نگهدارند. بعد از آشکار شدن رابطه این افراد با سفارت و وزارت اطلاعات ایران، سازمان مجاهدین با این افراد قطع رابطه کرده و آنها از این پس علناً بر علیه سازمان مجاهدین شروع به دروغگویی و شیطان‌سازی کردند. افرادی مثل مصطفی بهشتی (میلاد)، مهدی سلیمانی، رضا مزگی نژاد، ابراهیم مرادی و خلیل انصاریان از این قماش بودند.

۳-سفارت در تیرانا به مزدوران دستور داده بود هر کدام در ماه حداقل ۴ مطلب علیه مجاهدین تولید کنند. من شاهد بودم غلامرضا شکری؛ مالک بیت مشعل و رضا اسلامی چهار مطلب را می‌نوشتند. بعدها چون دروغها تکراری شده و به ضد خودش تبدیل شده بود به ۲ مطلب در ماه تقلیل پیدا کرد. در برخی موارد مطالب آماده شده به مزدوران می‌دادند تا به اسم خودشان منتشر کنند. رژیم برای انتشار مطالب تولید شده، مزدوران خود در کشورهای اروپایی از جمله محمد کرمی در فرانسه، مسعود خدابنده در انگلستان و «پارسا سربی» گرداننده تلویزیون MardomTV. com در آمریکا را به کار می‌گرفت. سایتهای پوششی وزارت اطلاعات مانند «کانون آوا» که فردی به‌نام «علی‌اکبر راستگو» آنرا اداره می‌کند و سایت «نجات یافتگان» که «احسان بیدی» آنرا اداره می‌کرد، این مطالب را منتشر می‌کرد.

در ابتدا احسان بیدی از طرف سفارت نوشتن مقالات را پیگیری و جمع‌آوری می‌کرد. او در اکتبر ۲۰۲۰ (مهر سال ۱۳۹۹ شمسی) توسط پلیس آلبانی دستگیر شد. پس از آن این کار توسط «حسن حیرانی» انجام می‌گرفت.

۴-در مارس ۲۰۱۸ طرح تروریستی نیروی قدس سپاه پاسداران علیه گردهمایی نوروزی مجاهدین در تیرانا توسط پلیس آلبانی خنثی شد. به‌دنبال آن دولت آلبانی در دسامبر ۲۰۱۸ غلامحسین محمدنیا سفیر ایران و یک دیپلمات دیگر را اخراج کرد و از آن پس تردد نفرات شبکه از جمله احسان بیدی و حسن حیرانی و… به سفارت مشکل شده بود.

در ژانویه ۲۰۲۰ (دی سال ۱۳۹۹ شمسی) دولت آلبانی دو دیپلمات دیگر رژیم را اخراج کرد. نفر رابط سفارت که ما فقط به اسم «حاجی یا حاج محمد» می‌شناختیم نیز اخراج شده بود و نفر دیگری به‌نام «قنواتی» که به‌عنوان کاردار سفارت کار می‌کرد و دستورالعملهای علیه مجاهدین را مشخص می‌کرد، نیز به ایران رفته بود.

در سپتامبر ۲۰۲۱ (شهریور سال ۱۴۰۰) سفارت توسط دولت آلبانی بسته شد. تعطیلی سفارت بهم ریختگی در شبکه جاسوسی را به‌دنبال داشت. یک طرح جایگزین، تأسیس انجمن غیردولتی توسط همین مزدوران بود.

