728 x 90

گزیده روزنامه ها,

هراس رژیم از انفجار اجتماعی

-

تجمع اعتراضی زنان در ایران-آرشیو
تجمع اعتراضی زنان در ایران-آرشیو
روزنامه اعتماد (5تیر) طی مطلبی، گزارشی دارد از جلسه‌یی که «مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست‌جمهوری» در تاریخ یکشنبه اول تیر ماه تشکیل داده است. در این جلسه، 30نفر از افراد حقیقی و حقوقی به‌اصطلاح «مسئول و فعال در حوزه عفاف و حجاب» از نهادهای مختلف حکومتی شرکت داشته‌اند و در آن به مدت بیش از 5ساعت پیرامون مسأله عفاف و حجاب بحث و بررسی کرده‌اند.
حسام‌الدین آشنا، مشاور روحانی در امور فرهنگی، در مورد نتایج این جلسه به نکاتی اشاره می‌کند که فراتر از بحث به‌اصطلاح «عفاف و حجاب» از نگرانی و وحشت عمیق رژیم از شرایط انفجاری جامعه حکایت کرده و بسیار قابل تأمل است. وی می‌گوید: «طی یک دهه گذشته وضعیت حجاب در کشور، شامل نگرش ذهنی به حجاب و واقعیت عینی آن، تا 20 درصد تغییر کرده است». وی از عوامل مختلفی برای این تحول اجتماعی نام برده و از جمله به «تغییر جدی سبک زندگی و گذران اوقات فراغت و در نهایت میزان، کیفیت و تنوع مصرف فرهنگی به‌ویژه مصرف رسانه‌یی و… تغییر گروه مرجع جوانان و تحولات تلخ در جریان اعتماد بین‌نسلی» اشاره می‌کند.
مشاور فرهنگی روحانی دست آخر می‌افزاید: «برخی از شرکت کنندگان شواهدی ارائه کردند که نشان می‌دهد سال 1388 یک نقطه عطف در تغییر الگوی جامعه‌پذیری سیاسی و دینی جوانان بوده است و این مشکل با احاله مأموریت به وزارت کشور یا نشان‌دادن کارت زرد به وزیر کشور حل نمی‌شود».
اگر قلمبه‌گویی‌های عامدانه و شبه عالمانه را کنار بزنیم، با اعترافها تکان‌دهندهٴ عوامل سرکوب فرهنگی رژیم، به شکست استراتژیک آخوندها در این زمینه مواجه می‌شویم. که آنها را به‌طور خلاصه می‌توان چنین فهرست کرد:
جامعه ایران بر تحمیلهای ارتجاعی که رژیم می‌کوشد با عناوین دجالگرانهٴ عفاف و حجاب بر مردم و به‌خصوص بر زنان و دختران تحمیل کند، شورش کرده است؛ این شورش، هم به‌لحاظ ذهنی و هم به‌لحاظ عملی و عینی در صورت گرفته است.
حنای فرهنگ پوسیده آخوندهای حاکم رنگی ندارد و کسی خریدار اباطیل ارتجاعی از جمله رسانه‌های آن نیست و عبارت «کیفیت و تنوع مصرف فرهنگی به‌ویژه مصرف رسانه‌یی» اعتراف تلویحی به این واقعیت است. کما این‌که علی جنتی وزیر ارشاد دولت روحانی هم اعتراف می‌کند که به‌رغم همهٴ محدودیتها، تعداد کاربران اینترنت و شبکه‌های اجتماعی به بیش از 42میلیون نفر بالغ می‌شود. همچنین 70درصد مردم تهران بینندهٴ ماهواره هستند.
اگر ‌چه مشاور فرهنگی آخوند روحانی به‌طور مسخره‌ای این قیام‌کنندگان ذهنی و عملی بر ضداجبارات و تحمیلات رژیم را 20درصد عنوان نموده (که معلوم نیست با چه «گیج» یا آمپرسنجی اندازه‌گیری کرده!)، اما روشن است که وقتی پای شکاف در دیوار اختناق به میان می‌آید، عنصر اصلی و تعیین کننده، نفس شکاف است، میزان و کمیت آن ثانوی است، زیرا شکاف، هم‌چون حریق با سرعتی خیره‌کننده پیش می‌رود و فراگیر می‌شود.
این شورش، بر خلاف آنچه کارگزار مربوطه با عباراتی از قبیل «تحولات تلخ در جریان اعتماد بین‌نسلی» می‌کوشد وانمود کند، خصلتی خانوادگی، یا صرفاً فرهنگی و اجتماعی ندارد و مثلاً ناشی از تضاد «پدران و فرزندان» نیست، بلکه ماهیتی دقیقاً سیاسی دارد و علیه حاکمیت دیکتاتوری ارتجاعی و قرون‌وسطایی ولایت‌فقیه است. مشاور آخوند روحانی، این حقیقت را با عبارات متعددی اعتراف می‌کند، اما واضحتر از همه آن‌جاست که می‌گوید: «سال 1388 یک نقطه عطف در تغییر الگوی جامعه‌پذیری سیاسی و دینی جوانان بوده است».
نیازی به طرح این سؤال نیست که چه اتفاقی در سال 88 افتاد که آن را به یک نقطه عطف سیاسی و دینی برای جوانان تبدیل کرده است؟ چرا که همه می‌دانند در سلسله قیامهای سال 88 که موتور محرکهٴ آن، اقشار آگاه جوانان ایران و به‌خصوص دانشجویان و فارغ‌التحصیلان و زنان بود، اگر‌چه رژیم به هر تقدیر از سقوط نجات پیدا کرد، اما به‌طور سیاسی و ایدئولوژیک در اذهان ساقط شد. طلسم قدرقدرتی دیکتاتور یا آن چه که مقاومت ایران از آن با عنوان طلسم ولایت‌فقیه تعبیر می‌کند، در اذهان شکست. تابوی خمینی دجال که رژیم طی سالیان تلاش کرده بود، آن را غیرقابل عبور جلوه دهد، زیر پای قیام‌کنندگان خرد و لگدمال شد.
بی‌جهت نیست که رژیم این قدر از خطر فتنه که در فرهنگ دجالگرانهٴ رژیم اسم مستعار قیام است، ابراز وحشت می‌کند، بی‌دلیل نیست که سردمداران رژیم مدام هشدار می‌دهند که «فتنه» تمام نشده و آتشی زیر خاکستر است که هر آن و با وزش هر باد مساعد ممکن است دوباره شعله‌ور شود. بی‌حکمت نیست که در شرایط کنونی که سرازیر شدن زهر اتمی به حلقوم رژیم از یک سو و به حرکت درآمدن جام زهر منطقه‌یی بر اثر تحولات عراق و نیز جام زهر فرهنگی و حقوق‌بشر، ارکان رژیم را به لرزه انداخته؛ جنگ و جدال باندهای اصلی حاکمیت به مدار بی‌سابقه‌ای ارتقا یافته است. تا آنجا که آخوند یزدی از آخوندهای دانه درشت حامی ولی‌فقیه، عضو هیأت‌رئیسه مجلس خبرگان و دبیر شورای عالی حوزه علمیه قم طی مصاحبه‌یی صراحتاً روحانی را تهدید به رویارویی علنی کرد و گفت: «در این اواخر، جامعه مدرسین چند تذکر به رئیس‌جمهور محترم داده است. ولی من مطمئنم اگر آقای رئیس‌جمهور توجه نکند، همین جامعه مدرسین، همین مواردی که محرمانه و فوق محرمانه تذکر داده شده است را ممکن است رسماً تذکر بدهد. روزی هم ممکن است رودرروی همدیگر قرار بگیرند».
روشن است که دعوای اصلی پس از رضایت دادن ولی‌فقیه به‌سر کشیدن زهر اتمی، در وهلهٴ اول بر سر مقولهٴ فرهنگی و اجتماعی و تضاد عمیق دو خط و استراتژی متفاوت باند ولی‌فقیه با باند رفسنجانی ـ روحانی است. این باند هراسان از انفجار جامعه به ستوه آمده، می‌کوشد سوپاپ‌های اطمینانی در این دیگ بخار تعبیه کند. اما باند خامنه‌ای آن را خانمان بر باد ده می‌داند؛ استدلال این جماعت را می‌توان به‌روشنی در سرمقاله روزنامه رسالت ارگان باند فاشیستی مؤتلفهٴ (5تیر) خواند؛ این روزنامه با اشاره به کانونهای فرهنگی و اجتماعی که به‌نوشته رسالت «به‌صورت قارچ‌گونه، در این‌جا و آنجا شکل گرفته و افراد هم‌سوی خود را از گوشه و کنار شهر پیدا کرده و ساماندهی می‌کنند» هشدار می‌دهد که همین پاتوقهای به‌ظاهر فرهنگی و غیرسیاسی ظرفیت و استعداد آن را دارند که «در فصل فتنه‌انگیزی و ایجاد بحران» (که منظور شرایط قیام و انقلاب است)، به مراکز قابل بهره‌برداری برای شکل‌گیری ارتش قیام تبدیل شوند.
آری، باند ولی‌فقیه ایجاد هر منفذی را مقدمه شکاف و هر شکافی را زمینه‌ساز فرو ریختن سد اختناق و جاری شدن سیلاب مهیب خشم و کین انباشته مردم می‌داند که اگر جاری شود، به هیچ طریقی نمی‌توان آن را مهار کرد و در چشم به هم زدنی به قول معروف نه از تاک نشان می‌گذارد و نه از تاک‌نشان!
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/f59d467d-ea21-429d-855f-d43dd2d44c93"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات