در تضاد و جدال باندهای درونی رژیم، باند رفسنجانی- روحانی، رسانهها و مهرههایی از این باند در این توهم بهسر میبرند که گویا میتوانند از طبقه متوسط ایران و اقشار شهرنشین بهعنوان پشتوانهای برای جدال با باند ولایت استفاده کنند.
اشک تمساح باند رفسنجانی ـ روحانی در مورد طبقه متوسط و طرح شعارهای عوامفریبانه در مورد نقش و جایگاه این طبقه در حالی است که همه سران و کارگزاران رژیم به این واقعیت سهمگین واقفند که طبقه متوسط ایران و اقشار شهرنشین زیر فشار ظلم و ستم آخوندی و وضعیت کمرشکن اقتصادی و اجتماعی در وضعیت انفجاری بهسر میبرند. و از هر آنچه که نام و نشانی از این رژیم دارد ولو اینکه با ماسک و نقاب ”اصلاحات، اعتدال و امید“ چهره کریه خود را بزک کرده باشد متنفر هستند.
روزنامه ابتکار وابسته به باند رفسنجانی - روحانی به ستمی که توسط نظام ولایت برطبقه متوسط واقشار شهر نشین وارد شده اعتراف میکند، اما در عینحال خواهان این است که از طبقه متوسط و اقشار شهرنشین، بهعنوان سیاهی لشکر جنگ با باند ولیفقیه استفاده شود.
اعترافهای این روزنامه وابسته به باند رفسنجانی- روحانی در مورد ستمی که از جانب رژیم بر اقشار شهرنشین و متوسط وارد شده چنین است: ”شهرنشینان بهدلیل تورم افسارگسیختهی سالیان اخیر، در سال92 نسبت به سال91، از مخارج و مصارف خود به میزان 4/22 کاستهاند. به عبارت دیگر، هزینههای یک خانوار شهری در مدّت یاد شده نسبت به مدّت مشابه پیش از آن، 25درصد و هزینههای یک خانوار روستایی 8/19افزایش یافته است“.
روزنامه حامی دولت روحانی بر این گمان است که دولت روحانی میتواند از طبقه متوسط ایران علاوه برسیاهی لشکر درجنگ وجدال باندی استفاده کند، از این طبقه برای چانهزنی در مذاکرات هستهیی و نیز... میتواند استفاده و به عبارت دقیقتر سوءاستفاده کند.
نسخه این رسانههای حکومتی برای دولت آخوند حسن روحانی در زمینه استفاده ابزاری از طبقه متوسط چنین است: ”نادیده گرفتن آن در مقام عمل، هم اعتبار داخلی دولت را زیر سؤال میبرد، هم قدرت چانهزنی نظام را در مذاکرات هستهیی کاهش میدهد، و هم پروسهی دموکراتیزاسیون را با چالش مواجه میکند. با تمهیدات اقتصادی بهمنظور تقویت طبقهی متوسط مدرن ایران، نه تنها خون تازهیی در شریان جامعه جریان خواهد یافت؛ بلکه برخی از گسلها و شکافهای موجود نیز از وضعیت بحران زای خود به سلامت خواهند گذشت“.
حسین مرعشی از کارگزاران وابسته به رفسنجانی نیز در جدال و تضاد باند رفسنجانی ـ روحانی با باند ولایت، بر این گمان واهی است که باند رفسنجانی- روحانی میتواند از مردم بهعنوان سیاهی لشکر در جنگ با باند رقیب سوءاستفاده کند و در این راستا است که در روزنامه آرمان22تیر 93 مینویسد: ”تندروهای داخلی قصد دارند به هر شکل ممکن در روند فعالیت کشور خلل ایجاد کنند. تنها راه مقابله با افراطیون، در صحنه نگهداشتن مردم است. اگر مردم را در صحنه داشته باشیم، آنها را آگاه کنیم، با صراحت حرف بزنیم و واقعیتها را بیان کنیم، مشکل حادی نخواهیم داشت“.
باند رفسنجانی- روحانی این توهم را پراکنده میکند که گویا این باند در نظر مردم و طبقه متوسط بهخاطر طرح چند شعار پوشالی در مورد «اعتدال» و پرهیز از «افراطیگری» تافتهای جدا بافته از نظام ولایت شدهاند و گویا مردم و بهخصوص طبقه متوسط نیز در این توهم هستند که این باند گرهای از مشکلات آنان باز میکند.
اینگونه دجالگریها در حالی است که هماکنون طبقه متوسط همراه با دیگر اقشار محروم جامعه ایران، روزانه زیر بار مصائب اقتصادی و اجتماعی آنچنان استخوانش خرد شده که معدود خانوارهایی در میان این طبقه یافت میشوند که بتوانند خرج ودخل زندگی روزمره را تراز کنند.
معاون اجتماعی سازمان بهزیستی رژیم اعتراف کرده است که ۷۰ درصد از کودکان کار شهر تهران خانوادههایی از طبقهی متوسط دارند.