۵-مزدور حسن حیرانی با گرفتن پول مکفی از سفارت در اکتبر ۲۰۱۹ یک کافه به‌نام «کافه فرانک» که جنبه پوششی برای تجمع افراد وابسته به سفارت بود را کرایه و به اسم یک نفر آلبانیایی به‌نام «داشمیر مرسولی» راه‌اندازی کرد. این محل اصلی تجمع شبکه مرتبط با وزارت اطلاعات رژیم برای توطئه‌های جاسوسی و تروریستی علیه اشرف۳ و مجاهدین مستقر در تیرانا شد. بعد از بسته شدن سفارت، «حسن حیرانی» که رابط شبکه مزدوران با وزارت اطلاعات بود مأمور شد علاوه بر پاتوق کافه فرانک، انجمن پوششی به‌نام «انجمن آسیلا» را دایر کند. حسن حیرانی، آسیلا را با کمک «داشمیر مرسولی» ثبت و راه‌اندازی کرد. برای انجمن یک ساختمان سه طبقه با قرارداد چند ساله و کرایه ماهانه ۲۰۰۰ یورو اجاره کرده بودند. مراسمی به‌مناسبت تأسیس انجمن آسیلا در تاریخ ۳۰ نوامبر ۲۰۲۱ (۱۰ آذر سال ۱۴۰۰) در این ساختمان برگزار گردید که سایتهای وزارت اطلاعات در ایران به آن انعکاس وسیعی دادند. به‌دستور وزارت اطلاعات، کافه فرانک به طبقه اول این ساختمان منتقل گردید تا پوش ترددات به آن عادی باشد.

۶-گردانندگان انجمن آسیلا از جمله حسن حیرانی، با نفرات وزارت اطلاعات مثل ثریا عبدالهی در ایران؛ ابراهیم خدابنده در تهران و مسعود خدابنده در انگلیس ارتباطات روزانه و مستمر داشتند. حسن حیرانی عموماً از تلفن زاپاس برای تماسهای خود با وزارت اطلاعات استفاده می‌کرد. او از عوامل وزارت اطلاعات در کشورهای اروپایی نیز می‌خواست به آلبانی بیایند و علیه مجاهدین شیطان‌سازی کنند. از جمله با زنی به‌نام «بتول سلطانی» هماهنگ کرده بود که به آلبانی بیاید که پلیس آلبانی در تاریخ ۳۱ ژولای ۲۰۲۲ (۱۰ مرداد سال ۱۴۰۱) از ورود او به آلبانی جلوگیری و از فرودگاه تیرانا او را به آلمان برگرداند.

۷-بعد از ثبت «انجمن آسیلا» مدتی من (عبدالرحمان محمدیان) گردآورنده مقالات و نوشته‌های بقیه نفرات بودم. برای اینکار با عامل وزارت اطلاعات در آلمان به‌نام «علی‌اکبر راستگو» در ارتباط بودم و مطالب را از بقیه نفرات روی واتساب دریافت و بعد از تصحیحات برای «علی‌اکبر راستگو» نیز ارسال می‌کردم. بعداً به من گفته شد این مطالب را از طریق ایمیل برایش بفرستم و او هم آنها را به فردی به نام «محمدحسین سبحانی» در آلمان می‌داد تا در سایت «نجات یافتگان» و «کانون آوا» منتشر کنند. همان مطالب، همزمان به‌صورت زنجیره‌یی در سایتهای دیگر مثل «ایران اینترلینگ در انگلستان» و «سایت فراق وزارت اطلاعات در ایران» و «سایت انجمن نجات در ایران» و. . باز نشر می‌شدند.

۸-در ماههای اول ۲۰۲۲ تولید و انتشار مطالب علیه مجاهدین از رونق افتاد. «حاج محمد» که قبلاً نفر اطلاعات در سفارت رژیم بود از ایران پیام می‌فرستاد نفرات شبکه بایستی بیشتر کار کنند و مطلب بنویسند. نفرات شبکه نیز در پاسخ حاجی محمد می‌گفتند هر چه (دروغ و لجن‌پراکنی) می‌توانستیم را گفتیم و نوشتیم، دیگر چیزی برای گفتن نداریم.

۹-در مارس ۲۰۲۲ (اسفند سال ۱۴۰۱) یک نفر از مأموران اطلاعات به‌نام «یوسف لاسکانی» از آلمان به تیرانا آمد وی از طرف «حاج محمد» مأموریت داشت با نفرات شبکه صحبت و برای وزارت اطلاعات آخوندی در ایران گزارش تهیه کند. این فرد دو بار برای همین کار به تیرانا آمد. او که برای عادیسازی در آلمان پناهنده شده بود یک ماه بعد از برگشت به آلمان، در آوریل ۲۰۲۲ از آلمان به ایران بازگشت. یکی از افراد شبکه به‌نام سرفراز رحیمی که بلوچ و همشهری لاسکانی بود می‌گفت لاسکانی در ارتباط با مسئول اطلاعات استان (سیستان و بلوچستان) به‌نام سالاری است.

