728 x 90

فاجعه کودکان کار و خیابانی، مرگ تدریجی در نظام ولایت فقیه

کودکان کار
کودکان کار

در کشوری که بر دریای نفت نشسته و بیش از ۸٪ کل منابع طبیعی جهان را در خود جای داده، با جمعیتی تنها یک درصد جمعیت جهان نه خبری از رفاه و آسایش نیست بلکه به‌دلیل فساد حاکمیت و سیاستهای فاجعه‌بار جنگ‌افروزی و تولید بمب و موشک، به‌گفته کارگزاران همین رژیم با کلان بحرانهای متعدد مواجه است، یکی از بحرانها، فاجعه کودکان کار و خیابانی است. و تصور بهبود وضعیت با وجود این حاکمیت پلید متصور نیست. وضع آن‌قدر وخیم و در معرض دید است که در مجلس رژیم ارتجاع و ارگانهای خبری آخوندی نیز مجبور به اعتراف و بازگو کردن بخش‌هایی هر چند کوچک از این فاجعه هستند، از جمله خبرگزاری حکومتی ایلنا ۲۱مرداد ۹۷ در گزارشی از گود محمود آباد که در به‌اصطلاح پایتخت ام القرا ولایت فقیه قرار گرفته است نوشت:

اینجا گود محمود آباد است یکی از مکانهای جمع‌آوری زباله‌ها در اطراف تهران. بوی نامطبوعی فضا را گرفته است، هر چه فاصله کمتر می‌شود؛ بوی نامطبوع آزار‌دهنده‌تر است. هر چه فرو می‌روی تعداد آدم‌ها بیشتر می‌شود، در گودالی گیر کرده‌ایم؛ مملو از آدم‌، بین زباله‌هایی تلمبار شده روی زمین که از دور نمی‌توان آدمها و زباله‌ها را از هم تشخیص داد، اما هر چه فاصله‌ کمتر می‌شود؛ بوی نامطبوع، تیزی سرنگها،زباله‌های بیمارستانی و موش‌های مرده... بیشتر می‌شود.

 

کودک کار: از این بدتر دیگه چیه؟ سقفش مردنه دیگه

از یکی از کودکانی که در میان این زباله‌ها کار می‌کند وقتی سؤال می‌شود «اینجا که می‌آیید و کار می‌کنید، فایده‌ای هم داره؟»؛ اوضاعتون از این بدتر نمیشه.» می‌گوید: «از این بدتر دیگه چیه؟ مردنه خب.»

... ساعت استراحت به‌زودی تمام می‌شود و باز باید بین زباله‌ها آن‌قدر کار کنند تا بتوانند مبلغی را در آخر ماه برای خانواده‌های خود بفرستند. وقتی کارشان در گود تمام می‌شود.تا ساعتی دیگر باید به سمت شهر روانه شوند، هر کدام از آنها جای مخصوص به خودشان را در ۲۲منطقه تهران دارند تا زباله‌ها را درون گونی بزرگ و چرک بریزند

 

همینجا می‌خوابیم و همین جا کار می‌کنیم

یکی از این کودکان می‌گوید:‌ «همینجا می‌خوابم، همین جا هم کار می‌کنم، دو وعده غذا می‌خوریم، هرچی گیرمون بیاد، شبا هم همین جا جمع می‌شیم دور هم یه چیزایی درست می‌کنیم می‌خوریم.»

این کودک گوش‌هایش از گوش یک انسان سالم بزرگ‌تر است، قد کف دست. می‌گوید:‌«گوشم خارش داشت، آنقدر خاراندم که شد اینقدر، البته این چندمین باره، بعضی وقتا این بلا سر دست و پاهامون هم میاد، خودش خوب میشه.» بعد به زخم‌های روی دست پسرک ۱۳ساله‌ای اشاره می‌کند که برای رفتن عجله دارد. جای زخم‌های متعدد روی بدن دیگر کودکان و حتی بزرگسالان حاضر در گود دیده می‌شود. او می‌گوید «اینجا برامون عادی شده.ساعت ۴بعد ازظهر می‌ریم منطقه تا حول و‌حوش یک صبح کار می‌کنیم، ساعت ۴هم می‌رسیم اینجا، وقتی برسیم تازه باید آشغال‌ها رو جدا کنیم.»

 

مرگ تدریجی کودکان کار، شب و روز کار می‌کنیم

از سنین پایین تا مردهای جاافتاده که بیشتر به کار کودکان نظارت دارند، در این گود دیده می‌شوند. یکی از این کودکان می‌گوید: «اگر چه کار پرزحمتی می‌کنیم، اما درآمدی ندارد. شب و روز کار می‌کنیم و فقط یه ساعت بیکاریم، روزی ۳۵ تا ۴۵هزار تومان درآمد داریم که بیشترش رو برای خانواده‌هایمان می‌فرستیم.»

 

آنچه که هم‌اکنون در مراکز رسمی و غیررسمی رخ می‌دهد، مرگ تدریجی کودکان زباله‌گرد است. عمق فاجعه را فقط باید از نزدیک مشاهده کرد، قطع شدن دست و پا به‌دلیل عفونت‌های داخلی بدن، بیماریهای عفونی و انگلی واگیردار و عدم امکانات برای پیگیری درمان تنها بخشی از این فاجعه هولناک است،.

یکی از این کودکان به اتاقکی اشاره می‌کند و می‌گوید:«اگه دکتری بلدی یه پاشکسته داریم، بردیمش بیمارستان دو برابر آدم عادی ازش پول گرفتن، باید بازم ببریمش اما دیگه پول نداره، تنها اومده اینجا واسه کار، هرچی هم پس‌انداز داشته خرج کرده است.»

 

بیشتر بخوانید:

 

 

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/927fd525-dcf7-437d-8328-29ec6842b43d"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات