افشای یک مزدور در تلویزیون سوئد
روزبه پارسی عامل رژیم علیه مجاهدین در دادگاه حمید نوری
تحت عنوان کارشناس!
تلویزیون کانال ۴ سوئد در گزارشی درباره روزبه پارسی از عوامل رژیم آخوندی در سوئد و برادر تریتا پارسی عامل رژیم در آمریکا و گرداننده نمایندگی وزارت اطلاعات در آمریکا به نام نایاک، که از سالها پیش توسط مقاومت ایران افشا شده است، گفت:
روزبه پارسی مرتبط با شبکه نفوذی مخفی حکومت ایران است و اسناد افشا شده از وزارتخارجه ایران، ارتباط روزبه پارسی را با یک شبکه مخفی برملا کرده است. این شبکه که شامل بهاصطلاح محققان و دانشگاهیان تأثیرگذار است، بهطور مخفیانه برای تأثیرگذاری بر بحثهای سیاسی در غرب به نفع رژیم ایران شکل گرفته بود. گروه مذکور در سال ۲۰۱۴ به ابتکار یک دیپلمات سطح بالای رژیم ایران و با هدف ایجاد ارتباط میان ایرانیان نسل دوم با مؤسسات علمی و اندیشکدههای بینالمللی تأسیس شد. روزبه پارسی بهعنوان یکی از اعضای کلیدی این گروه در این نشستها شرکت کرده و بعد از آن مشارکتش در رسانههای غربی بهطور چشمگیری افزایش یافت.
تلویزیون کانال ۴ سوئد در ادامه گزارش خود گفت: اسناد نشان میدهند که روزبه پارسی با دیپلماتهای ارشد ایرانی ارتباط مستقیم داشته و جواد ظریف در مباحثات مربوط به این شبکه دخیل بوده است.
تلویزیون سوئد افرود: پارسی که در حال حاضر رئیس بخش خاورمیانه مؤسسه سیاست خارجی سوئد است، در واکنش به این افشاگریها اعلام کرد که هدف از شرکت در این گروه، تسهیل گفتگو با تصمیمگیرندگان ایرانی و بررسی روابط ایران با اروپا بوده است! اما از نظر گزارشگران تلویزیون ۴ بسیار عجیب است که چرا تماسهایی با چنین سطح وسیع، با مقامات سطح بالای ایرانی و در طی چنین مدتی طولانی، پنهان نگه داشته شده و حتی به آگاهی انیستیتوی سیاست خارجی سوئد که روزبه پارسی در آن شاغل است نرسیده است.
بر اساس گزارش تلویزیون ۴ سوئد، مغز متفکر این شبکه، دیپلمات ارشد ایرانی سعید خطیبزاده بود. تبادلات ایمیل نشان میدهد که وی به همراه مصطفی زهرانی در شکلگیری این شبکه نقش محوری داشتند و زهرانی بهعنوان رابط بین ظریف وزیر امور خارجه و کارشناسان این شبکه عمل میکرده است. زهرانی بهعنوان یکی از اعضای سپاه پاسداران و رئیس اتاق فکر داخلی وزارت امور خارجه در حمایت سیاسی از این شبکه و تأمین منابع مالی تعیینکننده بوده است.
اسناد نشان میدهد که حدود یک ماه پس از امضای توافق هستهیی ایران، پارسی ایمیلی به زهرانی نوشت و از زهرانی بهخاطر زحماتش تشکر کرد و خواستار «ادامه این همکاری موفق» شده است. متن ایمیل چنین بود: «تبریک بزرگ به شما و همکارانتان برای همه تلاشهای سخت در کمک به تحقق توافق هستهای».
سومین جلسه دادگاه بعد از بازگشت از دورس به استکهلم
جمعه -۵ آذر۱۴۰۰
برملا شدن منشأ یاوههای شیطانسازی علیه مجاهدین و اشرف۳
از زبان دژخیم حمید نوری:
این بچههایی که در آلبانی اسیر هستند در کمپ زندگی میکنند
همه شون دروغ می گن شما دقت کنید
محاکمه حمید نوری از دژخیمان قتلعام۶۷ در سوئد- پنجشنبه ۴ آذر ۱۴۰۰- ۲۵نوامبر ۲۰۲۱
نوری: ببینید میگم حملهیی که فروغ جاویدان شد ۷ هزار نفر به ایران حمله کردند فقط خواهش میکنم صحبت منو قطع نکنید
TR20211126-1615
نوری: من خودم زود تمومش میکنم ایران هم یه عملیات متقابلی انجام داد به نام عملیات مرصاد ۷ هزار نفر به مرزهای ایران حمله کردن اکثر این افراد کشته شدن تعدادیشون اسیر شدن تعدادیشون هم مجروح شدن اینها رو بردن ایران سازمان ضربه مهلکی خورد یه تعدادیشون برگشتن عراق... ... اینها برگشتن عراق تحلیل شخصی خودمهها توی این دوسالی که توی سلول بودم به این تحلیل رسیدم بهخاطر اینکه سازمان اسامی کشته شدههای مثلا حدود این ۶۸۰۰نفر رو نده مثلا اون چیزی که آقای روزبه پارسی گفته تعدادی اندک برگشتن من میگم ۲۰۰ نفر حدوداً برگشتن پس جواب نیروهاشو نمیتونه بده جواب خانوادههای این کشته شدهها رو نمیتونه بده میشینه بازی داستان جدیدی رو میسازه اگر سخنرانی رو مسعود رو گوش داده باشید یا حملهیی که مریم اعلام میکنه اونو ببینید همه چی رو متوجه میشید بعد نشستن برنامهریزی کردن این توپ رو انداختن تو نظام جمهوری اسلامی
دادستان: خوب پس این همون جوری میشه که شما گفته بودین دیگه پس بعد اونموقع من اینجوری میفهمم که تمام این بحثهایی که توی شرح ماوقع اومده این عملیات چلچراغ و نمیدونم مرصاد و همه این قضایا؟ که این توی مرداد ۶۷ اتفاق افتاده اونو دارین صحبتشو میکنین دیگه درسته؟... .