۱۰-وزارت اطلاعات از طریق مسعود خدابنده و همسرش «آن سینگلتون» با چند خبرنگار هماهنگ کرده بود و آنها به تیرانا آمدند. ما به‌صورت جمعی با آنها دیدار و علیه مجاهدین گفتگو کردیم. این ملاقاتها عموماً در «کافه فرانک» و «ساختمان آسیلا» برگزار می‌شد. یکبار خبرنگاری از بی.بی.سی فارسی به آلبانی آمد و ما با او در رستوران فرسکو دیدار کردیم. او ضدیت عجیبی با مجاهدین داشت و سؤالاتش هم تماماً در راستای ادعاهای رژیم در مورد مناسبات غیردمکراتیک مجاهدین؛ وجود زندانهای مختلف در اشرف و کشتار کردها در کردستان عراق بود. او توضیح می‌داد ما چه بگوییم و چه نگوییم. به‌طوری‌که یکی از نفرات به طعنه گفت این‌که هم سؤال و هم جوابها را دارد ما اینجا چکاره‌ایم؟ خبرنگار مصاحبه‌یی سراسر دروغ با یکی از اعضای شبکه سفارت، بنام «غلامعلی میرزایی» که از اسرای جنگ ایران و عراق بود ضبط کرد و در روزهای ۲۰ و ۲۱ سپتامبر ۲۰۲۰ (شهریور ۱۳۹۹) به‌مناسبت سالگرد جنگ ایران و عراق پخش کرد و سایتهای وزارت اطلاعات هم به‌صورت گسترده به آن انعکاس دادند. پس از این مصاحبه بود که «غلامعلی میرزایی» با هماهنگی وزارت اطلاعات آخوندی به ایران رفت.

۱۱-یکبار یک خبرنگار فرانسوی (از لوموند) برای مصاحبه معرفی شد تأکید کرده بودند همه باید بیایند و صحبت کنند. ما در یک کافه رستوران در همان محله فرسکو با این خبرنگار دیدار کردیم. سؤالات خبرنگار روی مکانهای تردد و احتمال وجود رهبری مجاهدین و مناسبات درونی و منابع مالی مجاهدین متمرکز بود و هرکس که با آب تاب بیشتری صحبت می‌کرد توجه بیشتری می‌کرد و نت بر میداشت. اما این نشریه بعداً مطلبی منتشر نکرد. حسن حیرانی گفت احتمالاً حق و حساب به نشریه پرداخته نشده و کسانی این پول را بالا کشیده‌اند؛ آنها هم چاپ نکردند.

۱۲-در فوریه ۲۰۲۰ (بهمن ۱۳۹۹) «خبرنگار نیویورک تایمز آمریکا» را برای مصاحبه آوردند موضوع صحبت با این خبرنگار روی مناسبات داخلی مجاهدین و غیردمکرات بودن آن متمرکز بود و نفرات باید مطالب دیکته شده وزارت اطلاعات رژیم را به‌عنوان شاهد و این‌که چه فشارهایی به آنها تحمیل می‌شده است، بیان می‌کردند. من هم با این خبرنگار صحبت کردم و در تاریخ ۱۷ فوریه ۲۰۲۰ نیویورک تایمز منتشر شد. این روزنامه به‌نقل از من نوشت: «کم کم، شما در هم می‌شکنید. خود را فراموش می‌کنید و شخصیتتان تغییر می‌کند. شما فقط دستورات را اجرا می‌کنید. دیگر خودتان نیستید. شما صرفاً یک ماشین هستید…» هنگامی که آقای جولیانی یا جان بولتون در سالهای اخیر سخنرانیهای عملی کردند، به اعضاء دستور داده شد «خط مشخصی را دنبال کرده و با حساب‌های مختلف ۱۰ بار آنرا توئیت کنند». روزنامه افزود «گروه مذکور اتهامات فوق را قویاً تکذیب می‌کند و بسیاری از منتقدین، از جمله آقای محمدیان را، جاسوسان ایران می‌نامد». حقیقت همین است که تمام حرفهای من به نیویورک تایمز دروغ بود من در مدتی که در مجاهدین بودم، چیزی جز محبت و انسانیت و کمک ندیدم. هیچگاه کسی از من نخواست که به‌خاطر آقای جولیانی یا بولتون من ۱۰ بار یا ۵ بار توئیت کنم. جملات فوق جملات کلیشه‌ای بود که سفارت ما را موظف به بیان آن کرده بود. سازمان مجاهدین به درستی به نیویورک تایمز گفته بود، ما برای رژیم ایران جاسوسی می‌کردیم.

