سایت المرصد ـ لبنان شنبه ۱۱ آذر، با انتشار مطلبی بهقلم موسی افشار از اعضای کمیسیون خارجه شورای ملی مقاومت ایران به برافروختن جنگ در غزه برای برونرفت از بحرانهایش اشاره دارد.
در این مقاله آمده است: به هیچوجه توصیف و برآورد میزان ناامیدی و سرخوردگی و درهم شکستگی مقامات و مسئولان رژیم ایران از نقطهعطف خطرناکی که جنگ کنونی در غزه به آن رسیده، ساده نیست. جنگی که رژیم در اساس بهمنظور کاهش بحرانهایی که بهطور عام با آن دست به گریبان میباشد، آن را شعلهور کرد. انگیزه دیگری که رژیم برای برافروختن این جنگ داشت منفوریت و کراهتی است که در بین مردم ایران دارد و در نقطه اوج خود در قیام ۲۵شهریور ۲۰۲۲ خود را نشان داد و رژیم را به این یقین رساند که با وضعیت بیسابقهای مواجه است. بهطوریکه حتی مقامات رژیم در بین خودشان به این موضوع اذعان مینمایند که پایان خط است و سرنوشتی جز سرنوشت رژیم سلطنتی پیشین ندارند.
رژیم که تلاش میکرد از برافروختن جنگ غزه برای برونرفت از بحرانهایش کمک بگیرد بهنظر میرسد که به خواستهاش نرسیده و حتی میتوان گفت که این جنگ وبال گردنش شده است و بهجای آن که به حل بحرانهای مرگبارش و بهطور خاص به معضل منفوریت عامه مردم از رژیم کمک کند و بهویژه پس از گماردن ابراهیم رئیسی در منصب ریاستجمهوری توسط خامنهای بهمثابه اعلان جنگ با مردم ایران و واداشتن آنها به پذیرش رژیم بهعنوان یک واقعیت محرز، این منفوریت را تشدید کرد.
اما اکنون پس از گذشت بیش از دو سال و روشن شدن اینکه این انتخاب شوم برای خامنهای چیزی جز ناامیدی و پشیمانی در بر نداشته، وی بهجای اینکه تسلیم این واقعیت محرز شود و به شکستش و شکست رژیمش اعتراف کند، به افروختن آتش جنگ در غزه متوسل شده تا آتش این جنگ و دود آن و خونهایی که در آن به زمین ریخته میشود، به کمکش بیاید و راه برونرفتی از این وضعیت دشوار که بر سر رژیمش آوار شده، پیش رویش باز کند.
رژیم پس از اینکه سرش به سنگ قیامی خورد که شش ماه تداوم داشت و آثار و پیامدهای هنگفتش بر اوضاع در سراسر ایران باقی ماند و همچنین احساس نفرت مردم از رژیم را بهطور بیسابقهای افزایش داد، و از آنجا که با وجود همه اقدامات سرکوبگرانه و اعدامها، سرانجام نتوانست این احساس (منفوریت) و عزم و اراده مردم برای سرنگونیش را سرکوب کند، حسب المعمول راهی جز پناه بردن به کارتهای پیش رو و انتخاب کارت اوضاع در غزه و برافروختن جنگ در آنجا نداشت. کارتی که بهترین ترفند برای فریب مردم منطقه و بهطور خاص مردم ایران بهشمار میرفت. اما رژیم بزرگترین ضربه را از جایی خورد که انتظارش را نداشت و این بازیش بهسرعت برملا شد و مهمتر اینکه تمام مردم ایران از این موضوع عبور کرده بودند و این موضوع در استمرار حس منفوریت رژیم و تداوم فعالیتهای اعتراضیشان بر علیه آن متبلور شد.
وقتی به احساس منفوریت و تحریم رژیم و ایدههایش توسط توده مردم ایران اشاره میکنیم، برای شنونده بسیار سخت است که بتواند این میزان از احساسات و کیفیت آن را تصور نماید. اما در اینجا به دو نمونه از آن اکتفا میکنیم چرا که مشت نمونه خروار است!
نمونه اول: پس از ۴۴سال حکومت آخوندها در تهران و سر دادن شعار «مرگ بر آمریکا» که شعار ثابت رژیم در طی این مدت برای مکر و فریب بوده است، شعار مردمی فراگیر در سراسر ایران بر علیه رژیم این بود که «دشمن ما همینجاست، دروغ میگن آمریکاست»
نمونه تکان دهندهٔ دوم: از روز ۷ اکتبر گذشته که آتش جنگ در غزه شعلهور شد، با وجود نگرانیهای شدید و همبستگی قلبی مردم ایران با آرمان فلسطین و فرزاندان پایدار خلق فلسطین. . خیابانهای ایران از معدود خیابانهای شهرهای کشورهای اسلامی بودند که شاهد تظاهراتهای خودجوش تودهیی در حمایت و پشتیبانی از جنگ غزه نبودند... چرا که مردم ایران بهخوبی ماهیت و جهتگیریهای آخوندها را فهمیده و تجربه کردهاند.
هَلْ فی ذَٰلکَ قَسَم لذی حجْرٍ ﴿٥﴾ آیا در این سوگندها برای اهل خرد سوگندی مهم نیست؟ (۵) سوره فجر آیه پنجم
آنچه که هماکنون در رابطه با اوضاع و احوال رژیم در پهنههای مختلف در جریان است و بهطور خاص پس از گذشت بیش از یک ماه از جنگ و مصیبتها و فجایع ناشی از آن و پیامدهای آن و اینکه این جنگ هر روز سختتر و پیچیدهتر میشود و همگان به این نتیجه رسیدهاند که بهبود شرایط محال است، رژیم ایران در وضعیت بیسابقهای بهسر میبرد و علاوه بر ترس و نگرانی از شرایط انفجاری داخلی، همچنین از بازتابها و عواقب سناریوی نفرتانگیزی که در غزه مرتکب شده، هراسان است و این بر ترسش میافزاید!