بلومبرگ روز ۱۲مرداد در گزارشی از روی کار آمدن ابراهیم رئیسی جلاد ۶۷ بهعنوان رئیسجمهور جدید ارتجاع نوشت: رئیسی هیچ بردباری نسبت به ایرانیانی که از حکومت خواستههای بیشتری میخواهند ندارد. در مدت ۳۲سالی که خامنهای ولیفقیه بود، خامنهای هرگز (حتی) یکبار در برابر خواستههای مردم، خواه برای آزادی سیاسی یا فرصتهای اقتصادی، سر فرود نیاورده است. هنگامی که وی تحت فشار قرار گرفت، با دادن دست باز به نیروهای امنیتی برای کشتن یا زندانی کردن مخالفان یا تظاهر کنندگان پاسخ داد.
رئیسی در منصب جدید خودش، ملزم به اجرای سرکوبی خواهد بود که در مناصب قبلی خودش، او (این سرکوب) را تأیید و فعال کرد. خامنهای می داند که میتواند به رئیسجمهور جدید تکیه کند تا به هر کلمه خودش پایبند باشد. از سوی دیگر، ایرانیان باید منتظر یک گوش ناشنوا باشند.
بلومبرگ افزود: روز پنجشنبه رئیسجمهور جدید رژیم ایران، در میان صداهای خواستههای مردم ایران شروع به کار میکند: برخی برای آب، دیگران برای حقوق بهتر و همه برای واکسن کووید - ۱۹. اما حتی اگر ابراهیم رئیسی این التماس و درخواستها را بشنود، به آنها توجه نخواهد کرد.
رئیسی فقط تا بهحال به یک صدا (و آنهم) صدای ولیفقیه رژیم خامنهای، گوش داده است.
رئیسی تنها در دومین تلاش خودش به مقام ریاستجمهوری رسید. زیرا خامنهای رقابت را به نفع او تغییر داد.
شورای نگهبان این ارگان قدرتمند نهادینه شده در قانون اساسی که اعضای آن به طور مستقیم به وسیله ولیفقیه منصوب شده و وظیفه بررسی صلاحیت کاندیداها در انتخابات را برعهده دارد، نامزدهای بسیار بیشتری را رد صلاحیت کرد. سپس دیگر تندروها که واجد شرایط بودند، به احتمال زیاد به پیشنهاد خامنهای، از رقابت کنار گذاشته شدند. حتی با توجه به معیارهای رژیم ایران، این یک دستکاری شفاف در روند انتخابات بود و رأی دهندگان نارضایتی خود را با تحریم انتخابات اعلام کردند.
بلومبرگ در ادامه نوشت: برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی میزان مشارکت مردم به زیر ۵۰درصد کاهش یافت. در میان کسانی که رأی دادند، تعداد بیسابقهیی ۱۲درصد از کل آراء در نشانهای آشکار از اعتراض رأی باطله دادند.
در دوران ریاستجمهوری خامنهای بود که رئیسی بهعنوان یک آخوند جوان از ناشناس ماندن بیرون آمد و بهعنوان دادستان منصوب شد. در سال ۱۹۸۸او بخشی از هیأت مرگ چهار نفره بود که دستور اعدام دهها هزار زندانی سیاسی را صادر کرد.
رئیسی یکی از شاگردان خامنهای شد. با آغاز دهه اول قرن بیست و یک، رئیسی یکی از حامیان خامنهای بود. وی بهعنوان معاون رئیس قوه قضاییه منصوب شد و به عضویت مجلس خبرگان، انتخاب شد.
خامنهای در سال۲۰۱۴ او را دادستان کل نامید و دو سال بعد نیز متولی (آستان قدس رضوی) ثروتمندترین بنیاد مذهبی کشور، شد. در سال۲۰۱۷ وقتی رئیسی در دور اول کاندیداتوریاش برای به عهده گرفتن منصب ریاستجمهوری در انتخابات ریاستجمهوری شکست خورد، خامنهای با منصوب کردن او بهعنوان رئیس قوه قضاییه به او جایزه تسلیت (اصطلاحی که به جایزهای که به بازندگان در مسابقات ورزشی به کار میرود) داد.
در ایران اینطور تصور میشود که رئیسی وارث خامنهای است و ریاستجمهوری صرفاً سکوی پرتابی برای رسیدن به ولایت فقیه است.
رئیسی مانند خامنهای یک محافظهکار سرسخت است و هر گونه اصلاح معنادار در جمهوری اسلامی را در درون یک چهار ضلعی قرار داده است. هر دوی آنها در مورد اهداف جهان بزرگتر و بهویژه ایالات متحده بیاعتماد هستند و خصومت رئیسجمهور جدید با غرب احتمالاً تشدید میشود زیرا بالا آمدن وی باعث بررسی بیشتر نقش او در اعدامهای اواخر دهه۸۰ خواهد شد.
رئیسی نیز مانند خامنهای از ایالات متحده، میخواهد که تحریمهای اقتصادی اعمال شده از سوی دولت ترامپ، علیه ایران را بردارد. بیشتر به این دلیل که این امر به دولت او، اجازه خواهد داد تا به داراییهای مسدود شده و بازارهای خارجی نفت و گاز ایران دسترسی داشته باشد.