روز ۶ نوامبر ۲۰۲۳ (۱۵آبان ۱۴۰۲) کنت لوییس، وکیل مجاهدین در دادگاه تجدید نظر استکهلم، در دفاعیات چند ساعته تاریخی خود با ارائه اسناد و مدارک متقن و تردید ناپذیر نشان داد که درگیری بین مجاهدین و رژیم ایران یک درگیری مسلحانه غیربینالمللی بوده است. از یک طرف، دادستانها و قضات سوئدی طبق قوانین این کشور در این چارچوب میتوانستند دژخیم را محکوم کنند و از طرف دیگر، مزدوران رژیم که از این دستبستگی قانونی آگاهی داشتند میخواستند با برچسب «درگیری مسلحانهٔ بینالمللی» به نبشقبر دعاوی کهن علیه مجاهدین و ارتش آزادیبخش بپردازند که گوئیا زائده جنگ ایران و عراق و ادغام شده در آن هستند و استقلال ندارند. این ضمناً تلافی جامزهری بود که ارتش آزادیبخش به حلقوم خمینی ریخت.
یکی از این مزدوران که بهغایت برای انکار استقلال مجاهدین تلاش میکرد و سالها مدعی بود که هزینههای آنها را عربستان و امارات تأمین میکنند، مزدور ایرج مصداقی بود که در فقدان پدرخوانده قبلی خود لاجوردی برای ایز گم کردن به کاسهلیسی و مجیزگویی مهوّع از ثابتی سردژخیم ساواک روی آورده است. مجاهد خلق حسین داعی زندانی شکنجه شده سیاسی در زمان شاه و عضو شورای ملّی مقاومت که یکی از ۱۷۵ مجاهد و شاهد شکنجه و قتلهای ساواک شاه به سرکردگی ثابتی است (اطلاعیههای ۲۶ و ۲۷ و ۳۰ بهمن ۱۴۰۱ سازمان مجاهدین) در حساب خود در مورد ثابتی نوشت: «مزدور کثیف نفوذی ایرج مصداقی در فقدان لاجوردی به پاچه لیسی پدرخوانده بعدی خود پرویز ثابتی، سر شکنجهگر ساواک شاه، روی آورده است: هر کسی کو دور ماند از اصل خویش، از طریق آپولو و شلاق و ناخن کشیدن و ملاقات اختصاصی از در عقبی بر سر پیکر شهیدان مجاهد خلق، باز جوید روزگار وصل خویش. پیوندتان مبارک!».
حسین داعی در مورد ثابتی که حتی در سال ۱۳۵۰در مصاحبههای مطبوعاتیاش مدعی وابستگی مجاهدین به عراق بود، خاطرنشان کرده است: «سرجلادی که در عداد فلاحیان و لاجوردی از پلیدترین آمران جنایت علیه بشریت است. در مورد او هم بیهوده میکوشند با ستایشی مشمئزکننده، مانند لاجوردی چهرهای ”عارف و خدمتگزار“ عرضه کنند. تبلیغات نفرتانگیز برای موجه جلوه دادن این جرثومه نظام شکنجه و کشتار، افشاگر ماهیت تلاشهایی است که میخواهد بقایای دیکتاتوری پیشین و ولیعهد شاه مدفون را با بهرهبرداری از جنایتهای بیحدّ و حصر خمینی و خامنهای، دموکرات جا بزند و با نیرنگ وکالت و همکاری نیروی انتظامی و سپاه پاسداران ولایت و ریزشیهای اصلاحطلب، انقلاب دموکراتیک نوین مردم ایران را ملوّث و آن را مصادره و سرقت کند. هر چند در عمل جز خدمت به بقای رژیم آخوندی و تفرقه و سنگاندازی در مسیر قیام خلق کاری از پیش نمیبرد» (۹ آذر ۱۴۰۲).
اما کنت لوئیس در دادگاه دعاوی کذب مطرح شده از سوی رژیم و عوامل و کارشناسان وابسته به رژیم علیه مجاهدین در مورد وابستگی به عراق در چارچوب «نزاع مسلحانه بینالمللی» را افشا کرد و گفت بسیاری از مطالب دروغ علیه مجاهدین توسط بهاصطلاح کارشناسانی مانند روزبه پارسی (برادر مأمور افشا شده رژیم در آمریکا به نام تریتا پارسی) عنوان شده که «بخشی از یک گروه ابتکار کارشناسان ایران که توسط رژیم ایران برای تأثیرگذاری بر دولتها و افکار عمومی در غرب ایجاد شده است».
وکیل مجاهدین گفت: «من ابتدا در مورد آنچه که به نظر ما ادعاهای اشتباه یا غیرمستند در حکم دادگاه بدوی است، بحث خواهم کرد و شواهد خود را در مورد سه عملیات ارتش آزادیبخش ملّی در سال ۱۹۸۸ بررسی خواهم کرد. در ادامه، درگیری مسلحانه غیربینالمللی بین مجاهدین خلق ایران و رژیم ایران را که پس از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ آغاز شد و حکم خمینی و نتایج آن را یادآوری میکنم و در نهایت، من به درگیری مسلحانه بینالمللی و رابطه آن با درگیریهای مسلحانه غیربینالمللی پیوند خواهم زد».
کنت لوییس افزود: «در ژوئن ۱۹۸۶، سازمان مجاهدین خلق ایران به عراق نقل مکان کرد و مسعود رجوی در ژوئن ۱۹۸۷ تشکیل ارتش آزادیبخش ملّی ایران را اعلام کرد. از آن زمان، حداقل تا سال ۲۰۰۳، ارتش آزادیبخش به جنگ علیه نیروهای ایرانی از عراق ادامه داد. مدتها پس از پایان جنگ ۱۹۸۸. در بهار ۱۹۸۸، ارتش آزادیبخش ملّی ایران سه عملیات بزرگ را انجام داد: عملیات آفتاب، عملیات چلچراغ و عملیات فروغ جاویدان. جالب است بدانید که نام تمامی عملیاتها به زبان فارسی بوده و نه عربی. اینکه بین سالهای ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۸ درگیری مسلحانه بینالمللی بین ایران و عراق وجود داشت و مجاهدین بین سالهای ۱۹۸۶ تا ۲۰۰۳ در عراق نیروی نظامی داشتند و علیه نیروهای ایرانی در آنطرف مرز عملیات میکردند، مسلم است. اما مجاهدین عملیات خود را داشتند و مستقل بودند. تمام عملیات آنها در عراق ادامه درگیری مسلحانه غیربینالمللی بود که از سال ۱۹۸۱ ادامه داشت [همان جنگ داخلی که خامنهای صریحاً به آن اذعان کرده است از جمله در ۷ تیر ۱۴۰۱].
در عراق، همانطور که قبلاً اشاره کردم، مجاهدین خلق ارتش آزادیبخش ملّی ایران را در سال ۱۹۸۷ تشکیل داد، اما آنها عملیات مشترکی با عراق نداشتند. طبعاً آنها عملیات خود را با ارتش عراق هماهنگ میکردند تا از تداخل آتش جلوگیری کنند، اما این بدان معنا نیست که عراق در نبردها در کنار ارتش آزادیبخش ملّی شرکت کرده است. این موضع توسط گزارشهای بینالمللی متعدد، ژنرالهای عراقی ارتش سابق عراق، اسناد به جا مانده از دولت سابق و گزارشهای کارشناسان حقوق بینالملل تأیید شده است. اینکه سازمان مجاهدین خلق ایران پس از سرنگونی دولت صدام حسین، تحت کنوانسیون ژنو بهعنوان اشخاص تحت حفاظت شناخته شدند، محصول این اقدام مستقل غیروابسته بود».
کنت لوییس ویدئویی در دادگاه نشان داد که مجموعهیی از گزارشهای شش شبکه تلویزیونی معروف غربی در مورد عملیات چلچراغ بود. CNN، NBC آمریکایی، کانال یک فرانسوی، دو کانال آلمانی و یک کانال ایتالیایی که در صحنه حضور داشتند. همه از عملیات مجاهدین خلق گزارش میدهند اما هیچکدام از حضور عراق، چه در زمین و چه در هوا، گزارشی ندارند.
همچنین به مقاله واشنگتن پست اول ژوئن ۱۹۸۸ اشاره کرد که «محمد محدثین، یکی از مسئولان ارشد مجاهدین خلق حملات موشکی گسترده عراق به شهرهای ایران و استفاده از سلاحهای شیمیایی را محکوم میکند. این نشاندهنده استقلال عمل مجاهدین در رابطه با عراق است که علناً از اعمال جنگی عراق فاصله میگیرند».
وی سپس به مقاله ژنرال عراقی وفیق السامرایی که در زمان جنگ ایران و عراق رئیس اطلاعات نظامی عراق بود، اشاره کرد و گفت: «او در سال ۱۹۹۴ عراق را ترک کرد و در لندن به مخالفان صدام حسین پیوست. پس از سقوط دولت عراق مشاور امنیتی رئیسجمهور جدید عراق، جلال طالبانی شد. در سال ۲۰۰۹، این مقاله با عنوان ”مجاهدین خلق - عنصر قدرت و فلسفه بقا“ در روزنامهٔ کویتی القبس و سایر رسانهها در ۱۱ آوریل ۲۰۰۹ منتشر شد که در آن آمده است: ”بر خلاف آنچه گفته شده است، سازمان مجاهدین خلق حتی یک عملیات نظامی را بهعنوان بخشی از عملیات نظامی نیروهای عراقی علیه نیروهای ایرانی انجام نداده است. هر کاری که این سازمان انجام میداد یک کار جداگانه با ویژگی خاص بود. یکانهای آن با یکانهای عراقی ادغام نشدند و نیروهایش در تمام مدت حضور در طول جنگ در عملیاتهای عراق، حتی بهصورت فردی هم شرکت نکردهاند“».
کنت لوئیس سپس به روزنامه عراقی الثوره در تاریخ ۳ ژوئیه ۱۹۸۸ اشاره کرد که در آن از صدام حسین نقل شده است: «یکی از دروغهای خامنهای (رئیسجمهور ایران) این است که او مخالفان خود را بهویژه مجاهدین خلق مزدور مینامد. ما به مبارزان دارای ایده و آرمان احترام میگذاریم. لازم به ذکر است که ما از آنها خواستهایم اطلاعاتی را در اختیار ما بگذارند که آنها رد کردند. وقتی آنها نپذیرفتند، ما به نظر آنها احترام گذاشتیم. اطلاعات بهگونهیی بود که میتوانست به اقتصاد آنها (ایران) یا به مردم آن آسیب برساند».
کنت لوئیس افزود: مجاهدین تأکید میکنند که علاوه بر غنائم جنگی از رژیم ایران «اسلحه و سایر موارد مورد نیاز خود را از عراق خریداری کردهاند. در این زمینه، مایلم مقادیر زیادی تسلیحات و سایر تجهیزاتی را که مجاهدین خلق ایران بهویژه در جریان عملیات چلچراغ از نیروهای ایرانی به دست آورد، یادآوری کنم. ما تعداد زیادی اسناد ارائه کردهایم که نشان میدهد مجاهدین خلق از پول خود برای خرید سلاح و سایر موارد مورد نیاز خود استفاده کردهاند. هفتهنامه مجاهد شماره ۹۱۵ در ۲۵ ژوئن ۲۰۰۸ و کتابی که در سال ۲۰۱۴ منتشر شده بخشی از این اسناد را منتشر کرده است. در اینجا اسنادی هست که نشان میدهد دو قلم ۵ و ۳ میلیون دلاری از بانک کردیت سوئیس توسط مجاهدین به عراق منتقل شده است. کنت لوئیس همچنین اسناد واردات ۲۴۰ دستگاه خودرو لندکروز در سال ۸۸ و ۸۹ از دبی به عراق با هزینه چند میلیون درهم امارات ارائه کرد. وی همچنین با ارائه اسناد خرید اسلحه و مهمات از عراق در سالهای ۱۹۹۲، ۲۰۰۰ و ۲۰۰۱، یعنی پس از پایان جنگ ایران و عراق نتیجهگیری کرد که درگیریهای مسلحانه غیربینالمللی [بین مجاهدین و رژیم ایران] پس از [آتشبس در] سال ۱۹۸۸ ادامه یافته است».
وی خاطرنشان کرد که استقلال مجاهدین خلق از عراق پس از پایان جنگ ایران و عراق توسط چندین سازمان بینالمللی تأیید شده است. یک گزارش محرمانه سازمان سیا نوشته است: «در اوایل فوریه ۱۹۹۲، بازرسان تسلیحاتی سازمان ملل از پایگاه اصلی ارتش آزادیبخش ملّی در الخالص، که به کمپ اشرف نیز معروف است، تحقیق کردند. بنا بر گزارش بازرسان، این مکان مانند سفارت بوده [استاتوی حقوقی سفارت داشته و رئیسجمهور عراق بر آن تصریح کرده است] و عراقیها آن را خاک ایران میدانند».
کنت لوئیس در همین رابطه دو نامه از صلیبسرخ بینالمللی از سال ۱۹۹۴ و ۲۰۰۴ ارائه کرد و گفت نامه اول مربوط به سال ۱۹۹۴ و یک گواهی است مبنی بر اینکه با سه نظامی ایرانی اسیر شده توسط مجاهدین خلق ایران که در حمله ایران به کمپ اشرف در سال ۱۹۹۱ صورت گرفت طبق استانداردهای بینالمللی رفتار شده است. به صلیبسرخ اجازه داده شده بود که با آنها ملاقات کند و بهطور خصوصی با آنها صحبت کند و صلیبسرخ اعلام کرد که آن اسرا اکنون که آزاد شدهاند نمیخواهند به ایران بازگردند. این فاکت که مجاهدین خلق سربازان تحتامر رژیم ایران را به اسارت گرفته بودند باز هم نشاندهنده استقلال آنهاست، آنها این اسرا را به عراق تحویل نداده بودند بلکه خودشان از آنها نگهداری کرده و بعد آنها را تحویل صلیبسرخ بینالمللی دادند. نامه دوم متعلق به سال ۲۰۰۴ است و دیدگاه صلیبسرخ را بیان میکند که اعضای مجاهدین خلق در عراق، پس از اشغال ایالات متحده در سال ۲۰۰۳، بایستی افراد تحت حمایت کنوانسیون ژنو از جمله اولین پروتکل الحاقی به کنوانسیون در نظر گرفته شوند.
کنت لوئیس آنگاه به نامه ۱۵ دسامبر ۱۹۹۸ دبیرکل سازمان ملل متحد خطاب به رئیس شورای امنیت اشاره کرد. در این گزارش بهنقل از آژانس بینالمللی کنترل سلاحهای کشتار جمعی در عراق آمده است: «دسترسی به این سایتها اعطا شد و بازرسیها به استثنای یک مورد، مراکزی که در کنترل سازمان مجاهدین خلق ایران بود، صورت گرفت. این تأسیسات خارج از اختیارات عراق اعلام شده است».
او افزود: در نامه مورخ ۹ دسامبر ۲۰۰۲ مقامات عراقی به آژانس کنترل تسلیحات کشتار جمعی سازمان ملل متحد در عراق نوشته شده است: «تأسیسات متعلق به مجاهدین خلق بدون دخالت دولت عراق تحت اختیار این سازمان است».
این اسناد نه تنها استقلال مجاهدین خلق از عراق را اثبات میکند، بلکه نشان میدهد که درگیری مسلحانه غیربینالمللی [بین مجاهدین و رژیم ایران] پس از سال ۱۹۸۸ [و آتشبس بین عراق و ایران] کماکان ادامه یافته است.
کنت لوئیس در قسمت دیگری از دفاعیاتش گفت: برای تبیین آغاز درگیری مسلحانه غیربینالمللی مجاهدین خلق ایران با رژیم ایران، نگاهی به گذشته تاریخی این امر لازم است: سازمان مجاهدین خلق در سال ۱۹۶۵ برای سرنگونی دیکتاتوری شاه و ایجاد یک حکومت دموکراتیک تأسیس شد. بنیانگذاران و همه رهبران اولیه مجاهدین، به جز مسعود رجوی، توسط شاه اعدام شدند. مسعود رجوی و دیگر رهبران مجاهدین تا سه هفته قبل از سرنگونی رژیم شاه در زندان بودند. ۵ روز پس از آزادی از زندان، مسعود رجوی، رهبر مجاهدین، اولین سخنرانی خود را در دانشگاه تهران ایراد کرد و در این سخنرانی تأکید کرد که صحبت از انقلاب دموکراتیک ایران است و سخنرانی خود را با این جمله پایان داد: «زنده باد انقلاب دموکراتیک ایران». از سوی دیگر، خمینی اصطلاح «انقلاب دموکراتیک» را کفرآمیز دانست و در عوض بر «انقلاب اسلامی» ایران تأکید کرد.
در دیدار رسمی رهبران مجاهدین و خمینی در ۶ اردیبهشت ۱۳۵۸ در قم، مسعود رجوی بر لزوم آزادی بهعنوان شعار اصلی و مطالبات مردم از انقلاب تأکید کرد. اما خمینی از مجاهدین خواست که برای سرکوب بقیه نیروهای دموکراتیک با او همکاری کنند که مجاهدین نپذیرفتند.
از آنجایی که مردم ایران از مبارزات مجاهدین خلق ایران و فداکاریهایی که در زمان شاه کرده بودند اطلاع داشتند، بهسرعت به یک حزب گسترده در سراسر ایران تبدیل شدند. آنها در همه شهرهای ایران دفتر داشتند، اما از همان ماههای اول، بارها توسط دار و دستههای وفادار به خمینی مورد حمله قرار گرفتند. با وجود این، فضای دموکراسی نسبی برای نزدیک به دو سال و نیم در ایران از اوایل ۱۹۷۹ تا ۲۰ ژوئن ۱۹۸۱ وجود داشت. با وجود کشته شدن دهها مجاهد توسط سپاه پاسداران و هزاران نفر دستگیر شده بهدلیل فروش مجلات یا پخش اعلامیه، سازمان مجاهدین خلق ایران برای ادامه کار سیاسی مسالمتآمیز تلاش کرد.
از سوی دیگر، خمینی که بهشدت نگران رشد مجاهدین بود، تصمیم گرفت به آنها مهلت ندهد و آنها را نابود کند. در این دو سال و نیم دموکراسی نسبی، مجاهدین در انتخابات ریاستجمهوری و مجلس شورای ملّی شرکت کردند. قبل از آن همهپرسی قانون اساسی را تحریم کرده بودند، زیرا به روحانیت قدرت مطلق در کشور میداد. در دیماه ۱۳۵۹، خمینی با حکم یا فرمانی، نامزد مجاهدین برای ریاستجمهوری، مسعود رجوی، را ردّ صلاحیت کرد، به این دلیل که «کسانی که به قانون اساسی رأی ندادهاند، حق شرکت در انتخابات ریاستجمهوری را ندارند».
لوموند ۲۹ مارس ۱۹۸۰ نوشت: «بر اساس برآوردهای مختلف، اگر امام خمینی کاندیداتوری مسعود رجوی را در انتخابات ریاستجمهوری دیماه گذشته وتو نمیکرد، رجوی چندین میلیون رأی میآورد. او همچنین از حمایت اقلیتهای مذهبی و قومی -که او از حق برابری و خودمختاری آنها دفاع میکرد و بخش بزرگی از رأی زنان که بهدنبال رهایی هستند و جوانانی که ”روحانیت ارتجاعی“ را کاملاً طرد میکنند، اطمینان داشت.
مجاهدین در رابطه با دور اول انتخابات مجلس از محکومیت، مستندسازی و فراخواندن برای مقابله با ”بینظمی، فشار، تقلب و خشونت“ دست برنداشتند. ۲۵۰۰ نفر از هواداران آنها توسط گروههای مسلح حزبالله در جریان مبارزات انتخاباتی مجروح شدند که حال ۵۰ نفر آنها وخیم بود. ناظران انتخاباتی منصوب مجاهدین که به تقلب در انتخابات معترض بودند از محل اخراج، ضرب و شتم و گاه دستگیر شدند».
کنت لوئیس مقاله دیگری از لوموند را از تظاهرات مجاهدین در استادیوم امجدیه در تهران به دادگاه ارائه کرد که در آن از جمله آمده است: «هدف از اجتماع مردمی بعدازظهر پنجشنبه به فراخوان مجاهدین خلق، اعتراض به حمله به هواداران و فعالان این گروه در روزهای اخیر بود. دهها هزار نفر از هواداران حزب یک ساعت قبل از تجمع در مقابل دروازههای ورودی صف کشیده بودند که مورد تهاجم از طرف گروههای حزبالله قرار گرفتند که با صدای بلند اعتراض خود را علیه مجاهدین آغاز کردند و میگفتند: ”فقط یک حزب وجود دارد، حزب خدا، و فقط یک رهبر، امام خمینی“ [حزب فقط حزبالله، رهبر فقط روح الله]» (لوموند ۱۴ ژوئن ۱۹۸۰).
چند روز بعد خمینی در ۲۵ ژوئن ۱۹۸۰ (۴ تیر ۱۳۵۹) در رادیو تهران علیه مجاهدین سخنرانی کرد. او گفت: «دشمن ما در آمریکا، شوروی یا کردستان نیست، بلکه دقیقاً همین جا، زیر دماغ ما، در تهران است».
ردیابی شبکه نفوذ رژیم ایران در سیاست اروپا
کارزار فشرده برای بدنام کردن اپوزیسیون دموکراتیک
گزارش تحقیقی گروه دوستان ایران آزاد در پارلمان اروپا
در کنفرانس پارلمان اروپا که روز اول آذر در مقر پارلمان اروپا در استراسبورگ با حضور رئیسجمهور برگزیده مقاومت خانم مریم رجوی و دهها تن از نمایندگان پارلمان اروپا از احزاب و گروههای مختلف سیاسی برگزار شد، یک گزارش تحقیقاتی درباره شبکه نفوذ رژیم آخوندی در اروپا تحت عنوان «ردیابی شبکه نفوذ رژیم ایران در سیاست اروپا، کارزار فشرده برای بدنام کردن اپوزیسیون دموکراتیک» که بهتازگی توسط گروه دوستان ایران آزاد در پارلمان اروپا تهیه و تدوین شده بود، توسط ریشارد چارنسکی معاون این گروه معرفی شد
ریشارد چارنسکی عضو کنفرانس رؤسای هیأتهای پارلمان اروپا
این کتاب درباره شبکه رژیم ایران در اتحادیه اروپا و آمریکا است که در سازمانهای دولتی و سیاسی نفوذ کرده است. فکر میکنم برای همه بسیار مهم است. فکر میکنم میتوانیم همچنین یک کنفرانس ویژه برای آن ترتیب دهیم. اما میخواهم این انتشار بسیار مهم را بهاطلاع شما برسانم.
این گزارش ۵۰ صفحهای، عملیات نفوذ رژیم ایران در دوایر حکومتی و سیاسی آمریکایی و اروپایی با سازمان دادن شبکهای از بهاصطلاح کارشناسان و متخصصان ایرانی تحت عنوان «ابتکار کارشناسان ایران» (IEI) را برملا میکند. در مقدمه این گزارش که توسط آقای خاویر سارسالخوس رئیس مشترک گروه دوستان ایران آزاد نوشته شده آمده است:
گزارش تحقیقی گروه دوستان ایران آزاد در پارلمان اروپا
این تلاش مخفیانه با هدف تغییر شکل وجهه جهانی حکومت ایران و پیشبرد منافع راهبردی آن، بهویژه در مورد برنامه هستهیی مناقشهآمیز آن و همچنین برقراری ارتباط با دانشگاهیان و محققان در سراسر جهان به اجرا درآمده است. مقامات رژیم ایران، از جمله خطیب زاده، معاون محمد جواد ظریف به اقدامات پنهانی برای بدنام کردن مخالفان دموکراتیک و انتشار ادعاهای این رژیم در محافل سیاست بینالمللی و رسانهها مبادرت کردند. این پروژه مخفیانه «ابتکار کارشناسان ایران» (IEI) نامگذاری شده و تحقیقات نشان میدهد که از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۲۱ با شرکت افرادی نظیر آرین طباطبایی، دینا اسفندیاری، علی واعظ، روزبه پارسی، عدنان طباطبایی و دیگران در حال اجرا است. آنها در این سالیان دامنه نفوذ خود را علاوه بر آمریکا به اندیشکدههای اروپایی گسترش داده و با برخی از تحلیلگران ایرانی ارتباط برقرار کردهاند.
این گزارش میافزاید: شواهد موجود در این ارتباطات بر یک واقعیت نگرانکننده تأکید میکند: رژیم ایران با موفقیت به حلقههای سیاست در واشنگتن و اروپا نفوذ کرد و از نفوذ قابل توجهی برخوردار است. از طریق IEI، رژیم ایران یک کمپین راهبردی را برای حمایت شدید از یک توافق هستهیی مورد نظر با ایالات متحده و اروپاییها ترتیب داد که در نهایت به توافقی که در ژوئیه ۲۰۱۵ به دست آمد، معروف به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) منجر شد.