در میان کارشناسان رژیم نیز این باور وجود دارد که در ایران طبقه متوسط نابود شده است.
یکی از کارشناسان رژیم اعتراف میکند که تخریب طبقه متوسط توسط نظام آخوندی یکی از خیانتهای بوده که در این رژیم صورت گرفته است.
محسن رنانی کارشناس وابسته به بنیاد باران آخوند محمد خاتمی، اعتراف میکند طبقه متوسط ایران در این سالها فقیر شده است. این کارشناس رژیم در زمانی که طرح هدفمندی یارانهها در دستور کار دولت روحانی بود، شاخص فعال بودن و زنده بودن طبقه متوسط را عدم انصراف مردم از دریافت یارانه قرارداده بود و در این رابطه در نشست علمی «فرصتها و چالشهای فاز دوم هدفمندی یارانهها» گفته بود: ”میزان انصرافیها مشخص میکند ما هنوز چقدر طبقه متوسط داریم یا خیر. اگر بیش از ۲۵میلیون نفر از جمعیت کشور از دریافت یارانه انصراف دهند، به این معنی است که هنوز طبقه متوسط زنده و فعال است و سهم نسبتاً قابل توجهی دارد. اما اگر تعداد کسانی که انصراف میدهند بین ۱۰ تا ۲۰ میلیون نفر باشند نشاندهنده ضعیف شدن طبقه متوسط است و اگر میزان انصراف دهندگان کمتر از ۱۰ میلیون نفر باشد نشاندهندهاین است که اصولاً طبقه متوسط در کشور ما در مرز نابودی است“. (سایت تابناک 27فروردین 93)
روزنامه شرق 24فروردرین 91 از تبدیل رویاهای طبقه متوسط به کابوس“ یاد میکند.
روزنامه ابتکار 11مهر 91مینویسد: ”جامعه با شکافی فاحش میان یک اقلیت 10درصدی و یک اکثریت 90 درصدی دو پاره شده است“...
با توجه به اظهارنظرهایی که از قول کارگزاران و رسانههای رژیم در مورد نابودی طبقه متوسط ایران به آنها اشاره شد، استفاده ابزاری از طبقه متوسط و سیاهی لشکر کردن این طبقه توسط باند روحانی- رفسنجانی، توهم بافی بیش نیست. زیرا به قول معروف سالب به انتفاء موضوع است چرا که به اعتراف کارشناسان و کارگزارانی از همین باند، اساساً طبقه متوسط در مرز نابودی است و70 درصد کودکان کار تهران وابسته به همین طبقه متوسط هستند.
اشک تمساح باند رفسنجانی ـ روحانی در مورد طبقه متوسط و طرح شعارهای عوامفریبانه در مورد نقش و جایگاه این طبقه در حالی است که همه سران و کارگزاران رژیم به این واقعیت سهمگین واقفند که طبقه متوسط ایران و اقشار شهرنشین زیر فشار ظلم و ستم آخوندی و وضعیت کمرشکن اقتصادی و اجتماعی در وضعیت انفجاری بهسر میبرند. و از هر آنچه که نام و نشانی از این رژیم دارد ولو اینکه با ماسک و نقاب ”اصلاحات، اعتدال و امید“ چهره کریه خود را بزک کرده باشد متنفر هستند.
روزنامه ابتکار وابسته به باند رفسنجانی - روحانی به ستمی که توسط نظام ولایت برطبقه متوسط واقشار شهر نشین وارد شده اعتراف میکند، اما در عینحال خواهان این است که از طبقه متوسط و اقشار شهرنشین، بهعنوان سیاهی لشکر جنگ با باند ولیفقیه استفاده شود.
اعترافهای این روزنامه وابسته به باند رفسنجانی- روحانی در مورد ستمی که از جانب رژیم بر اقشار شهرنشین و متوسط وارد شده چنین است: ”شهرنشینان بهدلیل تورم افسارگسیختهی سالیان اخیر، در سال92 نسبت به سال91، از مخارج و مصارف خود به میزان 4/22 کاستهاند. به عبارت دیگر، هزینههای یک خانوار شهری در مدّت یاد شده نسبت به مدّت مشابه پیش از آن، 25درصد و هزینههای یک خانوار روستایی 8/19افزایش یافته است“.
روزنامه حامی دولت روحانی بر این گمان است که دولت روحانی میتواند از طبقه متوسط ایران علاوه برسیاهی لشکر درجنگ وجدال باندی استفاده کند، از این طبقه برای چانهزنی در مذاکرات هستهیی و نیز... میتواند استفاده و به عبارت دقیقتر سوءاستفاده کند.
نسخه این رسانههای حکومتی برای دولت آخوند حسن روحانی در زمینه استفاده ابزاری از طبقه متوسط چنین است: ”نادیده گرفتن آن در مقام عمل، هم اعتبار داخلی دولت را زیر سؤال میبرد، هم قدرت چانهزنی نظام را در مذاکرات هستهیی کاهش میدهد، و هم پروسهی دموکراتیزاسیون را با چالش مواجه میکند. با تمهیدات اقتصادی بهمنظور تقویت طبقهی متوسط مدرن ایران، نه تنها خون تازهیی در شریان جامعه جریان خواهد یافت؛ بلکه برخی از گسلها و شکافهای موجود نیز از وضعیت بحران زای خود به سلامت خواهند گذشت“.
حسین مرعشی از کارگزاران وابسته به رفسنجانی نیز در جدال و تضاد باند رفسنجانی ـ روحانی با باند ولایت، بر این گمان واهی است که باند رفسنجانی- روحانی میتواند از مردم بهعنوان سیاهی لشکر در جنگ با باند رقیب سوءاستفاده کند و در این راستا است که در روزنامه آرمان22تیر 93 مینویسد: ”تندروهای داخلی قصد دارند به هر شکل ممکن در روند فعالیت کشور خلل ایجاد کنند. تنها راه مقابله با افراطیون، در صحنه نگهداشتن مردم است. اگر مردم را در صحنه داشته باشیم، آنها را آگاه کنیم، با صراحت حرف بزنیم و واقعیتها را بیان کنیم، مشکل حادی نخواهیم داشت“.
باند رفسنجانی- روحانی این توهم را پراکنده میکند که گویا این باند در نظر مردم و طبقه متوسط بهخاطر طرح چند شعار پوشالی در مورد «اعتدال» و پرهیز از «افراطیگری» تافتهای جدا بافته از نظام ولایت شدهاند و گویا مردم و بهخصوص طبقه متوسط نیز در این توهم هستند که این باند گرهای از مشکلات آنان باز میکند.
اینگونه دجالگریها در حالی است که هماکنون طبقه متوسط همراه با دیگر اقشار محروم جامعه ایران، روزانه زیر بار مصائب اقتصادی و اجتماعی آنچنان استخوانش خرد شده که معدود خانوارهایی در میان این طبقه یافت میشوند که بتوانند خرج ودخل زندگی روزمره را تراز کنند.
معاون اجتماعی سازمان بهزیستی رژیم اعتراف کرده است که ۷۰ درصد از کودکان کار شهر تهران خانوادههایی از طبقهی متوسط دارند.
در میان کارشناسان رژیم نیز این باور وجود دارد که در ایران طبقه متوسط نابود شده است.
یکی از کارشناسان رژیم اعتراف میکند که تخریب طبقه متوسط توسط نظام آخوندی یکی از خیانتهای بوده که در این رژیم صورت گرفته است.
محسن رنانی کارشناس وابسته به بنیاد باران آخوند محمد خاتمی، اعتراف میکند طبقه متوسط ایران در این سالها فقیر شده است. این کارشناس رژیم در زمانی که طرح هدفمندی یارانهها در دستور کار دولت روحانی بود، شاخص فعال بودن و زنده بودن طبقه متوسط را عدم انصراف مردم از دریافت یارانه قرارداده بود و در این رابطه در نشست علمی «فرصتها و چالشهای فاز دوم هدفمندی یارانهها» گفته بود: ”میزان انصرافیها مشخص میکند ما هنوز چقدر طبقه متوسط داریم یا خیر. اگر بیش از ۲۵میلیون نفر از جمعیت کشور از دریافت یارانه انصراف دهند، به این معنی است که هنوز طبقه متوسط زنده و فعال است و سهم نسبتاً قابل توجهی دارد. اما اگر تعداد کسانی که انصراف میدهند بین ۱۰ تا ۲۰ میلیون نفر باشند نشاندهنده ضعیف شدن طبقه متوسط است و اگر میزان انصراف دهندگان کمتر از ۱۰ میلیون نفر باشد نشاندهندهاین است که اصولاً طبقه متوسط در کشور ما در مرز نابودی است“. (سایت تابناک 27فروردین 93)
روزنامه شرق 24فروردرین 91 از تبدیل رویاهای طبقه متوسط به کابوس“ یاد میکند.
روزنامه ابتکار 11مهر 91مینویسد: ”جامعه با شکافی فاحش میان یک اقلیت 10درصدی و یک اکثریت 90 درصدی دو پاره شده است“...
با توجه به اظهارنظرهایی که از قول کارگزاران و رسانههای رژیم در مورد نابودی طبقه متوسط ایران به آنها اشاره شد، استفاده ابزاری از طبقه متوسط و سیاهی لشکر کردن این طبقه توسط باند روحانی- رفسنجانی، توهم بافی بیش نیست. زیرا به قول معروف سالب به انتفاء موضوع است چرا که به اعتراف کارشناسان و کارگزارانی از همین باند، اساساً طبقه متوسط در مرز نابودی است و70 درصد کودکان کار تهران وابسته به همین طبقه متوسط هستند.