در دیکتاتوری گرچه تمامی اصول و معیارها مبتنی بر سرکوب مردم و چپاول ثروتهای ملی است اما آنچه که از درون رژیم گاه و بیگاه در جریان کشمکش باندها و دستجات رژیم بیرون میزند، مفهوم عمیقتری از آن اصول و معیارهای پیشگفته را روشن میکند.
به این چند نمونه نگاه کنید که خامنهای چگونه ۶۰ -۷۰تن طلای متعلق به مردم ایران را آب کرده تا با سکه زدن و فروش بالاتر از قیمت آن در بازار سرمایه ایران، دیگر غارتگریهایش را جبران کند!
در یک تصفیه حساب باندی حسین راغفر اقتصاددان حکومتی، پرده از یک کلان سرقت سالهای قبل برداشت و گفت: به روایتی ۷۶تن و به روایت دیگری ۶۲تن طلای کشور را آب کردند و به بانکها دادند تا بتوانند با فروختن سکهها به قیمت بالاتر، دزدیهای صورت گرفته را جبران کنند. از سوی دیگر محمود بهمنی، رئیس کل بانک مرکزی در دولت دهم هم سریعاً به صحنه آمد و این نکته را تکذیب کرد.
در یک نمونه دیگر روزنامه حکومتی همدلی با اشاره به درآمد مافیای حکومتی فیلترینگ در باند حاکم نوشت: با هزینهای که صرف خرید فیلترشکن در سال گذشته شده و حدود ۳۵هزار میلیارد تومان، گردش سرمایه آن بوده است، میتوان ۱۰۰بیمارستان ۱۰۰تختی، ۵۰۰مدرسه ۱۰کلاسه، ۶هزار خانه آپارتمانی و امکانات افزوده دیگر ساخت.
احتمالا یادتان باشد که یک هفته پیش از این، عناصر و کارگزاران همین رژیم اعتراف کرده بودند که بازار فیلترشکن ایران اساساً در دست همان نهادهایی است که فیلترینگ را بر اینترنت ایران اعمال میکنند یعنی همان نهادهای سرکوبگر رژیم!
و اینها همه عوارض و پیامدهای حاکمیت یافتن یک دیکتاتوری انحصارطلب و خونریز است که پس از کودتا علیه مردم ایران، اکنون روزبهروز علیه اجزا و جوارح خودش کودتا میکند به این گفته یک کارگزار دیگر این نظام گوش کنید! که چگونه این واقعیت را توضیح میدهد!
در یک درگیری باندی دیگر، محمد جواد حقشناس عضو پیشین شورای قلابی شهر تهران گفت: یک حزب حداقلی خشونتطلب و تمامیتخواه حاکم شده است.