آرین طباطبایی در حال حاضر سمت دستیار رئیس ستاد وزیر دفاع در امور عملیات ویژه در پنتاگون را برعهده دارد و دینا اسفندیاری بهعنوان مشاور ارشد در بخش خاورمیانه و شمال آفریقای گروه بحران بینالمللی فعالیت میکند.
به گزارش "سمافور"، بر اساس ایمیلها، وزارتخارجه رژیم ایران از طریق بانک فکری داخلی خود به نام مؤسسه مطالعات سیاسی و بینالمللی، با اعضای"هسته" این پروژه گسترده رژیم ایران با هدف حمایت فعالانه از توافق هستهیی بین تهران و واشنگتن تماس برقرار کرده است. .
تحقیقات نشان میدهد که اعضای IEI درگیر یک کارزار شیطانسازی علیه سازمان مجاهدین خلق ایران و شورای ملی مقاومت ایران بوده و تلاش میکنند تا آنها را بهعنوان یک آلترناتیو دموکراتیک معتبر برای رژیم فعلی در ایران نادیده بگیرند.
در بخش دیگری از گزارش تحقیقاتی ردیابی شبکه نفوذ رژیم ایران در سیاست اروپا تحت عنوان «رونمایی از نقش عدنان طباطبایی در آلمان» آمده است:
عدنان طباطبایی که در آلمان زندگی میکند بهعنوان یک مدافع رژیم ایران فعالیت میکند. او فرزند صادق طباطبایی، از نزدیکان خمینی است. او تأثیر قابل توجهی در شکل دادن به دیدگاههای آلمان در مورد رژیم ایران داشته و اخیراً اسنادی فاش شده که سعی کرده است روایتهای موافق با منافع رژیم را در عرصه سیاست بینالملل ترویج کند. عدنان طباطبایی در روایتهای تحریف شده خود تلاش میکند تا گروهها و فعالیتهایی که از تغییر رژیم ایران حمایت میکنند را بیاعتبار کند و در عینحال روایتی مثبت از رژیم ایران ارائه دهد. او از اطلاعات گمراهکننده استفاده میکند و برای تقویت محبوبیت رژیم، اعداد نظرسنجی مثبت را جعل میکند. در مورد مخالفان و معترضان ایرانی، تلاش دارد گروه اصلی اپوزیسیون ایران، سازمان مجاهدین خلق را بدنام کند.
در تحقیقات اخیر در بوندستاگ آلمان، نقش عدنان طباطبایی و ارتباط او با رژیم ایران برجسته شده است. از سوی دیگر، اندیشکده CARPO" متعلق به عدنان طباطبایی حمایت مالی قابل توجهی از وزارت امور خارجه فدرال آلمان دریافت کرده است و پروژههای مختلفی را در مورد روابط کشورهای آسیایی و کشورهای حوزه خلیجفارس دریافت کرده است.
گزارش تحقیقاتی ردیابی شبکه نفوذ رژیم ایران در سیاست اروپا سپس به معرفی روزبه پارسی یکی دیگر از عوامل رژیم در اروپا میپردازد و مینویسد:
او با تأثیرگذاری در تریبونهای برجسته اروپایی، از جمله پارلمان اروپا و رسانهها، توانسته است مواضع رژیم ایران را تقویت کند. حضور او در پارلمان اروپا و مشارکت در گزارشهای آن نهاد، بحثهایی در مورد تأثیر رژیم ایران بر تصمیمگیریهای اروپا بهوجود آورده است. پارسی همچنین مسائل مربوط به ایران را بهگونهیی ارائه میدهد که با اهداف سیاسی رژیم همخوانی دارد و تلاش میکند تا توجه به نقض حقوقبشر توسط رژیم را کاهش دهد. در گزارشهای خود، او نیاز به مشارکت رژیم ایران در حل بحرانهای منطقهیی را برجسته کرده است.
روزبه پارسی بهطور مداوم بر عدم حمایت مردمی از مجاهدین خلق در داخل تأکید میکند و تلاشهای شیطانسازی رژیم ایران علیه این سازمان را تکرار میکند.
گزارش تحقیقاتی ردیابی شبکه نفوذ رژیم ایران در سیاست اروپا سپس به بررسی نقش یکی دیگر از عوامل نفوذی رژیم بهنام الی گرانمایه عضو IEI و معاون رئیس برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا در شورای روابط خارجی اروپا در شکل دادن به سیاست اروپا به نفع رژیم ایران میپردازد. در این قسمت آمده است: الی گرانمایه در بحثهای کلیدی در مورد نقش رژیم ایران در ژئوپلیتیک منطقه و برنامه هستهیی آن شرکت کرده و به سیاستگذاران ارشد مشاوره میدهد و بر ترویج روابط نزدیک با رژیم تأکید میکند. نوشتههای او نگرانیهایی را در مورد تأثیرش در شکل دادن سیاست اروپا بر اساس منافع رژیم ایران ایجاد کرده است. بهطور کلی، گرانمایه در جریان قیامهای مردم ایران در سال ۲۰۲۲ و در مقالات خود به نفع حفظ گفتگو و تعامل تأکید کرده است، که برخی از آنها با هدف کاهش فشار بر رژیم است. او از مماشات با رژیم ایران حمایت میکند.
در ادامه گزارش تحقیقاتی گروه دوستان ایران آزاد به نقش دینا اسفندیاری، عضو ابتکار کارشناسان ایران (IEI)، پرداخته شده که در آن آمده است وی بهعنوان مشاور ارشد خاورمیانه و شمال آفریقا در گروه بینالمللی بحران فعالیت میکند و، در همکاری با دیگر اعضای IEI، مانند روزبه پارسی، آریان طباطبایی و علی واعظ، از منافع رژیم ایران حمایت میکند. استدلال آنها در مقاله مشترکی با عنوان «تندروها در ایران پیروز شدند. این خبر آنقدرها هم بد نیست» ناظر بر این بود که برای دولت بایدن توافق هستهیی باید در الویت قرار گیرد.
بخش مهمی گزارش تحقیقاتی ردیابی شبکه نفوذ رژیم ایران در سیاست اروپا، به نفوذ رژیم ایران در پارلمان اروپا اختصاص دارد. در این گزارش آمده است:
در دسامبر ۲۰۲۲، تحقیقاتی در پارلمان اروپا به نام "قطر گیت" شبکهیی از معاملات فاسد شامل اعضای بدنه سیاسی اروپا و قطر را آشکار کرد. یکی از عناصر این تحقیقات، یک مشاور پارلمانی با روابط عمیق با رژیم ایران بود که مدتها مظنون به فعالیت بهعنوان لابیگر رژیم ایران در اروپا بود. پلیس بلژیک چندین نفر را دستگیر کرده و موبایلها، رایانهها و بیش از ۱.۵ میلیون یورو پول نقد را ضبط کرده است. در واکنش به این تحولات، گروه سوسیالیست و دموکرات (S&D) در پارلمان اروپا، مشاور سیاسی خود را به نام الدار ممدوف را تعلیق و به مقامات بلژیکی معرفی کرد.
الدار ممدوف بهعنوان مشاور امور خاورمیانه، بهطور مداوم مواضعی در طرفداری از رژیم ایران اتخاذ کرده و ارتباط نزدیکی با تریتا پارسی داشت. او در تعاملات خود با اعضای پارلمان، تبلیغات ضد سازمان مجاهدین خلق تهران را تکرار کرده و در عینحال کم اهمیت جلوه دادن جنایات و رفتار تهاجمی منطقهیی رژیم را در نوشتههایش برجسته میکرد. وی بهعنوان یک «لابی رژیم ایران» در بروکسل شناخته شده است.
الدار ممدوف روابط نزدیکی با لابیگران و استمالت چیهای رژیم ایران در واشنگتن، بهخصوص تریتا پارسی، دارد. همچنین، او فعالانه رویدادها و بحثهای تریتا پارسی درباره سیاست رژیم ایران را تبلیغ میکند و با اعضای برجسته نایاک و استمالت چیهای رژیم در ایالات متحده مصاحبه میکند.
الدار ممدوف بهمنظور دفاع از منافع تهران، تبلیغات رژیم علیه مجاهدین خلق را تکرار میکند و با روزبه پارسی و تریتا پارسی رابطه فعال دارد.
گزارش تحقیقاتی توزیع شده در کنفرانس در پارلمان اروپا میافزاید: تلاشهای لابیهای رژیم ایران در آمریکا و اروپا برای تبلیغ اینکه هیچ آلترناتیو مناسبی برای رژیم وجود ندارد، شامل استفاده از روزنامهنگاران دوست، ایجاد روابط با اندیشکدههای بانفوذ و جلب حمایت مماشاتگران است. همچنین، شیطانسازی علیه مجاهدین خلق و خدشهدار کردن وجهه آنها، هدف اصلی این تلاشها است. رژیم ایران برای بیش از چهار دهه تلاشهای گستردهیی در این زمینه انجام داده است، از جمله تبلیغات توسط سازمانهای پوششی و منتشر کردن مقالات توهینآمیز. این تلاشها نشان میدهد که رژیم نگران نفوذ مجاهدین خلق است و برای بیاعتبار کردن آنها اقدامات بسیاری را انجام میدهد.
در بخش نتیجهگیری این گزارش تحقیقی آمده است:
پروژه IEI تنها بخشی از شبکه نفوذ رژیم ایران است. این رژیم از سرمایهگذاریهای مالی و لابیگری برای تغییر در فرآیندهای تصمیمگیری نهادها و دولتهای غربی استفاده میکند. هدف اصلی رژیم ایران شکلدهی به سیاستهای دولتهای غربی و خدشهدار کردن شهرت جنبش مقاومت ایران است. با این حال، جنبش مقاومت ایران با حمایت گسترده در داخل و حمایت بسیاری از قانونگذاران و مقامات سابق جهان، بهعنوان چراغ امید در راستای دموکراسی در ایران شناخته شده است.
طرح شورای ملی مقاومت و خانم مریم رجوی چشمانداز جامع برای جمهوری آزاد و دموکراتیک ایران است که از حمایت گسترده از سوی مجالس، نمایندگان، سران سابق دولتها و شخصیتهای سیاسی محترم برخوردار است.