اجلاس سه روزهٔ شورای ملی مقاومت ایراندر آغاز چهلمین سال تأسیس شورا - استاد جلال گنجهای، مهندس هوشنگ رجوی
و مهدی سامع
استاد جلال گنجهای مسئول کمیسیون مذاهب
اولا با عرض سلام به حضور همهٔ عزیزان بهخصوص آنهایی که جایشان اینجا خالی است. اینکه میگویم اینجا یک باری دارد، جاتویتان خالی، که به دور و بر خودتان که اینجا نگاه میکنید انبوهی چهرهها و نمادهای شرف و افتخار ایستادگی و مقاومت را میبینید، بهخصوص قهرمانهای سازنده و برپا کنندهٔ ۱۴سال پایداری اشرف و لیبرتی. خداوند انشاءالله همهشان را حفظ کند و برای خواهر مریم نگهدارد و بر برکاتشون بیفزاید.
اما مطلبی که میان انبوه آنچه که دوست دارم بگویم، ناگزیر هستم از بابت اختصار انتخاب بکنم، دلم میخواهد که به این توجهتان را جلب بکنم که شکوه کهکشان امسال و همین جور اجلاس شورا در این نوبت از این بابت میباید مورد توجه قرار بگیرد که اگر مورد توجه قرار بگیرد، میبینیم که همه چیز دو چندان مهم است، و دو چندان پیام قدرت و نیرومندی دارد. و آن عبارت از این است که امسال کهکشان با تمام شکوهش با تمام حمایت بینالمللی که دریافت کرده و انعکاس جهانی که داشت و البته انعکاسهای روحیه بخشی که برای جوانان میهن در داخل کویها و کوچههای داخل ایران داشت، در فضای کرونا برگزار میشد، یعنی دورانی که همه از آن پیام میگرفتند، که چون تجمع دشوار هست چون ارتباط خطرناک است، بنابراین انگار که مقاومت کردن آن هم بهخصوص در این دوران که مقاومتهای مردمی در داخل میهن بهصورت تجمعها و حضورهای انبوه رخ میدهد انگار به پایان رسیده یا دشوار است. من از این بابت یک بار دیگر، به اضافه انبوه بارهایی که در عمر من اتفاق افتاد، در مقابل مسئول شورای ملی مقاومت به خضوع و امتنان بسیار عمیق افتادم. چون همون روزهای اول کرونا، پیامی را که برای عموم مطرح کردند این بود که این سیاست رژیم هست که مردم را با توطئه کرونا پاسیو بکند و به انفعال بکشاند و از این بلا یک موهبتی برای خودش بسازد و عمرش رو طولانی بکند. چیزی که واقعیتش را بعدها هیچکس نتوانست انکار بکند، از جمله این اواخر دیدیم توی تیترهای مطبوعات خود رژیم هم آمده که دولت کرونا را مهار نکرد که ملت رو مهار بکند. لابد این تیتر را خیلیهاتون دیدید. بیدار دلی برادر مسعود و البته زنده دلی بسیار حیرتانگیز و آموزندهیی که بعد از این همه، چندین دهه مبارزه و استقامت همچنان مثل برومندترین انقلابی از خودش ساطع میکند، اینجا عمل کرده و دیدیم که در خیابانهای خلوت شده، در کوچههای فاقد تردد کننده، باز هم کانونهای شورشی عمل کردند، درخشیدند و پیامشون را به دنیا ساطع کردند که مقاومت در ایران زنده هست و فعال و نمیمیرید. خب اگر این بابت را، این نکته را مد نظر قرار بدهیم، بعد مشاهده میکنیم که یکایک این دهها هزار نفری که در سیهزار نقطه به کهکشان وصل بودند، ترددش را، رفت و آمدش را، ارتباطاتش را، حضورش را برای خودشان حل کردند. حضورشان، شرکتشان در سالهای گذشته را از خودشان ساطع کردند. البته برادر مسعود را بسیاری از شما حضار محترم، قبل از من و بهتر از من میشناسید. از مردی صحبت میکنیم که وقتی که پاش به زندان رسید بعد از محکومیت گرفتن، آموخت که زندان جای زندانی کشیدن نیست، بلکه سنگر تازهیی است برای از سر گرفتن مبارزه و مقاومت در مقابل پلیس سیاسی و ساواکیهای کذایی شاه.
من دلم میخواهد که قدرانی بکنم از دکتر هزارخانی که روی نقش برادرمان مسعود، در هدایت، و رهبری البته در تأسیس شورای ملی مقاومت، ولی در هدایت و رهبری این مقاومت داشته و ایفا کرده. اما جا داره که باز یادآوری بکنیم به خودمون که این اندیشه مقاومت و فلسفه مقاومت بهقول آن سرود معروف که مجاهدین از اوایل انقلاب میخواندند که بهخونم، بهخونم راه خود را میگشایم، این اندیشه، این فلسفه از دیر باز توی مجاهدین، در تشکیلات انقلابی تجسم پیدا میکرد. یعنی یک شعاری یک حرف خوش، حتی یه حرف مقدس که هر کسی در خلوت خودش در عبادتهای خودش با خداوند پیمان بکند که من مقاومت خواهم کرد، این جا معطل نگهداشته نشد، از درون زندان تشکیلات مجاهدین برپا بود، که سرزندگی، آموزش، توان ایستادگی و حتی توان رهبری کردن جنبش در بیرون زندانها را سامان میداد. خب این تشکیلات همیشه یک فرق متفاوت بین مجاهدین و انبوهی مدعیان بوده. از اول انقلاب ۵۷هم موقعی که تشکیلات مجاهدین بهصورت میلیشیاها در کوچهها و خیابانها آنهم با اون عملکرد واقعا، ببخشید وقت نیست برخی نمونهها من یادم میآید که خودم را مهار میکنم که نمیگویم و مثال نمیزنم بهخاطر اختصار بیان. اون شکوه استقامت و مقاومت که نشان دادند خوب چشم خیلیها را خیره کرد، و البته هم ضدانقلاب تازه به حکومت رسیده یعنی رژیم خمینی و هم ضد انقلاب مغلوب را هم ترساند که همین حالا هم میبینیم شعار ترس از مجاهدین را تبلیغ میکنند در یک همسویی که بین خودشان به هر دلایلی وجود دارد چیزی که مهم هست این هست که مفهوم تشکیلات در مجاهدین یک عمق متفاوتی داره از مدلهای معاصری که در دنیا و در جنبشهای انقلابی میشناسیم. این جا در حقیقت تشکیلات فرصتی هست برای جاری کردن عمیقترین و خلاقترین ارزشها . و ایدههای انسانی در حقیقت به این ترتیب هر فرد را در درون تشکیلات چند چندان میکند و احیاء میکند و قدرتمندتر میکند شاید ما نقطه اوج آنرا در تحولی که میان ما بهعنوان انقلاب مریم شناخته میشود انقلاب درونی مجاهدین، تماشا کردیم که چگونه یکباره، یک نشانههای بسیار بیسابقهیی در این جنبش پدید آمد خیلی چشمگیر، از جمله رهبری زنان که گمان میکنم که در اندیشه ایدهالیستترین عناصر هم نمی گنجید به این سرعت و به این قدرت و به این جدیت رهبری زنان بدون اینکه کمترین کاستی در توانمندی انقلابی و کارآیی سازنده این جنبش بگذارد جای بیافتد و اتفاقاً به آن بیفزاید خوب بهخاطر اینکه حرفهایم را کوتاه بکنم و هم بیثمر رها نکنم اجازه بدهید که پناه ببرم به نوعی ضربالمثل یا بیان ساده البته همه ما شنیدیم که فلسفه راهنمای خواهر مریم میتوان و باید هست اغلب هم انگار که یک جمله فیلسوفانه بغرنجی دارد مطرح میشود ولی این فلسفه به این صورت هست، بگذارید مثال بزنم آسانتر میشود ما همهمان مثلا به چهرهای مثل پوریا ولی سمپاتی داریم یک پهلوانی که کار کارستانش که در میدان حریفش را به زمین زدن هست را فرو میگذارد برای اینکه یک پهلوان جوان که رقیبش بوده شکست نخورد داستانش را مفصل هست من وقتتان را نمیگیرم ولی به مجرد اینکه میشنود یک مادر مظلومی چشم دوخته به اینکه پسرش قهرمان شود و بعد وقتی میشنود حریفش پوریای ولی است نگران میشود به خدا پناه میبرد پوریا بهخاطر اینکه دیگری پیروز شود توجه کنید به این عبارت بهخاطر اینکه آن یکی پیروز شود هر چند رقیبش هست فرصت خودش را فدا میکند و میشود پوریای ولی خوب ببینید این یک ارزشی هست که انگار در ابرها نوشته شده کمتر کسی فکر میکند که منهم میتوانم و باید پوریای ولی بشم ولی وقتی به این صحنه مقاومت نگاه میکنیم و مثلا این آموزه راهنمای روز را به هر عنصر مسئولی تو این مقاومت وظیفه اولش این است که اگر رزمنده همرزمش یا بالاترش یا پایینترش احتیاج به کمک دارد اول به او برسد ملاحظه میکنید که تبدیل کردن یک ارزش دستنیافتنی و تعمیم دادنش به هزاران نفر بهصورت روزمره و معمولی کردن آن که نتواند کسی را مغرور بکند و از خود راضی بکند این به اجرا درآوردن فلسفه میتوان و باید هست و تشکیلات مجاهدین این را معنیاش که ارزشهای دستنیافتنی را من البته جرأت نکردم از حضرت عباس مثال بزنم که با آن عشق مومنانه و شورانگیزش حتی روا ندید که قبل از امام حسین خودش را سیراب بکند و تشنه شهید شد چون برادرش شهید است ولی باور بکنید همین نمونهها هم وسیعاً وجود دارد و بسیاری از فرماندهان در این مقاومت جان خودشان را به خطر انداختند برای اینکه نفرات تحت مسئولیتشان نجات پیدا بکنند خوب اجازه بدهید که من یک نکته دیگر را بگویم و آنوقت در آخر اینکه نکاتم را گفتم از پرچانگیام عذرخواهی بکنم که قدری طول کشید.
ببینید اگر ما درک ما از جنبش و مقاومت این باشد که هست و اگر فهم ما از تشکیلات مجاهدین این باشد که عملاً و واقعاً چنین هست؛ این خودبخود معنیش این است که ما با ارزشهایی میجنگیم به سلاح معنوی و فکری این جنبش هست که لاجرم سرایت کننده است؛ یعنی همانطوری که ارزش فدا که ارزش معرف در انقلاب درونی در انقلاب مریم بود؛ یک کلمهای یک ارزشی نیست که یک جماعتی به خودش اختصاص بدهد و یا هیچ مرز تشکیلاتی و فکری متصور نیست که جلوی تسری این ارزش به دیگران را بگیرد بقیه ارزشهای انسانی این مقاومت همین جور هست بله همین است که ما میبینیم که واقعاً خیلی امید بخش و البته در عینحال خیلی حیرتانگیز است که ما میبینیم که بچههای این مرز و بوم متولد شدههای دهه۷۰، دهه۶۰ در کانونهای شورشی همانطور مبارزه میکنند که نسل میلیشیا در سال۶۰ مبارزه میکرد و اتفاقاً ادراکات و ارزشهایی را دنبال میکنند که ارزشها و اضافات بعد از انقلاب مریم است. حضور دختران جوان در خارج کشور میبینیم خب این همه علیه مجاهدین سمپاشی صورت میگیرد بلندگوهای مختلف لابد دیدید در تظاهرات خارج کشور، دختران جوانی را که با تمام تفاوتهای ظاهری که با خواهران مجاهد دارند چه جوری از عمق سینهشان فریاد میزنند ایران مریم، مریم ایران.
پس به این ترتیب میخواستم این نتیجه را بگیرم که آنچه که امسال آفریده شد و البته بهطور مضاعف توانمندیها و قدرت مقاومت را نمایان کرد اولاً از ریشهدارترین سرمایههای ما هست که از مسعود رجوی مثال زدم و ثانیا عامترین ارزشهای سرایتپذیری که هیچ دشمنی و هیچ دم و دستگاهی نمیتواند جلوی جریان پیدا کردن و منتقل شدنش به نسلهای نیازمند جامعه ما را سد بکند. اگر طول کشید خواهر مریم هم از شما و هم از عزیزان شورای ملی مقاومت معذرت میخواهم اجازه بدهید فقط این جمله را بگویم کمترین آرزو این هست که من به نوبه خودم برای تمامی شما عزیزان از دکتر منوچهر هزارخانی با تمام سوابق درخشانش تا جوانترین اعضاء و اجزای این مقاومت آرزوی طول عمر، استقامت هر چه بیشتر پیروی هر چه جدیتر از سمبلها و رهبری این مقاومت را از درگاه خداوند مسئلت بکنم. ببخشید.
مریم رجوی: با تشکر آقای گنجهای بهخصوص که به نکته بسیار مهمی اشاره کردید از جمله مسعود در زندان که زندان جای مبارزه است و نه زندانی کشیدن، اگر چنین چیزی در واقع سرلوحه مجاهدین و مبارزین بوده در این سالیان، پس همه جا جای مبارزه هست و چه جمله زیبایی را شما روش انگشت گذاشتید. با تشکر از شما.
مهندس هوشنگ رجوی
با عرض سلام خدمت تمام خواهران و برادران علی الخصوص خانم مریم رجوی و تمامی خواهران و برادران مجاهد، شورای ملی مقاومت و حامیان مقاومت
خدمت شما عرض میشود که برای خانم رجوی آرزوی موفقیت بسیار بسیار پسندیده است ولیکن من میخواستم بگویم خانم رجوی در هر کاری وارد شدند موفق شدند کدام کار کدام کارها؟ مثال نیست زیاد است، مسأله گابن، لیستهای تروریستی، دستگیری هفدهم ژوئن، و مهمتر از اون از دل هر بهاصطلاح شکستی موفقیتی ایشون بیرون کشیده است، ایشان موفقند، خیلی هم موفقند، همیشه هم موفق بودند و خداوند به طول عمرشون اضافه کند و خداوند همیشه ایشان را برای ما نگه دارد.
ایشان موفقند چرا که رژیم را به زانو درآوردند، آقای علی خامنهایی این سگ هار اگر توهین به سگ نباشه دیوانه شده ببینید چه کلماتی به کار میبرد، خودش، اطرافیانش، بسیجیانش، اینها و خب اینها به این صورته .
در این قسمت به دلایل فنی ارتباط مهندس هوشنگ رجوی قطع شد.
مریم رجوی: با تشکر آقای مهندس، امیدوارم وصل شوند ولی چقدر واقعاً مهمه که ایشون تلاش کردند بهرغم مشکلات ارتباطی به هرحال خودشون را به این جلسه وصل کردند و ما صدایشان را شنیدیم.
مهدی سامع مسئول کمیسیون صنایع
اعضای محترم شورای ملی مقاومت ایران، خانمها آقایان، رفقا خواهران و برادران از طرف خودم و از طرف رفقایم در سازمان چریکهای فدایی خلق ایران آغاز چهلمین سال حیات شورای ملی مقاومت ایران را به همه شما و به همه رزمندگان راه آزادی و عدالت و نیروهای انقلاب دموکراتیک مردم ایران شادباش میگویم.
۳۹سال، ۳۹سال از حیات شورای ملی مقاومت که به ابتکار همرزم مجاهد مسعود رجوی پایهگذاری شد میگذرد؛ چهلمین سال حیات این شورا بهعنوان پایدارترین و طولانیترین ائتلاف سیاسی در تاریخ ایران همزمان است با آغاز قرن ۱۵ خورشیدی. طی یکصد سال گذشته زنان و مردان آزادیخواه میهن ما در مبارزه با دیکتاتوری سلطنتی و دینی هزینههای کلانی پرداخته و البته دستآوردهای گرانقدری نیز داشتهاند از این فرصت استفاده میکنم و یاد و نام همه شهدای راه آزادی از انقلاب مشروطه تا شهدای دهه۶۰ و قیامهای سالهای ۸۸، ۹۶ و ۹۸ را گرامی میدارم با ستایش از مقاومت زندانیان سیاسی و عقیدتی که تحت شدیدترین شکنجهها و رفتارهای ضدانسانی قرار دارند؛ و ادای احترام به خانوادهٔ شهدا و زندانیان سیاسی به همه آنها درود میفرستم و برایشان موفقیت و سرفرازی آرزو میکنم.
دوستان عزیز خیزش سترگ و پرتوان مردم ایران در هفته آخر آبان سال گذشته یکبار دیگر بر این واقعیت مهر تأیید زد که تضاد اصلی مردم ایران با رژیم حاکم در تمامیت آن است و این تضاد آشتیناپذیر است. این نکته اصلیترین عامل وحدت نیروها و شخصیتهای تشکیل دهنده شورای ملی مقاومت است که برای استقلال، آزادی و حاکمیت مردم مبارزه میکنند و با رژیمهای شاه و شیخ مرزبندی قاطع دارند. تمامی تلاشهای دشمنان داخلی و خارجی مردم ایران و توطئههای ولایت ننگین خامنهای علیه مقاومت سازمانیافته مردم ایران، بهخاطر همین مرزبندی است. رفتارهای نرمافزاری جمهوری اسلامی علیه شورا و مقاومت مردم ایران، نشر دروغهای گوناگون، تزریق گفتمانهای انحرافی به درون نیروهای مخالف رژیم، پخش روزانه انبوهی اراجیف سخیف علیه مقاومت ایران بهخاطر پایداری و پافشاری بر همین مرزبندی است.
حکومت جلادان و شیادان همیشه دروغ میگوید مسأله مهم اما این است که برخی از کسانی که خود را در اپوزیسیون تعریف میکنند دروغهای حکومت علیه شورای ملی مقاومت و نیروها و شخصیتهای تشکیل دهنده آن را آگاهانه و یا ناآگاهانه تکرار میکنند. چپ مارکسیستی بهعنوان یکی از سه تهدیدی که خامنهای در روز یکشنبه ۲۸اردیبهشت امسال از آن نام برد باید گفتمانهای تولیدشده از جانب نهادهای امنیتی رژیم را به درستی درک کرده و آن را افشا کند آنگونه که ما میکنیم. دستگاههای امنیتی نظام در یک سلسله دروغهای سخیف مناسبات درونی شورا را نشانه گرفته که گویا این مناسبات دموکراتیک نیست بهعنوان نماینده یکی از نیروهای عضو شورا گواهی میدهم که اعضای این شورا ضمن تعهد مشترک به امر سرنگونی رژیم ولایت فقیه و مرزبندی با شاه و شیخ هیچ مانعی برای فعالیت مستقل ایدئولوژیک، سیاسی و تشکیلاتی دیگر اعضای شورا ایجاد نکرده و نمیکنند و به کثرتگرایی درون شورا متعهد و وفادار بوده و آن را بهرسمیت میشناسند.
دوستان عزیز
آنچه اکنون در میهن ما میگذرد انکشاف بحران و شرایط انقلابی است که از سال۱۳۸۸ آغاز شد.
خیزشهای پردامنه در دیماه ۱۳۹۶ که بهگفته یک کارگزار سیاسی امنیتی رژیم در ۱۶۰شهر جریان داشته قیام آبانماه سال۱۳۹۸ که بنا به اعتراف سرکردگان سپاه و کارگزاران نظام در صدها شهر و در بیش از هزار نقطه جریان داشته، اعتلای شرایط انقلابی است که تهیدستان شهرهای کوچک و بزرگ را به ۲۰هزار حرکت اعتراضی و جنبشهای کارگران، معلمان، پرستاران، دانشجویان، جوانان، زنان، ملیتها، کامیونداران، غارتشدگان، اصناف و بازاریان متصل کرده است
این جنبشها این جنبشها و بهویژه جنبش تهیدستان شهرهای کوچک و بزرگ که وارد عمیقترین مبارزه سرنوشتساز برای کار نان آزادی شدهاند نشان میدهند که مردم ایران رژیم استبدادی مذهبی ولایت فقیه با همه دستهبندیها و باندهای درونی آن را بر نمیتابند و خواستار سرنگونی این نظام جهل و جنایت و تحقق دمکراسی، عدالت و حکومت غیردینی هستند وظیفه خود میدانم از همه زنان و مردانی که در ایران و سراسر جهان برای تحقق این امر مبارزه میکنند و از تلاشهای خانم مریم رجوی برای بهرسمیت شناساندن جهانی حق مردم ایران برای سرنگونی رژیم قدردانی کنم.
سپاسگزارم که به من گوش کردید.
مریم رجوی: با تشکر از آقای سامع که تونستیم شما رو ببینیم و بشنویم بهرغم فاصلهها به کوری چشم دشمن اما بههرحال خوشحالم که شما پرداختید به گوشهیی از خاطرات و نظراتتان در مورد این دیرپاترین ائتلاف سیاسی تاریخ ایران آنهم در آستانه چهلمین سالش میدانم شما خاطرات زیادی دارید و حرفهای زیاد برای گفتن که در این زمان جا نمیشود امیدوارم روزی بشود که بتوانید همه آنها را برای مردم ایران بهخصوص برای نسل جوان بگوید تا آموزشی باشد برای ادامه مسیر پر نشیب و فرازی که در پیش دارند با تشکر زیاد از آقای سامع.