در همینجا یک شهادت بدهم. در ۲۸ سالی که با مجاهدین کار می‌کردم حتی یک مورد ندیدم کسی را بدروغ، بدون اطمینان و یا بدلایل سیاسی متهم به همکاری با رژیم بکنند. متقابلا مأموران رژیم به ما می‌گفتند وقتی متهم به مزدوری برای وزارت اطلاعات می‌شوید بگویید مجاهدین مخالفان خود را متهم به مزدوری می‌کنند. گذشت زمان نشان داد همه کسانی که مجاهدین مزدور خطاب کرده‌اند درست بوده است. یک نمونه آن خود من و دیگر افراد انجمن آسیلا در آلبانی است.

۱۳-جاسوسی از مجاهدین یکی از وظایف اصلی شبکه مزدوران بود. «سرفراز رحیمی» که در حال حاضر گرداننده «انجمن نجات وابسته به رژیم در تیرانا» است، در حالی‌که تحت پوشش مالی مجاهدین بود علیه آنها جاسوسی می‌کرد. یکروز به کافه «فرانک» رفته بودم، سرفراز را آنجا دیدم و متوجه ارتباط او با شبکه شدم. او مرا قسم داد به کسی نگویم که سرفراز در کافه فرانک بوده است. او بعداً در اوت ۲۰۲۱ (شهریور ۱۴۰۰) به دستور وزارت اطلاعات به‌صورت علنی از مجاهدین اعلام جدایی کرد و متون نوشته شده او در سایتهای رنگارنگ وزارت اطلاعات منتشر شد.

من در این دوران شاهد بودم رژیم با ترفندهای مختلف برای افراد دام پهن می‌کند تا آنها را برای جاسوسی علیه مجاهدین به کار بگیرد. خلیل انصاریان، مهدی سلیمانی، میلاد بهشتی، موسی جابری در زمره افرادی بودند که به‌رغم این‌که از مجاهدین کمک‌هزینه می‌گرفتند به جاسوسی علیه آنها هم می‌پرداختند. برخی از این افراد از طرف وزارت اطلاعات مجبور بودند با اکانتهای جعلی علیه سازمان لجن‌پراکنی کنند. مثلا یکی از اکانتهایی که به‌نام «اشرف۳ نیوز» فعال بود و وانمود می‌کرد از ناراضیان داخل اشرف۳ می‌باشد، مربوط به «میلاد بهشتی» بود. خواهر میلاد بهشتی به‌نام «نرگس بهشتی» از سال‌ها قبل در خدمت وزارت اطلاعات فعالیت می‌کرد. او تمایل داشت هر چه زودتر برادرش «میلاد بهشتی» علنی شود تا به ایران برود. ولی وزارت اطلاعات به‌خاطر خبرگیری از مجاهدین ماهها از علنی کردن او امتناع می‌کرد. «میلاد بهشتی» سرانجام در تاریخ ۷ ژوئیه ۲۰۲۲ (۱۸ تیر ۱۴۰۱) اعلام جدایی از مجاهدین کرد. ولی باز هم «حاجی محمد» مدتها با رفتن او به ایران مخالفت می‌کرد.

۱۴-بعد از بسته شدن سفارت رژیم، افراد سفارت که غافلگیر شده بودند ارتباط خودشان را با حسن حیرانی قطع کردند. حدود سه ماه پولی برای مزدوران نیامده بود. این باعث شده بود شماری از مزدوران تصمیم بگیرند از آلبانی خارج شوند. «حاجی محمد» که در تهران بود از طریق یک مأمور زن وزارت اطلاعات به‌نام «ثریا عبداللهی» که در پوش خانواده مجاهدین فعالیت می‌کند با «حسن حیرانی» ارتباط برقرار می‌کرد تا این‌که پس از سه ماه «حاجی محمد» ارتباطش را روی سیگنال برقرار و از طریق ترکیه ارسال پول را شروع کرد و فعالیت آنها علیه مجاهدین به روال قبلی برگشت.

۱۵-قبل از تعطیل سفارت، افراد معدودی نظیر محمد تورنگ، منوچهر عبدی و عظیم میش مست و… . بعد از دادن تضمینهای امنیتی و جاسوسی مستمر علیه مجاهدین، به ایران فرستاده شدند. اما بعد از بسته شدن سفارت خط فرستادن افراد شبکه مزدوران به ایران متوقف شد. علتش این بود که در غیاب سفارت به هر قیمت می‌خواستند افراد شبکه را در آلبانی علیه مجاهدین بکار بگیرند. در این مدت حسن حیرانی و داشمیر فقط دو نفر به‌نامهای غلامرضا میرزایی و پرویز حیدر زاده را که از قبل توسط سفارت برنامه‌ریزی شده بود، به ایران اعزام کردند.

۱۶-سفارت رژیم ایران در آلبانی و وزارت اطلاعات شماری از شهروندان آلبانیایی را علیه مجاهدین به کار گرفت از جمله:

1. اولسی یازجی: او در رشته ارتباطات در مالزی درس خوانده و یک سایت را اداره می‌کرد و در کوالالامپور مستقر بود. وی در ارتباط با سفارت رژیم علیه مجاهدین کار می‌کرد.
2. جرجی تاناسی: او خودش را به ظاهر استاد دانشگاه معرفی می‌کند و بارها به ایران رفته و با عوامل وزارت اطلاعات و سپاه از جمله ابراهیم خدابنده دیدار و برعلیه مجاهدین برنامه‌ریزی کردند. عکسهای او با پاسداران در رسانه‌های مختلف رژیم منتشر شده است. تاناسی در خیلی از مواقع به‌عنوان رابط سفارت با شبکه مزدوران در تماس بود و در برنامه‌های آسیلا شرکت می‌کرد.
3.داشمیر مرصولی: او برای راه‌اندازی کافه فرانک بکار گرفته شد انجمن آسیلا به اسم او ثبت شد و علناً با عوامل وزارت اطلاعات در ارتباط بود و به ایران نیز رفته بود.
4.اریسا ادریزی: در سال ۲۰۱۷ (سال ۱۳۹۶ شمسی) با سرفراز رحیمی ازدواج کرد و وزارت اطلاعات او را به‌عنوان مترجم در «انجمن آسیلا» بکار گرفت و با او، تجمع ساختگی «انجمن زنان آسیلا» را اعلام کرد. ادریزی در سال ۲۰۲۴ (سال ۱۴۰۳ شمسی) همراه با آلدو سولولاری به دوحه قطر سفر کرد و آنجا با ثریا عبدالهی و چند مأمور دیگر اطلاعات که خودشان را از خانواده‌های ناراضی مجاهدین معرفی می‌کنند مصاحبه کردند و مستندی به‌نام «مادر عشق جدایی» که تماماً دروغ بود به زبان آلبانی درست کرد و برای بدنام کردن مجاهدین در شهرهای آلبانی نمایش دادند.
5.آلدو سولولاری: او مدتها در همه تجمعات آسیلا شرکت و به اسم تهیه گزارش، پول دریافت می‌کرد. این فرد بعداً رسماً به‌عنوان مسئول امور خبرنگاری آسیلا استخدام شد و یک اتاق کار در محله فرسکو اجاره کرده بود و در ترتیب دادن مصاحبه با مطبوعات محلی برای افراد و دروغ‌پراکنی علیه مجاهدین فعال است.
۱۷-برخی دیگر از مأموریتهای انجمن نجات در آلبانی به شرح زیر بود:

1. چاپ کتاب علیه مجاهدین:
وزارت اطلاعات دستور داده بود همه اعضای شبکه باید علیه مجاهدین به اسم خاطرات یا هر اسم دیگری کتاب بنویسند. با فشار و تهدید قطع کردن پول، من را هم مجبور کردند شروع به نوشتن خاطرات کنم و نقاط ضعف مناسبات مجاهدین را برجسته کنم… بعد از حدود یک ماه آنها بسیاری از نوشته‌های مرا تغییر داده و کتاب را به یک مترجم آلبانیایی معرفی شده از طرف وزارت اطلاعات دادند و چاپ کتاب هم به‌وسیله تاناسی و کانال او انجام شد. من که می‌دانستم همه حرفها دروغ است تأکید کردم فقط به زبان آلبانیایی چاپ شود و از نوشته فارسی استفاده نشود اما بعداً متوجه شدم که قسمتهایی از فارسی کتاب در سایتهای وزارت اطلاعات منتشر شده است.

2. راه‌اندازی تلویزیونهای اینترنتی علیه مجاهدین از جمله:
مصاحبه با پارسا سربی (تلویزیون مردم TV) از آمریکا که توسط یک عامل وزارت اطلاعات در فرانسه به‌نام محمد کرمی هماهنگ می‌شد. محمد کرمی با اسم مایکل با شماره تلفن ۳۳۶۶۷۵۷۳۴۶۳ (از فرانسه) با من و برخی از گردانندگان شبکه در تماس بود. از یک هفته قبل موضوع مصاحبه و سؤالات برای نفر ارسال و در این مدت محمد کرمی نفر را توجیه می‌کرد. من ۳ بار با پارسا سربی مصاحبه داشتم و هر بار مرا توجیه کردند حول موضوعات زیر صحبت کنم:

مجاهدین در داخل پایگاه مردمی ندارند، مجاهدین در عراق کردکشی کرده‌اند، مجاهدین دموکراتیک نیستند، در داخل مناسبات خود آزادی ندارند، مجاهدین را تشویق کنیم که از مبارزه دست بردارند و… .

3. راه‌اندازی سایت آسیلا
بعد از مدتی که آسیلا کمی جا افتاد قرار شد سایتی به‌نام آسیلا دایر و کارهای فوق به اسم خود آسیلا باشد. از من خواستند سناریو بنویسم و برنامه تلویزیونی تولید کنم. اما اینکار بعد از تولید یک برنامه که در مورد ۱۹ فروردین ۱۳۹۱ (منظور ۸ آوریل ۲۰۱۱، حمله به اشرف) بود متوقف شد و کار رادیو و کانال اینترنتی هم به جایی نرسید. اریسا ادریزی و سرفراز رحیمی برنامه‌یی به‌نام «جعبه سیاه» تولید می‌کردند. حاجی (محمد) مرتباً تأکید می‌کرد این برنامه باید ادامه پیدا کند.

4. برگزاری همایش مشترک آسیلا و سپس انجمن نجات آلبانی با انجمنهای نجات در استانهای مختلف در داخل ایران:
این همایشها زیر نظر ابراهیم خدابنده برگزار شد. انجمنهای نجات تابع وزارت اطلاعات ایران با تشویق و تهدید، تعدادی از خانواده‌های مجاهدین را جمع می‌کردند و به‌صورت ویدئو -کنفرانس به آنها وصل می‌شدیم و مدعی می‌شدیم مجاهدین افراد را به‌زور نگه داشته‌اند. محمد کرمی با من تماس گرفت و قرار شد من در این رابطه مطلب نوشته و مصاحبه کنم که قبول نکردم به همین دلیل مرا تهدید کردند مگر نمی‌خواهی به ایران بیایی چرا همکاری نمی‌کنی؟! یکبار که از آلبانی به انجمن نجات لرستان که زادگاه من می‌باشد، وصل شدیم من را مجری برنامه‌یی کردند که بعد از آن تا ماهها عذاب وجدان داشتم و تصمیم به جدایی از آنها گرفتم.

5. انجمن آسیلا با رفتن به شهرهای مختلف آلبانی به اسم برگزاری میز کتاب و سمینار در شهرهای دورس، پوگرادس، کرچ و… سعی می‌کرد علیه مجاهدین شیطان‌سازی کند. وزارت اطلاعات تأکید داشت باید کتابهایی به زبان آلبانی داشته باشید تا بتوانید میز کتاب بگذارید. لذا یک کتاب به‌نام مزرعه حیوانات توسط حسن حیرانی و یک کتاب به‌نام اسارت تا اسارت به اسم من تنظیم و به آلبانیایی چاپ شد که در میز کتابها به‌صورت مجانی به مردم داده می‌شد. ترجمه و چاپ کتابها برعهده جرجی تاناسی بود و هزینه آن از طرف وزارت اطلاعات تأمین می‌شد.
6. بعد از بسته شدن سفارت ایران در آلبانی از اوایل ۲۰۲۲، حسن حیرانی بفرمان «حاج محمد» دو آپارتمان در نزدیکی ساختمان آسیلا کرایه کرده بود تا برخی از عوامل رژیم در سایر کشورها را به‌صورت مخفیانه به آلبانی بیاورد آنها افرادی بودند که مخفیانه با وزارت اطلاعات رابطه داشتند و فامیل یا آشنایان نزدیکی در اشرف۳ داشتند… هزینه سفر و استقرار این افراد در آلبانی را حسن حیرانی می‌داد و آنها را توجیه می‌کرد تا با فامیل و آشنایانشان در اشرف تماس بگیرند. من از حداقل ۵ مورد که به تیرانا آمده بودند مطلع شدم.
۱۸-در ۶ نوامبر ۲۰۲۲، ۶ نفر از افراد آسیلا، حسن حیرانی (رئیس انجمن)، غلامرضا شکری مسئول نیرویی انجمن؛ احسان بیدی؛ حسن شهباز؛ مهدی سلیمانی و علی هاجری توسط اسپاک (ارگان مبارزه با فساد و جرایم سازمان‌یافته) دستگیر شدند. بعد از دستگیری حسن، من مسئول اداره انجمن شدم و قرار شد با حاج محمد در تماس مستقیم قرار بگیرم. سرفراز یک تلفن برای من خرید که من با آن تلفن با حاج محمد تماس بگیرم. چند روز من با حاج محمد از طریق مسنجر سیگنال با شماره تلفن ۰۰۹۸ ۹۹:۲۲۳۰۵۷۵۲ در تماس بودم (تماسها فقط چت بود). در همان چند روز حاج محمد گفت از این ببعد من دیگر نیستم و شما تمام‌عیار به انجمن نجات و رئیس آن ابراهیم خدابنده وصل می‌شوید. من بعد از چند روز از ادامه این تماس خودداری و تلفن را به سرفراز رحیمی پس دادم.

مزدوران، «انجمن نجات شاخه آلبانی» را راه‌اندازی کردند. انجمن نجات از مؤسسات پوششی وزارت اطلاعات است که با پوش یک سازمان غیردولتی، مأموریت اصلی آن اذیت و آزار خانواده‌های مجاهدین و اقدامات تروریستی و شیطان‌سازی است.

از این پس ابراهیم خدابنده با ارتباطات تصویری و صوتی، دستورالعملهای وزارت اطلاعات را به نفرات شبکه منتقل می‌کرد وی در یک پیام صوتی که کلیپ آن ضمیمه است، گفت:

«ما از این طرف و آنطرف زدیم گفتیم آقا هر جور شده آسیلا لنگ نشه باز همین فصل (سه ماه) آقای رحیمی (سرفراز) تأیید می‌کنی۱۴۰ هزار یورو فرستادیم؟ (در اینجا سرفراز رحیمی با گفتن بله تأیید می‌کند و ابراهیم خدابنده ادامه می‌دهد) در صورتی‌که ما با یک فصلی که شروع کردیم به پول دادن با ۳۰ هزار یورو شروع کردیم. . خوب شد لیست صورت هزینه‌هایش را هم داده. الآن اینجا گفتند آقا فاکتور می‌خواهیم… من بهشون گفتم آقا تابه‌حال فاکتور نگرفتیم ولی از این به بعد فاکتور هم می‌گیرم… . . یعنی نمیشه گفتش که نجات به‌لحاظ مالی داره کم میذاره»... ابراهیم خدابنده همه را توجیه کرد که «شما باید بگویید دلتون میسوزه برای اون افرادی که توی اون تشکیلات (مجاهدین) هستند می‌گید آقا جون من می‌توانم بهتون بگم که اگر خواستید آزادی را انتخاب بکنید اسارت را انتخاب نکنید زیر اسارت نباشید و تحقیر و توهین تحمل نکنی یک جایی هستش که نمونی، یک کمکی هست، خود دانی…».

دبیرکل

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/5bcd6b40-9416-4e54-970c-e2e40f68bf3f"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات